نویدنو:07/03/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

از چه سياستي دفاع كنيم؟

عباس عبدی

سایت آینده

اين روزها وقتي كه برخي افراد را مي‌بينم و درباره وضع جاري كشور نظرشان را مي‌پرسم با پاسخي مواجه مي‌شوم كه قبلاً كمتر شنيده مي‌شد. زمزمه‌هاي اين پاسخ در تير ماه 1384 و قبل از آن هم بود، اما اكنون بلندتر و شنيدني‌تر شده است. اين پاسخ بر اين فرض مبتني است كه كار چنداني براي مصالح امور نمي‌توان كرد، پس اگر سياست‌هاي جاري حکومت منتج به نتيجه مطلوب نیست و دیر یا زود هم به بن بست می رسد و کاری هم برای اصلاح امور نمی توان کرد،پس چرا آن را تقويت و تشديد نكنيم تا زودتر اوضاع به بن‌بست نرسد؟ و اينكه اگر هم نمي‌خواهيم آنها را تشديد كنيم، چرا مخالفت مي‌كنيم كه اين روند به تأخير افتد؟ اجازه دهيد برخي از اين سياست‌ها را مرور كنيم.
ـ تثبيت قيمت‌ها بويژه سوخت
ـ كاهش نرخ بهره
ـ ناامني اقتصادي و فرار سرمايه‌هاي مادي و انساني
ـ افزايش مخارج دولت و بودجه و تزريق بيشتر درآمدهاي نفتي
ـ حمايت از واردات
ـ تقابل با نظام جهاني و ادامه سياست‌هاي هسته‌اي
ـ برخوردهاي حذفي با گروه‌هاي اجتماعي
ـ تضعيف بخش غير دولتي و زدن آنان
ـ لعن و نفرين به گذشته و چوب حراج زدن به كليه سرمايه‌هاي انساني و تاریخی
ـ رواج دروغ‌گويي و...
ـ رد صلاحيت‌ها و حذف ديگران
اين ليست را مي‌توان بسيار طولاني‌تر هم كرد. اين عده معتقدند كه مخالفت با اين سياست‌ها بايد صرفا برای ثبت در تاريخ باشد و نه بيشتر، زيرا ساختار موجود به گونه‌اي است كه مخالفت با خود را برنمي‌تابد، چون مرجع ثالث كه مردم باشند براي قضاوت درباره مخالفت‌ها، توان حضور در صحنه را ندارند. ادامه اين سياست‌ها طولي نخواهد كشيد كه موجب انسداد سياسي و اقتصادي و حتي شكاف درون ساختار سياسي خواهد شد.
ادامه اين سياست‌ها منجر به تقابل سياسي و حتي نظامي با ديگران هم خواهد شد. اما صاحبان قدرت مترصدند كه چنين احتمالي را به گردن نيروهاي داخلي انداخته و با آنها برخورد كنند، لذا وارد شدن در ميداني كه واقعيت خارجي ندارد چه منفعتي براي جامعه دارد؟
گرچه در حال حاضر با چنين عقيده‌اي موافق نيستم، اما رد كردن نگاه فوق نيز چندان كار ساده‌اي نيست. زيرا عملاً مشاهده شده است كه نه تنها هيچ يك از مخالفت‌هاي كارشناسانه و علمي با بسياري از سياست‌هاي موجود، گوش شنوايي پيدا نكرده، بلكه برعكس موجب لجبازي بيشتر متوليان امر نيز شده و نتيجه معكوس داده است، به طوري كه برخي مواقع احساس مي‌كنم كه مخالفان با مخالفت خود مي‌كوشند كه دولت را در اجراي سياست‌هايش جري‌تر كنند و مخالفان نيز زودتر به مقصود خود برسند!
من سال‌ها قبل در روزنامه سلام يادداشتي نوشتم كه بزرگترين دستاورد انقلاب براي ما اعتماد به‌نفس بود، اعتماد به‌نفسي كه پيش از دوم خرداد در حال زايل شدن بود كه بر اثر آن واقعه به بهترين شكلي بازسازي شد، اما از سال 1380-1379 به بعد مجدداً رو به افول و نابودي گراييد. من پس از سالروز دوم خرداد سال 1382 هم كه آقاي خاتمي بيانيه‌اي منتشر و از نگرش به خارج عده‌اي اظهار نگراني كرد، نامه‌اي برايشان نوشتم كه هيچگاه به دستشان نرسيد و در آن توضيح دادم كه نگرش به خارج كه امروز گريبانگير جامعه شده است، محصول از ميان رفتن اعتماد به‌نفسي است كه در اثر انقلاب و دوم خرداد در جامعه زنده و بازتوليد شد، اما به دليل وقايعي كه در چهار سال دوم گذشت آن اعتماد به‌نفس زايل و نگرش به بيرون جايگزين آن شد. و پس از تير 1384 نيز اين مسأله تشديد و ته‌مانده اعتماد به‌نفس نيز در حال از ميان رفتن است و نگاه مذكور در فوق چيزي جز انعكاسي از همين واقعيت نيست.

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics