نویدنو:01/06/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو 

بحران درقفقاز خطری برای صلح جهانی
 


درگیری های نظامی ای که از روز 18 مردادماه در
گرجستان و جمهوری خودمختار «اوستیای جنوبی» آغاز شد، افزون بر عواقب وحشتناک انسانی، به لحاظ تاثیری که در موازنه نیرو در سطح بین المللی خواهد داشت، را نمی توان یک رخداد محلی قلمداد کرد.

حمله نظامی غافلگیرانه و غیر قابل توجیه ارتش گرجستان به اوستیای جنوبی را باید طرحی ناشیانه برای گسترش «جنگ طولانی» امپریالیسم آمریکا برای گسترش هژمونی خود، جنگی که از بالکان آغاز شده و در افغانستان و عراق و سومالی ادامه داشته است، در این منطقه جهان دانست
عکس العمل دولت روسیه در مقابل این اقدام تحریک آمیز دولت تفلیس و گسیل واحدهای نظامی ارتش روسیه برای باز پس راندن ارتش گرجستان از اوستیای جنوبی و وارد آوردن آسیب های اساسی به توانایی های آن، و تحت کنترل گرفتن مواضع کلیدی در گرجستان، یکباره تصویرگر شرایط نوظهوری در اروپای شرقی و قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق شد. دولت سرمایه داری روسیه پس از دو دهه تمکین به طرح ها و مانورهای ایالات متحده و متحدان اروپایی آن، بر پایه تجدید سازمان و مدرنیزه کردن نیروهای نظامی و متکی بر امکانات نیرومند اقتصادی خود، در دفاع از منافع استراتژیک خود در شرق اروپا، قفقاز و کشورهای آسیای مرکزی و میانه که آن را به دلیل گسترش ناتو به سمت شرق و طرح های نظامی آمریکا نظیر استقرار«سپر دفاعی موشکی» در جمهوری چک مورد تهدید می یابد، اکنون در مقابل سیاست آمریکا موضع گرفته است. این مشخصه ویژه درگیری های گرجستان، یعنی بروز مشخص درگیری و رقابت های بین امپریالیستی را نمی باید و نمی توان بی اهمیت قلمداد نمود.
این برای اولین بار از سال 1991 است که دولت روسیه عملاٌ و در تقابل با طرح های ایالات متحده، جهت فعل و انفعالات منطقه همسایه خود را تعیین می کند و این به مذاق «نومحافظه کاران» در دولت ایالات متحده خوش نمی آید. آنان یکی از اهداف اصلی خود را جلوگیری از ظهور روسیه به مثابه یک قدرت رقیب تعیین کننده در شرق اروپا و قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار داده اند.
حمله گرجستان به اوستیای جنوبی در 18 مردادماه، که حساب شده و در شرایطی که همه نگاه ها متوجه شروع المپیک پکن بود، و مطمئناٌ با تشویق محافل مشخصی در حاکمیت ایالات متحده و ناتو صورت گرفت، روسیه را مجبور به موضع گیری نمود. اشتباه محاسبه اساسی دولت گرجستان در اقدام به چنین عمل تحریک آمیزی را می بایست از یکسو محصول «چراغ سبز» محافل حاکمه آمریکا و از سوی دیگر تمایل ساکاشویلی، رئیس جمهور ماجراجوی این کشور به حتمی و یکسویه کردن روند پیوستن این کشور به پیمان ناتو دانست. گرجستان در دو دهه اخیر بطور فزاینده ای نقش یکی از اقمار ایالات متحده آمریکا در همسایگی روسیه را به عهده گرفته است. اکنون مشخص شده است که یک ماه قبل از اقدام ماجراجویانه ساکاشویلی به صدور فرمان تجاوز نظامی به جمهوری خودگردان اوستیای جنوبی، کاندولیزا رایس در ملاقات خود با او در این رابطه گفتگو داشته است.
تحلیل گران مطلع معتقدند که «نئوکان» های دولت آمریکا به رهبری دیک چنی، معاون رئیس جمهور، قدرت نمائی روسیه و تحولات اخیر را نه فقط برضد طرح استراتژیک خود برای جلوگیری از ایجاد یک مرکز قدرت رقیب، بلکه تهدیدی برای سیاست ایالات متحده در مورد کنترل منابع اصلی انرژی جهان می دانند. خط لوله استراتژیکی که نفت منابع عظیم حوضه دریای خزر را به بندر «جیهان» در ترکیه می رساند، از مسیر گرجستان می گذرد. این تنها خط لوله ای است که از مسیر روسیه نمی گذرد و لذا انحصار های نفتی غربی روی ادامه جریان نفت در آن کنترل کامل دارند. به این دلیل است که جورج بوش در سال های اخیر توجه ویژه ای به دولت گرجستان داشته است که مانند همه دولت های پیشین این کشور از سال 1991 به بعد از طریق کودتا به قدرت رسیده است. بر رغم اینکه هیچ کدام از این دولت ها منتخب مردم نبوده اند، و بر رغم سرکوب فعالان سیاسی اپوزیسیون در آبانماه گذشته در گرجستان، دولت تفلیس به مثابه یک ”دموکراسی“ طرفدار غرب مورد تعریف و تمجید واشنگتن بوده است. گویا که طرفدار غرب بودن همانا معیار دموکرات بودن یک نیروی سیاسی می باشد. ازین رو است پرزیدنت ساکاشویلی اعلام می دارد که حمله متقابل روسیه به گرجستان: ”حمله به ایالات متحده می باشد“ و سخنگوی او نتیجه می گیرد که اگر امروز به روسیه اجازه داده شود که وارد اوستیای جنوبی بشود، فردا می تواند سر و کله آنها در هر پایتخت اروپائی دیگر پیدا شود.
همانگونه که گفته شد حمله گرجستان به جمهوری خودگردان اوستیای جنوبی ارتباط مستقیم با سیاست های امپریالیسم برای گسترش هژمونی خود در شرق اروپا و آسیای میانه دارد که شرایط آن پس از امضای توافق نامه سپر دفاع موشکی میان آمریکا و جمهوری چک ابعاد جدی و نگران کننده به خود گرفته است. برای تشخیص علل تنش ها و درگیری نظامی اخیردرقفقاز و اوضاع به شدت بغرنج اوستیای جنوبی باید کمی به عقب بازگشت و حوادث چندین ماهه اخیر را در منطقه مورد توجه قرار داد.
پس از آنکه کاندولیزا رایس وزیرخارجه ایالت متحده با صراحت اعلام داشت به رغم مخالفت جدی روسیه و رای منفی 10 کشور عضو ناتو (از جمله آلمان، فرانسه و انگلستان) با عضویت گرجستان دراین پیمان نظامی، آمریکا آینده گرجستان را درپیوستن به ناتو می بیند، مقامات تفلیس با پشت گرمی حمایت های کاخ سفید به رشته اقدامات خود برای هماهنگی بیشتر با سیاست های ناتو درمنطقه افزودند. روسیه نیز با توجه به موقعیت استراتژیک این منطقه باردیگر نسبت به شکل گیری ترتیبات امنیتی-نظامی جدید با مشارکت ناتو درقفقاز و حوزه دریای سیاه واکنش نشان داده و آن را غیر قابل پذیرش خوانده است. برخوردهای لفظی و دیپلماتیک به دنبال طرح مسئله اختلافات درشورای امنیت سازمان ملل و انتشار اطلاعیه ای از جانب 3 کشور آمریکا، انگلستان و فرانسه درحمایت از گرجستان وارد مرحله جدیدی شد و تنش های فزاینده ای را درروابط مسکو-تفلیس پدید آورد. وزیر خارجه گرجستان پس از برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل درجمع خبرنگاران خاطر نشان ساخت:“فکر می کنم بیانیه ای که به نمایندگی از گروه ”دوستی“ منتشر شد به روشنی نشان می دهد که اجماع کاملی درباره سیاست روسیه و تهدیدهای ناشی از آن وجود دارد.“ قبل از این نشست جنگنده های روسیه دو هواپیمای جاسوسی گرجستان برفراز جمهوری های خود مختاراوستیای جنوبی و آبخاز را سرنگون ساخته بودند. این اقدام روابط دو کشور همسایه را به شدت متشنج ساخت به شکلی که وزیر کشور گرجستان رسما اعلام کرد، کشورش به جنگ با روسیه بسیار نزدیک گردیده است. درمقابل نیز مقامات روسیه با محکوم کردن سیاست های دولت گرجستان تشنج فزاینده درقفقاز را به این دولت نسبت داد و یادآور شد:“درآینده نزدیک خطر حمله نظامی گرجستان به دو جمهوری آبخاز و اوستیای جنوبی وجود دارد، درصورت به راه افتادن مناقشه نظامی از سوی گرجستان، روسیه از روش های نظامی برای دفاع از هموطنان خود دراین مناطق، استفاده می کند.“
دراین گیرودار دراواسط اردیبهشت ماه سال جاری ، گرجستان بطور رسمی از قرارداد همکاری با روسیه درزمینه دفاع ضد هوایی که درسال 1995 به امضاء رسیده بود خارج شد و روسیه نیز بلافاصله بیش از 400 تن از نیروهای ویژه هوابرد (چتر باز) خود را به عنوان بخشی از نیروهای مسلح روسیه وارد منطقه خود مختار آبخازی ساخت. همچنین گرجستان دراقدامی تحریک آمیز از خرید هواپیماهای بدون سرنشین جاسوسی از اسراییل خبر داد.
آنچه تنش های اخیر درقفقاز را خطرناک می سازد، تمایل کاملا آشکار دولت تفلیس در تسریع پیوستن خود به سازمان تجاوز کارانه ناتو است.
مسئله مناطق خود مختارنشین آبخازی و اوستیای جنوبی، یک کشمکش تازه و نوظهور درقفقاز و درروابط میان روسیه و گرجستان نیست. پس از فروپاشی اتحادشوروی، منطقه آبخازی که درترکیب جمهوری گرجستان شوروی قرارداشت، استقلال خود را از تفلیس اعلام کرد. دراواسط سال 1992 گرجستان واحدهای نظامی خود را برای الحاق دوباره این منطقه به خاک کشورش وارد آبخازی کرد که با مقاومت مسلحانه شدید روبرو گردید. این درگیری نظامی با حمایت روسیه منجر به اعلام موجودیت جمهوری خودمختار آبخازی شد.
روسیه همواره از موجودیت مناطق خودمختار نشین آبخازی و اوستیای جنوبی که طرفدار رابطه نزدیک با روسیه می باشند، درمقابل سیاست های توسعه طلبانه امپریالیسم و برنامه گسترش ناتو به شرق همچون اهرم فشاری سود برده و اینک نیز کشمکش برسر این مناطق ارتباط مستقیم با سیاست های تحریک آمیز امپریالیسم و پیمان تجاوز کارانه ناتو دارد. روسیه تاکنون بر خلاف تبلیغات رسانه های بین المللی غرب مستقیما از تمایلات استقلال طلبانه آبخاری و اوستیای جنوبی حمایت نکرده است.
به هر روی تنش های فزاینده ودرگیری های تشدید نظامی، صلح و ثبات قفقاز و همسایگان آن از جمله میهن ما ایران را تهدید می کند. درگیری نظامی، روابط خصمانه و تشنج بدون شک منافع و امنیت همه کشورهای این منطقه را به چالش گرفته و فقط به سود سیاست های توسعه طلبانه امپریالیستی است.
این حقیقتی است که سیاست مداخله جویانه امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا درمنطقه وارد مرحله ای نوین گردیده، دراین میان میهن ما به دلایل کاملا روشن و سیاست های ارتجاع حاکم دروضعیتی ضعیف و آسیب پذیرتر از دیگران قراردارد.
بحران درقفقاز وتنش های خطر ناک میان گرجستان و روسیه و برخوردهای خونین نظامی اخیر به زیان صلح درمنطقه وحقوق ومنافع همه کشورهای آن از جمله میهن ما، ایران است!

نامه مردم

  

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics