خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

بير دسته گول

نویدنو:20/7/1385

بير دسته گول

 

عمران هم انگار نیست ، یعنی هر گز اصلا نبوده است . مثل هزاران بوده ها که دیگر نیستند. مثل پدر بزرگ ها ومادر بزرگ ها. اما نه ، عمران هست وخواهد بود . به مقتضی به اصطلاح مسلمون ها عمل صالح . عمل صالحی که بال می گیرد ، تاریخ را می چرخد ، ذهن هارا در می نوردد ودر آرامش جای جوینده ای  عاشق ، باز این عمل صالح زائیده می شود وجوینده را به زایشی دیگر بار فرا می خواند.

اولین آشنایی این قلم با عمران صلاحی بر می گردد به سال های دهه ی پنجاه که در تب وتاب  دگر سازی خود وجامعه می سوختیم . رفیق آذری طلاسازی داشتم که در طبقه 5 یکی از ساختمان های داغون خیابان شاه ( جمهوری فعلی) به کار کارگری طلاسازی مشغول بود. روزی در یکی از اوقات استراحتش که پیش او بودم شعر « بچه جوادیه » را برایم خواند. پرسیدم شعر از کیست واو کتاب عمران را به دستم داد . دهه ها گذشته است و رفیق کارگرم را کشته اند وعبور از جمهوری حس دوگانه ای را در من بر می انگیزد . حس حسرتی که رفیق را اعدام متوقف کرد وحس حضور عمران با آن خاطره دور .حضور عمران پر رنگ تر به حضور خویش در من وما ادامه داده است . اوکه هفته ای پیش تر رفت ، انگار نیست ، یعنی هرگز اصلا نبوده است . اما بچه حوادیه به حضور ایدی خویش ادامه خواهد داد وعمران را باز خواهد تابانید .

 

بير دسته گول

 

 

 

چيراق يانير اوزاقلاردا

اولدوز يانير چيراقلاردا

هر اولدوزدا بير سئوگي وار

هر سئوگي ده، بير دسته گول

هر گولده بير عطير

هر عطيرده بير كپنك

هر كپنك ده بير شاعر.

 

عمران صلاحي

زيبا كنارـ 19/5/1371

 

 

برگردان فارسی

چراعی در دور دست ها روشن است

ستاره ای درچراغ ها روشن است

درهر ستاره ای دوست داشتنی هست

درهر دوست داشتنی دسته گلی

در هر گلی عطری

در هرعطری پروانه ای

در هر پروانه ای شاعری

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics