نویدنو:13/05/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

براندازی سبز لجنی و موضع ما

محبوبه حسین زاده

اینقدر سرمون گرم پیدا کردن عاملان بر اندازی نرم، توی اکتیویست ها و دانشگاهی ها بوده که از زیر چشممون غافل شدیم.
آیا شما خبر دارید که عده زیادی مرد و زن به صورت تیم های سازمان یافته در کل شهرای ایران پخش شدند و هر روز از صبح تا عصر تو محله های مختلف نه تنها کار چهره به چهره برای ارتقای ظرفیت اعتراضی زنان – ترجیحا بین 16 تا 35 سال – انجام می دهند، بلکه طی تورهای چند ساعته زنها را می برند داخل تشکیلات نیروهای انتظامی تا بهشون تمرین بدهند که چطوری ضریب اعتراضی شونو- اونم از جنس شورشی - بالا ببرند و انواع راه های در افتادن با حکومت رو یاد بگیرند.
این تیم ها روزانه صد ها دختر و زن را از تو میدان های شلوغ و اخیرا از داخل محله ها جمع می کنند، البته شرایط خاصی برای گروه هدف ندارند اما ترجیح می دهند کسانی را انتخاب کنند که چادر و یا لباس رسمی اداری ( مانتو بلند و مقنعه و جوراب ) نپوشیده باشه. این افراد که بعضا مثل دانشجو هایی که تو فیلم مستند بر اندازی – همونی که لابلای "به نام دمکراسی" نشونش دادند- لباسهای متحد الشکلی دارند – البته تو اون فیلمه زرد لیمویی بود ولی مال اینا سبز تیره است و لابد باید اسم انقلاب مخملینشونو سبز لجنی نامگذاری کرد - خیلی متشکل عمل می کنند و تقربیا امکانات و دستور العمل های مشابهی دارند: اول فرد را شناسایی می کنند ، بعد در جلوی انظار مردم با لبخند و وعده و وعید، اعتماد سازی کرده و طرف را راهنمایی می کنند به یک ماشین "هایس" با شیشه های دودی که همه در و پنجره هاش قفله و قابلیت سونای خشک داره تا آدمو بخاطر گناهانی که کرده یاد جهنم بندازه. اونجا یک هو با یک چرخش جادویی قیافه یونیفرم پوشا شبیه زندانبان ها می شه و با کلماتی مثل مجرم وآلات جرم ( مانتویی که طرف پوشیده است الت جرم محسوب می شه ) و بازداشت و تعهد و اینا، این احساس رو به طرف می دند که راستی راستی طرف موادی یا خود فروشه یا... .
اولش هر کی وارد ماشین سونا بشه غریبی می کنه و گرمش می شه و احیانا یه جورایی می ترسه و اگه آماتور باشه اولش گریه می کنه و می خواد برگرده خونه اش. اما اونها طی تماس های چهره به چهره و با حس هایی که قبلا عرض کردم، زنان و دختران وطن را طوری توانمند می کنند که بتونند ترسشونو کنار بگذارند و به طور عملی انواع کنش های دفاعی و اعتراضی را یاد بگیرند. مثلا یه طوری به شخصیت طرف توهین می کنند که از نظر روانشناسی انواع خشم های سرکوب شده جنسیتی وارد خود آگاه فرد بشه و بسته به شرایط شروع کنه به عکس العمل های اعتراضی .
معمولا زمان توقف بین دو تا نیم ساعته و و تعداد افرادی که به این ترتیب جذب "جهنم سیار" می شوند هم بین سه تا ده نفره. دخترکان تحت آموزش، ضمن اعتراض فردی ، از طریق "بادی لنگویج" و "پچ پچه زنجیره ای" ، یاد می گیرند که چطور تجربیاتشونو با هم تقسیم کنند و به طور نوبتی در راستای عملیات اعتراضی از هم دم بگیرند و از راننده گرفته تا یونیفرم پوشها رو کلافه کنند. جالبتر از همه اینه که اونا در کمتر از چند دقیقه یاد می گیرند از طریق موبایل هاشون صداهای هیجان زده و بعضا خشمگین یا گریان خود را به گوش خانواده هاشون برسانند و از طریق موبایل آنها را به طور رعد آسایی موبالایز ( بسیج ) کنند.
اگر در داخل ماشین سونا مراحل توانمند سازی و ارتقای خود آگاهی زنان نسبت به انواع و اقسام فشارهای سیاسی – عقیدتی مردسالارانه ، خوب پیش بره ، گروه هدف توسط سبز لجنی پوشها دور شهر گشتی زده و یاد می گیرند که می شه هم بازداشت باشی و هم با حسرت به آدمایی که عین چند دقیقه پیش تو آزادانه تو شهر راه می رند، نگاه کنی و اگه تا حالا کم عصبانی بودی حالا عصبانی تر بشی. البته خواهران سبز پوش در این مرحله تمام سعی شونو می کنند تا در برابر پرسش های سرنشینان تور ، با انواع جواب های مبهم و شاخ ودم دار توی دل طرف رو از سرنوشتی که در پیش رو داره، حسابی خالی کنند.
وقتی "هایس" وارد محوطه کلانتری می شه دیگه جون افراد به لبشون رسیده و آماده اند که هر کی بهشون نزدیک شد پاچه شو بگیرند. در این مرحله تیم یونیفرم پوشها عوض می شوند و یه گروه دیگه که رفتارشون مثل تجار برده است اسرای خیابانی را- که در این مرحله چون حق خروج از اونجا رو ندارند می شه بازداشتی حسابشون کرد – تحویل می گیرند. اونا فقط دندانهای افراد بازداشتی رو نمی شمرند و احیانا لباس زیراشو بررسی نمی کنند وگرنه چه مرد باشند چه زن از فرق سر تا نوک شصت پا ی طرف را به دقت براندازمی کنند و نظرا ت مختلف و بعضا متناقضی در مورد "فشن" طرف در فرم هایی که همراهشون هست وارد می کنند . در اینجا که اغلب پدر یا مادر بازداشتی هم خودشو رسونده، بحث طولانیی در مورد " فشن" خانوم های بازداشتی در می گیره و اونجاست که دیگه دوره توانمند سازی وارد مرحله " سنتز" می شه و دخترکانی که موقع سوار کردنشون به "هایس" مثل ابر بهار گریه می کردند ، زبون چند متری شون می زنه بیرون ، چشماشون تیز و براق می شه و دستاشون شروع می کنه بالا پایین رفتن.
عادی سازی جرم ( بد حجابی)، حمل آلت جرم ( مانتو) ، ویزیت کردن فضای پلیسی و اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی و مشتری های معمول اینطور جاها، اوتوریته زدایی از پلیس و یونیفرمهاشون که خودشونو علاف چند تا بچه مچه کردند، نترسیدن از عکاسی و تشکیل پرونده و امضای فرم تعهد، گذراندن موفقیت آمیزکنکور "حجاب خوبه و من بدم" جهت آمادگی برای تمرین دو رویی در زندگی اجتماعی( منظورپرسشنامه هاییه که اگه پر نکنی ولت نمی کنن)، و چندین تغییر کیفی دیگه از اهداف توانمند سازی زنها و دخترای جوونه که طی این دوره کوتاه چند ساعته اتفاق می افته.
ارزیابی هایی که از نتایج این دوره ها شده نشون می ده که مخاطبین اصلی این دوره ها به طور تصادفی و از توده مردم انتخاب شده و افراد تحت آموزش قابلیت اینو دارند که توان اعتراضی خود شونو که توسط این دوره ها از قوه به فعل در آمده در اشکال مختلف "شورشی" نمایش بدهند.
این یونیفرم پوشها سر سخترین رقیب ما جنبش زنانی ها هستند . نفوذ ایادی اونها در حکومتی ها باعث شده که دفاتر ما تخته بشه وبرامون پرونده سازی کردند تا دیگه ما نتونیم سبک خودمونو که همانا "تقویت توانمندی زنان در راستای اعتراض مدنی" یه را در مورد دخترها و زنها اعمال کنیم.
بنابراین من و بقیه جنبش زنانی هایی که طاقت تحمل رقابت با این دارو دسته متشکل رو ندارند، جهت ثبت در تاریخ، اعتراض رسمی خود را دربرابرفعالیت این گروه اعلام کرده و عرض می کنیم که بین ما و آنها یک تفاوت استراتژیک وجود داره و نباید کسی گول اونا رو بخوره، انهم اینه که ما طالب تغییر رفتار حاکمیت از درون جامعه و توسط خود مردم و مستقل از بودجه و نیرو های بیگانه ایم ، اما این یونیفرم پوشها که معلوم نیست آبشخورشون کیه، می خواند از طریق نفوذ در حاکمیت و ناراضی تراشی و ترویج اعتراض های شورشی "براندازی سبز لجنی" راه انداخته و کاری کنند که برای همیشه و به صورت اصولی و بنیادین پنبه این نظام زده بشه.

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics