|
||
خانه - سیاست - اقتصاد- کتاب - زنان -صلح - رحمان هاتفی - فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه | ||
كنگره آمريكا رو در
روي كاخ سفيد |
||
نویدنو:29/7/1385 |
||
كنگره
آمريكا رو در روي كاخ سفيد
اعتماد ملی : گروه جهان-مهران قاسمي: تشديد رقابتهاي سياسي در آستانه انتخابات مياندورهاي كنگره و سناي آمريكا فرصتي مناسب را در اختيار دموكراتهاي آمريكايي قرار داده است تا با استفاده از فضاي ضد جنگ حاكم بر اين كشور و نيز تلفات بالاي جنگ پاياننيافته عراق، محدود كردن اختيارات رئيسجمهوري فعلي را در دستوركار قرار دهند. آنچه كه اين روزها در دستوركار دموكراتهاي آمريكايي قرار گرفته است حمله به يكي از پايههاي سياست خارجي كاخ سفيد در سالهاي پس از هزاره سوم، يعني حمله پيشگيرانه است. نمايندگان دموكرات كنگره در تلاشند تا با تصويب طرحي هر نوع اعلام جنگ و يا اقدام نظامي عليه كشوري ديگر را منوط به جلب رضايت كنگره كرده و بدين ترتيب اختيار وارد كردن كشور به جنگ را از رئيسجمهوري سلب كنند. طراحان اين موضوع در اين ميان با اشاره به احتمال وارد شدن آمريكا به برخوردي نظامي با ايران، تبعات اقدامات يكجانبه پيشين رئيسجمهوري در افغانستان و عراق را يادآور شده و بدين ترتيب مصرانه خواهان آن هستند تا هرچه سريعتر زمام امور را از دست محافظهكاران نويني كه در كاخ سفيد مستقر شدهاند، خارج كنند. دموكراتها عليه جنگ تقابل جديد دموكراتها و محافظهكاران نوين از آنجا آغاز شد كه پيتر ديفازيو، نماينده دموكرات اريگان، به همراهي 32 نماينده ديگر طرحي را در كنگره مطرح كردند كه به موجب آن كاخ سفيد ملزم ميشود پيش از هر نوع اقدام نظامي، اعم از تهاجمي، پيشگيرانه يا تدافعي، رضايت و تاييد دو مجلس آمريكا را كسب كند. اين طرح كه به <قطعنامه 391> موسوم است با اشاره صريح به احتمال برخورد نظامي با ايران متذكر ميشود كه نمايندگان كنگره معتقدند كه جلب رضايت كنگره و كسب تاييد آن براي اقدام نظامي عليه ايران امري قانوني است و دولت براساس مفاد قانون اساسي ملزم به اجراي آن است.اين طرح در حالي در مجلس كنگره مطرح و با حمايت نمايندگان مواجه شده است كه پيش از اين در آخرين روزهاي قبل از حمله به عراق، كنگره اتخاذ تصميم در اين مورد را به بوش محول كرده بود. در آن روزها تلاش مستمر دموكراتهاي كنگره عملا در هياهوي مبارزه با تروريسم و دستيابي صدام به تسليحات كشتارجمعي گم شد. نمايندگان دموكرات در فاصله كمتر از يك هفته به آغاز جنگ دو طرح را براي تصويب به كنگره و سنا ارائه كردند كه هر دو طرح عملا محكوم به شكست شد. طرح نخست كه توسط جان اسپرات جونيور (نماينده دموكرات كاروليناي جنوبي) و جيمز موران (نماينده دموكرات ويرجينيا) به كنگره ارائه شد، هر نوع اقدام نظامي دولت را ملزم به تاييد شوراي امنيت و يا راي تاييد كنگره ميدانست. اين طرح در شرايطي كه برخي نمايندگان دموكرات هم ترجيح داده بودند در موج تبليغات ضدتروريسم، براي متهم نشدن به حمايت از تروريسم و يا قصور در دفاع از كشور، با جمهوريخواهان همراه شوند. با كسب 55 راي موافق در برابر 270 راي مخالف شكست سختي خورد. طرح دوم كه توسط كارل لوين (سناتور دموكرات ميشيگان و رئيس كميته نيروهاي مسلح سنا) ارائه شده بود نيز با سرنوشت مشابهي روبهرو شد. اين طرح با 24 راي موافق در برابر 75 راي مخالف عملا به بايگاني سپرده شد. دموكراتها اما با وجود شكستهاي متوالي خود در جلوگيري از جنگافروزي بوش و همراهانش هنوز نااميد نشدهاند. آنها اين بار اميدوارند كه با استفاده از فضاي ضدجنگ حاكم و همزمان جدا شدن جمهوريخواهان ميانهرو از جمع تندرويان بتوانند حداقل مانع بروز درگيري نظامي ديگري شوند. قطعنامه زير كه در 28 سپتامبر با حمايت نمايندگان دموكرات و همراهي برخي از جمهوريخواهان صادر شده است، نشاندهنده اوج نگرانيها در آمريكا نسبت به تبعات درگيري با ايران است. در مقدمه اين قطعنامه آمده است: <موارد ذيل انعكاسي از نگرانيهاي اعضاي كنگره از هر دو حزب و نيز كارشناسان كارآزموده نظامي در مورد خطر واضح حمله دولت بوش به ايران است.> در اين قطعنامه آمده است: الف- از رئيسجمهوري درخواست ميشود تا اسنادي را كه در رابطه با سياست خارجي آمريكا در قبال ايران در اختيار دارد، در دسترس نمايندگان كنگره قرار دهد. ب- رئيسجمهوري ملزم است در كمتر از 14 روز از تصويب اين قعطنامه تمامي اسناد و مدارك تحت اختيار خود در موارد زير را در اختيار نمايندگان كنگره قرار دهد. - اطلاعات موجود در مورد برنامههاي هستهاي ايران و توانايي اين كشور براي تهديد آمريكا با تسليحات هستهاي - هر نوع تصميم اتخاذ شده براي تغيير حكومت در ايران با استفاده از حمله نظامي آمريكا، ناراضيان داخلي و خارجي و هر روش ديگر- عمليات مخفي (به موجب تعريف بند 503 قانون امنيت ملي مصوب 1947) صورت گرفته توسط نيروهاي نظامي آمريكا در ايران، آموزش گروهها و يا افراد مخالف ايران براي انجام عمليات مخفي(از جمله مجاهدين خلق و افراد مرتبط با آن، گروههاي كرد مخالف و افراد مرتبط با پژاك) - ايجاد دفتري در وزارت دفاع با همان ماموريتها و وظايف دفتر سابق طرحهاي ويژه- هر نوع دستور صادر شده خطاب به نيروي دريايي آمريكا مستقر در حوالي آبهاي دريايي ايران- هر نوع برآورد اطلاعاتي و يا تحليلهاي مرتبط با عواقب حمله به ايران (از جمله احتمال افزايش قيمت نفت، بنزين و تاثير آن بر اقتصاد آمريكا، افزايش حملات به نظاميان آمريكا در عراق و رشد نفرت از آمريكا در كشورهاي مسلمان)اين قطعنامه عملا رئيسجمهوري را ملزم ميسازد تا تمامي اطلاعات مرتبط با ايران و هر نوع طرح يا نقشه احتمالي براي برخورد احتمالي را در اختيار كنگره قرار دهد. اين امر به باور بسياري ميتواند با آشكار كردن عواقب برخورد نظامي با تهران، چنين طرحهايي را در همان نطفه معدوم سازد. محافل دموكرات آمريكا از اين طرح به عنوان <طرحي براي رسوا كردن سياستهاي جنگطلبانه بوش> و <علني كردن عواقب آن> ياد ميكنند. نامهاي براي انتقاد از رئيسجمهور اين قطعنامه و طرح كنگره (كه پيشتر به آن اشاره شد) تنها اهرمهاي فشار عليه بوش نيستند. پيش از اين نيز 62 نماينده كنگره و سناي آمريكا در نامهاي به رئيسجمهوري از او به شدت انتقاد كرده و خواهان مسووليتپذيري وي در قبال تصميمات خود شدند. در ابتداي اين نامه كه متن آن اكنون پس از قريب به 4 ماه از زمان نگارش و در آستانه انتخابات فاش شده است، خطاب به رئيسجمهوري آمريكا آمده است <آقاي رئيسجمهور داستانهاي فزايندهاي كه در مورد طرحهاي دولت شما براي اقدام نظامي عليه ايران منتشر ميشود، ما را نگران كرده است. ما با نوشتن اين نامه به شما وظيفه قانونيتان را براي كسب مجوز كنگره قبل از اقدام به هر نوع حمله نظامي تهاجمي يا پيشگيرانه عليه ايران، متذكر ميشويم.>پس از اين مقدمه تند و ناخوشايند (البته براي بوش) نويسندگان در ادامه به ذكر بندهايي از قانون اساسي آمريكا پرداختهاند كه بر اساس آن اعلام جنگ امكانپذير است مشروط بر اينكه اين امر با تاييد كنگره همراه باشد. در اين نامه آمده است: طبق نص صريح قانون اساسي اعلام جنگ انحصارا در يد كنگره بوده و دولت حق ندارد هيچ پولي را بدون تصويب قانون متناظر از خزانه خارج كند.>در اين نامه همچنين به ابهام در مورد تعبير از لفظ <فرمانده قوا> در مورد رئيسجمهوري پرداخته شده و آمده است: اين لفظ متناظر با سازماندهي و فرماندهي نيروهاست و هرگز در تاريخ ايالات متحده، پيش از اين، از آن به عنوان محملي براي اعلام جنگ بدون كسب مجوز كنگره، استفاده نشده است. اختيارات رئيسجمهوري در مورد استفاده از نيروي نظامي هم طبق بندهاي متعدد قانون اساسي متناظر با <دفع حملات ناگهاني به خاك آمريكا> تا <زمان كسب مجوز كنگره> ميشود.در ادامه، امضاكنندگان نامه با اشاره به رويدادهاي متعددي در تاريخ معاصر آمريكا با صراحت به بوش متذكر شدهاند كه هيچ روالي در گذشته براي چنين رويكردي مشاهده نشده است و تمامي روسايجمهوري سابق آمريكا به اين اصل كه <قدرت در نزد نمايندگان مردم است> باور داشتهاند. در اين نامه همچنين با اشاره به <قانون عمومي 107740> مبني بر <مجوز استفاده از نيروي نظامي> آمده است: اين قانون به رئيسجمهوري امكان ميدهد تا صرفا به تعقيب افراد مسوول حوادث تروريستي 11 سپتامبر بپردازد. بديهي است كه اين قانون به هيچوجه مجوزي براي اقدام نظامي عليه ايران، به بهانه برنامههاي هستهاي اين كشور، تلقي نميشود. در اين قانون به صراحت آمده است: <رئيسجمهوري مجاز شمرده ميشود كه تمامي توان نظامي لازم را عليه ملتها، سازمانها و يا افرادي كه به برنامهريزي، صدور دستور، اجرا و يا تسهيل حملات 11 سپتامبر نقش داشتهاند، كشورها يا سازمانهايي كه در پناه دادن و اسكان تروريستها نقش داشتهاند و در نهايت براي ممانعت از حملات آتي عليه آمريكا از سوي اين كشورها، سازمانها و يا افراد، به كار گيرد.> بديهي است كه هيچ شواهدي دال بر دخالت ايران در حملات 11 سپتامبر وجود نداشته و در عين حال هيچ نشانهاي دال بر كمك ايران به عاملان و آمران اين جريان و پناه دادن به آنها نيز موجود نيست. بدينترتيب بديهي است كه اين قانون نميتواند مجوز حمله به ايران تلقي شود.از سوي ديگر قانون عمومي 1077243 نيز كه كنگره به موجب آن به رئيسجمهوري مجوز ورود به جنگ با عراق را داده است نميتواند دستاويزي براي اقدام عليه ايران تلقي شود. نويسندگان نامه در ادامه متذكر ميشوند: آقاي رئيسجمهور، اين قانون صرفا شما را مجاز شمرده است تا 1- از امنيت ملي ايالات متحده در قبال تهديدات مداوم عراق دفاع كرده و 2- تمامي قطعنامههاي مرتبط با عراق را كه از سوي شوراي امنيت صادر شده اعمال كنيد. بديهي است در اين قانون هيچ نشانهاي وجود ندارد كه شما با دستاويز قرار دادن آن بخواهيد بدون كسب تاييد مجدد كنگره آمريكا عليه ايران اقدامي انجام دهيد.62 نماينده كنگره و سناي آمريكا كه اين نامه را امضا كردهاند در پايان با تاكيد بر اينكه با لزوم تمركز بر ديپلماسي در برخورد با ايران تاكيد دارند به صراحت خطاب به رئيسجمهوري آمريكا آوردهاند: به خاطر داشته باشيد كه كسب تاييد و مجوز كنگره قبل از هر نوع اقدام نظامي عليه ايران، امري اختياري نيست بلكه الزامي قانوني است و شما بر اساس قانون اساسي ملزم به رعايت آن هستيد. اعتماد كنيد، نه جنگ! افشاي اين نامه اما موجي جدي را عليه دولت بوش به راه انداخته است. جمهوريخواهان اين نامه و طرح دموكراتها را توطئهاي براي تخطئه دستاوردهاي دولت در مقابله با تروريسم ميدانند و دموكراتها ميگويند اين نامه به همراه طرح و قطعنامه متعاقب آن تلاشي است براي ممانعت از فرو رفتن هر چه بيشتر آمريكا در گرداب سياستهاي جنگطلبانه محافظهكاران نوين. نمايندگان دموكرات حامي محدود كردن قدرت رئيسجمهور در اعلام جنگ در روزهاي گذشته با ارسال نامهاي به كاندوليزا رايس وزير خارجه ايالات متحده به وي متذكر شدهاند كه هر نوع توافق ديپلماتيك نيازمند سطحي حداقلي از اعتماد است و در حالي كه ايالات متحده اساسا اعتمادي نسبت به هماهنگي ميان گفتار و كردار تهران ندارد، مذاكرات به نتيجهاي نخواهد رسيد. در اين نامه آمده است: مذاكره نيازمند درجهاي از اطمينان است. شما بايد باور كنيد كه طرف مذاكره شما آنچه را كه به زبان ميآورد، انجام خواهد داد. در شرايط فعلي كه دستگاه سياست خارجي آمريكا اعتمادي به ايران ندارد، بديهي است كه هر مذاكرهاي در نهايت به بنبست برسد. در بخشي از اين نامه سياستمداران دموكراتمتذكر شدهاند. بررسي دقيق مذاكرات ايران و طرفهاي اروپايي نشان ميدهد كه ميتوان زمينههاي مشترك متعددي را براي رسيدن به راهحلي ديپلماتيك يافت. در اين شرايط برخي اظهارنظر و رفتارها در قبال ايران باعث از بين رفتن اين فرصتها ميشود. در اين نامه از رايس خواسته شده است تا با اعتماد نسبي به تهران، امكان رسيدن به راهحلي ديپلماتيك را مسدود نكند. همزمان با اين نامه، نمايندگان دموكرات نيز با انتشار نامههايي سرگشاده در نشريات آمريكايي به انتقاد از ديپلماسي آمريكا در قبال ايران پرداختهاند. وين گليكرست نماينده جمهوريخواه كنگره هماكنون به جمع حاميان مذاكره با ايران پيوسته است. او در نامهاي سرگشاده كه با امضاي 29 نماينده كنگره از هر دو حزب خطاب به بوش نگاشته شده است با تاكيد بر لزوم حل و فصل ديپلماتيك موضوع ميافزايد: اگر قرار است مردم آمريكا و ساير نقاط جهان، يا حداقل متحدان ما، اطمينان داشته باشند كه ما نسبت به حل ديپلماتيك بحران تعهدي احساس ميكنيم بايد كانالهاي تماس مستقيم ديپلماتيك با تهران را باز كنيم. در اين نامه به طنز آمده است: در تاريخ به ندرت مشاهده ميكنيد كه قدرتي بزرگ از مذاكره با رقيب يا حتي دشمن بالقوه خود احساس هراس كند. 25 سال دوري از مذاكره با تهران ما را از تحقق اهدافمان در خاورميانه دورتر كرده است. در شرايطي كه سابقه نشان داده آمريكا از طريق روابط ديپلماتيك توانسته رفتار رژيمهاي اقتدارگرا را تغيير دهد، چرا در مورد ايران از باز شدن كانالهاي تماس مستقيم بايد هراس داشت؟ نمايندگان امضاكننده از دولت خواستهاند تا هر چه سريعتر امكان برقراري تماس مستقيم با تهران را فراهم كرده و با بازگشايي كانالهاي ممكن، تعهد خود را به مذاكره نشان دهند. انتشار چنين نامههايي پس از آن صورت ميگيرد كه چندي پيش يك عضو ارشد سابق وزارت دفاع، ژنرال كارل كوياتكوسكي، از طرح آمريكا براي حمله به ايران كه به <حيرت اكتبر> موسوم شده است، پرده برداشت. اين طرح نخستينبار توسط سناتور دموكرات گري هارت در 23 سپتامبر افشا شد و ژنرال سابق آمريكايي ابعادي از آن را روشن ساخته بود. ژنرال كوياتكوسكي گفته بود: دولت قصد دارد قبل از انتخابات نوامبر اقدامي نظامي عليه ايران را آغاز كند. وي سپس با تشريح سناريوي اين اقدام نظامي هشدار داده بود كه رهبران محافظهكاران نوين آمريكايي توجهي حتي به منافع ملي خود نداشته و تنها درصدد تحقق اهداف دور از ذهن خود هستند. عضو ارشد سابق وزارت دفاع آمريكا عواقب حمله به ايران را <افزايش خشم عمومي در جهان اسلام>، افزايش حملات به آمريكا و اروپا، راديكاليزه شدن نسل جديد جوانان خاورميانهاي، افزايش حمايت از گروههاي تروريستي، نفرت از آمريكا، شكلدهي به بنيان جنگ جهاني سوم ميان آمريكا و جهان اسلام و در نهايت نابودي اقتصاد آمريكا برشمرده و هشدار داده بود كه نبايد اجازه داد دولتمرداني كه در روياي تشكيل امپراتوري و بسط هژموني خود بر جهان هستند، زمام امور را در دست بگيرند. نبرد شديدتر ميشود چالش دموكراتها و بوش به عنوان نماد جمهوريخواهان با نزديك شدن به انتخابات كنگره تشديد خواهد شد. در شرايطي كه نارضايتي از عواقب جنگ عراق روز به روز افزايش مييابد و حتي جمهوريخواهان هم تلاش ميكنند براي حفظ كرسيهاي خود در رقابتهاي مياندورهاي از سياستهاي يكجانبه و جنگافروزانه كاخ سفيد فاصله بگيرند، به نظر ميرسد رئيسجمهوري كاخ سفيد حتي در صورت جدي بودن در عزم خود براي برخورد نظامي با تهران هم همراهان چنداني را در كنار خود نبيند. دموكراتها بر اين باورند كه با اعمال فشار بر رئيسجمهوري آمريكا علاوه بر آنكه مانع وقوع نبردي بيحاصل خواهند شد- كه منافع آمريكا را چه در داخل و چه در بيرون از مرزها به شدت تهديد خواهد كرد- ميتوانند با جلب توجه مردم به عواقب سياستهاي جنگافروزانه بوش و حاميانش، اكثريت را در هر دو مجلس كنگره و سنا از آن خود ساخته و خود را در يك قدمي كاخ سفيد ببينند. سياست خارجي بوش نقطه ضعف اصلي كاخ سفيد محسوب ميشود و ايران در اين ميان در كانون توجهات قرار گرفته است. آيا دموكراتها موفق خواهند شد با در دست گرفتن زمام سياست خارجي واشنگتن چنانكه ادعا ميكنند رفتار كاخ سفيد را به گونهاي عقلايي و متعادل رقم بزنند؟
|
||
Free Web Counters & Statistics |