نویدنو:16/09/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

احمدی نژاد دربیان خودی ها

 

اظهارات افشاگرانه رضاخواه از ناهماهنگی های کابینه احمدی نژاد

فردا:یکی از حامیان دولت که در انتخابات شورای شهر گذشته معتقد بود طیف فکری او سی میلیون رای خواهد داشت در مورد برخی ناهماهنگی ها با رئیس جمهور دست به افشاگری زد. وی وزراي مسكن و بازرگاني را در خواب زمستاني دانست و از سوء استفاده هاي ميلياردي در مس سرچشمه خبر داده است. منطقی را عامل تبدیل ایران خودرو به یک شرکت ورشکسته و عملکرد وزارتخانه مسکن را موجب گرانی مسکن دانسته است.
یکی از افرادی که جزء طیف موسوم به حامیان دولت شناخته می شود نسبت به برخی ناهماهنگی ها به رئیس جمهور واکنش نشان داد.
مهندس حسين رضاخواه كه در انتخابات رياست جمهوري عهده دار امور استان تهران ستاد مردمي دكتر احمدي ‌نژاد بوده و در ابتداي فعاليت دولت نهم رياست سازمان صنايع دستي را بر عهده داشت، در گفتگو با نوسازی به اظهار نظر درباره وضعیت دولت نهم پرداخت.
نظر به اهمیت مطالب مطرح شده متن کامل این گفتگو در پی می آید :
بنا بر این گزارش حسین رضاخواه با تقسیم عمر دولت به آنچه مربوط به عملكرد شخص آقاي احمدي‌ن‍ژاد بوده است و ديگري آنچه مربوط به دستاورد ديگران بوده است گفت :در مواردي كه شخص آقاي احمدي‌نژاد خودش را موظف و مكلف مي دانسته و پيگيري مي‌كرده به نظر من الحق و الانصاف بسيار خوب عمل شده و اگر بخواهيم يك حقيقتي را منصفانه مد نظر بگيريم ، قياس كنيم و بعد قضاوت كنيم من مي گويم 100 درصد ايشان موفق بوده است.

وی ادامه داده است : مثلا در سياست خارجي پيشرفت هايي كه در اين 27 ماهه داشتيم خيلي بيشتر از آن 27 سال گذشته است. انصافا مي شود اين 27 ماه را به لحاظ كمي و كيفي در قياس با 27 سال گذشته اش ارجح دانست. ما در هيچ زماني بعد از انقلاب روابطمان با دنياي خارج اين قدري كه الان تعامل وجود دارد نبوده به غير از اسرائيل و آمريكا كه بعد انقلاب هميشه چالش داشتيم با بقيه دنيا روابطمان گسترش و تعميق يافته است. روابطمان در گذشته با اروپا هيچ گاه به پاي امروز نمي رسد، روابط با اعراب از پيش از انقلاب هم بهتر شده است. روابطمان با ژاپن،چين، امريكاي لاتين، افريقا و ديگر دول آسيايي بهبود پيدا كرده است.و در حال پايه ريزي سازنده و اصولي روابط با مصر هستيم.

در حالي كه در قبل از انقلاب روابط ما با خارج غير انساني و به ضرر ملت ايران تعريف شده بود . بعد از انقلاب ضمن حفظ اصول روابط ادامه يافت ولي هيچ گاه مثل اين سالها درخشان نبود. امروز كشورهاي غربي نمي توانند مثل گذشته عليه مردم ايران دسيسه كنند. دنيا يقين كرده كه بايد روابطش با ايران بر اساس عدالت باشد نه تهديد و تعدي. ما هيچ گاه حتي بعد از انقلاب نمي توانستيم 118 كشور غير متعهد را يكدست و يك پارچه در دفاع از كشور ايران متحد كنيم . اين كار فقط با طرح و نگاه و انديشه آقاي احمدي‌نژاد شد. بنابر اين در بخش سياست خارجي خيلي بيشتر از آنچه كه توان ديپلماسي و اركان هاي تخصصي باشد ما با حركت شجاعانه احمدي‌نژاد حركت كرديم و به پيشرفت هاي بزرگي دست پيدا كرديم.

رضاخواه در بیان تحلیلش از سیاست داخلی دولت نهم گفت : در بخش سياست داخلي آن نگاه هايي كه قبل از انتخابات حاكم بود و دوستاني بودند كه در شوراي راهبردي سياست ها را تدوين كردند، و همين ها زير بناي مصوبات شد و به صورت منشور درآمد، نتوانست تحقق پيدا كند. و به نظر من در سياست هاي داخلي، آقاي احمدي‌نژاد آن توفيقات كه مد نظر بود نتوانستند بدست آورند.
براي بررسي دقيقتر چاره اي جز پرداختن به نمونه ها نيست كه من سعي ميكنيم به اختصار به بعضي از حوزه ها اشاره كنم. مثلا نگاهي به عملكرد وزارت جهاد كشاورزي بياندازيم. انديشه اي كه در آن حاكم است، اينكه بازار را بدون نظارت و كنترل رها كند.بنابراين ما شاهدافزايش قيمت در همه حوزه هاي اين بخش هستيم. لبنيات، حبوبات و موادپروتئيني تا 2 برابر افزايش يافته است.

يك بخش آن حمايت از مرغداري، شيلات، دامداري و كشاورزي و فعالين بخش كشاورزي است كه اين ها مي تواند موثر باشد در افزايش توليد و درنتيجه عدم ورود يكسري كالاهاي مورد نياز از خارج كشور. اما يك بخشي موثر نيست مثلا لپه يك دفعه قيمتش مي رود روي 1500 تومان جاي مي گيرد گوشت به دو برابر قيمتش افزايش پيدا مي كند. ماهي به دو برابر قيمت مي رسد. شير و ماست به سه برابر قيمتش مي رسد اين ها فشاري است كه يك عده به گرده ي مستضعفين و محرومين كشور وارد مي كنند.

آقاي احمدي ن‍‍ژادنگاهش تثبيت قيمت ها بود. در شرايطي كه من ايمان دارم اعتقاد ايشون به تثبيت قيمت ها بود، چرا با وجود اين كه نرخ بهره بانكي كاهش پيدا كرد، با وجود اين كه در مصوبات هيات وزيران تسهيلات فراواني براي توليد كننده قايل شدند، چرا توي اين شرايط قيمت ها افزايش يافت؟ قيمت مواد غذايي افزايش پيدا كرد؟ متاسفانه وزارت كشاورزي نگاه احمدي نژاد را فهم و لمس نكرد و با كوتاهي هايش باعث شد قيمت نهاده ها و محصولات كشاورزي افزايش پيدا كند و اين فشارش به پولدار نيست به محرومين جامعه است.
س ـ دولت براي كنترل قيمتها چه كاري بايد انجام مي داد؟

اگر اين موضوع را به دقت بررسي كنيم خيلي مسائل براي مردم روشن مي شود زمانی در كشور يك سازمان تعزيرات حكومتي داشتيم كه مسئوليت نظارت بر قيمتها را داشت كه آنرا آخر دولت قبل با دقت خاصي منحلش كردند تا دولت بعدي نتواند روي قيمت ها نظارت داشته باشد. لذا به نظر مي رسد كه يك طرح از پيش تعيين شده بنا شده بود كه سازمان تعزيرات حكومتي تعطيل شود و دولت جديد هيچ كنترلي بر قيمت ها نداشته باشد تا آنها با اعوان و انصارشان، پول هاشان امنيت داشته باشد و كسي نتواند بر تثبيت قيمت ها تسلط داشته باشد و اعمال نفوذ كند.

اعمال نفوذ دولت از چه كانال هايي مي تواند باشد؟ يكي قانون است كه بايد مجلس همراهي مي كرد كه همراه نبود. مجلس هفتم نه با ملت هماهنگ بود نه با دولت هماهنگ بود. آنها فقط شناسنامه اصلاح طلبي و اصولگرايي را يدك مي كشيدند، ولي هر كجا كه توانستند چوب لاي چرخ دولت گذاشتند و نگاه به مستضعفين و محرومين را تحت عناوين مختلف زير سوال بردند و زير پا گذاشتند.

دولت نگاهش اين بود كه قيمت بنزين 80 تومان باشد مجلس تصويب كرد 100 تومان. 20 تومان مابه التفاوت آن مي شود؛ 20 ميليارد ليتر مصرف ساليانه بنزين ماست ضرب در 20 تومان، مجموعش مي شود 400 ميليارد تومان كه از محل فروش گرانتر بنزين نصيب دولت مي شود. خب 400 ميليارد تومان رقمي نيست اما چگونه مجلس شوراي هفتم اين فشار تورمي را بر مردم تحميل كرد؟ با اين 20 تومان افزايش قيمت بنزين. اما به نظر من اگر احمدي‌نژاد يكي نبود چند احمدي‌نژاد بود، حتما آنها هم به اندازه خودشان پيگيري مي كردند، پاسخگوي مجلس مي شدند و در رسانه ها مطرح مي كردند و نمي گذاشتند قيمت بنزين افزايش پيدا كند. 20 تومان تاثيري در هزينه حمل و نقل ندارد اما قيمت حمل و نقل را به بيش از دو برابر رساند. شما كه افسار قيمت حمل و نقل دستت نيست و نمي تواني بر تاكسي ها و آژانس ها كنترل و نظارت كنيد.

يا بايد بياييم به مردم بگوييم شما كه براي 22 بهمن بيرون مي‌آييد شما كه در همه صحنه هاي حساس انقلاب حاضريد بياييد كمك كنيد نگذاريد گران فروشي انجام شود. بايد طوري با مردم در ميان گذاشته شود. به نظر من با مردم در ميان گذاشتن آن هم از مردم دريغ شد. البته من با نگاه احمدي‌نژاد آشنا هستم. احمدي‌نژاد شخص خودش مي خواهد اختلاف ايجاد نكند. مي خواهد دو دستگي ايجاد نشود مي خواهد بگويد آقا من صبر و استقامت دارم كه تحت بيشترين فشارها نمي شكنم. گريه ام نمي گيرد، صدايم در نمي آيد، جيغ و داد و فرياد نمي كشم. بله، اين از باب شخص احمدي‌نژاد خوب است، هم خداوند ايشان را صبور يافت هم ملت ايشان را صبور يافت. ولي همين صبوري ايشان موجب گرانفروشي ها شد و يك عده اي سوء استفاده كردند واين فشارهاي نابجا بر مستضعفين تحميل شد.

ايشان هرچه آمد در فضاي اقتصادي كاري بكند كه منافع آن به مستضعفين برسد ديگران به نحو ديگري از جيب مستضعفين و محرومان بيرون كشيدند و بردند . وزارت مسكن با دولت آقاي احمدي نژاد همراهي نكرد. آقاي وزير مسكن شخص خودشان خيلي منفعل عمل كردند در مقابل مشكلات اين بخش. و مدام توجيهات غير منطقي تحويل آقاي احمدي نژاد دادند كه آقا آب از آب تكان نخورده و هيچ اتفاقي نيفتاده .

یک عده توجیهشان این بود که اگر قیمت مسکن در تهران گران شود اشکالی ندارد چون زندگی در تهران مشکل می شود و کسی برای مهاجرت به تهران اقدام نمی کند در حالی که اینطور نیست و نشد. تهران را کسانی که قیمتش را بالا می برند برای آن جذابیتهایی ایجاد می کنند با دلالی ، تجارت و بازرگانی تا یک عده به آن علاقه پیدا کنند و به تهران بیایند و مشکلاتی را که در تهران هست افزایش دهند علاوه بر پايين بودن امكانات شهرستان ها.آنها که زر و زور و تزویر دارند در حال برنامه ریزی برای تهران هستند. هر چه قدر هم که قیمت مسکن در تهران بالا برود، موجب مهاجرت معکوس نخواهد شد. و گراني ها به همه جاي كشور با شدتي كمتر كشيده شد.

وزارت صنایع و معادن در بحث فولاد و سیمان همان کاری را کرد که وزارت مسکن در باره ی زمین انجام داد. بدون نظارت و کنترل رها کرد تا هر آنچه که نباید اتفاق می افتاد اتفاق افتاد. وزارت صنایع هم دقیقا همین نگاه را در بخش سیمان داشت. سیمانی که اگر یک مدیر دلسوز بالای سرش باشد، می تواند هر تن سیمان را به 16 هزار تومان بفروشد. امروز به 90 هزار تومان افزایش پیدا کرده و به بیش از 5 برابر رسيده است . خیلی مدیر بی عرضه باشد نباید قیمت به بیش از 30 هزار تومان برسد.

آهن قیمتش به دو برابر افزایش پیدا کرد. خب چرا باید قیمت اینها افزایش پیدا کند؟ مگر ما وابسته به بیگانه ایم؟ ما معادن سنگ آهن فراوان داریم؛ معادن سنگان، چادرملو، گل گهر و چغارت در بافق، یزد، سیرجان و خراسان را داریم ، ما مواد اولیه را در داخل داریم و ربطی به قیمت بین المللی و کاهش ارزش پایه ی پولی دلار ندارد. افزایش قیمتی که منطقی است، افزایش 10 یا 15 درصدی آنهم بابت افزایش حقوق و دستمزد کارگران و کارکنان است.زيرا قیمت انرژی مان نيز تقریبا ثابت بوده است. نهایتا 10 درصد افزایش پیدا کرده چون دولت برنامه اش بر تثبیت قیمتها است. پس با چه توجيه اي دست به گرانفروشي زدند؟

آقای طهماسبي وزیر صنایع قبلي هم نه کار تولیدی را می دانست و نه مسائل اقتصادی. یک مشاوری بود که قبلا کارش مشاوره بود. کار اجرایی نکرده بود تا ببیند چه خبر است. من برای آقای محرابیان دعا می کنم ولی فکر نمی کنم با اين آدمهايي كه مثل بختك بر روي مراكز حساس اين وزارتخانه افتاده اند با دعا هم ایشان به جایی برسد.

آقای منطقی در ایران خودرو آنجا را تبدیل کرده به یک شرکت وابسته و ورشکسته، كه شش هزار و دویست میلیارد تومان بدهکار است. دولت هم هیچ جا نرفته کنترل کند ببیند مشکل از کجاست ؟نرسیدند! دولتی وجود ندارد؟ آقای احمدی نژاد هر چه توان دارد، می دود . وزیر صنایع و معادن باید ببیند ایران خودرو چه می کند. وزیر باید کسی باشد که توان داشته باشد ، خودش برود و کنترل کند.

در یک جاهایی یک کسانی را منصوب می کنند! در این وزرات خانه نگاه آنها احمدی نژاد که نیست هیچ، نگاه اسلامی هم نیست،نگاه ملی هم نیست.

عملکرد این وزارتخانه هم موجب گرانی مسکن شد و امروز مسکن تبدیل به یک آفت برای کشور شده است. کسی که درآمد نداشته باشد و نتواند خانه تهیه کند طبیعی است که به مسائل اعتقادی اش هم نرسد اصلا فرصتش را ندارد. طبیعی است که به مرور بنیه ی فرهنگی او هم از بین برود.

مجموعه ی دولت به خصوص وزرات بازرگانی اصل نظارت و کنترل را رها کردند والا همین حالا هم می شود مکانیزمی طراحی کرد تا واسطه ها حذف شوند و کالاهای اساسی خصوصا در تولید مسکن مستقیما به مردم برسد .

معادن را دادند در وزارت صنایع و معادن دست یک آقایی به نام آقای بصیری. بروید در بسیج خواهران این وزارت خانه سوال کنید آین آقای بصیری کیست؟ تا یك رزومه شفاف به شما بدهند! آن وقت اين آقا در دولت احمدی نژاد می شود معاون وزیر! و متاسفانه هنوز هم هست.

آقای حاتم را گذاشته اند معاون برنامه ریزی وزارت صنایع و معاون. آقای حاتم بزرگ شده آقای جهانگیری و دست پرورده کارگزاران، چه عملکردی را در این سال ها داشته که باید به معاونت برنامه ریزی وزارت صنایع منصوب شود؟ این آقای منطقی چه تحولی در صنعت خودرو ایجاد کرده؟ با اینها اگر آقاي محرابيان می خواهد کار کند، چه تحولی می تواند انجام دهد؟

مس سرچشمه 5 درصد سهامش را با 360 تومان فروخت، بعد گفت هشتصد و خرده ای! توی همین دوران این اتفاق افتاد! هیچ کس سئوال نمی کند با كدام مطالعه سهام را 360 تومان فروختند. حالا بروید سوال کنید چه کسی این سهام را خریده است این ها که خریدند 360 تومان کی ها هستند فردا بيش از هشتصد تومان می فروشند. چرا باید چنین مابه التفاوتی گیرشان بیاید؟ چه کسی این دکان را درست کرد؟ مس یک شرکتی است که یک میلیارد دلار صادرات دارد. بروید بررسی کنید ببینید هيات مديره آن چه کساني هستندچه کسانی دست اندر کار آن هستند؟

مگر آدم در مملکت مرده است؟ چه كسي گفته کسانی که پسماندهاي 16 سال گذشته اند باید بازهم مدیریت کنند؟
در وزارت نفت شخصی به عنوان پیمانکار معرفی می شود که رفته بود جماران را در کودتای نوژه بمباران کند. و بعد از دستگیری به اعدام محکوم شده بود که با اعمال نفوذ توانست از زندان بیرون بیاید. آیا این آدم به منافع ملی فکر می کند؟ دلش برای ایران می سوزد؟ نفع محرومین و مستضعفین را لحاظ می کند؟

همین آقای هامانه در این مدت وزارتش چه کرد؟ یک نامه نوشت به معاونش که مدیر عامل پتروشیمی بود و 200 میلیون تومان هزینه برای برای بیمارستان شهر اردکان خواست! آقای اصغر ابراهیمی هم به ایشان گفت از کدام ردیف پرداخت شود؟ همان شب ایشان اخراج شد!

يكي از مديران ارشد وزارت نفت به نام آقای معظمی 300 نفر از افرادی را که با آقای مهدی هاشمی در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت ارتباطات ناصحیح داشتند را استخدام رسمی کرده است! در بین این ها آدم دیپلمه با 3 میلیون تومان حقوق وجود دارد! در حالی که افرادی 20 سال در درون وزارت خانه مشغول به كارند اما هنوز نوع استخدامشان قراردادی است. خلاف ضوابط و قانون و دستور العمل وزارت نفت، این آقا رفت 300 نفر را استخدام کرد. آیا مفهوم مهر ورزی اینست که آقای معظمی برود یک آقای دیپلمه را با 3 میلیون حقوق استخدام رسمی کند در حالی که یک عده مستضعف دارند از گرسنگی می میرند آيا ما چنین نگاهی داشتیم.

در حوزه سیاست داخلی و در مورد سازمان مدیریت و برنامه ریزی آقای احمدی نژاد کار بسیار بسیار خوبی انجام دادند. يك جایی بود كه فقط و فقط نشسته بودند كه خود وزير را بياورند به سازمان و در كوچكترين سطحي نگه دارند و توي سرش بزنند تا یک بودجه ای به او بدهند، که الحمدالله منحل شد. ولی آنها هنوز دارند کارشان را ادامه می دهند، آقای کردبچه همين امروز نشسته در وزارت اقتصاد و دارایی دوباره همان رويه بودجه نويسي قبلی را ادامه می دهد. انگار نه انگار که رئیس جمهور دیدگاه دیگری در مورد بودجه دارد.

بانکها زیر بار کاهش سود بانکی نمی رفتند و جلسه کارشناسی در بانک مرکزی گذاشتند که نباید سود پایین بیاید ولی خوشبختانه آقای احمدی نژاد با استقامتی که از خود نشان داد سرانجام توانست نرخ سود بانکی را تعدیل نماید. اینها مدعی بودند که بانکها زیان می بینند و نباید سود را پایین آورد. بانکها تبليغات می کنند که 15 تا 17 در صد سود روزشما ر می دهند شما كه می توانید 5-6 درصد بیشتر از مقداری که سود می گیرید به مردم پرداخت کنید، زیان نمی کنید، پس چرا مخالفت می کنید؟ اگر سود بانکی کم شود تولید افزایش پیدا می کند،عرضه زیاد می شود و تورم پایین می آید و به تدریج ما قیمت واقعی ریالمان را مي توانیم داشته باشیم.

بانک ها در دادن تسهیلات به مشاغل خصوصا شخصیت های حقیقی و تعاونی های کوچک کوتاهی می کنند و دوست دارند به کسانی در مقایس بزرگ وام دهند. برای خودشان یک توجیهاتی هم دارند که اگر ما بخواهیم به 2 میلیون نفر وام بدهیم باید به همین اندازه کارشناس و پرسنل داشته باشیم ولی به دو نفر که هر کدام معادل یک میلیون نفر است وام دهیم ساده است. یک قرار داد می نویسیم و نیم ساعت بیشتر وقت نمی گیرد. منفذهایی در بانک ها هست که یک نفر می تواند در چند بانک حساب باز کند و با ایجاد چرخش مصنوعی مقدار محدودی پول در این حساب ها به راحتی وام های بسیار کلان از بانک ها بگیرد .

بعد این پول ها را می برند در بازار دلالی و برای کالاهای مورد نیاز مردم بحران ایجاد می کنند، یا به واردات کالاهای بی کیفیت و غیر استاندارد می پردازند، یا در بازار غیر رسمی تا 50 درصد از مردم گرفتار سود می گیرند. که البته دولت در مسیر اصلاح این روندها پیش می رود اما مسیري بسیار طولانی برای اصلاح ساختار نظام بانک در پیش رو دارد.

س ـ نظر شما پيرامون فعاليتهاي فرهنگي دولت چيست؟

كار فرهنگی مان هم بی شباهت به کار اقتصادی مان نیست. آقاي صفار آدم خوبی است. من بعضی از وزرا را آدم های خوبی نمی دانم، اما آقای صفار آدم خاکی و سالمی است و نگاهش هم نگاه اسلامی است. نگاه چپ و راستی و اينكه عنایت خاصی به این و آن داشته باشد، نیست . ولی در وزارت ارشاد با چه کسانی کار می کند کسانی که در 16 سال پیش برنده امور در وزارت ارشاد بوده اند.و مطمئنا با اين نيروها و اين شيو ها نميتوانيم منويات مقام معظم رهبري را در حوزه فرهنگ پياده كنيم.

س ـ جمع بندي شما از وضعيت فعلي و روندهاي پيش رو خصوصا انتخابات مجلس شوراي اسلامي چيست؟

همانطور كه گفتم در مسایل داخلی باید عملکرد ها را به دو بخش تقسیم کرد. دولت و شخص آقای احمدی نژاد. شخص احمدي نژاد خوب عمل کرده است، به همه استان ها رفت و با همه مردم دیدار کرد، با نمایندگانشان جلسه گذاشت و درد دل هایشان را شنید و سعی کرد در مصوبات هیات وزیران بودجه به نحوه ای در اختیارشان بگذارند که مشکلاتشان حل شود، ولی در کادر اجرایی کشور اینها اجرا نشد. اگر در یک بخش هایی هم عمل کردند به خاطر این بود که این ها دنبال منافع خودشون بودند.

ملت متوجه شده است که احمدی نژاد می خواهد، و این را درک می کند که عده ای به نام شناسنامه جعلی چپ و راست مانع رسيدن به اهداف هستند. احمدی نژاد هنوز ساده زیست است و دنبال ماشین فلان و فلان تعداد محافظ و این بازی ها نیست. به لحاظ شجاعت و شهامت و یقینی که به وعده های الهی دارد خداوند هم یاور ، ایمن و مددکار اوست. خداوند قول داده آدمی که پروردگارش را خدا بداند و استقامت کند، حتی ملائکه را بفرستد تا هدایت و حمایتش کنند و احمدی نژاد فکر می کنم در همین مسیر عمل می کند و موفق است.

اما عملکرد ديگران این چنین نیست! بروید قیاس کنید ببینید معاون اجرایی رئیس جمهور چقدر کار می کند؟ چه کسی را راه می دهد به دفترش؟ آدم نخبه توانمندی که صاحب فکر و برنامه است را راه می دهد به دفترش؟ یا وقتی که التماس می کند و می رود دفترش به او می گوید اگر کسی تا سه ماه نیاید و التماس نکند در دفترم راهش نمی دهم!!

من نمی خواهم کلی گویی کنم. آقای داوودی یک آدم ساده زیست و خاکی است و این گونه نیست ولی همه این طوری نیستند. من از انتصاب آقای جلیلی به دبیری شورای عالی امنیت ملی خوشحال شدم و ذهنم این است که یک احمدی نژاد در کنار احمدی نژاد ظاهر شده است. ذهنم این است که احمدی نژاد دو تا شد.

بنابر این با این نگاه، من عملکرد داخل دولت را مثبت و در اندازه آقای احمدی نژاد نمی دانم. اما آیا ناامیدم ؟ نه، ناامید نیستم. مطمئنم در آینده بهتر خواهد شد. کی؟ زمانی که احمدی نژاد توانست پوزه غرب را در سیاست خارجی به زمین بزند می تواند در مسایل داخلی هم بهتر عمل کند و زمان بیشتری را معطوف به مسایل داخلی کند. اما به شرطی که خلاصه نشود به شخصیت خودش. باید آدم های بهتری را انتخاب کند.

آیا امروز در کشور ما آدمهايي با ويژگيهاي احمدی نژاد نیست؟ یا فکر می کنیم اگر هستند،باید پشت پرده غیبت بمانند تا یک اتفاقی بیفتد؟ امروز دارند مملکت را نابود میکنند. امروز همه را دارند مایوس می کنند، چرا ما باید بگذاریم این اتفاق بیفتد. ما امروز وزیرمان را انتخاب شده با 174 وزارت صنایع و معادن و 218 توی وزارت نفت مطمئنا مجلس در 7-8 ماه آینده نمی آید چوب لای چرخ دولت بگذارد. این بهترین فرصت است که چهارتا آدم ارزشی را به کابینه تزریق کنیم.

اما درباره انتخابات مجلس، با کدام زیر بنا و مقدمه چینی، با کدام ستادها و با کدام توافقات می خواهید آدم های ارزشی معرفی کنید. من چراغی جایی روشن نمی بینم که از چراغ روشن آنجا متوجه بشوم که الان یک اتفاق خیر و با برکتی خواهد افتاد. و لذا من معتقدم که آقای احمدی نژاد به این امید نشسته بعد از مجلس هفتم مجلسي ارزشی خواهد آمد. اشتباه می کند . چون با این سیستم ستادی آدم ارزشی نمی آید! اصلا آدم ارزشی توی التقاط و ائتلاف این ها نمی آید. ائتلاف با کی؟ اگر آن آدم، آدم ارزشی است ائتلاف معنا ندارد اصلا این ها یکدست و یک پارچه می شوند اگر نگاه ها دو تاست، یعنی در ائتلاف چند مجموعه بیایند با هم یکی شوند. چند مجموعه غیر متجانس و ناهماهنگ خروجی اعتقادی ندارد. ته اش جواب صنفی می دهد در کار صنفی هم رانت خوارها موفق هستند، ویژه خوارها كار را در دست خواهند گرفت.

هنوز هم دارد همان اتفاقات گذشته می افتد. الان اگر قرار باشد این ها که دارند ستاد می زنند و با این ائتلاف دارند پیش می روند، این ها حاکم باشند امیدی نیست که آدم های ارزشی بیایند در مجلس. مجلس هشتم مجلس ارزشی نخواهد بود. اگر این ها می خواهند بیایند، رانت خوارهایی خواهند آمد که پینه بر پیشانی هم دارند. ویژه خوارانی خواهند آمد که چادر و پینه هم بر پیشانی اشان هست. من این ها را می شناسم. من در جامعه اسلامی مهندسین با آقای باهنر و نبوی آشنا بوده و سال ها با آنها محشور بوده ام. من همه ي کسانی که شناسنامه اصول گرایی را یدک می کشند خوب می شناسم. این ها نمي خواستند سر به تن احمدی نژاد باشد . آنها شفاف می گفتنداين حرفها را!

آن آقایی که قبلا وزیر تعاون بود، روز 29 خرداد 83 گفت آقای احمدی نژاد لیاقت ندارد. بعد از دور اول گفت شما دارید خیانت می کنید و حق آقای کروبی را خوردید.

الان یک نماینده برای یک انتخابات مجلس دارد چند میلیارد هزینه می کند. یعنی آن سیستم بدون آلایش و آلودگی را متاسفانه در نطفه خفه كردند و اسمش را گذاشتند سونامی احمدی نژاد. نه با این سیستم ها ره به جایی نخواهیم برد.

اگر آقای احمدی نژاد فکر می کند من یک تنه یک کاری می کنم، نه نمی تواند. جد بزرگوارش حضرت علی بن ابی طالب هم نتوانست کاری بکند. اما او آدم نداشت و عذر داشت اما آقای احمدی نژاد عذر ندارد. ما امروز در مملکت احمدی نژاد داریم اقلش 100 نفر آدم که بشود وزیر و معاون رئیس جمهور و استاندار هست. ولی اگر این ها را راه ندهیم کار به جایی نخواهد رسید.

احمدی نژاد اگر در انتخابات دولت دهم بدون ستاد شرکت کند من 30 میلیون رای ايشان را تضمین می کنم. اما اگر بخواهد با این آدم ها که الان هستند بیاید، رئیس جمهور نمی شود. چون این آدم ها تخریبش می کنند. در تهران آقای احمدی نژاد رای قاطعی ندارد ولی توی شهرستان ها و روستاها و بخش ها و نقاط دور حتما رای قاطعی به احمدی نژاد می دهند، به شرطی که آقاي احمدی نژاد خودشان باشد.

من اگر بخواهم سياست داخلي راجمع بندي كنم، بايد بگويم كه در جاهاي مختلف با مشكلات روبرو هستيم. استانداران، استاندارهايي با نگاه احمدي نژاد نيستند، فرماندارها نيستند، بخشدارها نيستند و توي انتخابات هم نمي توان اميدوار بود يك انتخابات سالم برگزار شود و شك وترديدي در آن نباشد. من نميتوانم قسم بخورم بگويم در انتخابات شوراي شهر و روستا تخلف نشد! آنچه ما يقين داريم اينست كه تخلفاتي شفاف و كشاف روي داد يعني نمي خواهد بگرديم تا آنرا كشف كنيم.

نوروز

 

بحث‌ها درباره سرنوشت احمدی‌نژاد

 

 «فواد صادقی» مدیر سایت توقیف شده «بازتاب» در مقاله‌ای در سایت شخصی خود، به ارزیابی گزینه‌های موجود در برابر سرنوشت سیاسی احمدی‌نژاد پرداخته است. نظر به آگاهی نویسنده از تعاملات داخلی جناح حاكم و توجه به این نكته كه موقعیت متزلزل احمدی‌نژاد، حتی فعالان این جناح را به بررسی نوع برخورد با وی ناچار ساخته، متن این تحلیل را از نظر می‌گذرانیم:


فواد صادقی: «پایان كار احمدی‌نژاد چه خواهد شد؟»؛ احمدی‌نژاد، نخستین رئیس‌جمهور و شاید آخرین رئیس‌جمهوری باشد كه این پرسش از نخستین روزهای صدارت وی مطرح شد و تاكنون نیز او را همراهی كرده است، از یکسو احمدی نژاد وهوادارانش پایان کار وی را نه تنها در ریاست جمهوری هشت ساله بلکه بیش از آن می دانند و ازسوی دیگر تندترین منتقدان احمدی نژاد حتی به پایان این دوره ریاست جمهوری هم رضایت نمی‌دهند و معتقد به تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رییس جمهور در مجلس هشتم هستند.


احمدی‌نژاد، نخستین رئیس‌جمهور و شاید آخرین رئیس‌جمهوری باشد كه این پرسش از نخستین روزهای صدارت وی مطرح شد و تاكنون نیز او را همراهی كرده است، هرچند ششمین رئیس‌جمهور ایران و هوادارانش پاسخ امیدواركننده و درازمدت به این پرسش كلیدی دادند اما پاسخ‌های منتقدان وی به آن اندازه طولانی و برای وی نویدبخش نبود، در این فرصت به بررسی پاسخ‌های گوناگون درباره پایان كار محمود احمدی‌نژاد خواهیم پرداخت.


نخستین پیش‌بینی از فرجام احمدی‌نژاد توسط وی و هواداران سرسختش تصویر شده است، از این منظر، پایان كار احمدی‌نژاد نه تنها در دوره كنونی ریاست‌جمهوری او محدود نخواهد شد، بلكه وی برای دومین بار در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شده و پس از هشت سال نیز از صحنه سیاسی ایران كنار نخواهد رفت، بلكه همچون اسلاف وی هاشمی و خاتمی جریان سیاسی و اجتماعی را ایجاد كرد كه بیش از دیگران متكی به وی خواهد بود. توصیه احمدی‌نژاد به مشاور جوان خود برای تلاش برای تصدی پست شهرداری تهران به عنوان مقدمه‌ای برای ریاست‌جمهوری وی پس از پایان دوره هشت ساله احمدی‌نژاد، هرچند در گام نخست با ناكامی روبه‌رو شد، اما نشان‌دهنده افق رویاهای رئیس‌جمهور كنونی كشور است.


احمدی‌نژاد به خوبی می‌داند كه برای تحقق این رویا كه از لوازم آن پیروزی در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری است، ناگزیر به فراهم آوردن تشكیلات و شبكه نیروی انسانی و امكانات عظیمی است كه هرچند وی از نهادن نام حزب بر آن خودداری می‌كند اما كاركردی مشابه با احزاب دارد، فرصت دوره نخست ریاست‌جمهوری برای فراهم آوردن این شبكه زمانی مغتنم است و تأسیس ستاد رایحه خوش خدمت و حامیان دولت در فاصله كمتر از یك سال از پیروزی احمدی‌نژاد توسط نزدیكان وی نشان از اشتیاق این طیف به ماندگاری در قدرت دارد.


دومین پیش‌بینی درباره پایان كار احمدی‌نژاد، مربوط به جناح راست است، سران این جناح سیاسی كه احمدی‌نژاد از مدیریت میانی آن به یك‌باره به سطح ریاست‌جمهوری ترقی كرد، در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته، از احمدی‌نژاد حمایت نكردند، اما جناح راست سعی كرد پس از تشكیل دولت وی با مدیریت عملكرد این دولت هم از اشتباهات و ناكارآمدی دولت نهم كه نهایتا عملكردش به پای جناح راست نوشته خواهد شد بكاهد و هم سهم خویش را در دولت احمدی‌نژاد افزایش دهد.


به نظر می‌رسد، رأی عدم اعتماد به چهار وزیر پیشنهادی احمدی‌نژاد در معرفی كابینه و اجرای طرح‌های كلان توسط دولت در حالی كه احمدی‌نژاد شخصا به اجرای آنان تمایلی نداشت نظیر سهمیه‌بندی بنزین نشان داد كه مدیریت احمدی‌نژاد توسط چهره شناخته‌شده جناح راست نظیر باهنر امری مشكل، اما ناممكن نیست و با ابراز تمایل باهنر برای حضور در كابینه و پیش‌بینی همزمان دولت هشت ساله برای احمدی‌نژاد، وی نشان از تمایل جناح راست برای تداوم دولت احمدی‌نژاد در دوره دوم دارد هرچند می‌تواند یكی از دلایل این تمایل، عدم وجود چهره دیگری است كه مورد اجماع جناح راست باشد چراكه به نظر می‌رسد هم‌اكنون سایر‌ گزینه‌های اصولگرایان چون لاریجانی، قالیباف و رضایی و حتی توكلی روابط دوجانبه تیره‌ای با دولت نهم دارند و امكان وحدت بر روی آنان با طیف دولت، محتمل به نظر نمی‌رسد.


سومین فرجام احتمالی احمدی‌نژاد، اتمام دوران ریاست‌جمهوری وی پس از پایان نخستین دوره است. در این گزینه كه مدافعان در طیف میانه‌روی اصولگرایان دارد، بر ادامه آبرومندانه دولت احمدی‌نژاد تا پایان دوره چهار ساله ریاست‌جمهوری وی در كنار ایجاد یك اجماع در اصولگرایان برای جلوگیری از به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد در دوره دوم تأكید می‌شود.


از این نگاه هرچند تندروی‌های احمدی‌نژاد هزینه‌های سنگین به كشور و اصولگرایان تحمیل كرده است اما نباید با واكنش‌های مشابه، جریان قدرت را كه از اتهامات دوره دوم شورای شهر به دست اصولگرایان افتاده است به جریان رقیب واگذار كرد و به همین دلیل جداسازی نرم احمدی‌نژاد از قدرت كه به ویژه پس از انتخابات مجلس هشتم آغاز می‌شود و عدم ایجاد فضا و احتمال پیروزی برای شركت وی در دوره دوم باید به استراتژی اصولگرایان تبدیل گردد. در این سناریو، از حداد عادل و یا چهره‌های میانه‌رویی همچون او به عنوان جایگزین احمدی‌نژاد در ریاست‌جمهوری دهم یاد می‌شود.


و سرانجام گزینه چهارم، پایان ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد پیش از اتمام دوره چهارساله اوست، در این گزینه كه اصلاح‌طلبان مهم‌ترین هوادار آن هستند، اخراج احمدی‌نژاد را از قدرت و پایان دادن به عواقب خارجی و داخلی گفتار و رفتار وی می‌تواند محرك خوبی در بخشی از اقشار اجتماعی برای روی آوردن به اصلاح‌طلبان باشد و بنابراین، در صورتی كه اصلاح‌طلبان طرح عدم كفایت سیاسی رئیس‌جمهور را سرلوحه وعده‌ها و برنامه‌های خود پس از پیروزی در انتخابات مجلس هشتم قرار دهند می‌توانند آرای بیشتری را در انتخابات جذب كنند و حتی در صورت پیروزی نسبی تحقق این وعده در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم سرلوحه برنامه‌های آنان و محور اتحاد استراتژیك اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرد.
تحقق وعده مذكور كه حتی در صورت پیروزی اصلاح‌طلبان در مجلس و تصویب طرح عدم كفایت سیاسی رئیس‌جمهور به دلیل آن‌كه نیازمند موافقت رهبری است، با دشواری‌های فراوان روبه‌روست اما كاركرد این وعده مهمتر از جامه عمل پوشیدن آن ایجاد انگیزه و تحرك در پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان است.


در این میان به نظر می‌رسد به وقوع پیوستن هر یك از چهار گزینه فوق كه فرجام احمدی‌نژاد را از خوشبینانه‌ترین حالت تا بدبینانه‌ترین شكل تصویر كرده‌اند وابسته به عوامل و پارامترهای متعدد داخلی و خارجی است.


سرنوشت پرونده هسته‌ای و تثبیت دستیابی ایران به چرخه سوخت، ایجاد انشقاق میان غرب و شرق و شكل نگرفتن اجماع علیه ایران، عقب‌نشینی دولت‌های عربی و دیگر همسایگان كشور از دیپلماسی خصمانه در برابر ایران و حفظ قیمت نفت در سطح كنونی، از جمله مهم‌ترین وقایعی است كه وقوع آنان می‌تواند احتمال رخ دادن گزینه‌های اول و دوم را افزایش دهد. در مقابل تشدید تحریم‌ها و پیامد آن اخلال در روند اقتصادی كشور، افزایش تنش در روابط خارجی، پیوستن روسیه، و چین به آمریكا و اروپا در موضوع ایران، اختلال در درآمدهای نفتی كشور به دلیل محدودیت‌های امنیتی یا كاهش قیمت نفت و در نهایت اقدامات نظامی آمریكا یا اسرائیل علیه ایران رخدادهای خارجی است كه می‌تواند زمینه تحقق گزینه‌های سوم و چهارم را فراهم كند.


اما در میان عوامل داخلی، توفیق دولت در حل معضل تورم و گرانی، كاهش سطح معضل مسكن، توسعه محسوس امكانات حمل‌ونقل عمومی و كارآمد كردن طرح سهمیه بنزین در كنار توسعه محدود آزادی‌های اجتماعی، از عواملی است كه می‌تواند تصویر روشن‌تری از آینده دولت را رقم بزند و در مقابل آن، ناكامی دولت در حل معضلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی می‌تواند زمینه‌ساز به وقوع پیوستن گزینه سوم و چهارم و تغییر دولت شود. اما شاید در كنار عوامل داخلی و خارجی بتوان از موضع رهبری در رابطه با دولت و رئیس‌جمهور، متغیری سرنوشت‌ساز نام برد، موضعی كه در دو سال گذشته شاهد فراز و نشیب‌هایی بوده است و كیفیت آن در عمر باقی‌مانده دولت نهم تأثیر زیادی خواهد گذاشت.


ارتباط رهبر انقلاب با دولت نهم تاكنون شرایط متفاوتی را سپری كرده است، حمایت متداول رئیس‌جمهور و دولت كه مشابه با موضع رهبری در برابر دولت‌های پیشین بوده است در یك سال نخست تشكیل كابینه، موضع انتقادی از دولت همراه با سكوت نسبی در برابر حملات منتقدان به دولت در پاییز سال 1385 و پیش از انتخابات شوراهای شهر و خبرگان رهبری، حمایت بی‌سابقه و كامل از دولت و رئیس‌جمهور از اسفند سال 1385تا مهر 1386 و آغاز روند كاهش حمایت‌های رهبری از دولت از مهر گذشته تاكنون چهار فصل متفاوت موضع رهبری در برابر دولت در طول دو سال گذشته است كه بررسی آن، فرصتی مجزا را می‌طلبد.

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics