نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

اندیشه هایی که رئیس جمهور ساندنیست نیکاراگوا در سر دارد؛اورتگا و رویای آرام بلندپروازی

نویدنو:01/9/1385

اندیشه هایی که رئیس جمهور ساندنیست نیکاراگوا در سر دارد؛

اورتگا و رویای آرام بلندپروازی

 

کارگزاران-رامین رهبر یعقوبی:

هنگامی که روز 5 نوامبر سال جاری میلادی دانیل اورتگا رهبر ساندنیست های نیکاراگوا در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، مردم این کشور می خواستند بدانند که اورتگا تا چه اندازه تغییر کرده و مواضع پیشین خود را کنار گذاشته است.

مردم نیکاراگوا دوران حکومت اورتگا در سال های دهه 1980 را از یاد نمی برند؛ زیرا مهمترین مشخصه آن دوران، عبارت بود از بی ثباتی های ناشی از جنگ داخلی، مبارزه با ایالات متحده و فقر شدید. اما این بار اورتگا به آنان وعده داده که همه چیز فرق خواهد داشت.

این تغییر تا حدی در جریان انتخابات ریاست جمهوری این کشور مشهود بود. دانیل اورتگا در طول حیات سیاسی خود برای رقیبان انتخاباتی اش احترام قائل شد و اعلام کرد که به «فرهنگ نوینی در سیاست» دست یافته است. رقیب اصلی اورتگا در این انتخابات مونته آلگره بود.

مونته آلگره وزیر سابق دارایی نیکاراگوا پس از پایان شمارش آرا و انتخاباتی شکست خود را در این انتخابات اعلام کرد و بلافاصله به ملاقات اورتگا رفت. در این ملاقات این دو رقیب توافق کردند که با همکاری یکدیگر با فقر مبارزه کنند.

اما مونته آلگره تنها کسی نبود که نسبت به آینده نیکاراگوا نگران بود زیرا «جیمی کارتر» رئیس جمهور اسبق آمریکا نیز به دیدن اورتگا آمد و این دو، مسائل مهمی ازجمله فقر در این کشور را مورد بررسی قرار دادند. اورتگا پس از این ملاقات اعلام کرده بود که نگرانی های جیمی کارتر بیشتر مربوط به امنیت بخش خصوصی و امنیت سرمایه گذاری در نیکاراگوا ست. اکنون در نیکاراگوا شایعاتی مبنی روی کارآمدن مونته آلگره به عنوان وزیر دارایی کشور وجود دارد.

نیکاراگوا به شدت به سرمایه گذاری خارجی نیازمند است. امروزه شهر ماناگوا پایتخت نیکاراگوا با دهه 1980 تفاوت چشمگیری دارد. بخش مرکزی ماناگوا در زلزله سال 1972 به شدت آسیب دید و از آن دوران تاکنون بخش هایی از این شهر به صورت مخروبه ای باقی مانده است.

با این حال اطراف این منطقه زلزله زده پر است از فروشگاه های کوچک و اغذیه فروشی های آمریکایی.ساحل اقیانوس آرام و شهرهای مستعمراتی لیون و گرانادا انباشته از سالمندان آمریکایی است که همه ساله بر تعداد آنها افزوده می شود. در این منطقه همه چیز فرق دارد. فهرست غذای رستوران ها به زبان انگلیسی است و بهای همه چیز را به دلار حساب می کنند.

اما در سایر بخش ها باید گفت که نیکاراگوا با زمانی که اورتگا روی کار بود تفاوت چندانی ندارد. پس از هائیتی، کشور نیکاراگوا فقیرترین کشور آمریکای لاتین محسوب می شود. نرخ فقر در این کشور به تدریج رو به کاهش می رود. به گزارش بانک جهانی در سال 2001 میلادی حدود 46 درصد از مردم این کشور با کمتر از 386 دلار در سال زندگی خود را می گذرانند. فقط کافی است از ماناگوا خارج شویم و به سوی سواحل اقیانوس اطلس حرکت کنیم. در این زمان درخواهیم یافت که میزان برق و آب مصرفی مردم به شدت کاهش می یابد و هیچکس از شغل ثابتی برخوردار نیست.

آهنگ توسعه

نیکاراگوا برای آنکه بتواند به سوی توسعه گام بردارد به شدت به کمک کشورهای خارجی وابسته است. آمریکاییان در این انتخابات از مونته آلگره حمایت کردند، ولی پس از پیروزی دانیل اورتگا بلافاصله مواضع خود را تغییر دادند و اعلام کردند که در صورتی که اورتگا به سوی دموکراسی گام بردارد به کمک های مالی خود به نیکاراگوا ادامه خواهند داد.

یکی دیگر از کسانی که به شدت از اورتگا حمایت می کند، هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلاست. ونزوئلا ازجمله کشورهایی است که می تواند نیازهای انرژی و کود نیکاراگوا را تامین کند. بعضی از شهرداران ساندنیست نیکاراگوایی پیش از این از یارانه های سوختی هوگو چاوز بهره مند شده اند و احتمال آن می رود که چاوز بخواهد به این قبیل سیاست های ایدئولوژیک خود ادامه دهد.

حدود چهار پنجم برق نیکاراگوا از نیروگاه های نفتی تامین می شود. سخاوت ونزوئلا به ارسال نفت ارزان به کشورهای آمریکایی لاتین ختم نمی شود، بلکه این کشور اقدام خرید اوراق قرضه آرژانتین و اکوادور کرده است و نیکاراگوایی ها نیز انتظار دارند که در مورد اوراق قرضه کشور خود مورد لطف و رحمت هوگو چاوز قرار گیرند.

ولخرجی های هوگو چاوز در نیکاراگوا با انتقاد شدید روبه رو شده و عده ای از مردم این کشور نگرانند که هوگو چاوز تمامی منابع طبیعی ونزوئلا را به پای ایدئولوژی سوسیالیستی اش بریزد و آن را به هدر دهد. نیکاراگوا علاوه بر سرمایه گذاری بخش خصوصی به کمک خارجی نیازمند است بدین منظور اورتگا بهترین روش را برگزیده است و قصد دارد خط ارتباطی ویژه ای را با ایالات متحده و ونزوئلا برقرار کند.

او اکنون دریافته که مصلحت اندیشی به طریق نیکاراگوایی بسیار بهتر از وفاداری به افکار ساندنیستی است و در این راه احتمال آن وجود دارد که وی بتواند رابطه خود را با رهبران کشورهای ونزوئلا، کوبا و بولیوی حفظ کند و در این حال به سازمان تجارت آزاد کشورهای آمریکای لاتین به ایالات متحده آمریکا بپیوندد.

در حال حاضر ساندنیست های نیکاراگوا نفوذ بسیاری در شهرداری ها و دادگاه های این کشور دارند، ولی در مجلس این کشور از اکثریت کافی برخوردار نیستند. دانیل اورتگا پس از شکست هایی که در دو انتخابات پیشین متحمل شد، با آرنولدو آلمان، رئیس جمهور اسبق نیکاراگوا ائتلافی جدید تشکیل داد. آرنولدو آلمان با اتهام های مربوط به فساد مالی در دستگاه دولتی خود روبه روست و در این حال رهبری حزب لیبرال را در اختیار دارد.

باید گفت که دانیل اورتگا پیروزی خود را مدیون ائتلاف با آرنولدو آلمان است. یکی از ابتکارهای ناشی از ائتلاف آنها، تصویب قانونی بود که نامزدهای انتخاباتی برای پیروز شدن در انتخابات ریاست جمهوری می توانند کمتر از 45 درصد از آرا را کسب کنند. مخالفت آرنولدو آلمان با حمایت از مونته آلگره سبب شد که اورتگا در همان دور نخست انتخابات به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود. اورتگا شانس دیگری نیز داشت و آن خداحافظی نابه هنگام هرتی لویتس رهبر محبوب ساندنیست ها بود. هرتی لویتس در مبارزات انتخاباتی و در حال هواداری از یک حزب چپ میانه دچار حمله قلبی شد و از صحنه رقابت کنار رفت.

ناظران سیاسی معتقدند احتمال آن وجود دارد که اورتگا بخواهد راه میانه رویی را پیشه کند، ولی باید صبر کرد و دید که آیا وی می تواند نظم نوین جهانی و احتیاج های چنین نظامی را درک کند. نیکاراگوا کشوری است که در ظاهر فقیر و آشوب زده به نظر می آید ولی رونالد ریگان معتقد بود همین کشور به ظاهر کوچک و آشوب زده قابلیت نابود کردن آمریکا را دارد. به همین دلیل بود که ریگان مدعی شد باید با تجهیز نیروهای «چریکی کونترا» علیه انقلاب ساندنیست ها به رهبری اورتگا به اقدام نظامی دست زد. جنگ سرد سال هاست به سر آمده ولی به نظر می آید که بعضی از صاحب منصبان آمریکایی به این موضوع واقف نیستند.

از دید این عده، دانیل اورتگا فقط یک خاطره ناخوشایند نیست، بلکه تهدیدی برای ایالات متحده آمریکا تلقی می شود، انتخابات هایی که در سال جاری و در منطقه آمریکای لاتین برگزار شد، نشان داد که مردم این بخش از جهان از اینکه به آ نان گفته شود چه باید بکنند و چه نباید بکنند، خسته شده اند و میل دارند خود زمام امور کشور را به دست گیرند. هنگامی که هوگو چاوز دریافت دخالت هایش در انتخابات پرو، مکزیک و اکوادور با شکست مواجه شده است، ناگزیر شد برای فرار از واکنش منفی مردم در انتخابات نیکاراگوا دخالت نکند و این در حالی بود که آمریکایی ها نتوانستند دخالت های خود در این انتخابات جنجال برانگیز را مخفی نگه دارند.

بسیاری از سیاستمداران آمریکایی اکنون با این پرسش روبه رو هستند که چه کار می توان کرد؟ در دهه 1980 میلادی اغلب رهبران ساندنیست نیکاراگوا مارکسیست بودند و به همراه کوبا تلاش می کردند تا به چریک های السالوادور اسلحه برسانند. در آن دوران رونالد ریگان فکر می کرد که آمریکای مرکزی به سوی کمونیسم سوق داده می شود.

کمک های آمریکا به دیکتاتورهای راستگرا سبب شده بود جنبش های مردمی آمریکای مرکزی به خود بیایند و علیه بی عدالتی ها قیام کنند. آنچه که در مورد کشورهای آمریکای مرکزی عجیب به نظر می رسد این است که این کشورها به دام دیکتاتوری های مدرنی نظیر دوران پینوشه در شیلی نیفتادند و رگه های دموکراسی در آنها دیده می شود، اما فقر و ناامنی همچنان کشورهای آمریکای مرکزی را پر کرده است.

حال این سوال پیش می آید که نیکاراگوا برای ایالات متحده چه اهمیتی دارد؟از دید کارشناسان سیاسی ایالات متحده آمریکا، نیکاراگوا کشوری است که فاصله زیادی با آمریکا ندارد، آوارگان زیادی را به ایالات متحده می فرستد، معبر مهمی برای انتقال مواد مخدر از جنوب آمریکا به شمالی قاره است، نمی تواند فایده تجاری برای هیچ همسایه ای داشته باشد و فقط کشوری است که سربار کشورهای منطقه است.

بسیاری از ناظران امور سیاسی تردیدی در ضعف های دانیل اورتگا برای اداره امور کشور ندارند و تنها چیزی که می تواند برای آنان مهم باشد آن است که دموکراسی در این کشور بیش از پیش توسعه یابد.

رفیق دیرین هوگو چاوز

هوگو چاوز می پندارد که از پیروزی رفیق دیرین خود می تواند بهره ببرد و کشور نیکاراگوا را به جمع یاران خود بیفزاید. اما باید گفت که پیروزی اورتگا دلیل آن نمی شود که بپنداریم نیکاراگوا به جناح چپ سوق یافته است. اگر چه اورتگا در انتخابات پیروز شده ولی باید گفت که تعداد آرایی که در این انتخابات کسب کرده بسیار کمتر از آرای وی در انتخابات سال 2001 کسب کرده بود.

علت برنده شدن وی نیز مربوط به دستکاری قانون اساسی و کاهش میزان آرا لازم برای کسب سمت ریاست جمهوری بوده است. در غیر این صورت احتمال شکست وی در این انتخابات بسیار زیاد می بود. در حال حاضر برای هوگوچاوز جز بولیوی و کوبا و شاید نیکاراگوا رفیق دیگری در منطقه آمریکای لاتین باقی نمانده است.

این موضوع باید درس بزرگی برای ایالات متحده باشد، زیرا دخالت های این کشور در امور کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی به رشد چپگرایی در این کشورها دامن می زند. در غیر این صورت و در صورتی که ایالات متحده از دخالت در امور داخلی این قبیل کشورها دست بردارد به احتمال قریب به یقین این کشورها به سوی دموکراسی گام برخواهند داشت و الگوی سیاسی مطلوب خود را پیاده خواهند کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics