نویدنو:31/05/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

بحران اقتصادی اخیر آمریکا خطر جنگ را تشدید می کند 

احمد سپیداری

 

بحران اقتصادی آمریکا که امروز به برکت جهانی سازی اقتصاد، ابعاد جهانی یافته، میتواند به بحران مرگ آفرین جنگی خانمان‌سوز منتهی شود.

اقتصاد جهانی شده ی آمریکا-محور امروز جهان چنان شرایطی را باعث شده که بحران‌های اقتصادی در آمریکا را به بحرانی بزرگ تر در سطح جهانی بدل می کند. اینبار بحران با سقوط سهام بانک ها و شرکت های مالی آمریکایی سرمایه گذار در وام های مسکن آغاز شده است.  ریشه ی این بحران را باید در عدم امکان پرداخت اقساط وام های دریافتی توسط طیف گسترده ای از مردم دانست که به علت سیاست های غارتگرانه شرکت ها و سیاست های دولت بوش شرایط زندگی قبلی شان را از دست داده اند و قادر به بازپرداخت اقساط وام خانه هایی نیستند که با تبلیغات زیاد به آن ها فروخته شد. عدم توقف مطمئن بحران آن هم با تزریق صدها میلیارد دلار توسط بانک مرکزی آمریکا، اروپا ، ژاپن و ... بحران تازه ای را فرا روی اقصاد جهانی قرار داده که ممکن است به یک بحران ادواری عمیق بینجامد.

بسیاری چنین تحلیل می کنند که بحران بوجود آمده دست و پای آمریکا را برای تعرض به جمهوری اسلامی می بندد و آن ها را زمینگیر می کند، اما اگر به خاطر داشته باشیم که لشکرکشی های دوران جدید آمریکا و متحدانش علیه کشورهای ضعیف جهان سومی همه با آغاز یک بحران اقتصادی در آمریکا کلید خورده است، اگر متوجه باشیم که جنگ‌ها راه فروریختن بمب های یک بحران را بر سر مردم زحمتکش دیگر کشور ها فراهم آورده و به یگانه راهگشای استراتژیک اربابان جهانی برای بیرون آمدن از بحران اقتصادی شان تبدیل شده، اگر بپذیریم که اکنون هیچ آلترناتیو آماده ی دیگری برای آغاز جنگ در برابر آن ها نیست و متاسفانه علیرغم هشدارهای دلسوزانه ی بسیار، جمهوری اسلامی همه ی آمادگی های لازم را برای قربانی شدن در این بحران فراگیر به دست آورده ، باید خطر مرگبار جنگ را جدی بگیریم و با همه ی وجود برای سد کردن چنین تعرضی، مردم جهان را به صحنه ی مقابله با آن فرا بخوانیم.

تحرکات تازه ی آمریکا برای گسترش تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی و قراردادن سپاه پاسداران یعنی مهمترین و منسجم ترین بخش از قدرت سیاسی، امنیتی، اقتصادی، دولتی، اجرایی نظام جمهوری اسلامی در لیست سازمان های تروریستی تحریک بسیار حساب شده و زیرکانه ای ست که می تواند با توجه به روانشناسی حاکم بر نظام، صحنه سیاسی را قطبی کند، جنبش های دمکراسی خواهی و عدالت طلبی را زیر پای یک ردودررویی تازه خرد کن و عملا خطر رویارویی بالقوه بین دو کشور را بالفعل کند.

باید متوجه بود که خطر جنگ هنوز هم مهم‌ترین چالشی ست که جامعه ی ما با آن رودررو ست و زنده و پویا نگه داشتن جنبش صلح مهم ترین وظیفه ی عاجل نیروهای مترقی کشور. به هیچ قیمت نباید اجازه داد رودررویی گرایان کار را به ورطه ی جنگ بکشند. شاید اگر تجربه ی عراق و افغانستان پیش چشم مردم ما نبود، افشای شعارها و امید های واهی برای دمکراسی و ترقی خواهی نیروهای متجاوز دشوار می نمود، اما امروز صحنه روشن تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.

به آنانی که به تغییر به هر شکل و هر صورت حتی فاجعه ی تحریم و جنگ روی خوش نشان می دهند یا ما را ناچار به پذیرش آقایی اربابان جهان می دانند باید گفت : تجربه نشان داده که بر فردای فاجعه نه توانی می ماند و زیر ساختاری که بتوان بر آن چیزی را بنا کرد. ما می توانیم و باید جلوی فاجعه را بگیریم و در برابر جنگی دیگر در منطقه مقاومت کنیم. باید از هم اکنون کارزار دیگری را براه انداخت و همه ی مردم را از تشدید خطر جنگ آگاه نمود.

 

 از آرشیو شماره 39 فرهنگ توسعهجنبش صلح و اثرات عمیق آن

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics