|
||
نویدنو:07/12/1385 صفحه قابل چاپ است |
||
چه کسی ايالات متحده آمريکا را از حمله به ايران باز خواهد داشت؟ نوشته: سليم لاون - برگردان: م. پيگير منبع: Information Clearing House
مطلب دریافتی محتمل است که جنگ عمده ديگری از سوی ايالات متحده آمريکا، و اينبار عليه ايران، برنامهريزی شده باشد. دلايلی که اين بار برای توجيه اين جنگ توسط دولت بوش ارائه میشود، دقيقا همانهايی هستند که در سال 2003 برای توجيه تجاوز به عراق گفته شده بود. پرزيدنت بوش و وزير امور خارجهاش، کوندوليزا رايس، ايران را به گسترش سلاحهای کشتار جمعی و صدور تروريسم متهم میکنند. و اين درست همان چيزهايی بود که صدام حسين به انجامشان متهم شده بود. ايران همچنين به رد قطعنامه سازمان ملل درباره برنامه سلاحهای هستهای متهم شده است و اين کشور نيز مانند عراق اين عدم پذيرش را تکذيب میکند.
کلام آمادگی آمريکا برای جنگ با ايران از ماهها پيش توسط سيمور هرش، روزنامهنگار معروف آمريکا بيان شده بود. گرچه اين روزنامهنگار فعاليتهای پنهان آمريکا را که شامل حضور نيروهای ويژه آمريکا درون مرزهای ايران جهت برانگيزاندن شورش عليه رژيم ايران میبود، افشا میکرد، اما برای نخستين بار بيان جنگگونه پرزيدنت بوش با عمليات آشکار همراه است. اينچنين بود که به کنسولگری ايران در کردستان حمله شد و پنج ديپلمات ايرانی، با زير پا گذاشتن اصول مبنای حقوق بينالمللی و معاهدات ديپلماتيکی دستگير شدند، و يک ناو هواپيمابر جديد، ايالات متحده را به مقصد آبهای ايران ترک گفت.
همزمان، يک گروه ويژه جهت ملاقات با سران کشورهای متحد آمريکا در منطقه و نصب موشکهای پاتريوت که بتوانند در صورت بروز جنگ، کشورهای نامبرده را در برابر موشکهای گريزناپذير ايرانی محافظت کنند، راهی منطقه شده است. همچنين نگرانیهايی در مورد افزايش نيروهای آمريکايی در عراق و پيشنهاد وزير جنگ امريکا، رابرت گيتس، که اين هفته از آن پرده برداشت و براساس آن وی میخواهد نيروهای آمريکا را در افغانستان نيز افزايش دهد، میتواند بخشی از نقشه جنگ با ايران باشد.
برخی نيز مداخله آمريکا در سومالی را جهت بيرون راندن نيروهای اسلامی و جايگزين کردن آنان توسط يک دولت طرفدار آمريکا، بخشی از محاصره ايران توسط رژيمهايی میبينند که قادرند پشتيبانیهای لجستيکی و داخلی را برای نيروهای حملهکننده تامين نمايند. گرچه ايالات متحده آمريکا هر نوع برنامه را جهت ايجاد پايگاه نظامی در سومالی تکذيب کرده است و همچنين اطمينان میدهد که هر نوع ضربه بالفعل به ايران را از آبهای بينالمللی وارد خواهد آورد، ولی آشکار است که جنگ با ايران پشتيبانی بسياری از کشورهای همسايه ايران را میطلبد و بنابراين آنها را در معرض خطر قرار میدهد.
هرآينه، مهمتر از رژيمهای ضعيف منطقهای که در پرتو پشتيبانی آمريکا بر سرير قدرت تکيه دارند، نيروهای عمده اتحاديه اروپا و روسيه و چين هستند که همگی از اعضای شورای امنيت سازمان مللاند و مسئوليت خطير نگهداری از صلح و امنيت جهان را بر عهده دارند. آيا آنها در کنار گود میايستند و اجازه خواهند داد ايالات متحده آمريکا جنگ ويرانگر ديگری را که دنيا را در بیثباتی بزرگتری فرو میبرد، آغاز کند؟ آشکار است که آنها عملا نمیتوانند آمريکا را از اين جنگ باردارند. اما آنها بايد در همين لحظهها ـ و نه هنگامیکه جنگ در شرف آغاز شدن است و جلوگيری از آن ديگر امکانپذير نيست ـ به روشنی عليه نقشههای آمريکا موضع بگيرند.
از آنجايی که تهديد به استفاده از زور نيز نقض منشور سازمان ملل متحد است، نقشی را که پان کی مون بايد بعنوان دبير کل سازمان ملل ايفا کند، بسيار متفاوت خواهد بود. در واقع، سازمان ملل مهره اصلی بنايی برای حفظ صلح و امنيت بينالمللی است که پرزيدنت روزولت برای نخستين بار هنگامیکه کارزار خود را برای ايجاد جهانی يکپارچه به راه انداخته بود، از آن ياد کرد. در حال حاضر، آن بنا بر روی تکهپارههای گورهای صدها هزار عراقی و نبود امنيتی قرار دارد که از طريق عمليات ضدقانونی پرزيدنت بوش ايجاد شده است.
و اما جامعه پرتوان استعمارنو که بسياری از اعضای آن از هواداران پروپاقرص اسرائيلاند، از چندی پيش خواهان جنگ با ايران شده است. من در سپتامبر سال پيش در نشست سطح بالايی در نيويورک بودم که در آن اعضای گروه ياد شده با صدای بلند تکذيب کردند که برای جنگ عليه عراق فشار آورده بودند. آنها اصرار میورزيدند که در واقع مقصود آنها ايران بوده است، نه عراق!
در نهايت، اين خلق آمريکاست که از طريق فشار بر نمايندگان خود و موظف کردن آنها برای تصويب قطعنامهای جهت جلوگيری از حمله به ايران میتواند از چنين ديوانگیای جلوگيری کند.
انتخابات ماه نوامبر آمريکا و حرکتهای اخير کنگره نشان میدهد که هيچ نوع تمايلی برای افزايش جنگ در عراق وجود ندارد. ولی آيا کنگره تمايلی به سپردن تعهد به فرمانده کل قوای پر خشونتی دارد که متقاعد شده است با يک حمله موفق به ايران میتواند برخی افتخارات از دست رفتهای را که پس از 11 سپتامبر 2001 از آن بهره میبرد، بازيابد؟
|
||
|