نویدنو:07/03/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

البرادعـي ميان دو دعــوا

احمد شيرزاد

شرق

آقاي البرادعي از موضعي نسبتاً مستقل تلاش دارد دو طرف موضوع هسته يي ايران را به هم نزديک کند و از شدت تنش ها کم کند. اين موضعي است که از ابتدا ايشان اتخاذ کرده و معمولاً در رسانه هاي ايران، به عنوان مواضع دو پهلو البرادعي ياد مي شود. ايشان از يک طرف تلاش داشته به ايران فشار بياورد تا اولاً در برنامه هسته يي خودش تجديدنظر کند و ثانياً ادامه بازرسي ها را تسهيل کند و به سوال هايي که از طرف بازرسان آژانس در ايران مي شود پاسخ قانع کننده بدهد. علاوه بر اين آقاي البرادعي تلاش داشت تا ايران را متقاعد کند از طرح ميانه مثل طرح سوئيس و روسيه و امثال اينها پيروي کند. از سوي ديگر آقاي البرادعي سعي دارد به غربي ها فشار آورد که واقعيت هاي ايران را بپذيرند و قبول کنند که به نوعي بايستي با ايران به توافق برسند. فراموش نکنيم آقاي البرادعي برنده جايزه صلح نوبل است و دوست دارد که اين موضع خودش را در جامعه جهاني حفظ کند. به همين دليل پرهيز ندارد از روش هايي که نهايتاً او را به عنوان زمينه ساز نوعي تهاجم به يک کشور عضو سازمان ملل قلمداد کنند. به نظر من در اين مساله جديد آقاي البرادعي تلاش داشت به کشورهاي غربي و اعضاي دائم شوراي امنيت اين مطلب را القا کند که اگر مي خواهيد جلوي هسته يي شدن ايران را بگيريد ديگر دير شده و کار از کار گذشته است.

آقاي البرادعي سعي داشت با القاي اين مطلب کشورهاي غربي را در مسيري قرار دهد که سعي کنند با يک قدرت جديد هسته يي در سطح منطقه يي به توافق برسند. به نظر من اين بيشتر يک تاکتيک سياسي از طرف البرادعي بوده براي حصول توافق بين طرفين چون به لحاظ فني واقعيت اين است که فناوري هسته يي در هر مرحله اش يک نوع توانايي است و مي شود تصور کرد که مراحل غيرقابل توقف و غيرقابل بازگشت در اين فناوري وجود دارد. ايران يا هر کشور ديگر به هر سطح از فناوري هسته يي که برسند مي شود يک نوع فناوري و توانايي نسبي تلقي کرد که در عين حال با يک توانايي مطلق که در آن هر کاري قابل انجام باشد فاصله دارد.

ظاهراً اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل و کشورهاي امريکا، فرانسه و ژاپن معتقدند که آقاي البرادعي بيش از حد اختيارات و وظايف خودش در محتواي ماجرا وارد شده و اظهارنظرهايي کرده که در حد اعضاي شوراي امنيت بوده است. از ديد آنها وظيفه آقاي البرادعي اين بوده که بازرسي ها از تاسيسات هسته يي ايران را هدايت کند و در موقع لازم که از او خواسته شده به شوراي امنيت سازمان ملل و شوراي حکام آژانس گزارش ارائه کند. در مورد اخير از ديد شوراي امنيت گزارش آقاي البرادعي فقط بايد پاسخ روشني به اين سوال باشد که آيا ايران خواسته هاي آژانس و شوراي امنيت را پذيرفته يا نه؟ که خوب روشن است ايران نپذيرفته است و گزارش کوتاه آقاي البرادعي هم به وضوح و صراحت اين نکته را ذکر کرده. در حال حاضر آقاي البرادعي در شرايط بسيار دشواري قرار گرفته چون هم رسانه هاي رسمي ايران او را به خاطر گزارش رسمي اش محکوم مي کنند و هم دولت هاي غربي او را به خاطر اظهارنظرها و مصاحبه هايش محکوم مي کنند. در مجموع مي شود گفت اين صلح دوست جهاني و برنده جايزه صلح نوبل در تاکتيک اخير با شکست مواجه شده است چرا که هر يک از دو طرف بازي (ايران و غرب) تلاش دارند بي توجه به اظهارنظر ايشان سياست خود را ادامه دهند.

به نظر من صورت قضيه براي آينده تا حدي روشن است. اعضاي شوراي امنيت به خصوص امريکا صراحتاً ايده دبيرکل آژانس انرژي اتمي را قبول ندارند و بر سر آن نيستند که به دليل افزايش تعداد سانتريفوژها به ايران امتياز دهند. از ديد آنها (حداقل از موضع گيري هاي رسمي و تبليغات آنها بر مي آيد) افزايش سانتريفوژها فقط به معناي افزايش تخلف ايران از قطعنامه شوراي امنيت است و اين موقعيت مجددي را در سطح تبليغاتي براي آنها ايجاد مي کند که ايران را در محاصره سياسي و تبليغاتي بيشتري قرار بدهند و سپس با استفاده از فضاي ايجاد شده سطح بالاتري از مجازات و تحريم ها را در قطعنامه هاي بعدي عليه ايران پيشنهاد دهند. البته با توجه به عکس العملي که از ايران تاکنون ديده اند بعيد است که انتظار تاثير تعيين کننده و کوتاه مدتي داشته باشند. به نظر مي رسد تاکتيک آنها اين است که اين روند را ادامه دهند تا فشارها عليه ايران روز به روز بيشتر شود و نهايتاً در روند مذاکرات بتوانند ايران را به قبول خواسته هاي شان وادارند، اما از سمت ايران مساله نوع ديگري برداشت مي شود. به نظر مي رسد که مسوولان سياسي ايران افزايش تعداد سانتريفوژها در نطنز را به معني يک فرصت جديد براي امتيازگيري تلقي مي کنند و انتظار دارند در مذاکراتي که در پيش رو است، چه مذاکرات بغداد که به طور مستقيم ممکن است به مسائل هسته يي ارتباط پيدا کند و چه مذاکرات لاريجاني - سولانا در دهم خرداد ماه از پيشرفت هاي فني حاصل شده در عرصه سياسي زمينه چيني کنند.

به بيان ديگر انتظار مقام هاي سياسي ايران آن است که بتوانند با برگ سانتريفوژهاي افزوده شده بازي سياسي موفق تري را با طرف مقابل انجام دهند و تا جايي که امکان داشته باشد از او امتياز بگيرند و به نوعي توافق برسند، اما آنچه که مي شود اظهارنظر کرد آن است که بايد منتظر ماند و ديد که آيا افزايش تعداد سانتريفوژها قادر است شرايط بهتري را در عرصه سياسي براي ايران رقم بزند يا صرفاً برگي بر برگ هايي که از ديد اعضاي شوراي امنيت، پرونده تخلفات ايران محسوب مي شود اضافه خواهد کرد. تصور مي کنم براي پاسخ به اين سوال لااقل بايد چند هفته صبر کرد.

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics