نویدنو:23/11/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

سخنی بی پرده با " انوشه راستگو"

دررابطه با نقد بیانیه "وحدت" حزب توده ایران

مینا آگاه

 

چندی پیش در سایت صدای مردم مقاله ای تحت عنوان "سخنی بی پرده با رفقای رهبری حزب توده ایران"* (نوشته ی خانم یا آقای انوشه راستگو) منتشر شد. با درنظر گرفتن اهمیت موضوع و تاثیری که این نوع نوشته ها می تواند بر افکار خوانندگان گذاشته و واقعیت ها را درسایه قرارداده و ارزش ها و ضد ارزش ها را یکسان نشان دهد، اقدام به ذکر نکاتی هرچند مختصر را ضروری یافتم. از آن سایت محترم انتظار می رود که این یادداشت را منعکس کند.

 

 

مطلب " سخنی بی پرده با رفقای رهبری حزب توده ایران"  نوشته ی  انوشه ی راستگو است، پس انتظار می رود که منعکس کننده ی نظرات و عقاید شخصی وی باشد، اما با خواندن مطلب جابجا متوجه می شویم که این "من" تبدیل به " ما " شده است، مثلا:

 

" سند منتشره از سوی شما – در باره وحدت و...- نگرانی وتشویش بی حدی را در کنار شادمانی برایمان بهمراه آورد".

 

 و یا فراتر رفته و چنین می نویسد:

 

" پس به ما حق بدهید اگر خود را ناچار می بینیم که بدین گونه وبه این شیوه با شما سخن بگوییم. امیدواریم که این امر باعث نشود که شما ذره ای در صداقت وعشق وعلاقه امان به سرنوشت حزب توده ایران تردید کنید."

  

این "ما" در تمام متن نوشته ادامه دارد و انگار که انوشه راستگو جریانی را نمایندگی می کنند. سئوال اول من این است که ایشان به نمایندگی از کدام جریان یا محفل این "سخن بی پرده" را بیان می کنند؟

 

ایشان ادامه داده اند که:

 

" ظاهرا کار اختلافات به جایی رسیده است که شما خود را ناچار دیده اید که سندی را بدین منظور صادر نمایید...."

 

اینطور دیده می شود که ایشان تلاش دارد از یک سو جریانی دیگر را بسیار قدرتمند و برحق ترسیم کند و از سوی دیگر نشان دهد که رهبری حزب توده ی ایران در مقابل این جریان در نقطه ضعف کامل قراردارد و چون نمی تواند از خود دفاع کند، زیرا که برحق نیست، دست به جار و جنجال زده و پرخاشگری می کند.  آیا این سطور خود گویای این نیست که آقای راستگو به این جریان دیگر – راه توده – نظر حداقل بسیار مثبتی دارد؟

ایشان در ادامه ادعا کرده اندکه:

 

" شما در این سند همه رفقای از بند وقتل عام رسته را بطور ضمنی مورد اتهام قرار داده اید. "      

 

من عین متن سند حزب توده ی ایران را اینجا می آورم تا ببینیم کجا چنین حرفی را زده است:

 

" ...در این زمینه باید با قاطعیت گفت که هیچکدام از برنامه ها و عملکرد های رژیم، چه در انتخاب انبوه توده ای هایی، که در جریان فاجعه ملی به جوخه های مرگ سپرده شدند، تا رهایی شمار معدودی از رهبران سابق حزب از زندان و سپس اجازه فعالیت سیاسی- انتشاراتی دادن به آنها اتفاقی نبوده است. این آزاد سازی ها همچنین به خاطر خوش شانسی در ”قرعه کشی“ مرگ رژیم، در جریان کشتار فاجعه ملی، و یا پادر میانی شخصیت های جنبش کمونیستی جهانی برای آزادی افراد خاصی نیز نبوده است. همه این روند ها و وقایع را بدون تردید باید بخشی از برنامه های طولانی مدت رژیم برای حزب سازی، ”رهبر تراشی“ و دامن زدن به چند دستگی در صفوف حزب توده ایران ارزیابی کرد." (اطلاعیه)

 

من از انوشه ی راستگو می پرسم در کجای این سند حزب "همه" رفقای از بند و قتل عام رسته را مورد اتهام قرار داده است؟ آیا این شانتاژ که در نوشته ی برخی دیگر از همین نوع محافل و سخنگویان آن نیزمورد تاکید قرار می گیرد، خود یک اختلاف انداختن جدی و مسموم نیست؟ آیا این سند نمی گوید که آزاد کردن "شمار معدودی از رهبران سابق حزب ...(با) اجازه فعالیت سیاسی- انتشاراتی " اتفاقی نبوده، بلکه به علت جایگاه و شخصیت و سابقه ی حزبی آن ها، این امید وجود داشته که بتوانند به جریان سازی دامن بزنند؟ امید داشتن دستگاه اطلاعاتی رژیم به دامن زدن به جریان سازی علیه حزب، چرا اتهام از طرف حزب به "همه" محسوب می شود؟  آیا این بدان معنی نیست که این رهبران سابق و محافل گرد آمده حول ایشان که شاید آقای راستگو نیزازآنان باشد، باید از این توطئه ها آگاه وازآن فاصله بگیرند؟

 ایشان نوشته اند:

 

" چگونه است که اختلافات شما وراه توده برسر مسائل مالی حزب ودیگر مسائل تا کنون با گفتگو حل نشده است؟"

 

 ایشان با درج این سطور خواسته اند اختلاف بین حزب و این جریان دست ساز را که حزب نه امروز بلکه از همان اول پلیسی بودن آن را افشا کرده تا حد مسائل مالی کاهش دهند. معنای حرف ایشان آن است که انگار برای اختلاف بر سر یک جریانی مالی حزب حاضر است همه چیز را زیر سئوال ببرد. و نکته ی قابل ذکر این است که حزب درهمان سند اطلاعیه صریحا به ریشه ی مسئله ی مورد اختلاف بازاز زاویه ای دیگر اشاره می کند که بهتر است عین سند ذکر شود:

 

آیا مطلب افشاکننده در نشریه ”راه آزادی“ درباره ”راه توده“ (با اتکاء به گفتگوهای فریبرز بقایی، عضو سابق مشاور کمیته مرکزی حزب توده ایران، و از رهبری وقت حزب که توسط رژیم از زندان آزاد شد)، و انتقال مبالغ هنگفتی از سوی دادستان وقت انقلاب از حساب بانکی فریبرز بقایی برای راه اندازی نشریه ”راه توده“ نمی تواند سمت و سوی اشتیاق دستگاه های امنیتی رژیم را نشان دهد؟ (نگاه کنید به نشریه ”راه آزادی“، شماره 87، صفحه 29). [1]

 

این قابل درک نیست که انوشه راستگو ویا بهتر است بگوئیم جریانی که ایشان نمایندگیش می کند، زمانی که حزب توده ی ایران جریان راه توده را جریانی دست ساز و تحت هدایت ارگان های امنیتی می داند، چگونه می تواند بنویسد که:

 

"... آیا بر سر این مسائل با هم مذاکره داشته اید ؟ اگر آری آیا بهتر نبود پیش از صدور چنین سندی متن گفتگورامنتشرمی کردید تاانبوه دوستداران حزب خود قضاوت می کردند."

 

ایشان با این حساب حزب را به واسطه ی این که علنا اعلام کرده که راه توده را جریانی دست ساز می داند، زیر سئوال برده است. از نظر ایشان رهبریت حزب باید از جریان دست ساز راه توده معذرت خواسته و با آن سرمیز مذاکرات بنشیند. ایشان عملا معتقد است که حزب دو رهبری دارد که بهتر است به جای دعوا و اختلاف سرمیزمذاکره بنشینند و اینطور که از برخورد ایشان معلوم است، رهبری جریان راه توده برای رهبریت حزب شایسته تر است، چون بسیار متین رفتار می کنند و"حمله ی بی هدف و خشمگینانه" نمی کند.

 ایشان در خطاب به رفقای رهبری بیان داشته اند:

 

" امروز زمانی نیست که با انتشار یک بیانیه ویا یک سند همگان را به اطاعت فرا خواند. توده ای ها ودیگر سوسیالیست های ایرانی که از آب وآتش گذشته اند برای هر ادعایی ؛ استدلال ؛ منطق وسند ومدرک می طلبند.  ظاهرا علت عمده خشم شما بیشتر ناشی ازآن است که عده ای مرجعیت حزب ورهبری آن را نمی پذیرند وبجای بازگشت به حزب ، سخن از وحدت همه توده ای ها می گویند."

 

 ایشان با استفاده از این کلمات خواسته اند که بطورغیرمستقیم دو موضوع را القاء کنند: اول آن که رهبریت حزب با اعضا و هواداران خود همچون اربابی با رعیت برخورد می کند، و دیگراین که رهبریت حزب جایگاه چندان محکمی بین اعضا و هوادارانش ندارد. سئوال من از ایشان این است که کدام توده ای ها مثلا مرجعیت حزب را نپذیرفته اند؟ شما از کجا به چنین حکمی رسیده اید؟ کدام آمار شمارا به چنین داوری رهنمون ساخته است ؟ آیا منظورتان اخراج شده هایی هستند که امروز اینجا و آنجا گرد آمده اند؟ آن ها کسانی هستند که نشان می دهند در داخل حزب هم "مرجعیت" ارگان های حزبی را به رسمیت نشناختند والا اخراجی نبودند.

 پایگاه اینترنتی نوید نو که شما آن را سپر بلای خود قرارداده اید این مرجعیت را پذیرفته و رسما جریان دست ساز و وابسته به دیگرمرجعیت ها ی راه توده را پلیس شناخته وازاینکه ازاسناد جعلی  آن ها استفاده کرده از خود انتقاد کرده است. – وشما اعتراض به حق نویدنو به شائبه یکسان پنداری نوید نو با جریان دست ساز راه توده ازسوی دبیرخانه حزب را آگاهانه ویا نا آگاهانه نادیده گرفته اید -، آیا این یکسان دیدن همه با خود همان روانشناسی هایی نیست که مورد نقد قرارمی گیرند؟

انوشه راستگو به رهبریت متذکرشده که باید با راه توده ای ها صبر و حوصله ای را داشت که حزب اوایل انقلاب با سازمان فدائیان خلق داشت. آیا به نظرشما جریان راه توده مشابه به سازمان فدائیان خلق است یا جریان عباس شهریاری؟ چرا باید از رهبریت خواست در مقابل جریانی که دست ساز ارگان های امنیتی است همانگونه رفتار کند که در مقابل جریانی صادق و صمیمی همچون فدائیان؟

 

ایشان ادعا دارند که حزب از نظر نیروی تئوریک ضعیف است. چه کسی و چه جریان هایی چنین ادعائی کرده اند؟ به نظر اینجانب اگر کسی قدرتمندی تئوریک اسناد اخیر حزب را درک نکند از سیاست هیچ چیز نیاموخته است. اسناد پلنوم اخیر خود رد کننده ی این ادعاست. من پیشنهاد می کنم انوشه راستگو دوباره اسناد پلنوم را این بار با دقت بیشتری بخوانند تا پی به ادعای بی جای خود ببرند.

آیا ایشان با بیان این که:

 

" رفقای تنظیم کننده سند برای ادعای خود در مورد رفقای از مسلخ گریخته به اسنادی که از درون زندان های رژیم به دست آورده اند استناد می کنند بی آنکه مشخص شود که این اسناد چه می گویند؟آیا ممکن است که بخشی از این اسناد بوسیله خود رژیم وبا هدایت عوامل آن به دست شما رسیده باشد ؟"

 

 نخواسته اند القاءکنند که این احتمال هست که پلیس سیاسی بر رهبریت حزب  اثر گذاشته باشد؟ اگر چنین احتمالی از نظر ایشان وجود دارد، چطور است که در سراسر نامه ی ایشان ودر نوشتار پیشین شان حتی یک بارهم به احتمال نفوذ پلیس سیاسی در جریان راه توده نیز اشاره نمی شود؟

 ایشان در پایان، خطاب به رهبریت حزب گفته اند:

 

" شما می توانید هر نظری درباره گذشته حزب داشته باشید..."

 

و با این کلام مصوبات تا کنون حزب را به نظرات تعدادی از افراد منحصر کرده اند. آیا ایشان نمی خواهند فراخوان بدهند و با شیوه ای بس زیرکانه و غیرمستقیم وجود حزب توده ایران و کمیته ی مرکزی منتخب برآمده از کنگره های آن را زیر سئوال ببرند؟ برای دریافت بهتر از گفته انوشه راستگو به این بخش از اطلاعیه حزب دقت کنید:

 

ویژگی این فراخوان ها نفی کامل وجود حزب توده ایران و کمیته مرکزی منتخب آن و جا انداختن این نظر است که پدیده ای به نام حزب توده ایران وجود خارجی ندارد و تنها ”طیف های گوناگون توده ای“ با نظرات سیاسی مختلف حول نشریات و پایگاه های اینترنتی معینی وجود دارند و راه ”وحدت حزب توده ایران“ از طریق مذاکرات این گروه ها و ”طیف ها“ی رنگارنگ می گذرد.
بدیهی است که پیام وحدتی که در آن عملاً وجود حزب توده ایران و کمیته مرکزی منتخب کنگره های سوم، چهارم و پنجم حزب توده ایران به کلی نفی شده است و تاریخ حزب توده ایران با یورش رژیم جنایتکار ولایت فقیه، در بهمن ماه 1361، پایان یافته تلقی می شود، را نمی توان از سر دلسوزی و با هدف دستیابی به وحدت حزب ارزیابی کرد.

 

در خاتمه به انوشه راستگو خاطر نشان می شوم که این گونه نامه های سرگشاده حاوی سم مهلکی است که در پس احساس مسئولیت های ظاهری عنوان شده، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، اذهان مخاطبان خود را به نادرست در جهت تخریب حزب توده ایران هدف قرارمی دهد. ما – یعنی من و انوشه راستگو و دیگرانی که ایشان ظاهرا سخنگویشان می شود - نباید به چنین ذهنیت هایی دامن بزنیم. اگر می زنیم باید به حزب حق دهیم که شدیدا نسبت به "ما" بدبین باشد.

بیائید طوری سخن بگوییم که فردا درپیشگاه حقیقت روسپید باشیم.

 

 

 


 

*-سخنی بی پرده با رفقای رهبری حزب توده ایران

[1] - جالب است که حتی نامه آقای فریبرز بقایی هم در این مورد در باره کذب بودن ادعای بیانیه نیست وعین مطلب را که عبارت است از غصب پول های حزبی مورد تایید قرار می دهد. برای اطلاع از نامه فریبرز بقایی رجوع کنید به : http://www.fariborzbaghai.org/archives/individual/000503.php

 

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics