نویدنو:03/02/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو: آنچه می خوانید مقاله ای تکفیر شده از جانب آقای کروبی است که در روزنامه ارگان حزب ایشان از دست مدیر مسئول محترم در رفته است . همه سوال اینجاست که تکفیر جناب کروبی وعذر خواهی ایشان از مردم!! وآقای رئیس جمهور آیا صورت مسئله را عوض می کند؟

 

آواز دلفین‌ها ‌

 مسیح علی‌نژاد


اعتماد ملی
زمان زیادی از رو‌زهای گرم حضور گروه ما در منطقه آزاد کیش گذشته است اما هنوز چرخش رندانه دست‌های مرد جوان در آسمان کوچک پارک دلفین‌ها چنان قدرتمند بر صورت و سیرت ذهن و خیال مانده است که چرخش دست‌های مرد جوان دیگری در آسمان نقطه دیگری از ایران کافی است تا رقص دلفین‌ها دوباره در برابر چشمانم زنده ‌شود. حکایت غریبی است رقص و آواز دلفین‌های جزیره. پس از تحمل ساعت‌ها گرسنگی و بی‌غذایی، دست مرد جوان که از سبد آذوقه بیرون می‌آید، دلفین‌ها معصومانه اما هنرمندانه سر و بال می‌جنبانند و سپس به لقمه کوچکی قانع می‌شوند و تن به خیسی استخر زیبای پارک می‌دهند. با اشاره‌ای دیگر از سوی صاحب لقمه‌های از پیش مهیا شده، ناباورانه می‌بینیم که از گلوی این بی‌زبان‌های زیبا، صدا‌هایی هماهنگ اما ناهمگون به گوش می‌رسد. مرد جوان مغرور از همراهی دلفین‌ها آواز غریب دلفین‌ها را رهبری می‌کند، دلفین‌ها بلندتر می‌خوانند، جمعیت به آوازخوانی این موجودات دلفریب دل می‌بازد و آسمان جزیره پر می‌شود از شور و شعف کسانی که هم‌پا و همراه شدن دلفین‌ها با مرد جوان را به بزم نشسته‌اند. غافل از آنکه این کنسرت با تمام زیبایی‌های بی‌نظیرش، سمفونی گرسنگی و گردن‌کجی و گدایی و گریه دلفین‌ها بود برای لقمه‌ای که به آن نیازمند بودند و این احتیاج بود که آوازی چنین تلخ را رقم زد تا مرد جوان بر آن ببالد و فخرش را به جمعیتی بفروشد.
این روزها که ساکنان قوای اجرایی و تقنینی ابایی از اعتراف به کمرشکن شدن گرانی و تورم در معیشت مردم ندارند و رئیس دولت تورم را <طعم تلخ> تعبیر می‌کند و وزیر بازرگانی هم در پاسخ به اعتراضات نمایندگان در صحن علنی مجلس، گرانی را <غیرقابل کنترل> می‌خواند شاید همدلا‌نه‌تر بتوان حکایت غریب احتیاج و آواز دلفین‌ها را به حکایت غریب‌تر احتیاج و نیاز ملتی که اینک به گرد رئیس‌جمهورشان در سفرهای استانی حلقه می‌زنند تعمیم داد و از پیشداوری‌ها و متهم شدن به جنگ روانی‌و سیاه‌نمایی‌ها نهراسید. دست‌هایی که در آسمان استان‌ها می‌چرخد تا موج نامه‌ها و شکوه‌های ملتی را پارو کند تداعی‌گر چیست؟ جمعیتی که مشفقانه و مشتاقانه به گرد دومین شخص کشور در سفر‌های استانی حلقه می‌زنند تداعی‌گر کدامین نیاز و احتیاج هستند؟ ‌
مردمی که پس از اخراج کامل اصلا‌ح‌طلبان از گردونه تصمیم‌گیری کشور به جای شعار اصلا‌حات سیاسی، سینه سپرکردن مردانی را دیدند که تحول معیشتی و توزیع عدالت در زندگی روزمره را وعده داده بودند، اینک خود را به رئیس‌جمهور می‌رسانند تا متناسب با همان وعده‌ها، نامه مکتوب کنند و بعید است کسی به منظور نگرانی‌اش از موانع ایجاد شده برای دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای یا مخدوش شدن چهره حقوق بشر دوستانه ایران در ماجرای دستگیری و احضار زنان و دانشجویان یا نادیده‌انگاشتن مبانی گفت‌وگوی تمدن‌ها و ارزش نهادن به اصول جامعه مدنی یا تقویت ادبیات دیپلماتیک در مراودات بین‌المللی به احمدی‌نژاد نامه بنویسد. آنان که فریادشان از تورم و گرانی‌هایی که تا دیروز در دولت و مجلس انکار می‌شد و به تازگی اصرار می‌شود تا قصورشان را به گردن دیگری بیندازند، قطعا صف‌نشین و صدرنشین نامه‌نویسان به رئیس دولت هستند. جمعیت دیگر کسانی هستند که پشت درهای بسته نظام نامنظم اداری جامانده‌اند و از آن جایی که خلق و خوی آقای رئیس در پیش بردن و مسکن‌های آنی گذاشتن بر دردهای عمیق را می‌دانند، شکوه‌نامه به محضر رئیس آورده‌اند. نمی‌توان کسانی که به دنبال بخشش بهره‌های بانکی یا دریافت وام‌ها و کمک‌خرج عروسی و تحصیل و اشتغال هستند را در صف نامه‌نگاران ندید. صدای فریاد تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران ورشکسته، کارگران بیکار مانده، حقوق‌بگیران و بازنشستگان بی‌حقوق مانده هم از میان جمعیت بلند است. از گلوی اقشار مختلف جامعه صداهایی هماهنگ اما ناهمگون بیرون می‌آید و چشم‌هایی خیره به آقای رئیس است تا لقمه‌ای فراخور گرسنگی‌‌شان از آستین بیرون آید تا هم او که پاسخ گرفته خرسند باشد و هم او که پاسخ داده به لذت این خرسندی ببالد و هم تماشاگران به وجد آیند و برای وجهه مردمی آقای رئیس دستی به نشانه شعف بالا‌ ببرند و هورا بکشند.
در این رهگذر نیز چه بسا فضایی حاصل می‌شود که در بزنگاه‌های انتخاباتی وعده‌های چرب‌تری مانند
پرداخت مستقیم یارانه‌ها به مردم، جمعیتی را بیشتر از به انجام و فرجام رساندن امور زیربنایی کشور به وجد می‌آورد.
و اما اینک در شرایطی که ناشران، نویسندگان، صاحبان اندیشه متفاوت با جریان حاکم، دانشجویان، استادان محذوف از دانشگاه، زنان مطرود جنبش‌های اجتماعی، رانده‌شدگان از عرصه سیاسی و حزبی، منتقدان خودی و غیرخودی اعم از اصلا‌ح‌طلبان ردصلا‌حیت‌شده، وزرای برکنارشده، مدیران مستعفی، همراهان حذف‌شده دولت و در نهایت جمعیت مایوس و خاموشی که صدایی از آنان در آخرین انتخابات کشور به گوش نرسیده است، هیچ سهمی در نامه‌نگاری به رئیس‌جمهور ندارند، به راحتی می‌توان کنکاش کرد که جمعیت حلقه‌زده به گرد رئیس‌جمهور چه کسانی هستند، چه آواز تلخی را برای رئیس دولت می‌خوانند و چه می‌خواهند و سپس باید متناسب با خواسته‌های آنان ثبات و پایداری در مدیریت را پیشه کرد تا مبادا به تعبیر مقام رهبری <عدالت بدون پیشرفت تنها منجر به برابری در فقر شود.> در غیر این صورت است که خالق سفرهای استانی و خالق نامه‌نگاری‌های مردمی در دولت جاری تبدیل می‌شود به خالق کنسرت‌های غم‌انگیزی که در آن، جمعیتی گرسنگی‌شان را آواز بخوانند و جمعیتی دیگر سرمست و دلخوش به این همراهی‌های از سر نیاز ببالند و نامش را بگذارند استقبال پرشور مردمی، غافل از آنکه این سمفونی گرسنگی و گردن‌کجی و گریه است که به رقص و آوازی تلخ شباهت دارد و چه بسا در تنهایی اشک‌های خود آقای رئیس را هم جاری می‌کند چرا که راز دلفین‌های گرسنه را تنها کسی می‌داند که خود مسبب به‌وجود آمدن نیاز و احتیاج آنها است.

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics