نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-10-27

نویدنو  05/08/1397 

 

 

  • در چند روز گذشته ترامپ فاصله ای بین خود و شاهزاده ایجاد کرده است ، اما امید خود را به آن که بحران در رابطه با عربستان سعودی رفع خواهد شد پنهان نمی کند. او می گوید اگر چه اعتقاد دارد که این مورد را مانند موارد بسیاری از رسوایی های دیگری که پشت سر گذاشته است می تواند پشت سر بگذارد اما " این یکی متاسفانه توجه جهانی را جلب کرده است "

     

 

خاورمیانه و نه روسیه ، سقوط ترامپ را فراهم خواهد کرد

پاتریک کوبرن - برگردان : هاتف رحمانی

 خاورمیانه یک قرن سنت قدیمی گورستان رهبران سیاسی امریکایی و بریتانیایی شدن را دارد . لیست تلفات طولانی است : للوید جورج ، آنتونی ادن، جیمی کارتر، رونالد ریگان ، تونی بلر، و جرج دبلیو بوش .  همه آن ها با شکست در منطقه شاهد پایان شغل یا فلج اقتدار خود بودند.

آیا همان اتفاق برای دونالد ترامپ رخ خواهد داد که با پی امد های ادعای قتل جمال خاشقچی مبارزه می کند ؟ من همیشه شک داشتم که آیا ترامپ ممکن است بیشتر به خاطر تکیه اغراق آمیز خود بر کشور ضعیفی مانند عربستان سعودی شکست بخورد یا ارتباط های مفروض او با روسیه و ولادیمیر پوتین.  بر خلاف تبلیغ شرکت روابط عمومی شاهزاده محمد بن سلمان و پروژه های جاه طلبانه او ، عربستان سعودی نفت و پول دارد ، اما  بعنوان یک عمل کننده مستقل به صورت نمایانی بی اثر است . 

بلایای خاورمیانه که تعداد زیادی از رهبران غربی را سرنگون کرد قدر مشترک معینی دارد . در تمام موارد ، قدرت دشمنان و ضعف دوستان درست محاسبه نشده بود . للوید جرج در سال 1922 بعنوان نخست وزیر به خاطر تشویق دخالت محکوم به شکست یونان در آناتولی که تقریبا به جنگ تازه ای بین ترکیه - بریتانیا منجر شد مجبور به استعفا شد.

جرج دبلیو بوش و تونی بلر هرگز درک نکردند که اشغال عراق توسط نیروی زمینی امریکا و بریتانیا در داخل عراق یا در میان همسایگان آن هیچ حمایتی ندارد و از این رو محکوم به شکست بود . یک افسر اطلاعاتی نظامی بریتانیا مستقر در بصره به من گفت که نتوانستم مقامات ارشد خود را با این حقیقت بالقوه فاجعه باری که " ما درهیچ کجای عراق هیچ متحد واقعی نداریم" متقاعد کنم.

افتضاح سیاسی بسیار مشابهی در اعتماد بیمار گونه ترامپ به شاهزاده سعودی و عربستان سعودی  در طی سه سال گذشته  با سیاست امریکایی نسبت به شاه و ایران در سال های منجر به سرنگونی در سال 1979(1357) وجود دارد . تحقیر امریکا زمانی که دیپلمات های آن در تهران به گروگان گرفته شدند به اوج رسید که زیر آب امید کارتر به حضور دور دوم در کاخ سفید را زد.  

مشابهت های قابل توجه و آموزنده ای بین سیاست امریکا و بریتانیا نسبت به ایران در آغاز انقلاب و نست به عربستان سعودی در 2015-2018 وجود دارد . در هر دو دوره ، اعتقاد خود ویرانگری وجود داشت که یک پادشاهی موروثی به صورت فزاینده ای در معرض بی ثباتی بعنوان یک متحد منطقه ای و نیز بازار بسیار سود آوری برای فروش اسلحه می تواند ریسک بی خطری باشد.  هم شاه و هم محمد بن سلمان خود را اصلاح گر تبلیغ می کردند و اقتدار گرایی خود را با ضرورت کشاندن کشور خود به عصر مدرن توجیه می کردند. نخبگان خارجی تکیه کرده بر آن ها ضعف ان ها را نادیده گرفته و به شدت بر سراب سود های افسانه ای متمرکز شده بودند.  سفیر بریتانیا در ایران در دهه 1970 گفته بود - من از حافظه نقل می کنم -  مجبور شده بود کارکنان سفارت را با کلمات"من هیچ گزارش دقیقی در باره شرایط اجتماعی در روستاهای ایران نمی خواهم . آن چه می خواهم  صادرات ، صادرات ، صادرات است" تحقیر نماید . 

برگزیت بریتانیا را از صحنه جهانی خارج کرده است و باید در آینده با هر مقدار از کیکی که می تواند از عربستان سعودی یا هر جای دیگری گدایی کند خوش باشد .اما ترامپ زمانی که  اتحاد راهبردی امریکا با عربستان سعودی را با اشاره به 110 میلیارد قرار داد اسلحه توجیه می کند (رفتار او) بسیار شبیه این سفیر فراموش شده به نظر می رسد.  در عمل ، پادشاهی های موروثی در زمان انتقال رهبری در بی ثبات ترین وضعیت خود قرار دارند، برای اصلاحات می کوشند، برای گسترش خود بعنوان قدرت منطقه ای یا مبتکران جنگ تلاش می کنند. در انگلستان ، جیمز اول پادشاه دقیق و مسالمت جو  با چارلز اول پسر مغرور ، دیکتاتور و بی دقت خود جابجا شد  که پی امد های ناگواری برای سلطنت داشت.

نمایش مبتذل یکی از ویژگی های شاه 40 سال قبل ایران بود همان طور که یکی از ویژگی های امروز عربستان سعودی است . در مورد او ، (این نمایش )جشن 2500 سال امپراطوری ایران در سال 1971 (1350)در تخت جمشید بود، که از نخبگان حاکم جهان با خوراک های عجیب و غریبی مانند 50 کباب طاووس بریان انباشته ازجیگراردک ، همراه با تخم بلدرچین انباشته از خاویار پذیرایی کرد، که (خود) شاه به دلیل حساسیت به خاویار نمی توانست (از آن )بخورد . معادل تخت جمشید برای سعودی "داووس صحرا"ی بسیار تبلیغ شده یا کسل کننده تر از آن " ابتکار سرمایه گذاری آینده" است که این هفته در ریاض برگزار می شود و به موازات تعمیق راز  ناپدید شدن خاشقچی سیاست مداران و تجاربه صورت عمومی خروج از آن را اعلام می کنند. بسیاری از رسانه ها تصمیم برای در خانه ماندن خود را نوعی گزینه اخلاقی نشان می دهند و هرگز نمی پرسند چرا این مشاهیر زمانی که سازمان ملل هشدار می دهد 13 میلیون یمنی به خاطر دخالت نظامی تحت هدایت سعودی در استانه گرسنگی هستند بعنوان رهبران هوراکش  برای عربستان سعودی شادی می کردند .          

هیچ بهانه ای برای دولت ترامپ یا مهمانان ریاض وجود ندارد که ادعا کنند نسبت به احتمال خشونت اتفاقی بی اطلاع بودند. خیلی قبل تر در 2 دسامبر 2015 آزانس اطلاعاتی المان (بی ان دی) یک یادداشت پیش بینی را منتشر کرد که می گفت " وضع دیپلماتیک دقیق کنونی اعضا ارشد خانواده پادشاهی سعودی با یک سیاست مداخله ضربه زننده تعویض خواهد شد ." یادداشت ادامه می داد که تمرکز چنین قدرت زیادی در دستان شاهزاده محمد بن سلمان " ریسک پنهانی را در خود دارد که ... ممکن است او را دچار شکست نماید."

یادداشت با حمایت روزنامه نگاری آزاد اندیش و در اشتراک با افکار مستقل بود که با اصرار وزیر خارجه المان عجولانه کنار گذاشته شد ، اما امروز (پیش بینی های آن ) نسبت به جهتی که عربستان سعودی در آن سفر می کند و خطر هایی که احتمالا رخ خواهد داد پیامبرانه به نظر می رسد. 

در چند روز گذشته ترامپ فاصله ای بین خود و شاهزاده ایجاد کرده است ، اما امید خود را به آن که بحران در رابطه با عربستان سعودی رفع خواهد شد پنهان نمی کند. او می گوید اگر چه اعتقاد دارد که این مورد را مانند موارد بسیاری از رسوایی های دیگری که پشت سر گذاشته است می تواند پشت سر بگذارد اما " این یکی متاسفانه توجه جهانی را جلب کرده است "

تنها برای یک بار ، غریزه بقای به شدت پیشرفته ترامپ ممکن است بر خطا باشد . اتحاد نزدیک او با عربستان سعودی و گسترش مقابله با ایران نقطه عزیمت رادیکال جدیدی در سیاست خارجی ترامپ است . او  اوایل سال جاری از قرار داد هسته ای با ایران در دفاع از بقیه دنیا خارج شد  ، با این ادعا که تنها با استفاده از قدرت امریکا می تواند امتیاز های بیشتری نسبت به امتیازهایی که باراک اوباما در همکاری با دیگر کشورها گرفته بود بگیرد. این مبارزه بسیار مهم است چون تنها مبارزه ای بین امریکا و ایران نیست بلکه مورد آزمایش بسیار مهمی از نسخه ملی گرایی امریکایی ترامپ در عمل است .

کاخ سفید آشکارا محاسبه می کند که اگر با راهکار های تاخیری سامانه مند از بحران خارج شود ، موضوع سرانجام از راس دستور کار اخبار خارج می شود . این یک راهبرد احمقانه نیست ، بلکه امکان دارد در شرایط کنونی جواب ندهد چون مقامات عربستانی تا این اندازه  نا شایست - برخی ممکن است بگویند گناهکار- نیستند که نتوانند یک داستان باور کردنی برای پوشش ماجرا تولید کنند. راز ناپدید شدن خاشقچی برای رسانه ها  بسیار فوری است تا تعقیب را به خاطر مجرمان رها و تسلیم شوند.

فراتر از همه ،  بخش ضد ترامپ رسانه ای امریکا و دموکرات ها خون سیاسی را بو می کشند و احساس می کنند که موضوع خاشقچی نوعی آسیب جدی را به ریاست جمهوری ترامپ وارد می کند که (این آسیب) در واقعیت در رابطه با روند روسی هرگز رخ نداد .   

سرچشمه : کانتر پانچ

 

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: