نویدنو:20/07/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

برابری ارث زن و مرد در ایران باستان 

نگار انسان

زنستان

تقسیم ارث در حقوق ساسانی پس از درگذشت پدر خانواده به این ترتیب بود که زن و پسران هر یک سهم مساوی از ارث داشتند. دختران در صورتی که ازدواج کرده و از خانه پدر جهیزیه به خانه شوهر برده بودند نصف؛ و در غیر این صورت مطابق برادران ارث می بردند.

بارتلمه مستشرق معروف آلمانی با ذکر این مطلب در کتابی با عنوان زن در حقوق ساسانی ترجمه ناصر الدین صاحب الزمانی عقبگرد 2500 ساله قوانین ایران اززمان ایران باستان تا کنون را خاطر نشان می کند.

نتایج تحقیقات بارتلمه حاکی از آن است که ؛ دختر در انتخاب همسر آزاد بود و اجباری نداشت مردی را که پدرش برای او در نظر گرفته به همسری قبول کند و پدر حق نداشت او را از ارث محروم کند؛ و یا تنبیه دیگری درباره اش اعمال دارد.

در بند ۲۹ از فصل ۲۸ کتاب « حقوق زن در زمان ساسانی» آمده است : « پسران و دختران پس از ازدواج در پرداخت قروض و دیون پدر و مادر متوفی خود سهیم و شریکند» ؛ و از این فتوا اینطور استنباط می گردد که دختران نه تنها در حقوق بلکه در تکالیف و مسئولیت ها نیز در ردیف پسران خانواده بوده اند. اگر کسی اموال خود را به اشخاص بیگانه می بخشید و وارثین قانونی خود را محروم می کرد؛ این عمل قانونی نبود؛ و تنفیذ نمی شد. پس از درگذشت پدر خانواده حق ولایت با مادر بود؛ و ریاست خانواده به او تفویض می شد. در صورتی که بین طرفین طلاق و جدایی صورت می گرفت؛ زن می توانست مهریه اش را مطالبه کند؛ و مادام که شوهر اختیار نکرده و درآمدی از خودش نداشت؛ همسر سایق باید نفقه او را بپردازد.

اوستا کتاب مقدس زرتشیان نیز سندی دیگر از برابر خواهی ایرانیان باستان است.مطابق قوانین اوستا:

۱- زن حق مالکیت داشته و می توانسته دارای خود را مستقلا اداره کند.

۲- زن می توانسته ولی و یا قیم و نگهدار فرزندان خود باشد.

۳- زن می توانسته مطابق قانون از طرف شوهر خود وارد محاکمه شود؛ و به نام او امور را اداره نماید(در صورت بیماری شوهر)

۴- زن می توانسته از شوهر ستمگر و بدرفتار خود به دادستان شکایت کند و سزای او را بخواهد.

۵- شوهر حق نداشته است بدون اجازه زنش دخترخود را شوهر دهد.

۶- در دادگاه گواهی زن پذیرفته می شد.

۷- زن می توانسته است داور یا وکیل شود.

۸ – زن می توانسته وصی قرار گیرد و تمام اموال خود را وصیت کند.

زنان مالک ثروت خود بودند و اگر کار خیر می کردند یا آتشکده بنا می کردند تولیت آن به جای شوهر به فرزندانشان می رسید. چنان که در فصل پانزدهم فقره 30 ماتیکان هزار دادستان * می نویسد : " درباره آتش (مقدس) که در جایی زنی بر نشاند که او شوهر و فرزند دارد و بمیرد آن آتشکده باید از فرزندانش بشود و نه از شوهر ؛ یعنی شوهر از زن ارث نمی برد ولی زن از شوهر ارث می برده است ."

در ایران باستان آنگونه که کتاب داتستان دینیک * روایت کرده است :

اگر مرد در گذشته از برای تقسیم اموال خویش وصیتی نکرده باشد ، به زن دو بهره و به پسرش یک بهره (سهم) می رسد . اگر از مرد در گذشته فقط دخترانی به جای مانده باشند ، به هر یک از آنان که شوی نکرده اند ، یک بهره و بر زنش دو بهره می رسد و سهم پسران یا زن پسر که نا بینا ( به هر دو چشم ) یا ناقص به هر دو پا یا هر دو دست باشد دو برابر می شد .

خواهران متوفی اگر تحت نگهداری و پرورش برادر متوفی بوده اند و هیچ درآمدی ندارند باید از درآمد متروکه پرورش بشوند، مگر صریحا متوفی درباره آنان وصیتی دگرگونه کرده باشد.

چاکرزن * و فرزندان او حقی نداشتند ولی پدر می توانست قبلا چیزی از دارایی خود را به آنان ببخشد یا وصیت کند که پس از مرگ به آنان بدهند.

چون فرزند نافرمانی کند، سهمی از میراث او به مادرش در صورتی که شایسته تر از او باشد تعلق خواهد گرفت. اگر فرزند جوان می مرد و ثروت از خود می گذاشت و اولاد نداشت، ثروت او به پدر و مادر می رسید و مساوی میان آنها تقسیم می گشت.

اگر کسی به دولت خیانت یا سرکشی می کرد یا دزد و راهزن بود و آدم کشی و جرم بزرگ مرتکب می شد یا از کیش زرتشتی خارج شده، دیگر را می پذیرفت دولت می توانست ثروت او را ضبط کند ولی به زن و فرزند او اگر دخل نداشتند ، چیزی می داد .

هم چنین در دوره ساسانیان احکامی موجود بود که حقوق زن ممتاز را راجع به تصرف در اموال شوهری که مجنون شده بود تعیین می کرد .

اگر یکی بهره ای از ثروت خویش برای شخص بیگانه وصیت می کرد و ورثه چنین وصیت را نمی پذیرفتند مرد بیگانه محروم می ماند . اگر او مردی یا زنی عاجز و مستحق یا پرستاری پیر بود که در زندگی متوفی را خدمت کرده ، ملاحظه او را می نمودند .

با همه این اوصاف وجه تمایز حقوق قضایی در ایران باستان با حقوق مشابه جوامع آن دوره ارج نهادن بر زن و تساوی حقوق آنان با مردان بوده است.

تساوی حق الارث پسر و دختر و مادر و پدر و افزونی سهم الارث مادر به نسبت فرزندان و حق اداره امور مالی شوهر توسط زن ( در مرحله اول پادشاه زن ) همگی حاکی از نوعی تساوی حقوق زنان با مردان است . حمایت دولت از زن و فرزند سر کشان و خائنان و آدمکشان و دیگر مرتکبین جرائم سیاسی و مذهبی و از ارث محروم نشدن دختری که فرزند نا مشروع داشته ، حق ارث عروسی که ناقص العضو بوده ، حق ارث پرستاران پیر که به متوفی خدمت کرده اند ، نیز مبین نوعی حمایت و تامین اجتماعی است .


* بیوه زنی که از نو شوهر کند چاکرزن نامیده می شود .
* کتاب داتستان دینیک رساله ای قضایی در زمان ساسانی است که به زبان پهلوی نگاشته شده است.
* کتاب ماتیکان هزار دادستان هم گزارش هزار فتوای قضایی به زبان پهلوی است که از دوره ساسانی به جا مانده است .

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics