خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

تحریم

نویدنو:19/6/1385

تحریم
سعید ابراهیم حبیبی


دانش سرخ

اينکه دخالت امريکا در امور ايران چه نتايجي را به بار خواهد آورد ، مسئله ايست که شايد ذهن بسياري را مشغول به خود داشته است.تصور ميکنم ، نگاهي دقيقتر به حوادثي که در همين همسايگي ما ، يعني عراق اتفاق افتاده است ، ميتواند معيار خوبي براي تخمين آينده اينگونه دخالتها باشد.البته ميتوان با بي توجهي ، از کنار مسئله اي به اين اهميت گذشت ، سررا به زير برف برد و صرفا در تصورات و ذهنيات بي ارتباط با واقيت عيني و جاري ، غوطه خورد.آري ميتوان چشم به روي آنچه در عراق گذشته است بست و در آرزوي نوعي "دموکراسي امريکايي" و در مدح آن سخنها راند. ميتوان تنزه طلبانه به کنجي نشست و فرصت طلبانه اين ترجيع بند را تکرار نمود که " در مورد جمهوري اسلامي ، با امريکا به لحاظ استراتژيک همسوئيم ، پس از اين فرصت بهره بريم!"

نمي خواهم در برابر آنچه در بيش از ربع قرن بر مردم ايران گذشته است ، سکوت کنم ، اما در اين چند کلام نيز دليلي بر تکرار آنچه بارها و بارها از سوي فعالين راسخ و صادق سياسي ارائه شده است ، نمي بينم.به جاي خود و به وقت خود به آنهم رسيده ام و در آينده نيز مطمئنا خواهم رسيد.

کتمان نميکنم ، که به لحاظ ايدئولوژيک تقابل و تنافري جدي با نظام حاکم بر ايالات متحده و البته حاکم بر اقتصاد جهاني دارم ، اما گزارشي که در پي مي آيد خلاصه ايست از آنچه نهادي بين المللي چون سازمان بهداشت جهاني منتشر نموده و الته به هيچ روي شائبه! سوسياليستي بودن بدان راه ندارد.
باري دو گزينه تحريم و جنگ ، گزينه هائي است –البته نه از جانب ما – که احتمال تحقق آنها بيش از آن است که از سر بي تفاوتي به آنها بنگريم.البته اين را نيز ميدانم که ممکن است مورد اين انتقاد قرار بگيرم که مسئله عراق با ايران متفاوت است. گرچه بر بسياري تفاوتهاي ايران و عراق ، به لحاظ اجتماعي و سياسي و اقتصادي ، در حد خود واقفم و البته بر تفاوت موقعيت ايالات متحده در برخورد با عراق و ايران معترفم ، اما ترديد ندارم که قدرتي که يکبار به آن راه رفته است نه از سر اصلاح يا برسر عقل آمدن و يا انساندوستي بلکه بنا به دلايلي تاکتيکي ممکن است آن گزينه را انتخاب ننمايد. منصفانه نگاه کردن ايجاب ميکند که فاجعه اي را که در عراق اتفاق افتاد، محصول نه تنها صدام ، که دخالت عريان و بي واسطه کاخ سفيد در مسائل بين المللي بدانيم و نسبت به تکرار آن در ايران نگران باشيم.
قصه از 1990 آغاز شد. از زماني که با چراغ سبز امريکا ، صدام حسين به کويت حمله کرد تا بهانه اي براي حضور نظامي امريکا در منطقه ايجاد شود و زمينه براي تغييرات سياسي مورد نظر ايالات متحده – موسوم به خاور ميانه بزرگ – آماده گردد.پس از شکست و عقب نشيني ارتش آن کشور و قتل عام در جنوب عراق ، تحريمهاي ديکته شده امريکا ، البته از سوي سازمان ملل ، آغاز شد.تحريمهائي که بنيان جامعه عراق را در هم شکست و راه را براي دخالت گسترده نظامي هموار نمود. در مارس 1996 ، گزارشي از سوي سازمان بهداشت جهاني
WHO منتشر شد که اثرات تحريم را بر جامعه عراق بررسي نموده بود. در مقدمه اين گزارش آمده است :
"جنگ شش هفته اي خليج در 1991 ، به تخريب حجم عظيمي از امکانات عمومي عراق ، مثل نيروگاههاي برق ، مراکز تصفيه آب و شبکه فاضاب ، انجاميد. در نتيجه دورنماي خدمات بهداشتي براي جمعيت عراق بصورتي جدي ، دچار مخاطره گرديد... به عنوان نمونه ميتوان به تخريب کلي برنامه گسترده ايمن سازي (
ERI) اشاره نمود که نتيجه اش کاهش نوزادان و کودکان واکسينه شده و در نتيجه گسترش بسياري از بيماريهاي قابل پيشگيري توسط واکسيناسيون ، بوده است... تحريمهاي اعمال شده بر عراق از سال 1990 ، براي مدت پنج سال به قوت خود باقي ماند ... بنابراين سياست تحريم بر اقتصاد کشوري چون عراق که بطور جدي به فروش نفت از سالهاي آغازين دهد 50 متکي بوده است ، تاثيري مخرب بر جاي نهاده و از اين طريق به تخريب حوزه ديگري چون بخش بهداشت و درمان منجر گرديده است."
مطابق اين گزارش ، بنابر شاخصهاي متعدد در سال 89 عراق از وضعيت مناسبي به لحاظ استانداردهاي زندگي برخوردار بوده است.به عنوان مثال ميتوان به مرگ و مير نوزادان در حد 52 در 1000 ، مرگ و مير کودکان زير پنج سال در حد 94 در 1000 ، مرگ و مير مادران در حد 160 در 100000، سرانه توليد ناخالص ملي 2800 دلار ، ميزان با سوادي زنان معادل 85% ، جمعيت بهره مند از خدمات بهداشتي به ميزان 93% و دسترسي آب بهداشتي براي 90% جمعيت اشاره نمود.
در اين شرايط تاثير تحريمهاي اعمال شده بر عراق بسيار دردناک است. تاثير جنگ شش هفته اي و تحريمهاي متعاقب آن به سرعت خود را در سرانه توليد ناخالص ملي ، نشان داد. اين مقدار از 2800 دلار در 89 به 1500 دلار در 91 کاهش يافت. از سوي ديگر نرخ برابري دينار عراق (
ID) در برابر دلار (USD) از 1ID=3USD در اوت 90 به 1USD=3000ID در دسامبر 95 تنزل يافت.يعني چيزي حدود 9000 برابر.

در سال 1995 ، ميزان کمبود اقلام اساسي غذائي به قرار زير بوده است :

ماده غذائي

1989

1995

گندم

270-220

105000-95000

جو

180

60000

برنج

500-400

150000-120000

ذرت

500-400

75000-65000


واضح است که قيمت گندم 389 برابر ، جو 333 برابر ، برنج 300 برابر و ذرت 150 برابر گرديده است. اين افزايش قيمتها و تورم وحشتناک ، مستقيما و در اولين قدم بر وضع تغذيه کودکان تاثيري اسفبار داشته است. شيوع مرگ و مير و سوء تغذيه شديد و بيماري نتيجه بلافصل اين تحريمها بوده است. وضع شاخصهاي رشد کودکان زير 5 سال در دوره 95-91 چنين است :

شاخص

91

95

قد براي سن کمتر از 2SD

12%

28%

وزن براي سن کمتر از 2SD

7%

29%

وزن براي قد کمتر از 2SD

3%

12%

SD = Standard Deviation
 
يعني نسلي از کودکان بوجود آمده است که به لحاظ جسمي ضعيف ، لاغر و کوتاهند و البته توزيع اين مشکلات از وضعيت نرمال به شدت فاصله گرفته است. اما به لحاظ وضع تغذيه اوضاع بسيار احراني بوده است. ميزان ميانگين سوء تغذيه کودکان در دوره 94-91 نيز به قرار زير است (مقادير براساس تعداد در 100000 است) :

سال

کواشيورکور

ماراسموس

ديگر موارد

90

2

14

269

91

34

258

2542

92

36

269

2500

93

38

349

2989

94

51

465

3613


يک حساب سرانگشتي نشان ميدهد که ميزان سوء تغذيه کواشيورکور(سوء تغذيه پروتئين انرژي شديد که با ورم شکم همراه است ) 25 برابر ، سوء تغذيه از نوع ماراسموس 33 برابر و ديگر انواع آن 13 برابر شده است. مقايسه ميزان مرگ و مير نوزادان و کودکان در دوره قبل و بعد از تحريم نشان دهنده آنست که براي نوزادان اين ميزان دو برابر و براي کودکان زير پنج سال شش برابر شده است.هم چنين تولد نوزادان با وزن کمتر از استاندارد در سال 90 مقدار 4.5% کل مواليد و در سال 95 مقدار 21.1% کل است.يعني فراواني آن چيزي حدود 4.5 بار بيشتر شده است.
اما در بعد کشاورزي و اثرات آن بر محيط زيست. تحريمهاي اقتصادي ، به کاهش شديد واردات مواد غذائي منجر شد که اين خود باعث تغيير گسترده سياستهاي کشاورزي و در نتيجه آن ، تخريب محيط زيست گرديد. به عنوان مثال گسترش کشت برنج براي تامين خوراک در اطراف مناطق مسکوني ، به دليل راکد بودن آبها و ايجاد محيط مناسب براي حشرات ناقل بيماريهاي مختلف عفوني ، به گسترش بي رويه و شديد مالاريا و بيماريهاي پوستي انجاميد.نرخ مبتلايان به مالاريا در 100000 جمعيت در دوره 94-89 به قرار زير است :
سال                          3 استان شمالي                   15 استان ديگر

سال

3 استان شمالي

15 استان ديگر

89

87.2

10.4

90

95.0

11.7

91

46.1

25.9

92

530.2

34.4

93

1466.0

27.6

94

2585.2

128.7


اين بدان معني است که تحريمها باعث گسترش 30 برابري مالاريا در 3 استان شمالي عراق شده اند. در مورد ساير بيماريها نيز دوضاع بر همين منوال است. به عنوان مثال فراواني بيماري حصبه از 11.6 در 100000 در سال 89 به 142.1 در سال 94 افزايش يافته ، يعني 13 برابر شده است.در مورد خدمات درماني نيز ميزان عمل جراحي کاهشي 40 درصدي و تشخيص هاي آزمايشگاهي کاهشي 50 درصدي را شاهد بوده اند.
نکته آخر اينکه مطابق گزارش صريح يونيسف ، که شايد معتبر ترين نهاد بين المللي در رابطه با وضعيت کودکان جهان است ، ميزان کودکاني که مستقيما به دليل تحريمها مرده اند تعداد باور نکردني 500000 نفر است. مطابق اين گزارش ميزان مرگ و مير کودکان در دوره تحريم حدودا نيم ميليون نفر بيشتر از تعدادي است که اگر عراق بدون تحريم و با حفظ وضعيت بهداشتي و درماني مطابق سال 89 ادامه ميداد ، ميمردند.رنج آور اينکه اين آمار تنها تعداد مرگ و مير کودکان عراق است و نه بزرگسالان.
آنچه ذکر شده تنها گوشه اي از معضلات حاد بهداشتي و درماني حاصل از تحريمهاي اقتصادي بوده است. اما نکته پراهميت ديگر آنکه معضلات حاد رواني و شخصيتي که حاصل دست و پنجه نرم کردن کودکان و نوجوانان آن دوره با تحريمها بوده است ، گرچه قابل محاسبه کمي نيست ، اما تاثيرات مخرب آن بر سلامت رواني و الگوي رفتاري يک نسل از مردم عراق ، غير قابل انکار است. نسلي که امروز جوانان حدود 15 تا 25 سال هستند. بسياري خشونتها ، جنايتها ، ترورها ، هرج و مرجها و معضلات اجتماعي امروز عراق ، در ارتباط مسقيم با اين نسل سوخته است. نسلي که دوره کودکي و نوجواني خود را در سخت ترين و غير انساني ترين شرايط گذرانده و فقر و محروميت کينه اي عميق را در روح آنان حک نموده است.
باري آنچه بصورتي کاملا خلاصه ذکر شد ، نتيجه مستقيم دخالت امريکا از طريق اعمال تحريم بر مردم عراق ، البته از کانال سازمان ملل بوده است.نيازي به تاکيد نيست که اثرات مخرب تحريم به لحاظ انساني تفاوتي با جنگ تمام عيار ندارد و البته مسبب تحريم هر دو طرف منازعه بوده(صدام و امريکا) و در آينده نيز خواهند بود(جمهوري اسلامي و امريکا).
فکر ميکنم اطلاعات فوق بتواند شمائي کلي ، هرچند ناقص از وضعيت تحريم در اختيار خواننده بگذارد.اولين باري که اين اطلاعات را مطالعه ميکردم ، به صراحت ميگويم ، واهمه اي عميق وجودم را فرا گرفت. شايد در شرايط تحريم من و امثال من بتوانند دوام آورند ، اما چه بسيار کودکاني که جان خود را از دست خواهند داد. چه بسيار مردمي که فقر زندگي آنانرا فنا خواهد نمود و چه بسيار کارگران و زحمتکشاني که زير اين بار غير قابل تحمل له خواهند شد.آري تحريم چيزي کم از جنگ ندارد.اين فاجعه انساني که در عراق و در برابر ديدگان مردم دنيا صورت گرفت ، بقدري هول آور است که نميدانم چه بگويم.
به عنوان آخرين نکته،خوب است بار ديگر در اين آمار تامل کنيد تا احساسي را که به من ، پس از شنيدن سخنان او در مورد تحريم همه جانبه دست داد درک کنيد. بدون آنکه خود قضاوت کنمکه مطمئنا خوانندگان اين وبلاگ قضاوت مرا ميدانند – تنها اين چند جمله را از امير عباس فخرآور که در سناي امريکا بر زبان آورده است ، بخوانيد و خود بگوئيد که چه نامي مي توان بر کسي نهاد که از سردمداران کشوري چون ايالات متحده بخواهد که در مقابل ايران از تحريمي همه جانبه استفاده کند ، تحريمي که چنان نتايجي را در بر خواهد داشت :
"
فکر ميکنم Hard Sanctions تحريم همه جانبه مي تواند اين کمک را بکند که مردم ايران باور کنند اين بار دنيا نمي خواهد بازيشان بدهد و نبايد از اين تحريم نگران باشيم....همه ايرانيها ميدانند بعد از تغيير نظام جمهوري اسلامي سيل سرمايه به سمت ايران سرازير مي شود و ما مي توانيم از اين تحريم استفاده کنيم براي آنکه مردم را بيشتر جمع کنيم."
هموطني عزيز مرا عتاب نمود که شما معني اتحاد اپوزيسيون را نمي فهميد. صادقانه بگويم ترجيح ميدهم بميرم و طعم تلخ اتحاد با چنين افرادي را نچشم.آري خون من رنگين تر از خون هزاران جوان به ناحق در خون خفته نيست.آنانکه بر سر آرمان ايستادند و ايستاده پرکشيدند.يادشان گرامي باد.

نقل از : وبلاگ دانش سرخ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics