نویدنو:02/02/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

گزارش نيويورک تايمز از شيوع فساد در ميان زنان آواره عراقي در سوريه
براي گذران زندگي

ترجمه؛مهديس اميري


فعالان و همياران اجتماعي مي گويند هزاران زن عراقي به عنوان روسپي در سوريه کار مي کنند و مي افزايند با افزايش سطح خشونت ها در عراق، تعداد خانواده هاي با سرپرست زن و همين طور زنان تنها در ميان جمعيت پناهندگان افزايش مي يابد
زماني «هبا»، دختر «ام هبا» دانش آموزي سختکوش بود که به شيوه يي امروزي لباس مي پوشيد. در آن زمان او 16 ساله بود و براساس سنت هاي اسلامي موهايش را مي پوشاند و هر روز صبح زود برمي خاست تا قبل از رفتن به دبيرستان نمازش را بخواند.
اما تمام اين داستان متعلق به پيش از آن است که نيروهاي شبه نظامي بغداد را مورد تهديد و حملات خشونت بار قرار دهند و ام هبا و دخترش در بهار سال گذشته ناچار به ترک عراق به مقصد سوريه شوند. در کشور مقصد شغلي براي پناهندگان وجود نداشت و پدر پير ام هبا نيز به دليل ابتلا به ديابت دچار مشکلات بسياري شد.
ام هبا که راهي براي کسب درآمد براي تامين هزينه هاي زندگي پيش رو نمي ديد، توصيه يکي از همسايگان عراقي را پذيرفت و دخترش را براي کار به کلوپ شبانه بدنامي برد. ام هبا در حالي که صدايش در ميان سروصداي کرکننده بلندگوهاي کلوپ به سختي شنيده مي شود مي گويد؛ «ما عراقي ها مردم مغروري هستيم...» .
ام هبا مي افزايد؛ «طي جنگ ما همه چيزمان را از دست داده ايم، حتي غرور و احترام مان را» و خواهش مي کند که در مصاحبه تنها نامش (مادر هبا) ذکر شود.
اين حقيقت که بسياري از پناهندگان عراقي در دمشق به ناچار به کار در کلوپ هاي بدنام روي مي آورند حقيقتي است که نمي توان از آن چشم پوشيد. در مرکز دمشق مردان از آزادانه وارد معامله شدن شان با واسطه ها در مورد زنان در گوشه و کنار کافه ها و ساير اماکن عمومي شهر و همينطور زناني که به سوي مردان عابر مي آيند و آنها را به زبان عربي با لهجه عراقي به «فنجاني چاي» دعوت مي کنند. سخن مي گويند در حالي که در فرهنگ عربي چنين اتفاقي به هيچ وجه قابل پذيرش نيست.
طي روز جاده يي که از دمشق به معبد تاريخي صيدان مي رود مملو از افراد مسيحي است که طي سفر زيارتي شان به معبد در انتظار معجزه يي هستند که به تصوير مريم مقدس که در اين معبد است نسبت داده مي شود. ولي هرکدام از رانندگان تاکسي دمشق هم مي توانند به شما بگويند که بخش ماربا از اين مسير زيارتي به سرعت رو به رونق است، نه به دليل زائران مشتاق بلکه به خاطر تجارت دختران عراقي.
بسياري از اين زنان و دختران (که تعدادي از آنها تازه پا به نوجواني گذاشته اند) پناهندگاني هستند که اخيراً وارد دمشق شده اند. بسياري فريب داده شده اند و بسياري ديگر وادار شده اند، اما اکثر آنها راهي به جز روسپي گري براي تامين زندگي خانواده هاي شان پيش رو ندارند. اين زنان مشهودترين نمود بحران پناهندگان عراقي را در معرض ديد مي گذارند که طي ماه هاي اخير در سوريه شدت يافته است.
براساس گزارش کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل، حدود 2/1 ميليون پناهنده عراقي در حال حاضر در سوريه زندگي مي کنند در حالي که دولت سوريه تعداد پناهندگان را بيش از اين مي شمرد. براساس گزارش وضعيت اقتصادي اين پناهندگان بسيار نامساعد و رو به وخامت است و بسياري از زنان به دليل فقر و نياز بسيار به فساد روي مي آورند. بسياري از آنها به طور مخفيانه و بسياري نيز با اطلاع يا حتي همکاري اعضاي خانواده هاي شان به اين کار اقدام مي کنند. اين گزارش مي افزايد در بسياري مواقع «سرپرست خانواده است که مشتري ها را به خانه مي آورد.»
فعالان و همياران اجتماعي مي گويند هزاران زن عراقي در سوريه کار مي کنند و مي افزايند با افزايش سطح خشونت ها در عراق، تعداد خانواده هايي با سرپرست زن و همين طور زنان تنها در ميان جمعيت پناهندگان افزايش مي يابد. خواهر ماريا کلود نداف راهبه سوري که در صومعه «چوپان نيک» به پناهندگان عراقي کمک مي کند مي گويد؛ «بسياري از زنان عراقي که وارد سوريه مي شوند ناچارند هزينه زندگي خود و فرزندان شان را تامين کنند زيرا همسران شان ربوده يا کشته شده اند.» او مي افزايد صومعه طي بررسي پناهندگان عراقي ساکن برزه در حاشيه دمشق، با 119 خانوار با سرپرست زن مواجه شد که در يک فضاي بسيار کوچک زندگي مي کردند. بسياري از اين زنان که در خارج از خانه جوياي کار هستند پس از مواجهه با بيکاري فزاينده و مشکلات اشتغال درمي يابند تنها وسيله کسب درآمدشان بدنشان است. خواهر ماريا کلود مي گويد؛ «من سه خواهر را ديدم که با کودکان شان زندگي مي کردند و از اين راه کسب درآمد مي کردند. هر شب يکي از آنها مي رفت (به نوبت) و با پول مختصري که عايدشان مي شد غذا مي خريدند و همه کودکان شان را سير مي کردند.»
براي بيش از سه سال پس از حمله به عراق توسط امريکا در سال 2003، موضوع زنان بدنام عراقي سوريه، براي دولت سوريه موضوعي ممنوعه بود که کسي به آن اشاره نمي کرد. تجارت جنسي مانند موادمخدر موضوعي است که در رسانه ها «اقدام عليه عفت عمومي» خوانده مي شود. اما ديتران گاندر، رئيس آژانس پناهندگان سازمان ملل در دمشق مي گويد دولت سوريه سرانجام ناچار به شکستن سکوت شده است؛ «ما خصوصاً نگران دختران جواني هستيم که در اين موضوع دخيل هستند و اينکه بسياري از آنها مجبور به اين کار شده اند. حتي بسياري از اين دختران ربوده شده و به سوريه منتقل شده اند. ما اخيراً با مقامات سوريه مذاکرات ويژه يي در باب روسپي گري داشته ايم.»
خانم گاندر، مواجهه سوريه با موضوع و مذاکره پيرامون آن را اتفاقي جديد و قدمي به پيش رو مي خواند. مونا اسد، فعال حوزه حقوق زنان و وکيل سوري مي گويد؛ «دولت چشمانش را بر روي حجم پناهندگان عراقي که وارد کشور مي شدند بسته است.
شهروندان کشورهاي عرب براي ورود به سوريه نياز به اخذ ويزا ندارند و دولت سوريه نيز متقبل تعهد براي کمک و حمايت مردم نيازمند عراق شده بود، اما جمعيت 19 ميليوني سوريه آمادگي مواجه شدن و هضم هجوم ناگهاني صدها هزار مهاجر عراقي را ندارد.» وي مي افزايد؛ «شما در اين ميان با خانواده هايي مواجه مي شويد که همه اعضاي شان از اين راه کسب درآمد مي کنند. مادرها يا خاله هايي که براي دختران جوان شان نقش واسطه را ايفا مي کنند... اما اين تنها مشکل موجود نيست. مدارس سوريه با ورود پناهندگان بسيار پرجمعيت شده اند و قيمت خدمات، مواد غذايي و حمل ونقل افزايش يافته است. ما مراکز درماني حمايتي براي اين زنان نداريم و از سوي ديگر به دليل شرايط فعلي عراق، سوريه نمي تواند اين زنان را از کشور اخراج کند.»
بسياري از اين مراکز فساد تقريباً تشکل يافته در حاشيه پايتخت در کلوپ هاي شبانه يي که «کازينو» ناميده مي شوند صورت مي پذيرد، البته اين اصطلاح حسن تعبير مردم محلي براي ناميدن اين مکان هاي بدنام است، چون عملاً در اين کلوپ ها شرط بندي و بازي صورت نمي گيرد.
در الروابي، کلوپ شبانه گران قيمتي حتي يک شو با تم عراقي نيز در برنامه گنجانده شده است. طي يکي از عصر هاي برگزاري شو، در حالي که گارسون ها از ميهمانان با غذاهاي سبکي مانند سيب زميني سرخ شده و قلب مرغ سرخ شده که در حفاظ هاي فويل به شکل الماس پيچيده شده اند پذيرايي مي کنند، گروه ده نفري موسيقي سازهاي شان را آماده مي کنند. مردي روي سن مي آيد و با صداي بلند به زبان عربي معرفي مي کند؛ «شيريني تمام صحنه ها، رباينده تمام قلب ها، حنجره طلايي، هنرمند فوق العاده؛ ماريا،»
زن جوان روي سن مي آيد و تصنيف غمگيني را آغاز مي کند؛ «پس از عراق، من وطن ديگري ندارم، مي خواهم روي زانوانم بخزم و به عراق بازگردم...».
بيشتر اين به اصطلاح کازينوها به طور مستقيم نقش واسطه را بازي نمي کنند، ظفر، گارسوني در کلوپي که هبا در آن کار مي کند مي گويد کلوپ از طريق فروش غذا و الکل به مشتريان کسب درآمد مي کند و زنان را تشويق مي کند که در کنار مشتريان مرد بنشينند و سفارش نوشيدني بدهند تا از اين راه ميزان عايدي کلوپ افزايش يابد.
اين مسائل سوريه را تبديل به مقصدي دلخواه براي مردان خوشگذران ساکن کشورهاي ثروتمندتر خاورميانه تبديل کرده اند. در پارکينگ کلوپ تقريباً نيمي از اتومبيل هاي پارک شده، پلاک عربستان سعودي دارند. از مرزهاي عربستان، تنها با صرف 6 ساعت و گذشتن از مرزهاي اردن مي توان به دمشق رسيد و به دليل سهولت در تهيه نوشيدني هاي الکلي و امکان وقت گذراني در کلوپ هاي شبانه اين شهر کم کم براي گروهي از مردان عربستان سعودي تبديل به محلي براي گذران تعطيلاتي ارزان قيمت شده است. البته زناني با مليت هاي ديگر از جمله روسي و مراکشي نيز کماکان در دمشق کار مي کنند. عبير دختر 23 ساله يي از بغداد که در همان کلوپ کار مي کند توضيح مي دهد که ورود عراقي ها بسياري از آنها را بيکار کرده است؛ «تا آنجا که من مي دانم، 70 تا 80 درصد دختراني که در حال حاضر در دمشق در کانون هاي فساد فعاليت مي کنند عراقي هستند. هزينه اجاره خانه در سوريه براي خانواده هاي آنها بسيار بالا است و از سوي ديگر اگر به عراق بازگردند قصابي مي شوند، تنها کاري که مي توانند بکنند همين است.»
نقل از روزنامه اعتماد

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics