نویدنو:28/12/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

چپ وانتخابات

نویسنده : ارکان باش

 

ازآستانه هفته گذشته ما کاملا وارد دوران انتخابات محلی شده ایم و اگر تحول خاصی رخ ندهد درگیر انتخابات باقی خواهیم ماند.

انتخابات برای انقلابیون موضوع ساده ای نیست. در واقع وقتی که دو کلمه انقلاب و انتخابات در کنار هم جای می گیرند به نظر بیگانه با هم به نظر می رسند.

بیشتر اوقات انتخابات بازی ای ست، که بر اساس قوانین بالایی ها ، یعنی حاکمان بازی می شود . از طرف دیگر، انقلاب همیشه معنای در هم شکستن  قواعد بازی از سوی "پائینی ها" یی را می دهد که نوشتن قوانین خود را آغاز کرده اند. خلاصه اینکه، بنا بر یک ضرب المثل ، انقلاب  همه چیز را زیر و رو می کند.

برای ثروتمندان، پول سازان و نمایندگان آنها ، انتخابات راهی برای به اصطلاح جلب رضایت مردم در حفظ روابط اجتماعی استثمارگرانه است. اما انقلاب آغاز خودگردانی عملی مردم است.

انقلاب برای کارگران و زحمتکشان نقطه آغازی برای ایجاد دموکراسی واقعی است. تحقق این امر از طریق ضربه زدن و به زیر کشیدن رهبران طبقات حاکمی که آن ها را سال های طولانی مورد ستم واستثمار قرارداده اند، این واقعیت را تغییر نمی دهد. 

انتخابات برای عملی ساختن حق انتخاب کردن وانتخاب شدن ابزار ناکارآمدی ست. حقی که به ندرت توسط طبقات زحمتکش کسب می شود و بیشتر وسیله ای برای مصادره حق سخن گفتن وحق تصمیم سازی آن ها است.

انقلاب گشایش راهی است که ستم دیدگان را برای کسب تمام حقوق شان توانمند سازد.  

این فهرست را می توان ادامه داد، اما ما ترجیح می دهیم  به همین اندازه بسنده کنیم.

علیرغم اعتقاد به تمام این اصول، دورانی که جهان و کشور ما در آن قرار گرفته، انقلابیون و کمونیست ها را ناگزیر می سازد که درگیر روند انتخابات شوند. اگر انتخابات برای طبقات سرمایه دار راهی برای کسب تایید مجدد است، ادعای انقلابی بودن بدون صرف هیچ تلاشی برای بر هم زدن این بازی واقع گرایانه نیست. 

وقتی به واقعیت انتخابات محلی 2009 که تاکنون بحث های بسیاری برانگیخته نگاه می کنیم چه می بینیم؟ پاسخ مناسب به این سوال تنها در یک مقاله ساده میسر نیست. اجازه دهید ملاحظات خود را بنا بر آنچه در وحله اول تاکید ما را می طلبد با شما درمیان بگذاریم.

 آن چه طی روزهایی که فهرست نامزدها ارائه شد رخ داد یکی از مهم ترین نشانه های نوع انتخاباتی است که ما به سمت آن در حرکتیم. تقریبا در همه انتخابات قبلی، مباحث مشابهی وجود داشته، اما حداقل در هیچ یک از آن هایی که من به خاطر دارم ، این همه تقلب آشکار و نام های بسیار پر مدعا که تنها چند روز مانده به انتخابات مجبور به عقب نشینی بشوند وجود نداشت.    

این ها می تواند کاملا وابسته به فساد وانحطاط اجتماعی تلقی شود.

علاوه بر این، اگرچه ما قبلا هم بارها شاهد نمونه های مشابهی بوده ایم ، باید توجه کنیم که در این زمان مشخص ، عرصه انتخابات به محل "نمایش یک نفره" تبدیل شده است. برای این امر دلایل بسیاری می توان ذکر کرد ، اما دلیل تعیین کننده این واقعیت است که ما درحال ورود به دوران هایی هستیم که تفاوت بین احزاب بورژوازی کوچک تر وکوچک تر می شود.  

وقتی با دقت نگریسته شود، مشاهده می شود که هیچ حزبی  در کل برنامه انتخاباتی اعلام نکرده و انتخابات به مرزی فراتر ازتعقیب این رویکرد که : " نامزد من می تواند بر نامزد توغلبه کند" نرسیده است.  

تقریبا در تمام محلات، مهمترین موضوع مورد بحث خود نامزدها بوده است. در این انتخابات، ما صرفا با نامزدها و نیز طرح های "عالی" آن ها مواجه می شویم که اکثر آنها کسالت آور ند.  

اجازه دهید این موضوع را بیشتر بشکافم.سیاسی ترین موضوع این انتخابات حزب عدالت و توسعه به نظر می رسد. همان حزب عدالت وتوسعه ای که رئیس آن ایمان عظیمی به استعداد بازیگری اش در "نمایش یک نفره" دارد. همان حزبی که یک نامزد شهرداری (قدیر تاپباس) برای بزرگترین شهر کشور (استانبول) دارد و در این انتخابات باید به مصاف یک آسمان جل کاندید شده از طرف حزب جمهوری خلق ، کمال کلیچدارگول ، برود. چنین شرایطی ازدوغان را، که مایل نیست در جایی به اهمیت استانبول بیرون از گود بایستد، وادار کرده مستقیما وارد صحنه شود و چنان رفتار کند که انگار خود او نامزد شهرداری است .

یکبار دیگر، این واقعیت مهم بر ملا می شود که اگر از اردوغان عبور کنید ، چیزی از حزب عدالت وتوسعه باقی نخواهد ماند.

ما با انتخاباتی روبرو هستیم که افراد بیش از حد لزوم به جلو صحنه آمده اند. درحال حاضر ، تنها چیزی که می توان به این واقعیت افزود حضور فرقه ها وجوامع مذهبی است. دلایل پشت پرده این حضور برای بورژوازی اشکار است ، اما وقتی که این پیچیدگی ها برای چپ مطرح می شود...

اولیم مسئله انحطاط اجتماعی ست... ما از زمان های قدیم می دانیم که ، شریک کردن مردم در تبهکاری ها آسان ترین راه ایجاد متحدین وخاموش کردن مخالفان است. من در بالا نمونه هایی از انحطاط را خاطر نشان کردم، نزاع هایی که در توزیع عضویت در شورای شهر رخ داد و دستان آلوده ای که در پی این درگیری ها آشکار شد. ریشه های بیماری اتخاذ موضع هواداری از حزب جمهوری خلق، به خاطر همان محاسبات پوچ، را نمی توانیم نادیده بگیریم، زیرا هنوز در داخل چپ وجود دارد. این واقعیت که درست در جایی که نیروهای انقلابی قدرتمند اند، به خاطر در اختیار گرفتن یکی دو عضو شورای شهر به انواع و اقسام مذاکره با حزب جمهوری خلق می پردازیم، حیطه تاثیر انحطاط اجتماعی در صفوف چپ را مشخص می کند.

ما از دیدن نام برخی از جنبش ها، که مواضع محکمی در بسیاری از مسائل سیاسی اتخاذ می کنند و سطح واکنش های روشنفکران ترکیه را در موارد بسیاری ارتقا می دهند، در چنین مذاکراتی شرمسار هستیم. تکرار همان سفسطه ها پس از سال های بسیار توهین به میراث مشترک جنبش انقلابی کشور ماست. چپ گرایان ناگزیرند در همه زمان ها وهمه جا بر اساس روش اصولی رفتار کنند. استنباط مشارکت مثبت به نام چپ از این گونه مذاکرات غیر ممکن است .

این کلمات بر مسدودکردن راه یابی چپ به دوایری که درحال حاضر چپ یا انقلابی نیستند دلالت نمی کند. برعکس،شکی نیست که با پای بندی بر اصولی موفق باشیم ، که با تکیه بر آن ها با مردم در تمام بخش های جامعه روابط سالم تری خواهیم داشت.  

این شعار که "ما باید افراد را مبنا قرار دهیم" این روزها بسیار محبوب است. باید یادآوری شود که از آغاز دهه 1980 حملات بسیار قدرتمندی علیه چپ از همین حوزه سازمان داده شده است. این روند که مردم را از انسانیت آنها دور کرده وبه سطح امروز رسانیده است که در آن ما به هر جا که نگاه می کنیم  شاهد فساد و بیرحمی هستیم ، با تحمیل مباخثی نظیر"هر کس باید در ابتدا یک فرد باشد" در چپ و" هرکس باید خود را حفظ نماید" در بین مردم به منصه ظهور رسیده است.
 لازم است که بیشتر و بیشتر بحث کنیم ، ولی ما رفتن به حدودی فراتر ازجایی که برای ما ذخیره شده را آغاز کرده ایم.اجازه دهید پس از اشاره به یک نکته نهایی به این بحث پایان دهیم 

به نظر من برنامه حزب اجتماع دموکراتیک برای ورود به پارلمان در انتخابات عمومی از طریق نامزدهای مستقل برای غلبه بر انسداد موجود را جذاب ندیدم ، اما درک می کنم. در شما چه دوست داشته باشید چه نداشته باشید ، حزب اجتماع دموکراتیک با رفتاری مبتنی بر برنامه و به شکلی سازمان یافته به اهداف خود رسید.  

هرچند، می توانم اضافه کنم که کارزارهای چپ – لیبرال همچون "پارلمان نیازمند داشتن یک افق است" و" بگذارید صدای ما غالب شود" که تحت همان روش برخورد حزب اجتماع دموکراتیک موجودیت یافت ، نه تنها کوچکترین سودی برای چپ نداشت، بلکه سبب آسیب های جدی نیز شد. اگرچه این کارزار به شکلی سازمان یافته پشتیبانی می شد، آنها تمام تلاششان را به کار بستند تا وانمود کنند که گویا چنین حمایت سازمان یافته ای وجود ندارد.

در واقع آنچه بلای جان چپ شده نمونه هایی مانند این، یعنی همان سازمان های "نمایش تک نفره" اند. جای شکرش باقی است که این مشی با وجود حمایت فوق العاده ، در عرصه عمومی سیاسی نمی تواند بیشتر از حد محدودی تاثیر گذار باشد.

این حرکت وحرکت های مشابه شانس زیادی برای تاثیرگذاری ندارند و ما هر جا که لازم باشد اجازه نخواهیم داد نام چپ را آلوده کنند.

برای چپ غیر مکن است در جایی که "ابر قهرمانان" جای سازمان را اشغال کنند و"ابر طرح ها" جایگزین برنامه های سیاسی شوند، دست آورد مثبتی را از آن خود کند.

چپ اساسا، بر اساس برنامه و سازمان خود، مبارزه می کند، و انتخابات منزلگاه موقت این مبارزه است.

این کارزار توسط دو نامزد مستقل ،اوفوک اوراس ( اوفوک به معنی افق) و باشکین اوران (باشکین به معنی مسلط)، به راه افتاده بود.

سرچشمه: سایت سول انگلیسی


 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics