 |
اوضاع عـراق وخیم ترشده است
نویدنو:15/8/1385
شبح فاجعۀ ویتنام بر بالای کاخ سفید در پرواز است
روزنامۀ : سووتسکایا راسیا ، ۱۹/ اکتبر/ ۲۰۰۶
آ. سافارین
برگردان: ا.م. شیزلی
جرج بوش با مشکل تازۀ بسیار عظیمی مواجه شده است . چند روز پیش مجلۀ معتبر پزشکی « لانتـست » آمار کشته شدگان مردم عراق راکه از طرف یک گـروه متخصص آمریکایی تهیه شده است ، منتشر ساخت. بنا به گزارش آنها ، پس از " پیروزی دموکراسی " در ماه آوریل سال ۲۰۰۳ در عراق ، در این کشور ۶۵۰ هزار نفر از جمعیت ۲۴ میلیونی آن قربان خشونتها شده اند. ازجمله ۱۸ هزار نـفـراز آنها را نیروهای آمریکایی کشته اند.
این به چه معنی است . سلوبادان میلوشوویچ را به قتل عام آلبانیهای کوسووا متهم کردند. این درحالی بود که تبلیغات دروغین وسیاستمدارن دروغگـوتر ازآن غرب آمار کشته شدگان را ده هزار نفر اعلام کردند. نیروهای ناتو پس از اشغال کوسووا هیچ نشانه ای از این کشتار جمعی نیافتند . با اینهمه، همچنان میاوشوویچ را به نسل کشی? متهم می کردند . اینک دادگاه لاهه در تعـقـیـب ژنرال راتکـو ملادیچ بوده و وی? را به قتل ۶ هزار نفر از مردم صربرنـیـتسا متهم مینماید . در اینجا مسائل نا روشن بسیار زیادی باقـی است. ده سال است که ژنرال در شرایط مخفی زندکی می کند. صدام حسین را که گویا بدستور او ۱۸۰نفراز ساکـنین یک آبادی? را به قـتل رسانده اند ، محاکمه می کنند.? علاوه بر آن ، وی را به اتهام کشتن ۶هزارکرد عراقی طی بمباران شیمایی در جریان جنگ ایران و عراق متهم می نمایند. یعنی مردم رابه «اتهام » قـتل ۶ هزار نفـر (که از طرف هیچ کسی ثابت نشده است) به جنایت جنگی متهم می سازند. اما ، عـاملین کشتارهای صد برابر بیشتر از آن ( ۶۵۰هزارنفر) همچنان پشتیبانان صلح و حـقـوق بشر نامیده می شوند. مزید? برآن ?اخیرا بوش قانونی را امضاء کرد که ، به سازمان امنیت آمریکا اجازۀ شکنجۀ متهمان را می دهد. رئیس جمهور آمریکا خود را داوری می شناسد که ، بخود اجازه می دهد ?تا بگوید که؛ کدام کـشور دموکرات است و کدام نـه ! امّا اخیرا، از طرفی ضربه ای بر وی? وارد شد که، انتظار آنرا نداشت. این ضربه ازسوی سازمان امنیت خودش بود . بخشهایی ازگزارش مـحـرمانه در مورد اوضاع جنگ با تروریسم بین المللی ، به مطبوعات آمریکا راه یافـت. در این گزارش گفته می شود که ؛ حملۀ آمریکا به عـراق باعـث گسترش تروریسم شده و ادامۀ جنگ در این کشور،? بیش از هر چیزی ، سبب افزایش خشونت در جهان گردیده است.
انتشار بخشهایی از گزارش محرمانه ، گویی باد در کورۀ آتش انتقادها از بوش و «بازهای شکاری» او که ، بدون آن نیز در آمریکا شعله ور بود ، دمید. آمریکا هزینۀ بسیار سنگینی را در جنگ عـراق تحمـّل می کند. هـرهفته، درحدود ۲ میلیارد دلار. با اینهمه ، راه خروج از بن بست ، حتی در چشم اندازهای دورهم دیده نمی شود. حتی ، مادلن اولبرایت ، وزیر خارجۀ اسبق آمریکا که، هیچ درکی از« آسمان آبی» ندارد ( بویژه اینکه وی مقصر اصلی تجاوز ناتو به یوگسلاوی و تشکیل دادگاه لاهه می باشد )، با نگرانی شدیدی تأئید می کند که، پیامدهای ناشی از جنگ عراق می تواند بسیار سنگـین ترو شدیدترازماجراجویی در ویتنام که ، تأثیرات ویرانگرانه ای بر اقتصاد و ثبات آمریکا داشت، باشد. آمریکا با چنگالهای خود زخمهای جنگ چند دهه قـبـل را خارید. تصمیم بوش برای اشغال عراق بدین معنی بود که، آمریکا مصایب جنگ ویتنام را پشت سرگذاشته اشت و حالا(در شرایط نبود اتحاد شوروی) هرچه که بخواهد ، می تواند بکـنـد. بدین جهت ، با اتکا به توانائی های بی پایان خود، ابتدا یوگـسلاوی و سپس، افـغـانستان را مورد تجاوز قرار داد. اشغال عـراق ، اوج تجاوزگری آمریکا بود.
نتیجۀ بدست آمده چیست؟ همانطور می گویند ؛ شکـست ! اوضاع عراق واقـعـا وخیم است. تا دوران کنونی این کـشور، جای نسبتا مناسبی برای زندگی عادی بود. اما ، اکنون ، روزانه دهها نفردر نتیجۀ انفجار بمبها کـشته می شوند. علاوه برآن، صدها نفر زخمی و معلول جای خود دارد. چرا که اساسا، انفجارها در محل هایی که تجمع مردم زیاد است ازجمله ؛ در بازارها و ایستگاههای حمل و نقـل عمومی ?، روی می دهد. این بدین معنی است که، هرعـراقی ضمن خروج از خانه ، در واقع به استقـبال مرگ می رود.
در این ماههای اخیر، گرایش بسیار خطرناک تازه ای پیدا شده است. تقـریبا هـر روز در خیابانها ، در اطراف منازل، در آشغالدانیها و در میان ویرانه های اماکن تخریب شده ، جسدهای مـقـتـولین زیر شکنجۀ وحشیانه وبا دستان بسته پیدا می شود. در عراق « تیمهای مرگ » شدیدا فعالند. آنها کـیستند؟ اقدامات بربرمنشانۀ نیروهای متخالف داخلی ؟ نه ! به نوشتۀ یکی از روزنامه های غربی ، «تیمهای مرگ» ، آفریدۀ سارمان امنیت آمریکا و پنتاگون می باشد. به تـحـقـیق آنها هستند که ، با قطع امید از متوقـف ساختن مبارزات آزادیبخش، این جنایات هولناک را مـرتکـب می شوند. و همۀ اینها، « دموکراتیزه کـردن خاورمیانۀ بزرگ» نامیده می شود.
آمریکائی ها ، آتش جنگ داخلی را در عراق شعله ورساختند که، چند طرف دراین جنگ درگیر است . کـردها در شمال ، در جهت جدایی و تشکـیل دولت مستـقـل فعالیت می کنند. شیعیان در جنوب ( شصت درصد مردم عراق) ، ازحـق خودمختاری وسیع ناراضی اند و خواهان اعمال کـنترل بر همۀ عراق هستند. و سـنی ها در مناطق مرکزی کشور که، پیشتر حاکمیت در اختیار آنها بود ، حاضر نیستند به اوضاع واحوال کنونی تن درداده و به زیر رهبری دیگـران بروند. مزید بر اینها، نیروهای خارجی با دخالتهای دائمی خود ، برآتش زیراین دیگ جوشان می دمند. البته که، نیروهای اشغالگر آمریکا و انگـلیس مخالف هر گونه مبارزۀ آرادیبخش هستند. از سوی دیگر، نیروهای امنیتی اسرائیل ، از مدتها پیش،مـواضع بسیارمحکمی در شمال ، در کردستان دارند ( دولت یهودی برای تضعیف یکی از دشمنان اصلی اسرائیل – صدام حسین – از تلاش کردها برای نیل به استقلال استفاده کـرد).
تـرکیه نیزبه شدت نگـران تشکـیل یک دولت مستقل کرد در عـراق است. چرا که درتسریع و تقویت مبارزات آزادیبخش کردهای ترکیه که بر اساس برخی گزارشها ، آنها، یک سوم جمعیت را ترکیه تشکیل می دهند، بسیار مؤثرخواهد بود (دراین صورت ترکیه تجزیه خواهد شد). کشورهای حوزۀ خلیج فارس که پیرومذهب سنی می باشند،قطعا مخالف به قـدرت رسیدن شیعیان درعـراق هستند و اما ، ایران برعکس، به? شدت طرفدار تحکیم موقعـیت? شیعیان همفکر خویش درحاکمیت عراق است. حلقۀ کشندۀ مرگ بدین ترتیب ، در نتیجۀ اشغال عراق توسط آمریکا و انگلـیس به بهانۀ سرنگون ساختن « رژیم دیکتاتوری صدام » و «استقرار دموکراسی » ، به گردن مردم عراق افتاد و همه و همه چیزعراقـیها را تا حد غیر قابل تصوری ویران کردند. ۶۵۰ هزار نفر کشته در طول مدت سه سال! « دموکراسی» آمریکایی ، یک زندگی معمولی? را در این کشورعملا غیر ممکن ساخته است.
اگـر در هـفـتـه های اوّل «پیروزی» آمریکا در جنگ عـراق خبر انـفـجار یک بمب همچون یک خبر غیر منتظره بود ، اینک مطبوعات جهان بلافاصله بعد ازدر انـفـجاری ،خبر کشته شدن دهها عراقی را مخابره می کـنند. بروز کوچکترین علامت « آنفـلـوانزای پرندگان» باعث نگـرانی شدید می شود ولی ، صدها هزار کشتۀ عـراقی ، هیچگـونه احساسی را حتی در میان متخصصان «مبارزه برای حـقـوق بشر» برنمی انگیزد. در عراق تـحـت کـنترل آمریکا هیچ نشانه ای از تمدن و انسانیت باقی نمانده است.
امـّا ، امروزواضح شده است که آمریکا ، با آنچه که هر چه بخواهد می تواند بکند، فاصلۀ زیادی دارد. ذخایر مالی ، نیروهای نظامی وشکست ناپذیری آن در تنگـنای سختی گرفـتـارآمده اند. در حال حاضر آمریکا ۱۴۰ هزار نفر نیروی ارتشی درعراق دارد. آنها خسته شده اند. درارتش آمریکا نه سربازان وظیفه ،بلکه سربازان پیمانی درآن خدمت می کـنند. بدین جهـت، علاقمندان ورود به خدمت ارتش کمتر و کمتر می شود. درارتش و حتی پیاده نظام دریائی کسری فاحشی مشهود است. تعداد احمقانی که سر خویش را«حتی با شرایط بهتر» آماج گلولۀ شورشیان قرار دهند، کمتر شده است. بویژه اینکه، در افـغـانستان درجنگ نا امیدانه ای با القاعـدۀ موهوم و « طالـبـان» واقـعـی درگیر است.
تا امروز، تعداد تلفات ارتش آمریکا در افغانستان و عراق ، از تعداد قربانیان حادثۀ یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ بیشترشده است. در طول قریب سه سال جنگ درعـراق، ۲۶۹۷ نظامی آمریکائی جان خود را از دست داده اند و ۲۷۸نفـر نیز در افـغـانستان کـشته شده است. درحملات تروریستی ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، محموعا ۲۹۷۳ نفـر کشته شد. جالب این است که در چنین شرایطی ، ماجراجویانی مـثـل سا آکاشویلی فقط می توانند امیدوار باشند که، آمریکا به خاطرامیال استعمارگرانۀ خویش به قـفـقـازبیایند. اینک، بهتر است امریکا پای خود را از افـغـانستان و عـراق بیرون بکـشد. واقـعـیت این است که ، آواز جناب بوش، دیگرخوانده شده است. وی تنها میتواند، همچون « اردک لـنگی » یک طوری تا پایان دورۀ دوّم ریاست جمهوری اش به حـرکـت خودش ادامه دهـد. واقعا هم این فکر، جنتلمن از خود راضی را که تا کنون همیشه لبخند رضایت برلبانش بود ، نگران ساخته است. وامّا آنچه که، به حزب جمهوریخواه وی مربوط میشود، این است که، این حزب در انتخابات آینده شکـست سختی خواهد خورد. انتقـاد شدید دمـوکراتها از بوش، به خاطر طرفـداری مفرط آنها از صـلح نبوده ( همین ب. کلینتون دموکرات بود که به یوگسلاوی حمله کرد) بلکه، با این شیوه در صدد نجات حزب جمهوریخواه می باشند. و کار آنها را ادامه خواهند داد. سعی خواهند کرد عـراق و بطور کلی خاورمیانه را ( حتی با متـدهای دیگر) در چنگال خود حفـظ کـنند. منافع انحصارات آمریکایی سیاست این کشور را دیکـته می کـنند. و آنها منافع خود را با رنگ کارت حزبی جـنتـلمنی که در کاخ سفید می نشیند، پیوند نمی دهند.