نویدنو:08/06/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو:

دالان اروسیا: ژئوپلتیک خطوط لوله های نفتی و جنگ سردی جدید

نوشته ی: میشل خوسودوفسکی[1]     - برگردان: مینا آگاه

گلبول ریسرچ[2]، 22 اوت 2008

 

 

بحران موجود در قفقاز در درجه ی اول در ارتباط با کنترل استراتژیک برروی دالان های خطوط لوله های نفتی و حمل و نقل است.  

شواهدی وجوددارد که حمله ی گرجستان به اوستیای جنوب در هفتم اوت دقیقا برنامه ریزی شده بود. طی ماه های پیش ازحمله، مشاوره هائی در سطح بالا از سوی آمریکا و ناتو به گرجستان داده می شد.

حمله به اوستیای جنوبی یک هفته بعداز پایان مانورنظامی گسترده ی آمریکا- گرجستان ( 13 تا 15 ژوئیه ی، 2008 ) صورت گرفت.این حمله همراه بود با ملاقات سران ارشد برخی کشورها با رهبری جی یو ا ام، متحد نظامی منطقه ای تحت حمایت آمریکا- ناتو.

 

ردگیری زمانی جنگ در گرجستان

 

اول تا دوم ژوئیه ی :2008 نشست جی یو ا ام[3] در باتومی[4] گرجستان

 

اول ژوئیه: نشست آمریکا و جی یو ا ام درحاشیه ی نشست رسمی چی یو ا ام

 

پنجم تا دوازدهم ژوئیه : وزارت جنگ روسیه مانور نظامی در منطقه ی قفقاز شمالی تحت نام " جبهه ی 2008قفقاز" اجراکرد.

 

نهم ژوئیه ی 2008: چین و قزاقستان شروع ساختن لوله ی گازطبیعی قزاقستان – چین ( ک سی پی)[5] را اعلام کردند.

 

پانزدهم تا سی و یکم ژوئیه: آمریکا و گرجستان مانورنظامی ای تحت نام سری عملیات " پاسخ سریع" انجام دادند. یک هزارنیروی آمریکائی در این مانور نظامی مشارکت داشتند.

 

هفتم اوت 2008: حمله ی نیروی زمینی و هوائی گرجستان به اوستیای جنوبی.

 

چهاردهم اوت: امضای قرارداد آمریکا و لهستان برای استقرار " موشک های رهگیرآمریکا" در خاک لهستان

 

مقدمه: اوج یورش [6]GUAM

 

در اوایل ژوئیه ی 2008، نشست منطقه ای در شهر باتومی گرجستان با حمایت GUAM صورت گرفت. جی. یو. ا. ام توافق نامه ای نظامی بین گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی است که اولین بار در 1997 ایجاد گردید. از سال 2006، بعداز خارج شدن ازبکستان، جی یو ا ام به سازمان توسعه ی دمکراسی و اقتصاد[7] تغییرنام داد.

 

جی. یو. ا. ام کار چندانی با " توسعه ی دمکراسی و اقتصاد" ندارد. این سازمان درواقع زائده ی ناتو است. آمریکا و اتحاد آتلانتیک برای گسترش منطقه ی تحت نفوذ خود تا منطقه ی شوروی سابق از این سازمان استفاده می کنند.

 

وظیفه ی اصلی جی. یو. ا. ام به عنوان یک متحد نظامی، " حفاظت" از دالان های حمل و نقل و انرژی، به نفع غول های نفتی انگلو- آمریکائی است. کشورهای عضو جی. یو. ا. ام از کمک ها و آموزش های نظامی ناتو- آمریکا بهره می برند.

 

نظامی کردن این دالان ها ویژه گی اصلی نقشه ی آمریکا- ناتو را شکل می دهد. عضویت گرجستان و اوکراین در ناتو تاحدی به واسطه ی برنامه ی کنترل دالان های حمل و نقل و انرژی از حوزه های دریای خزر به اروپای غربی است.

 

اول تا دوم ژوئیه ی 2008 نشست سران جی. یو. ا. ام در بوتامی، تحت ریاست پرزیدنت ساکاشویلی، برروی موضوع اصلی کنترل دالان های حمل و نقل و خطوط لوله های نفتی متمرکزبود. موضوع نشست " جی. یو. ا. ام - اروپای شرقی را منسجم می کند" ، ازنقطه نظر اقتصادی و استراتژیک نظامی، به طور عمده هدف منزوی کردن روسیه را تعقیب می کرد.  

 

روسای جمهور آذربایجان، گرجستان و اوکراین، (به ترتیب الهام علی اف، میخائیل ساکاشویلی و ویکتور یوشچنکو) با رئیس جمهور لهستان اچ کازینسکی و والداس آدامکوس رئیس حمهورلیتوانی به دورهم گردآمدند،اما رئیس کشور مولداوی شرکت در این نشست را به شدت رد کرد.

                                                                        نقشه

نقشه شماره 1: گرجستان

 

تضعیف کردن تدریجی روسیه     

 

بیانیه ی نشست جی. یو. ا. ام بر تضعیف تدریجی نفوذ مسکو بر قفقاز و اروپای شرقی متمرکزبود. رئیس جمهور لهستان درجمع حضورداشت. استقرار آمریکا- ناتو در اروپای شرقی، ازجمله سامانه دفاع موشکی ، مستقیما به ارتقا موقعیت ژئوپلیتیکی خود در قفقاز ربط دارد. یک هفته بعداز بمباران اوستیای جنوبی، آمریکا و لهستان قراردادی را امضا کردند که به نیروی هوائی آمریکا اجازه خواهدداد که " سپر موشکی" خود را درخاک لهستان مستقرکند: "... همانطور که استراتژیست های نظامی اشاره کرده اند، حضورموشک های آمریکائی در لهستان، موجودیت آینده ی ملت روسیه را در معرض خطرقرار می دهد. از اولین حرکت های آمریکا برای پیاده کردن این برنامه در اوایل 2007، دولت روسیه مرتبا درمورد این موضوع اخطارداده است. علیرغم تلاش های مکرر دولت روسیه برای رسیدن به توافقی با واشنگتن، هیئت حاکمه ی بوش، علیرغم خفت شکست آمریکا در گرجستان، دولت لهستان را تحت فشارقرار دادتا درنهایت این قرارداد را به امضا برساند. عواقب این عمل می تواند برای غرب و کره ی زمین غیرقابل تصورباشد." ( ویلیام انگداهل[8]، دفاع موشکی: واشنگتن و لهستان دنیا را به جنگ نزدیک تر کردند، گلبول ریسرچ، 15 اوت 2008).

 

" نشست آمریکا- جی. یو. ا. ام "   

 

رسانه ها به ندرت اعلام کردند که " نشست آمریکا- جی. یو. ا. ام " در اول ژوئیه ی در حاشیه ی نشست رسمی جی. یو. ا. ام نیز برگزارشد.

 

معاون وزارت دفاع آمریکا دیوید مارکل[9] با نمایندگان عضو جی. یو. ا. ام  و نمایندگانی که عضو جی. یو. ا. ام نبودند پشت درهای بسته ملاقات کرد. چندین ملاقات چندجانبه صورت گرفت، ازجمله نشست لهستان و جی. یو. ا. ام ( که طی آن پیش ازهرچیز به موضوع استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا درلهستان پرداخته شد). ملاقات های خصوصی هم در اول و دوم ژوئیه درکاخ ریاست جمهوری گرجستان صورت گرفته است.

 

مانور نظامی آمریکا- گرجستان       

 

تقریبا دوهفته بعداز نشست اول تا دوم ژوئیه ی 2008 جی. یو. ا. ام ، تمرینات نظامی مشترک آمریکا و گرجستان در پایگاه نظامی وازیانی، خارج از تفلیس برگزارشد. یک هزار نیروی آمریکائی و 600 نیروی گرجی تحت تام عملیات " پاسخ فوری" آموزش های عملی دیدند. نیروهای آمریکائی، شامل نیروی هوائی، زمینی، دریائی و گاردملی بودند. درحالیکه سناریوی جنگی شبیه جنگ عراق پیش بینی شده بود، مانورنظامی پوششی بود برای عملیات جنگی پیش رو. مانورنظامی، یک هفته پیش از حمله ی گرجستان به اوستیای جنوبی، در 31 ژوئیه به پایان رسید.

 

نیروهای نظامی از اوکراین و آذربایجان، که عضو جی. یو. ا. ام هستند نیز در عملیات " پاسخ فوری´" شرکت داشتند. ارمنستان هم که متحد روسیه است به طور غیرمنتظره ای در این مانور نقشی به عهده گرفت که در عین حال  شرایط مساعدی نیز برای آموزش و همکاری بین نیروهای این دوکشورفراهم آورد (که درنهایت سمتگیری برعلیه روسیه بود). ژنرال ویلیام بی. گارت، فرمانده ی بخش نظامی امریکا دراروپای جنوبی، مسئول هماهنگی مانورنظامی آمریکا و گرجستان بود.

 

مانورنظامی روسیه در شمال قفقاز     

 

روسیه مانور نظامی عظیمی را که شامل 8000 نیروی نظامی، حدود 700 ناوجنگی و 30 ایرکرافت بود را ( در فدراسیون روسیه ی قفقاز شمالی) در 15 ژوئیه آغاز کرد. ( تایمز گرجستان، 28 ژوئیه 2008). مانورنظامی روسیه عمدتا در پاسخ به نیاز ارتقا موقعیت امنیتی در آبخازیا و استیای جنوبی صورت گرفت. این مانور که " پیشتازان قفقاز2008" نام داشت ، واحدهای ارتش 58 نیروی زمینی و چهارم نیروی هوائی، مستقر در محدوده ی نظامی قفقاز شمالی راشامل می شد.

 

یک سخنگوی وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که مانورنظامی انجام گرفته در جنوب فدراسیون در پاسخ به "افزایش تنش درمناطق منازعه برانگیز گرجستان – آبخاز و گرجستان – استیا بوده است. ... و محدوده ی نظامی قفقاز شمالی روسیه آماده بود که کمک لازم به حافظان صلح روسی در آبخازیا و اوستیای جنوبی را درصورت لزوم ارائه دهد." ( تایمز گرجستان، 28 ژوئیه ی 2008، آر آی ا نووستی، 5 ژوئیه ی، 2008).

 

از واحدهای محدوده ی نظامی قفقازشمالی ( نیروهای زمینی و هوائی) متعاقبا برای پیش بردن ضدحمله ی روسیه علیه نیروهای گرجستان در اوستیای جنوبی در هشتم ماه اوت استفاده شد.

 

ژئوپلتیک های خطوط لوله های نفتی    

 

در نشست ماه ژوئیه جی. یو. ا. ام - ناتو در باتومی، موضوع اصلی خطوط لوله های نفتی اودسا- برادی- پلسک ( او.بی. پی)[10] بود( به نقشه ی شماره ی 3 و 4 مراجعه کنید)، که نفت آسیای مرکزی را از اودسا، با عبور از محدوده ی روسیه به اروپای شمالی منتقل می کند. کشیدن شاخه ای از ا بی پی به بندر گدانسک لهستان در دریای بالتیک نیز پیش بینی می شد. باید توجه داشت که او. بی. پی، در توافقی با روسیه، به خطوط لوله های نفتی فرندشیپ روسیه متصل است. هدف نهایی واشنگتن تضعیف و بی ثبات کردن شبکه ی خطوط لوله های نفتی روسیه - ازجمله خطوط لوله های نفتی فرندشیپ و سیستم خطوط لوله های نفتی بالتیک ( پی بی اس)[11] و سایر دالان های آن است که به بازار انرژی اروپا وصل می شوند. این نکته نیز شایان توجه است که قسمتی ازدالان لوله ی نفتی شبکه ی فرندشیپ از بلاروس و سپس اوکراین می گذرد( به نقشه ی 2 و 3 مراجعه شود)

 

سیستم لوله ی نفتی بالتیک نیز که عملیاتش توسط تراتسنفت روسیه[12] اجرا می شود سامارا[13] را به تانکرهای نفتی روسیه در پریمورسک[14] در خلیج فنلاند وصل می کند. این لوله ی نفتی ، نفت خام را از منطقه ی سیبری غربی روسیه به بازارهای اروپای شمالی و غربی حمل می کند.

 

خط لوله ی نفتی استراتژیک مهم دیگر، که عمدتا روسیه آن را کنترل می کند، کنسرسیوم لوله ی نفتی کاسپین (سی پی سی)[15] است. سی پی سی قراردادی با ریسک بالا بین روسیه و قزاقستان با مشارکت سهامدارانی از تعدادی از شرکت های نفتی خاورمیانه می باشد.

سیستم خطوط لوله های نفتی بالتیک ( پی بی سی) به خط لوله ی نفتی آتیراو- سامارا ( ا. اس)[16] وصل است، که اتصال پر مخاطره ای است  بین ترانسنفت روسیه وخطوط لوله ی نفتی ملی قزاقستان ، گازترانس اویل[17]. خط لوله ی ا. اس به نوبه ی خود به کنسرسیوم نفتی کاسپین روسی- قزاقی (سی پی سی) وصل است که نفت خام تنجیز[18] را از آتیرائو[19] ( قزاقستان غربی) به ترمیتال تانکرهای سی پی سی روسیه نزدیک نووروسیاسکی[20] در دریای سیاه حمل می کند. در 10 ژوئیه ی 2008، یک هفته بعداز نشست جی. یو. ا. ام ، ترانسنفت و گازترانس اویل اعلام کردند که درباره ی توسعه ی ظرفیت خط لوله ی نفتی آتیرائو- سامارا از 16 به 26 میلیون تن نفت درسال گفتگو کرده اند ( آر بی سی روزانه 10  ژوئیه 2008).

 

دالان حمل و نقل جی. یو. ا. ام

 

نمایندگان دولت های عضو جی. یو. ا. ام که در نشست باتومی این سازمان گردهم آمده بودند، توسعه ی بیشتر دالان حمل و نقلی جی. یو. ا. ام ( جی تی سی)[21] را مورد تاکیدقراردادند، که مکمل خط لوله ی بحث برانگیز باکو تفلیس جیحان ( بی تی سی)[22] است. خط لوله اخیر حوزه ی دریای خزر را از کانال گرجستان و ترکیه، و عبور از محدوده ی روسیه به مدیترانه ی شرقی وصل می کند. خط لوله ی نفتی بی تی سی توسط کنسرسیومی تحت رهبری بریتیش پترلیوم کنترل می شود. هردو دالان جی تی سی و بی تی سی را نیروهای نظامی جی. یو. ا. ام و ناتو محافظت می کنند.

 

کریدور جی تی سی، باکو پایتحت آذربایجان در کنار دریای خزر را به بندر پوتی / باتومی گرجستان درکنار دریای سیاه، وصل خواهد کرد که سپس به بندر اودسای اوکراین متصل خواهدشد. ( و از اودسا، نیزاز طریق دریا و زمین به اروپای غربی و شمالی وصل خواهدشد).

                                                                       

 

                                                            نقشه

نقشه ی شماره 2: مسیرهای خطوط لوله ی نفتی استراتژیک. بی تی سی، خط لوله ی فرندشیپ، سیستم خط لوله ی بالتیک ( پی بی سی)، سی پی سی، ا اس

 

 

                                                            نقشه

نقشه ی شماره ی 3: سیستم خط لوله ی نفتی دروژبا  روسیه

 

                                                           

                                                            نقشه

 

نقشه شماره 4 : اروپای شرقی. پلک در ویستولا

 

خط لوله ی نفتی باکو تفلیس جیحان ( بی تی سی)  

 

خط لوله ی بی تی سی تحت تسلط بریتیش پترلیوم است و در 2006 در اوج جنگ لبنان افتتاح شد، و بطور اسف انگیزی ژئوپلیتیک مدیترانه ی شرقی را  تغییرداد و اکنون از دالان انرژی به حوزه ی دریای خزر وصل می شود: " خط لوله ی نفتی بی تی سی بطور قابل ملاحظه ای جایگاه کشورهای منطقه را تغییر می دهد و به  ائتلافی طرفدار غرب استحکام می بخشد. واشنگتن عملا با کشیدن خط لوله به مدیترانه،  بلوک جدیدی متشکل از آذربایجان، گرجستان، ترکیه و اسرائیل ایجادکرده است.( کمرزانت، مسکو، 14 ژوئیه 2006)

 

                                                                                                نقشه

نقشه ی شماره 5: خط لوله ی باکو تفلیس و جیحان ( بی تی سی)

 

 

ژتوپلتیک خط لوله ی نفتی و نقش اسرائیل

 

اکنون اسرائیل قسمتی از محور نظامی انگلو- آمریکن می باشد، که در خدمت منافع غول های نفتی غربی در خاورمیانه و آسیای مرکزی است.  جای تعجب نیست که اسرائیل در موافقتنامه های نظامی منعقده با گرجستان و آذربایجان همکاری می کند.

 

در حالیکه گزارش های رسمی حاکی از این هستند که نفت دریای خزر به " بازارهای غربی" خواهدرفت، اما چیزی که به ندرت به آن اشاره می شود این است که قسمتی از نفت دریای خزر مستقیما به اسرائیل فرستاده خواهدشد. با این حساب، این طور پیش بینی شده است که پروژه ی خط لوله ی نفتی زیرآبی اسراییل – ترکیه ،جیحان را به بندر اشکلن[23] دراسرائیل و از آنجا از طریق سیستم اصلی خط لوله ی نفتی اسرائیل به دریای سرخ وصل خواهدکرد.

 

هدف اسرائیل نه فقط کسب نفت دریای خزر برای مصرف داخلی خود، بلکه اجرای نقش مهمی در بازصادر کردن نفت دریای خزر به بازارهای آسیا از طریق بندر ایلات[24] دریای سرخ است. درگیری های استراتژیک این دوباره بازگردانندن نفت دریای خزر بسیار گسترده است.  

 

آنجه در نظراست اتصال خط لوله ی نفتی بی تی سی به خط لوله ی نفتی ترانس- اسرائیل ایلات- اشکلن، که به تیپ لاین[25] اسرائیل شناخته می شود، از جیحان به بندر اشکلن اسرائیل است. ( برای اطلاعات بیشتر به مقاله ی جنگ در لبنان و جنگ برای نفت نوشته ی مایکل خوسودوفسکی، گلبول ریسرچ، 26 ژوئیه ی 2006 مراجعه کنید)

 

                                                            نقشه

 

نقشه ی شماره 6: خط لوله ی نفتی ترانس – اسرائیل ایلات اشکلن            

 

 

 

استراتژی جاده ی ابریشم آمریکا: سیستم امنیتی ترانس- اروسیا 

 

 

استراتژی جاده ی ابریشم ( اس آر اس)[26] یکی از آجرهای اساسی سیاست خارجی آمریکا بعداز جنگ سرد به شمار می آید.

اس آر اس بصورت لایحه ای  به کنگره ی آمریکا در سال 1999 ارائه شد.هدف این لایحه ، ایجاد شبکه ای از دالان های حمل و نقل بود که اروپای غربی را به آسیای مرکزی و بعدا به خاوردور وصل کند.

 

استراتژی جاده ی ابریشم به عنوان " سیستم امنیتی انتقال اروسیا" تعریف شده است. اس آر اس " نظامی کردن دالان اروسیا" رابه عنوان قسمتی ار "رزمایش بزرگ" درخواست کرده است. هدف آمریکا، همانطور که در پیشنهاد مارس 1999 قانون استراتژی جاده ی ابریشم فرمولبندی شده، توسعه ی تجارت امپراتوری آمریکا همراه با توسعه ی دالان جغرافیائی می باشد.

درحالیکه قانونی کردن اس آر اس 1999 توسط مجلس نمایندگان تصویب شد، اما هیچگاه بصورت قانون درنیامد. استراتژی جاده ی ابریشم ، با هدف الحاق جمهوری های شوروی سابق واقع در قفقار و آسیای مرکزی به منطقه ی تحت نفوذ آمریکا، زیرنظر دولت بوش اساس مداخلات آمریکا- ناتو شد.   

 

تحقق موفقیت آمیز اس آر اس ، به " نظامی کردن"همزمان تمامی دالان های اروسیا، از مدیترانه ی شرقی گرفته تا جبهه غربی چین که با افغانستان هم مرز است، به عنوان وسیله ای در تامین کنترل ذخایرگسترده ی نفت و گاز ، و نیز " حفاظت" دالان های خطوط لوله های نفتی و تجارت نیازمند است. تجاوز آمریکا به افغانستان در اکتبر2001 در راستای هدف استراتژیک آمریکا در آسیای مرکزی ازجمله کنترل دالان های خطوط لوله های نفتی بود. علاوه براین،  افغانستان منطقه ی استراتژیکی است که حوزه ی سرشار از نفت دریای خزر را به دریای عرب وصل می کند.

 

فرایند نظامی کردن تحت پروژه ی اس آر اس به طورعمده  حرکتی علیه چین، روسیه و ایران است. اس آر اس برای : " توسعه ی قدرتمند همبستگی سیاسی، اقتصادی، و امنیتی بین کشورهای قفقازجنوبی و آسیای مرکزی و غرب، که باعث تقویت ثبات در این منطقه می شود، و همواره در مقابل فشارهای سیاسی و اقتصادی وارده ازسوی جنوب، شمال و شرق (روسیه از شمال، عراق، ایران و خاورمیاه از جنوب و چین از شرق) آسیب پذیراست" درخواست داده شده است. ( 106 مین کنگره، قانون استراتژی جاده ی ابریشم          1999)

 

تصویب دستورالعمل سیاست نئولیبرالیستی پیشنهادشده ازسوی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی قسمت تکمیل کننده ی اس آر اس است، که درجستجوی برقراری " اقتصاد بازار آزاد است... که محرک های لازم برای سرمایه گذاری خصوصی بین المللی، تجارت، و سایر اشکال روابط تجاری را ایجاد و افزایش می دهد". ( همان منبع)

 

استراتژی دسترسی به نفت و گاز قفقازجنوبی و آسیای مرکزی هدف اصلی استراتژی جاده ی ابریشم است: " منطقه ی قفقازجنوبی و آسیای میانه می تواند به اندازه ای گاز و نفت تولیدکند که برای کاستن وابستگی آمریکا به انرژی منطقه ی بی ثبات خلیج فارس کافی باشد." ( همان منبع)

 

اس آر اس همچنین دراین راستا است که از یک سو مانع رشد اقتصادی، سیاسی و همکاری های نظامی جمهوری های سابق اتحاد شوروی و ازسوئی دیگر مانع ایجاد همبستگی بین آن ها و چین، روسیه، و ایران شود.( مراجعه شود به میشل خوسودوفسکی" جنگ امریکایی علیه تروریسم" آمریکا، گلبول ریسرچ، مونترال، 2005[27]).                

 

با این حساب، هدف از شکل گیری جی. یو. ا. ام در سال 1997، جلب همکاری جمهوری های سابق شوروی به آمریکا و ناتو با هدف ممانعت از بازسازی همبستگی دوباره ی آن ها با فدراسیون روسیه بود.  

در قانون اس آر اس 1999، واژه ی" کشورهای قفقازجنوبی و آسیای مرکزی" عبارت بود از ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، و ازبکستان. ( 106 مین کنگره، قانون استراتژی جاده ی ابریشم 1999).

با این حساب، استراتژی آمریکا درواقع به اهداف خودنرسیده است: زیرا اکراین، آذربایجان، گرجستان عملا تحت الحمایه ی آمریکا شده اند، اما قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ارمنستان و بلاروس، از نقطه نظر ژئوپلیتیکالی درکنار مسکو باقی مانده اند.

 

این شبکه ی گسترده ی دالان های حمل نقل و انرژی را واشنگتن پست به عنوان قسمتی از منطقه ی تحت نفوذ آمریکا تعریف کرده است: " در منطقه ی دریای خزر- سیاه، اتحادیه ی اروپا و آمریکا برروی برقراری پیوند لجستیک قابل اطمینانی که آسیای مرکزی را از طریق قفقاز مرکزی و ترکیه/اکراین به اروپا وصل کند، متمرکز شده اند. این مسیرها قسمت اصلی پروژه های  آی. ان. چی. ا. تی. ای[28] ( یک سیستم ارتباطی ادغام شده درکنار مسیرهائی که منابع هیدروکربورها را به اروپا منتقل می کند) و تی. آر. ا .سی. ای .سی. ا[29] ( دالان های چندین کاناله ی اروپا- قفقاز- آسیا) می باشد.  

 

مسیرهای انتقالی و ارتباطی تی آر ا سی ای سی ا از ایده ی جاده ی بزرگ ابریشم ( جاده ی ارتباطی باستانی اروسیا) گرفته شده است. این مسیربلوک بنادر دریای سیاه گرجستان وترکیه ( پوتی، بوتامی، و جیحان)، راه آهن گرجستان و آذربایجان، خط لوله ی نفتی باکو- تفلیس- جیحان، راه های کشتیرانی که ترکمنستان و قزاقستان را از مسیر دریای خزر به آذربایجان وصل می کند( ترکمن باشی- باکو؛ آکتائو- باکو)، راه آهن و جاده های درحال ساخت در ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، و چین هستند، و همچنین ترمینال های اقیانوس کبیرچین که ازنظر استراتژیکی و سیستماتیکی قسمت مهمی از دالان بزرگ می باشد". ( مراجعه شود به جی. یو. ا. ام و دالان حمل و نقل گاز ترانس- کاسپین: این برای سیاست است یا اقتصاد؟)

 

خط لوله گاز طبیعی قزاقستان- چین ( ک سی پی)[30]

 

چندروز بعداز نشست جی. یو. ا. ام در باتومی، در نهم ژوئیه ی 2008، چین و قزاقستان شروع ساخت خط لوله ی گاز طبیعی به طول 1300 کیلومتر را اعلام کردند. تشریفات افتتاحیه در نزدیکی آلماآتا، پایتخت قزاقستان، برگزار گردید.

انتظار می رود که خط لوله ی گازی که طی چندمرحله ساخته خواهدشد، در سال 2010 شروع به پمپ کردن گاز بکند. ( مراجعه شود به   silkroadintelligencer.com   نهم ژوئیه ی  2008)

 

" مسیر ترانزیت جدید قسمتی از پروژه ی بزرگ ساختن دو خط لوله ی گاز موازی است که چین را به منابع وسیع گاز طبیعی وصل می کند. لوله ها پیش از 7000 کیلومتر طول دارند و از ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان گذشته و وارد منطقه ی شمال غربی چین در منطقه ی ژینجیانگ[31] می شود.. ازبکستان ساخت قسمت خود را این ماه، و ازبکستان سال قبل شروع کرده است.

 

                                                                                    نقشه

 

                        نقشه شماره 7: خط لوله ی گاز طبیعی قزاقستان- چین ( ک سی پی)

 

شرکت ملی نفت چین ( سی ان پی سی)[32] که پیش بردن ساخت این خط را به عهده دارد، " قراردادهایی با شرکت های نفت و گاز ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان امضاکرده و 50 درصد سهام در قسمت های مربوط به خط لوله ی آنها را به آن ها واگذارکرده است.

پروژه ی خط لوله ی ک پی سی به منافع استراتژیک آمریکا در اروسیا تجاوزکرده است. این پروژه منطق استراتژی جاده ی ابریشم آمریکا را تضعیف کرده است. ک پی سی بخشی از مسیر اصلی رقابت استراتژی حمل و تقل و انرژی اروسیا می باشد که عمدتا تحت تسلط روسیه، ایران و چین قرار دارد.

 

ائتلاف نظامی سازمان همکاری شانگهای- سازمان پیمان امنیت جمعی حافظ استراتژی اروسیا ی رقابتی

 

دالان های اصلی رقابتی اروسیا علیه تجاوز آمریکا- ناتو توسط دو ائتلاف نظامی منطقه ای محافظت می شود: سازمان های همکاری شانگهای( اس سی او)[33] سازمان پیمان امنیت جمعی ( سی اس تی او)[34]  

اس سی او اتحادی نظامی بین چین و چندین جمهوری آسیای مرکزی شوروی از جمله قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان است. ایران دراین ائتلاف جایگاه ناظر را دارد.

 

سازمان پیمان امنیت جمعی ( سی اس تی او) که نقش کلیدی ژئوپلیتیکالی در رابطه با دالان های حمل و نقل و انرژی دارد، با اس سی او همکاری نزدیک دارد. سی اس تی او کشورهای عضو زیر را دوباره دورهم گردآورده است: ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان. مهم این است که از سال  2006 کشورهای عضو  اس سی او و سی اس تی او  باهم مانورهای مشترک انجام  داده اند و فعالانه با ایران همکاری می کنند.

در اکتبر 2007، سازمان پیمان امنیت جمعی ( سی اس تی او) و سازمان همکاری شانگهای ( اس سی او) یاداشت تفاهمی به امضا رساندند، و بنیان های همکاری های نظامی بین دو سازمان را پایه گذاری کردند . این قرارداد اس سی او- سی اس تی او که کمتر از سوی رسانه های غربی مورد اشاره قرارمی گیرد، شامل ائتلاف نظامی بین چین و روسیه و کشورهای عضو اس سی او و سی اس تی او می باشد. قابل توجه است که اس سی تی او و اس سی او مانور نظامی ای در 2006 اجرا کردند که مقارن بود با مانوری به رهبری ایران. ( برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به مایکل خوسودوفسکی، ائتلاف روسیه و آسیای مرکزی درجواب به تهدیدهای آمریکا، مانورنظامی اجراکردند، گلبول ریسرچ، اوت 2006).

 

درحالیکه ازنظرسازمانی این دو سازمان ازهم جداهستند، اما عملا این دو ائتلاف منطقه ای یک بلوک واحد نظامی تشکیل داده اند، که با توسعه طلبی آمریکا-ناتو در آسیای مرکزی و قفقار مقابله می کنند.   

 

چرخه ی کامل 

 

محافظین دالان های حمل و نقل و انرژی اس آر اس اروسیای آمریکا- ناتو، همانطور که در استراتژی جاده ی ابریشم بیان شد، برای وصل کردن آسیای مرکزی به خاوردور اختصاص داده شده اند. درحال حاضر، از نظر نظامی، مسیرهای شرقی را که آسیای مرکزی را به چین وصل می کنند، اس سی او- سی اس تی او محافظت می کنند.

 

بنا به گفته های دستورجلسه ی استراتژیک و نظامی جهانی واشنگتن، مسیرهای اروسیا که تحت نظر اس آر اس هستند، بطور اجتناب ناپذیری به محدوده ی اقتدار چین تجاوز خواهدکرد. دالان های حمل و نقل و خطوط لوله ها ی نفتی پیشنهادی آمریکا- ناتو- جی. یو. ا. ام ، درآینده ، اتصال به مسیرهای حمل و نقل و انرژی پیشنهادی در نیمکره ی غربی، ازجمله آن هائی که تصور می شود در آمریکای شمالی قرار دارند ، را مدنظر دارد.

 

شراکت تضمین رفاه ( اس پی اس)[35]  

 

شراکت تضمین رفاه برای آمریکای شمالی، همان چیزی است که استراتژی جاده ی ابریشم برای قفقاز و آسیای مرکزی. آن ها منطقه ی استراتژیکی هستند که امپراتوری تجارت آمریکا را می سازند. آنها آجرهای سازنده ی نظم نوین جهان هستند.

اس پی اس نتیجه ی فرایند مشابهی از استراتژی برنامه ریزی، نظامیگری و ادغام اقتصادبازار آزاد، عمدتا براساس کنترل استراتژیک منابع ازجمله انرژی و آب،است و " محافظت" از دالان های انرژی و حمل و نقل را ( زمینی و دریایی) از آلاسکا و قطب شمال کانادا تا آمریکای مرکزی و حوزه ی کارائیب مد نظر دارد.

 

یادداشت نویسنده: این مقاله عمدتا بر دالان های خطوط نفتی کلیدی از منظرتحلیل بدون تعصب موضوع های ژئوپلتیک و استراتژیک متمرکزاست. بررسی شبکه ی دالان های خطوط لوله های نفتی اروسیا به جزئیات و درک بسیاربیشتر موضوع نیاز دارد.   

 

 

 

  


 

[1] Michel Chossudovsky

 

[3] GUAM

[4] Batumi

[5] KCP

[6] - کشورهای گرجستان ، اکرایین، اذربایجان ومولداوی GUAM  را تشکیل می دهند.    

[7] The Organization for Democracy and Economic Development - GUAM.

[8] William Engdahl

[9] David Merkel

[10] OBP

[11] Baltic Pipeline System (BPS)

[12] Russia's Transneft

[13] Samara

[14] Primorsk

[15] Caspian Pipeline Consortium (CPC)

[16] Atyrau-Samara (AS)

[17] KazTransOil

 

[18] Tengiz

[19] Atyrau

[20] Novorossiysk.

[21] of  The GUAM Transportation Corridor (GTC)

Baku Tblisi Ceyhan (BTC)[22]

[23] Ashkelon

[24] Eilat

[25] Tipline

[26] Silk Road Strategy (SRS)

[27] Michel Chossudovsky, America's "War on Terrorism", Global Research, Montreal, 2005

[28] INOGATE

[29] TRACECA

[30] KCP

[31] Xinjiang

[32]CNPC

[35]Security Prosperity Partnership (SPP)

 

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics