خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

در باره توقيف روزنامه « شرق » و ماهنامه « نامه »  و

لغو امتياز ماهنامه های ، « حافظ » و « خاطره »

نویدنو:29/6/1385

بيانيه سازمان سوسياليست های ايران

در باره توقيف روزنامه « شرق » و ماهنامه « نامه »  و

لغو امتياز ماهنامه های ، « حافظ » و « خاطره »

 

«هيأت نظارت بر مطبوعات» مجددأ با دست زدن به يک عمل غيرقانونی،  دستور توقيف  روزنامه « شرق »  و ماهنامه « نامه » را صادر کرد و امتياز ماهنامه های « حافظ »  و  « خاطره »  را نيز لغو نمود و قدمهائی ديگر در جهت تنگ تر کردن فضای سياسی ميهنمان ايران برداشت.

 

بنا بر اظهارات آقای "مجيد تولايی" سردبير ماهنامه «نامه» ،  توقيف آن نشريه از سوی « هيأت نظارت بر مطبوعات » بخاطر توهين به مقامات کشوری تشخيص داده شده است.  اين « توهين »  در رابطه با چاپ شعری از بانو سيمين بهبهانی بعنوان « بهار! باز هم سبزی؟ » در شماره 48 آن نشريه  اتفاق افتاده است. چون خانم بهبهانی برای سرودن  آن شعر زيبای  خود، همچنين  از کلمات « دو ديوانه » استفاده نموده است. سانسورچيان رژيم جمهوری اسلامی،  کلمات « دو ديوانه »  را مترادف با « مقامات جمهوری اسلامی»  تفسير کرده اند و روی اين اصل چاپ آن شعر را بحساب  توهين به  مقامات جمهوری اسلامی گذاشته اند. چون در جمهوری اسلامی ايران توهين  بمقامات کشوری جرم شناخته می شود، در  رابطه با آن گناه  است که آن نشريه  توقيف شده است.(1)

 

يکی از اتهامات  به  روزنامه « شرق» عبارتست از « درج مطالب تحريك‌آميز و تضعيف همبستگی ملی». اين ادعا از سوی مقامات و نهاد های  رژيمی مطرح می شود که تمام ارگانها و نهادهای حکومتی اش، کوچکترين ارزشی برای نيروهای دگرانديش و منتقدين و مخالفين خود قائل نمی شوند و بهيچوجه حاضر نيستند به « حقوقی »  که قانون اساسی جمهوری اسلامی برای شهروندان ايرانی در نظر گرفته است ـ اگرچه آن حقوق حتی محدود  و ناقص نيز می باشند ـ ، توجه نمايند.

«هيأت نظارت بر مطبوعات» خود را به جای  « قاضی » قرار داده  است و در اثر اعمال غيرقانونی  خود، نه تنها  دست به « قانون شکنی» زده  و در نتيجه حقوق قانونی روزنامه نگاران، کارمندان و کارگران  روزنامه « شرق» و ماهنامه های «نامه»، « خاطره» و «حافظ»  را پايمال کرده و آنها را به جمع بيکاران کشور روانه کرده است، بلکه  با توقيف آن روزنامه و ماهنامه ها از طرح نظرات و عقايد بخشی از شهروندان ايرانی نيز جلوگيری نموده است.  در نهايت آن مقامات با اعمال  غيرقانونی و غير دمکراتيک خود به  امر « همبستگی ملی » ضربه زده اند. حال آن مقامات سعی دارند  با کمک دستگاه های تبليغاتی رژيم ، اين اعمال غير قانونی و غير دمکراتيک خود  را  بحساب مبارزه با افراد و نيروهائی که در جهت « تضعيف همبستگی ملی» ، عمل کرده اند ، بگذارند! زهی وقاحت و بی شرمی!

 

اما مسئله ای که تا کنون  باعث شده است  تا روزنامه ها و نشريات  در ايران به  سادگی « توقيف » و يا « امتياز» آنها لغو شود ، در اين امر نهفته است که اکثر آن نشريات و روزنامه ها ، به انتشار بعضی از مسائل سياسی ، اقتصادی  و پخش اخبار و رويدادهای  ايران و جهان دست زده اند که محتوی آن مطالب و نوشته ها  با نظرات  و برداشت ها و منافع  گروهی جناح هائی از هيئت حاکمه  جمهوری اسلامی در تطابق نبوده است. در حاليکه تمام آن نشريات  و روزنامه ها  فقط به  بخشی از « وظيفه اطلاع رسانی » که بر عهده داشته اند، عمل کرده اند و حتی در بسياری از موارد  ، آنها نيز بخاطر پيش گيری از « توقيف »  و « لغو امتياز» ، دست به « خود سانسوری » زده اند.

 

البته در اين رابطه بايد متذکر شد که توقيف و لغو امتياز روزنامه ها و نشريات تنها مربوط به دوران  رياست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد  نمی شود. در حقيقت اين شيوه کار  ادامه عملکردی است که پس از پيروزی انقلاب بهمن 1357 ، از سوی جناحهای  مختلف هيئت حاکمه جمهوری اسلامی  در دستور کار قرار گرفته است، آنهم بخاطر طرد «رقبای سياسی » از مراکز قدرت و  جلوگيری از فعاليت  سياسی  دگرانديشان و نيروهای مخالف در جامعه ايران.

 

«توقيف و لغو امتياز» روزنامه ها و نشريات مربوط به نيروهای دگرانديش،  در واقع روی ديگر سکه «نطارت استصوابی» می باشد که اين دو شيوه کار ، در خدمت متحقق کردن خواست  « يک کاسه » کردن هيئت حاکمه جمهوری اسلامی، آنهم  بنفع نيروهائی که  با « نظام جمهوری  » و « نظام دمکراسی »  و « آزاديخواهی » مخالف هستند  و  از برقراری « حکومت اسلامی » و « رژيم استبدادی مذهبی »   طرفداری می کنند، قرار دارد.

 

توقيف فله ای روزنامه ها و ماهنامه ها در دوران رياست جمهوری سيد محمد خاتمی را نبايد از خاطر بدور برد، در آنزمان نيز  جناحهای تماميت خواه هيئت حاکمه، همچون امروز غير قانونی عمل کردند و با اعمال خود ضربه بزرگی به « همبستگی ملی» وارد نمودند.

در واقع پايمال کردن حقوق دمکراتيک مردم از جمله  مخالفت با آزادی بيان و قلم و انديشه و مطبوعات ، از سوی مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی ، ادامه  همان شيوه  کار و عملکرد دوران سلطنت پادشاهان پهلوی است. در حاليکه  خواست های ، آزادی بيان ، قلم ، انديشه و مطبوعات از زمره خواست های  آزاديخواهان  در دوران انقلاب بهمن 1357 بود. با توجه به اين واقعيت که اعتصاب روزنامه نگاران و کارمندان و کارگران  مطبوعات و چاپخانه ها ، نقش بزرگی در  سرنگونی رژيم محمد رضا شاه پهلوی و پيروزی انقلاب بهمن 1357 ايفا نمود.

 

تاريخچه جمهوری اسلامی بهترين گواه بر اين امر است که ، « قوه قضائيه»  جمهوری اسلامی  همچون اکثر نهادهای انتسابی اين نظام  در ايران، از جمله « هيأت نظارت بر مطبوعات»  با پشت کردن  به قانون اساسی ،  بطور « جناحی »  و « سياسی »  عمل کرده و می کنند و با پايمال کردن اصول قانون اساسی ، « منافع» گروهی خود را به  « منافع ملی » ، « همبستگی ملی »  و  «حقوق ديگر انديشان» ترجيح  داده و می دهند.

 

عملکردهای غير دمکراتيکی که  تا کنون در دستور کار جناحهای مختلف   هيئت حاکمه جمهوری اسلامی قرار داشته اند ، هيچگاه مورد تائيد نيروهای آزادی  خواه و دمکرات ايرانی قرار نگرفته اند، زيرا آزاديخواهان ودمکراتها هميشه از حقوق دمکراتيک  دگرانديشان و نيروهای مخالف و منتقد خود بدفاع برخاسته و از برخوردار شدن آن نيروها از حق  آزادی بيان، قلم ، انديشه و ديگر حقوق دمکراتيک ، پشتيبانی کرده و خواهند نمود. در واقع نيروهای دمکرات  و آزاديخواه ايرانی ، واقعيت  چند قطبی و  پلورال ( کثرت گرا ) بودن جامعه ايران را پذيرفته اند و ايران را متعلق به تمام ايرانيان می دانند و نه گروه و جناح خاصی از هيئت حاکمه جمهوری اسلامی.

 

مخالفت نيروهای دمکرات و آزاديخواه، از جمله ما سوسياليست های مصدقی، با نيروهای دگر انديش در رابطه با محتوی نظرات و عقايد آن نيروها و چگونگی رفتار و کردار آن ها نسبت به حقوق دگرانديشان می باشد.

ما شيوه درست  مبارزه با دگرانديشان  را ـ  صرفنظر از وابستگی گروهی و مسلکی آنها ـ ، روشنگری  و به نقد کشيدن آن بخش از نظرات ، عقايد و عملکردها ئی که غلط تشخيص می دهيم و آنها را  غير دمکراتيک ارزيابی می کنيم، می دانيم. در واقع  ما طرفدار  « برخورد عقايد و آراء »  در محيطی آزاد و باز که خالی از هرگونه تهديد ، ارعاب و سرکوب باشد می باشيم و نه اينکه  همچون جناح های تماميت خواه و سرکوبگر هيئت حاکمه جمهوری اسلامی با توسل به قهر و سرکوب  و کمک گرفتن از سانسور و توقيف و لغو امتياز نشريات ،از طرح نظرات و عقايد  مخالفين و منتقدين  و رقبای سياسی خود جلوگيری کنيم .

 

برای ما سوسياليست های مصدقی روشن نيست، رئيس دولتی که با کمک مأمورين سانسور و نيرو های « امنيتی » ، حتی حاضر نيست اجازه  پخش اخبار غير سانسور شده  ايران و جهان را بدهد و با توسل به هزار دوز و کلک جلوی  فعاليت سياسی منتقدين و رقبای سياسی  خود را ، می گيرد و حاضر به شنيدن نظرات و عقايد و برنامه های سياسی  هيچ نيروی مخالفی  در داخل ايران نيست ـ حتی نيروهای سياسی  که در جهت سرنگونی و براندازی رژيم فعاليت نمی کنند ـ ، با  بکار گرفتن و استفاده  از کدام منطق و استدلال خواهان گفتگو و مجادله سياسی با رهبران کشورهای غربی از جمله « پرزيدنت بوش» بعنوان نماينده ملت ايران می باشد؟

 

سازمان سوسياليست های ايران توقيف روزنامه « شرق » و ماهنامه « نامه » و لغو « امتياز » ماهنامه های « حافظ »  و  « خاطره »  را محکوم می کند و همصدا با ديگر آزاديخواهان ايران، خواستار لغو اين « احکام غير قانونی و غير دمکراتيک » می باشد.

 

زنده باد آزادی مطبوعات،

ننگ و نفرت بر سانسور و سانسورچيان

 

 

از سوی هيئت اجرائی سازمان سوسياليست های ايران

دکتر منصور بيات زاده

 

24 شهريور  1385 برابربا 15 سپتامبر 2006

 

socialistha@ois-iran.com

www.ois.iran.com

 

1 ـ "مجيد تولايی" سردبير ماهنامه نامه به خبرنگار فرهنگی ايرنا گفت: علت توقيف نشريه به دليل انتشار سروده‌ای از "سيمين بهبهانی" ذكر شده است.
وی افزود: اين شعر از يكی از كتابهای اين شاعر كه برای دومين بار در سال گذشته مجوز تجديد چاپ را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دريافت كرده است ، برداشت شده بود و هيچ دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته است.
تولايی ادامه داد: هيات نظارت بر مطبوعات انتشاراين شعر را توهين به مقامات كشور تلقی كرده است.

 

شعری كه بهانه توقيف "نامه" شده:

سيمين بهبهانی

بهار! باز هم سبزی؟


بــهار! بـاز هـم سـبــزی؟
تــو آشـــكـار و مـــن بـيـنا؛

بـهــار! بــاز گــلــپوشــی؛
چه‌قصه رفته با چشمم؟
بنــفــشه چــشــم‌ورو دارد،
غـــمـــم هـــزار تـــــو دارد

عـقـاب آهــنـيـن‌پـــيــكر
فــكــنده زآســمان بــر سر،
كـــجــا ‌ تــگـرگ‌ مـی‌بــارد!
نــصـيـبِ عــالــم از بــالا

در آتـــــش
دو ديـــــوانــه
روانــه خــون خـــلــقی را
مـــگر بــدان نـــظـردوزی
كــه مــن جُز اين دو پيــروزی

بــهار! رنـــگ خــون داری؛
كــه مرگِ كــم‌تــر از بَــرگت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics