نویدنو:01/03/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

بازسازي

نويسنده :ايناسيو رامونه،

لوموند دیپلماتیک

در تاريخ جمهوري پنجم فرانسه، پيروزي آقاي نيکولا سازکوزي با ٥٣ درصد آرا در دومين دور انتخابات رياست جمهوري ششم ماه مه، يک نطقه عطف به شمار مي آيد. زيرا اين پيروزي تنها ادامه ساده حاکميت راست به شمار نمي آيد، جرياني که در بين سالهاي ١٩٥٨ تا ١٩٨١ و سپس ازسال ١٩٩٥ ، تمام ارکان حکومت را در دست داشته است . برنامه کانديداي حزب « جنبش مردمي براي اتحاد» * و نيروهايي که او هدفمندانه به گرد خود جمع آوري نمود، نشان از يک پس رفت عميق دارد: به قدرت رسيدن اولين رئيس جمهوري که در آن واحد نئوليبرال، سلطه جو، هوادار آمريکا و اسرائيل است.

 

علي رغم تلاش در طول کارزار انتخاباتي براي مغشوش کردن مداوم اذهان با استناد به شخصيت هاي ممتاز تاريخ، از ژان دارک گرفته تا لئون بلوم، آقاي نيکولا سارکوزي نتوانست ماهيت سياسي بسيار مشخص خود را پنهان سازد. اگرچه او ادعا دارد که با سياست اراده گرايانه اش دولتي خواهد ساخت که مي تواند کشور و ملت را « محافظت نمايد»، ليکن برنامه اقتصادي و اجتماعي وي به طور وسيعي از دستورهاي کهنه سيستم تاچري الهام گرفته و ارجحيت را به قشر ممتاز جامعه مي دهد. در همين راستا، شعارهاي آتشين جمهوري خواهانه او نتوانست برداشت وي را از جامعه که عمدتا امنيت گراست بپوشاند،ديدگاهي که در مقابل خواستهاي اقشار مردمي و جوانان تنها سرکوب را پيشنهاد مي کند. در ادامه همين برداشت است که شايد بتوان سخنان « انحرافي» او درباره وجود ريشه ژنتيکي براي انحرافات جنسي(بچه بازي) و خودکشي را بررسي کرد که مقدمه اي است بر نظريات اصلاح نژادگرائي در حال رشدي که وي از آنها الهام گرفته است. از سوي ديگر علي رغم تلاش براي کاهش اثرات منفي چاپلوسي هايش نزد جورج بوش، او هيچگاه قصد نزديکي به سياست آمريکا از جمله درمورد خاورميانه را پنهان نکرده است. بايد افزود که او مي خواهد از طريق يک راي گيري در مجلس، نتيجه رفراندوم ٢٩ مه ٢٠٠٥ عليه موافقت نامه قانون اساسي اتحاديه اروپا را به خاک سپارد.

برنامه آقاي سارکوزي مهم است. « مشترياني » که او قصد فروش اين برنامه به آنها را دارد نيز از اهميت بسيار برخوردارند. از اين نقطه نظر، مانورهاي بزرگ او در فاصله دو دور انتخاباتي براي جذب راي دهندگان آقاي فرانسوا بيرو( نماينده راست ميانه.م.)، بهيچ وجه به ماه ها تلاش وي براي جذب هواداران آقاي ژان ماري لوپن( نماينده راست افراطي.م.) خدشه وارد نکرد. آقاي سارکوزي به بهانه « بازگرداندن » راي دهندگان ژان ماري لوپن به عرصه دمکراسي، در واقع به نظريه هاي راست افراطي مشروعيت بخشيد. از پيشنهاد تشکيل يک وزرات خانه مهاجرت و هويت ملي گرفته تا تکرار شعار لوپن مبني بر « فرانسه را يا دوست بداريد و يا ترکش کنيد »، از دستگيري افراد فاقد کارت اقامت در جلوي درب ورودي مدارس (در مقابل کودکانشان.م.) گرفته تا الغاي مصوبه ١٩٤٥ براي محافظت از نوجوانان، و همچنين دفاع کذايي از باصطلاح کساني که « سحرخيزند » درمقابل « سوء استفاده کنندگان» و « خيريه گيران »... در برابر همه اينها پيش از آنکه عقب نشيني جبهه ملي (راست افراطي. م.) باعث خوشحالي باشد مي بايست در نظر داشت که هيچکدام از پيشينيان آقاي سارکوزي تا اين حد در استفاده ازشعارهاي افراطي براي انتخاب شدن جلو نرفته بودند.

ليکن موفقيت آقاي سارکوزي را نمي توان تنها با تلاش هاي خود او و حمايت بي دريغ رسانه هاي جمعي از وي توضيح داد همانگونه که کافي نيست بگوييم که اين موفقيت تنها نتيجه ويژگي انتخابات رياست جمهوري است که بار ديگر اثرات انحرافي خود يعني شخصيت پروري، رياکاري و وسوسه راي موثر را به نمايش گذاشت. امري که به خصوص در اين موفقيت اثر داشت، نبودن يک آلترناتيو سياسي واقعي در مقابل جناح راست و راست افراطي بود. از سال ١٩٦٩ تا کنون، هيچگاه مجموعه آرا جناح چپ در دور اول تا اين حد پايين نبوده است : ٤٤.٣٦ درصد. دليل اين امرچيست ؟ حزب سوسياليست اجازه داد که نظرسنجي ها، کانديداي حزب را براي رياست جمهوري تحميل کنند. خانم سگولن رويال اگرچه توانست زخم انتخابات سال ٢٠٠٢ را ترميم کند اما در ارائه چشم انداز بسيج کننده اي به نيروهاي مردمي درماند.از سوي ديگر، حزب کمونيست، چپ هاي افراطي و سبزها نتوانستند گردهم آيند و ادامه دهنده روندي باشند که با تظاهرات بزرگ اجتماعي براي دفاع از بيمه درماني و بازنشستگي، « راي منفي » به رفراندوم ٢٩ مه ٢٠٠٥ و نيز خشم جوانان حومه ها بوجود آمده بود. فراسوي اختلافات حزبي و شخصي، مسئله اصلي، عدم توانايي چپ در ارائه يک سياست ضدسرمايه داري در سطح فرانسه و اروپا است.

بر چنين بستري است که مي بايد بي هيچ تاملي بازسازي را آغاز نمود.چرا که جريان راست و راست افراطي در قدرت، اگر در انتخابات مجلس نيز به پيروزي رسد، سياست ويران سازي اجتماعي خود را به زور پيش خواهد برد: تحميل تنها يک قرارداد کار واحد که از روي قرارداد موقت ** الهام مي گيرد، افزايش ساعات کار، اجبار به کار در مقابل دريافت کمک حداقل دولتي، محدوديت حق اعتصاب، درهم شکستن قانون کار،حذف ماليات بر ارث، از ميان برداشتن ماليات بر ثروت به کمک« سپر مالياتي » ***، ادامه سياست از بين بردن خدمات دولتي و بازنشستگي و خدمات اجتماعي ، پرداخت اجباري بخشي از هزينه درماني که ميزان آن مي تواند به مرور افزايش يابد، عدم جايگزيني نيمي از کارمندان بازنشسته دولت ، از بين بردن تقسم بندي منطقه اي مدارس ****، زير سوال بردن مجدد حق بازنشستگي، اخراج مهاجرين در عين فراخوان براي نيروي کار « انتخاب شده » از کشورهاي جنوب، براه اندازي مجدد اروپاي ليبرال و دفاع از سياست امريکا....... براي مقابله با اين يورش بي سابقه ، چپ هم به تمام نيروهايش براي مقاومت نياز دارد و هم به گشايش دورنمائي براي تغييرات.

لوموند ديپلماتيک ارگان سياسي هيچ حزب و انجمني نيست.اين ماهنامه تنها نشريه اي است متعهد نسبت به ارزشهائي که دهها سال است که از آنها دفاع مي کند. و به همين طريق است که لوموند ديپلماتيک، به شيوه خويش، در پيدايش يک ساختمان فکري بديل شرکت خواهد کرد: با شناساندن واقعيت هاي سياسيجغرافيائي جهان معاصر، با دادن اطلاعات در باره تجربيات اجتماعي و سياسي درهمه جا، با شرکت کامل و وسيع در تمام بحث ها و تبادل نظرات جاري. براي بازسازي.

UMP *

** قرارداد موقت کار که بر اساس آن کارفرما قادر است هر لحظه کارگران را اخراج نمايد.م.

*** ماليات بر حسب ميزان درآمد افزايش مي يابد، سپر مالياتي اجازه مي دهد که پس از مرز معيني( ٥٠ درصد از درآمد بنا به پيشنهاد آقاي سارکوزي) ميزان ماليات ثابت بماند.م.

**** در فرانسه هرکس در نزديک ترين مدرسه واقع در تقسيم بندي منطقه اي محل سکونت اش اسم نويسي ميکند. از ميان برداشتن تقسم بندي منطقه اي مدارس باعث تمرکز بازهم بيشتر مشکلات در محلات فقير نشين مي شود که سطح مدارس هم اکنون نيز در آنها بطور طبيعي پائين تر و خشونت اجتماعي در آنها بيشتر است.م.

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics