|
||
نویدنو - سیاست - اقتصاد- کتاب - زنان -صلح - رحمان هاتفی - فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - -دیدگاه نظری - ویژه نامه | ||
چرا از رضا پهلوی حمایت نمی کنم ؟ |
||
نویدنو:12/8/1385 |
||
چرا از رضا پهلوی حمایت نمی کنم ؟ نیلوفر شمیرانی
می خواهم نظرم را به عنوان یک شهروند ایرانی که بیش از بیست سال است در سرزمین های غریب زیست می کنم ، با زندان و داغ و درفش آشنا هستم و بهترین دوستان و اعضای خانواده ام ، قربانی نظام جهل و جنایت شده اند ، در مورد یک شخصیت سیاسی بنویسم . من شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان یک مخالف جمهوری اسلامی ملایان ، قبول دارم . همچنین می دانم که حداقل طی هشت سال گذشته به سبب فعالیت او و یارانش که البته تعدادی به حاشیه رانده شدند ، در سطح اپوزیسیون خارج از میهن ، بیش از پیش مطرح شده است .از طرفی هرگز حاضر به نفی حقوق سیاسی هیچ مخالف حکومت استبدادی ، در هیچ زمانی نیستم . لیک ، از سیاست یک بام و دو هوا گریزانم و به کسی که به طور مداوم چشم را بروی گذشته و سیستم دیکتاتوری و استبدادی مشترک ( بین محمد رضا شاه و دربار و روحانیت و سیستم پلیسی و اطلاعاتی با حمایت اسرائیل و غرب ) می بندند ، درد مزمن بی درمان دارم که امید شفائی هم برای آن نیست ! اگر حکم اعدام بد است و نباید جان انسانی را به هیچ بها و بهانه ای گرفت ، چه تفاوت دارد که فرمان دهنده حکم شاه باشد یا شیخ ؟ اگر بستن زبان مخالفین و سیاسیون در هر شکل و غالبی که فضای دیکتاتوری را تحمل نمی کنند ، بر خلاف موازین حقوق بشر است ، چه تفاوت دارد که دیکتاتور شاه باشد یا شیخ ؟ تصور می کنم که یکی از گرفتاری های بزرگ ما ، عدم صداقت سیاسی ، به بهانه « سیاست » است . همه ما فعالین سیاسی ، از کوچک تا بزرگ ، اگر نتوانیم به گذشته خود برخورد انتقادی داشته باشیم و اگر نتوانیم با کوششی روشن به رفع نقاط ضعف در گفتار و کردار خود بپردازیم ، در طشت منجلاب سیاسی سر به زیر برده ایم و در تصور آنیم که در دریای آزاد ، تن به شنا داده ایم . آن روزها که به عنوان جدا شده از سازمان سیاسی ، نظامی مجاهدین ، قلم به انتقاد رسم شد . تعدادی از دوستان قدیم و اطرافیان جدید ، سفارش نمودند که چندان خود را غیر محبوب نکن که اگر روزی مجاهدین به قدرت رسیدند ، باز زندانی باشی یا تبعیدی ! اما ، در کنار دوستان سایت من و پالتاک ، قلم چرخید و نوشتیم و گفتیم و فحش خوردیم و افترا شنیدیم و تهدید شدیم ، اما سر در آخور سکوت فرو نبردیم ! امروز اما ، داستان به شکل دیگری است که می بینم افرادی که بوی کباب شنیده اند و نمی دانند که " خر " که هیچ ، چیز های دیگر هم داغ می کنند ! چپ و راست ، با قلمی مخملی ، داغ و سنگ شاهزاده نه چندان جوان را به سینه زره پوشیده خود می زنند . سخن من البته با آنان نیست . از هر فرصت طلب و منفعت طلبی ، هر نوع و دسته ای که باشد ، حال تهوع می گیرم . تاکنون پاسخی هم برای نامه های پر مهر و محبت آنان ، نفرستاده و نخواهم فرستاد . چراکه باور دارم وجود این خانم ها و آقایان ، همانقدر مخرب است که وجود رهبران ناجوانمرد اپوزیسیون تمامیت خواه ! سخنم مستقیم با شاهزاده ای است که می فرماید " با وجود برپائی یک جمهوری هم به نود درصد خواسته هایش رسیده است " حال نمی دانم ماجرای آن قسم پادشاهی و ادامه دهنده سلطنت تاج و تخت چه می شود ؟ این با خودشان و هوادارانشان ! راست و پوست کنده بگویم که حاشیه روی ، نه در مرام من است و نه در حوصله شما ، چرا از شاهزاده رضا پهلوی حمایت نمی کنم ؟ زیرا ، تاکنون به صراحت و با کلامی صادقانه ، اعتراف نکردید که پدر شما با کمک سرویس های اطلاعاتی غرب ، بر علیه یک حکومت ملی ، کودتا کرد ! زیرا ، اعدام ها و شکنجه های ساواک را در زمان پدر خود محکوم نمی کنید ! زیرا ، به نبودن آزادی های سیاسی ، احزاب و سازمان ها و مطبوعات و رسانه ها ، در زمان شاه سابق ، اعتراف و آن سیاست را محکوم نمی دانید ! ... بی پرده تر بنویسم : من به یک شاهزاده که چشم به روی تاریخ استبدادی گذشته می بندد و خود را مسلمان شیعه اثنی عشر می داند ( و باید در اموراتش از مرجع ذی صلاح فقهی ، تقلید کند ) به همان اندازه بی اعتمادم که نسبت به مریم و مسعود رجوی ! و چنین افرادی را ، هرچند با شعار های زیبای سکولاریسم و ... نخواهم پذیرفت ! بنابراین ، من به عنوان یک شهروند ایرانی که در سرزمین غربت و بدور از میهن زیست می کنم ، دگر بار فریب شعار همه با هم ( امروز فقط اتحاد ) را نخواهم خورد . تجربه بهترین سال های زندگیم در زندان ملا ها و زندان تشکیلات رجویون ، به من آموخته است ، هر گاه که ایدئولوژی اسلامی در سلول مغز انسانی رسوخ کند ، خانه را بر باد می دهد . چه مجاهد باشید ، چه پادشاه !
پاینده ایران نیلوفر شمیرانی
|
||
Free Web Counters & Statistics |