نویدنو:26/01/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

هسته خبر خوش

 عباس غبدی

خبر خوش هسته‌اي و اعلام اين نكته كه ايران به توليد صنعتي اورانيوم غني شده رسيد، انعكاس‌هايي را در پي‌داشت و منابع خارجي در صحت و وجود آبشاري با 3000 دستگاه سانتريفيوژ ترديد كردند، و اكنون اين پرسش مطرح است كه واقعيت ماجرا چه مي‌تواند باشد.

خبر خوش هسته‌اي ابتدا قرار بود در بهمن‌ماه اعلام شود، اما بدون توضيحي روشن به تأخير افتاد و در سالروز خبر خوش هسته‌اي اول، خبر دوم مبني بر عبور از مرحله توليد آزمايشگاهي به صنعتي اعلام شد. اما هيچ گونه توضيحي در زمينه جزييات امر ارايه نشد و همين نكته ابهاماتي را درباره ميزان صحت و درستي اين خبر ايجاد كرد. حال اين پرسش پيش آمده كه حقيقت ماجرا چيست؟ احتمالات مختلفي را مي‌توان در اين زمينه مدنظر قرار داد.
1ـ يك احتمال اين است كه ايران واقعاً توانسته باشد حدود 20 آبشار 164 سانتريفيوژي را راه‌اندازي كرده و وارد اين مرحله از توليد شده باشد. در اين صورت چرا بايد از ذكر جزييات يا نشان دادن آن طفره برود؟ زيرا در روزهاي آينده بازرسان آژانس از اين اقدامات بازديد کرده و گزارش خواهند داد، و ضرورتي بر پنهان كردن امور نيست. به علاوه دليلي سياسي نيز بر عدم اعلام جزييات وجود ندارد، چون ايران قصد آن را ندارد كه غرب از اين امر مطلع نشود، و اگر چنين خواستي داشت، نبايد چنين جشني را تدارك ببيند. و اگر منعي بر ارائه اطلاعات به آنان نيست، پس توجيهي براي جلوگيري از اطلاع‌رساني هم نيست. ضمن اينكه با توجه به روحيات رييس دولت بعيد است كه به هر دليلي پذيرفته شود خبری به اين مهمي از نظر آنان ،بدون مستندات كافي اعلام شود، چون اين خبر را براي بار دوم كه نمي‌توان مثل طرح‌هاي عمراني كه چند باره افتتاح مي‌شود، اعلام كرد.
بنابراين تصور نمي‌كنم كه اين احتمال صحيح باشد. چرا ايران بايد هدفي را كه دست نيافته، محقق شده اعلام كند، بويژه آنكه در پی این اعلام دنيا خواهد گفت ايران نه تنها به قطعنامه‌ها وقعي نمي‌نهد، بلكه جلوتر هم مي‌رود و آژانس هم گزارش‌هاي تندتري ارايه خواهد كرد و طبعاً زمينه براي صدور قطعنامه‌هاي بعدي عليه ايران فراهم‌تر مي‌شود. و در اين صورت مصداق آش نخورده و دهان سوخته خواهد شد كه به هدف و منافع نرسيده اما هزينه‌هايش پرداخته مي‌شود.
2ـ احتمال دوم اين است كه ايران حدس مي‌زند تا تنظيم گزارش آژانس مي‌تواند مجموعه اين آبشارها را با هر مشكلي هم كه شده راه‌اندازي كند، و اگر در 20 فروردين نتوانستند جزييات لازم را نشان دهند ، در گزارش آژانس تا یک ماه بعداعلام خواهد شد و مقصود حاصل است. اما چرا بايد مدت‌ها پيش از گزارش آژانس اعلام شود. يك دليل آن سالروز خبر خوش اول است كه به لحاظ تبليغي دوست نداشته‌اند نسبت به آن زمان تأخير شود، بويژه آنكه يك بار هم تأخير افتاده. دليل دوم آن ،كه مهمتر است در احتمال بعدي اشاره مي‌شود.
3ـ احتمال سوم اين است كه هدف اعلان شده محقق نشده يا حداقل در اين مرحله محقق نشده است، و اعلام خبر هسته‌اي در سياست خارجي هم تأثير مثبتي ندارد، اما ضرورت داخلي ايجاب مي‌كند كه براي اقناع افكار عمومي داخل چنين خبري اعلان شود.
پس از تصويب قطعنامه‌هاي اول و دوم اين سوال مطرح بود كه پايان اين راه چيست؟ طرفداران حاكميت قبول داشتند كه گرچه تحريم‌ها مشكل‌ساز است، اما دولت ايران بسيار زود به نقطه غير قابل بازگشتي مي‌رسد كه غرب را مجبور به عقب‌نشيني از اين تحريم‌ها مي‌كند. و يكي از دلايلی كه تصميم داشتند خبر خوش هسته‌اي دوم را در بهمن اعلام كنند، همين بود كه طرفدارانشان را تا قبل از تصویب قطعنامه بعدی نسبت به پیشرفت خود و کم جلوه دادن عواقب تحريم‌ها و قطعنامه‌ها خوش‌بين كنند، اما احتمالاً در آن زمان فكر كردند كه گزارش آژانس در اسفند ماه كل يافته‌هاي آن خبر خوش را رشته مي‌كند، لذا از اعلام آن در آن مقطع صرف‌نظر كردند، ولي پس از قطعنامه دوم ديگر جايي براي تأخير در اعلان اين خبر نبود، و امكان قانع كردن موافقان ادامه سياست موجود وجود نداشت. حتي اگر گزارش بعدی آژانس اين ادعاها را رد كند، باز هم آنها مي‌كوشند كه به نوعي پیشرفتها را توضيح داده و توجيهات طرفدارپسندي را براي درستي ادامه راه موجود ارايه نمايند.
4ـ احتمال ديگري هم كه برخي افراد متصور مي‌دانند، فرار به جلوست. يعني دولت ايران قصد دارد كه چون قضيه ملوانان و از موضع قدرت و رأفت اسلامي و صلح‌دوستي عقب‌نشيني كند، براي اين كار مي‌بايست گفته شود كه ما به تكنولوژي دست يافته‌ايم و جزو باشگاه هسته‌اي هستيم. حالا از موقع اقتدار مي‌پذيريم كه مذاكره كنيم و توقف را هم مي‌پذيريم!.
من هميشه با اين استدلال و احتمال با نظر بدبيني نگاه مي‌كردم، ولي پس از قضيه ملوانان توان و جرأت كافي را در دولت ايران ديدم كه چنين رفتاری پیشه كند، اما اگر اين طور باشد، پس چرا حرف از افزايش تعداد سانتريفيوژها تا 50000 و نكات ديگري به ميان آمد كه در تعارض با اين ايده است؟ از اين رو كماكان فكر مي‌كنم كه اين احتمال هم منتفي است.
بنابراين احتمال اول و چهارم منتفي است. احتمال دوم و سوم مي‌تواند معقول و پذيرفتني باشد، اما پايه اصلي احتمال سوم است، مگر آنكه طي هفته‌هاي آينده گزارش آژانس ادعاي مطرح شده ایران را تأييد كند، كه در هر حال انگيزه اصلي همان نكته مطرح شده در احتمال سوم است.

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics