نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1396-06-31

نویدنو  31/06/1396 

 

 

 

سخنی صریح ودوستانه با مرضیه توانگر: 

 کدام مرحله انقلاب "دموکراتیک" یا "ملی ودموکراتیک"

انوشه راستگو

 خانم مرضیه توانگردر نوشته ای دراز دامان کوشیده است تا به همه منتقدین دیدگاه خود یک جا پاسخ دهد. این نگارنده بر سر آن نیست  که همانند او به همه آن چه ایشان نگاشته اند پاسخ دهد، بلکه در درجه نخست به آن بخش از نوشته های ایشان می پردازم  که پرداختن به آن ها را ضروری می دانم .

پیش از هر چیز باید بگویم برای رسیدن به درکی مشترک از پدیده مورد اختلاف باید نخست از نکاتی آغاز کرد که در آن اشتراک نظر داریم . امید وارم که خانم توانگر با من در این نکته که "مرحله انقلاب ایران، "ملی ودموکراتیک" است- که از زمان مشروطه تا کنون ادامه داشته است.- هم نظر باشد.

اگربر سر این مساله گرهی توافق داشته باشیم، آنگاه باید امیدوار بود که برسر دومین نکته نیز توافق داشته باشیم ، که شرکت یا عدم شرکت در انتخابات یک تاکتیک سیاسی است که باید در خدمت استراتژی ما قرار بگیرد .

در بحث بین دوستان نوید نویی ما وخانم مرضیه توانگر بحث به طور عمده بر سر صف مستقل حزب طبقه کارگر است .

گمان می کنم بر سر این نکته نیز بتوانیم به توافق برسیم که مهمترین بخش صف مستقل، داشتن برنامه مشخص ومعین است .

یک حزب سیاسی با برنامه خود صف خود را از سایر نیروها جدا می کند وهر حرکت وتاکتیک آن در جهت پیشبرد این برنامه خواهد بود.

دوست ما باید بگوید که آیا به وجود حزب طبقه کارگر در ایران اعتقاد دارد یانه .

اگر اعتقاد دارد،بنابراین حق شرکت انفرادی وتصمیم گیری فردی را ندارد واگر به وجود چنین حزبی اعتقاد ندارد (که البته این حق طبیعی او است .) باید تمام تاکتیک واستراتژی خود را معطوف به تشکیل چنین حزبی نماید. حزبی که دارای برنامه مشخصی است،که بر مبنای آن تصمیم می گیرد، که در انتخابات شرکت بکند یا نکند.

نیروی پراکنده ای که به شکل انفرادی در انتخابات شرکت می کنند، در واقع ژنرال های خود را تبدیل به سرباز صفرهای اردوگاه اصلاح طلبی می کند.

با این مقدمه وارد بحث اصلی می شوم.

دوستان عزیز!

شرکت یا عدم شرکت ما قبل از هر چیز مربوط به این می شود که ما چه درکی از ترکیب حاکمیت داریم .

دوموضوع ترکیب حاکمیت وبرنامه ما برای انقلاب ملی ودموکراتیک مهمترین موضوعی است که تاکتیک انتخاباتی ما را مشخص می کند . در غیر اینصورت به قول لنین ما همواره بازیچه بازیگران حرفه ای خواهیم ماند.

اگر یکی از دوجناح حاکمیت را نسبتا مترقی ودیگری را ارتجاعی ارزیابی کنیم، آنگاه باید گفت که حق کاملا با دوست ما خانم توانگر است، اما اگر یکی از دوجناح حاکمیت را ارتجاعی ودیگری را دارای تفکر نولیبرالی بدانیم که خواهان استحاله در سرمایه داری جهانی است – واین مساله را کاملا آشکارا بیان می کند وآن را تنها راه نجات کشور می داند. – آنگاه سرکار خانم توانگر باید به ما پاسخ دهد که با حمایت از این جریان آن هم به شکل شرکت در انتخابات ودادن رای به نیرویی که خواهان حذف یکی ازبنیان های درهم تنیده "انقلاب ملی ودموکراتیک "است، ما خودمان به چه نیرویی تبدیل می شویم ؟ به نظر می رسد که خانم توانگر فقط به وجه دموکراتیک انقلاب (ان هم به شکل ناقص وسرودم بریده ) توجه دارند وبرای ایشان مساله ملی از هیچ جایگاهی برخوردار نیست.

به این جملات از این رفیق عزیز توجه کنید:

" دولت روحانی در بهترین حالت نماینده گذر از سرمایه‌داری سرگردنه‌ای به سرمایه‌داری قانونمند است، سرمایه‌داری که می‌کوشد اقتصاد سیاه را بر‌چیند، با شبکه گمرکات جهانی پیوند برقرار ‌کند و از قواعد دولت الکترونیک برای شفاف‌سازی معاملات، جلوگیری از پول‌شویی، جلوگیری از خاک‌فروشی، ممانعت از نابود کردن منابع طبیعی و تبدیل کردن آنها به پول و سود و خارج کردن آنها از کشور، تأمین  رقابت آزاد، برچیدن قاچاق، مبارزه با فساد و افزایش سهولت کسب وکار استفاده ‌کند. در مقابل او، شبکه‌ای مافیایی از فساد و قاچاق و پول‌شوییِ کاسبان تحریم و  تاجران مرگ و جنگ قرار گرفته‌اند که کشور ما را در دنیایی که به سرعت به دست پیمانکاران جنگ نیابتی می‌افتد، به ورطه ویرانی و مرگ و جنگ سوق می‌دهند. جنگ و مرگ برای طبقه کارگر و زحمتکشان کشور ما هیچ‌چیز مفیدی به بار نمی‌آورد، حتی فرصت‌های تشکل و آزادی‌های نیم‌بند حیاتی برای هر گونه فعالیت سندیکایی را نیز از او می‌رباید. نباید به هیولای زخم‌خورده سرمایه‌داری امکان داد در تشنجی که اندام او را فراگرفته  و در تقلای کورَش، به کشور ما صدمه بزند. در این صورت، همچون سوریه و یمن و لیبی و نظایر آنها مسئله‌ ما را نه تشکیلات و آزادی طبقه، بلکه وبا، بمب‌ها و مین‌های منفجر نشده، فقدان حداقل امکانات زندگی و سیل مهاجرت‌های بی‌پایان و ویرانگر تشکیل خواهد داد."

 حتا با فرض صحت ادعا های مطرح شده وبا فرض اینکه آقای روحانی همه این  خواست ها را یکجا دارد وبازهم با فرض اینکه جنین توانایی هایی هم دارد، آیا شما سخنی هیچ سخنی از استقلال در نوشته های بالا می یابید ؟

آیا سرمایه داری ایران می توانند شکلی همانند سرمایه داری اروپا بیابد؟

آیا سرمایه داری در کشورهای جهان سوم همان کارکرد سرمایه داری درجهان پیشرفته را دارد؟

آیا یک وجه انقلاب شکست خورده ایران استقلال سیاسی واقتصادی نبوده است؟

پاسخ نولیبرال های ایرانی که بخش بزرگی از آنان در دولت آقای روحانی جا خوش کرده اند  روشن است . آنان می کوشند با یک سان نشان دادن سرمایه داری در همه جهان، با همان شیوه هایی که سرمایه داری جهانی به حل مشکلات خود می پردازد، برای جامعه ایرانی راه حل بیابند. (صرفنظر از اینکه خود سرمایه داری جهانی در این راه چه قدر موفق بوده است .) درست از همین روست که تزهایی مانند خصوصی سازی در ایران به فاجعه امروزی منجر می شود.

چه کسانی واحدهای بزرگ تولیدی را دودستی تقدیم سپاه ودیگر نهادها، همچون بنیاد مستضعفان و ... کردند. چه کسانی قرار دادهای بزرگ اقتصادی همچون آزاد راه شمال و خط لوله گاز و.. با بنیاد وسپاه ودیگر نهاد ها را بستند؟چه کسانی اولین بار اندیشه ورود سپاه ودیگر نهادها به عرصه اقتصادی را مطرح کردند؟ آیا خصوصی سازی در کشوری که سرمایه داری ملی نحیف ان نه توان ونه امنیت آن را دارد که با نهادهای صاحب قدرت وامکانات رقابت کند، می تواند نتیجه ای جز خصولتی سازی داشته باشد ؟

تمام برنامه ریزان اقتصادی ایران پس از جنگ ودر تمام دولت ها ی رفسنجانی به این سوهمین دارو دسته نولیبرال های  وطنی بوده اند. آیا همه آنان درفاجعه ای که درکشور ما جریان دارد بی گناه هستند وتنها آقای احمدی نژاد وتیم او مقصرند؟ آیا تیم اقتصادی آقای روحانی در حال اجرای آخرین مرحله از سیاست های نولیبرالی آقایان – یعنی ادغام در بازراهای جهانی -  نیست؟

خانم توانگر باید به ما به طور صریح پاسخ بدهد که آیا مرحله انقلاب را "ملی ودموکراتنیک" می داند یانه ؟

اگر این برداشت درست باشد  که ایشان به وجه "ملی" مرحله انقلاب توجهی ندارند، آنگاه باید گفت: متاسفانه ایشان به دیدگاه های تروتسکیستی نزدیک شده اند و مرحله انقلاب را "دموکراتیک" ارزیابی می کنند ونه "ملی ودموکراتیک". پایین آوردن بحث در سطح یک رخداد سیاسی و تجربه توده ها وندیدن پشت پرده های آن دسته از نیروهای طبقاتی که قصد فروش کشور به بیگانگان وحراج استقلال کشور را دارند - وهمانطور که گفته شد، امروزه آشکارا نیات خودرا برملا می کنند- نشان از چه دارد؟

مقایسه وضعیت اکنون ایران با دوران مصدق نیز مقایسه ای کاملا غیر قابل قبول است .مصدق یک شخصیت ملی بود که بر سر استقلال کشور با هیچ کس سازشی انجام نداد. او در راه استقلال اقتصادی ایران گام های درستی برداشته بود. – و این هیچ ارتباطی به انتقاد از کم کاری او در رابطه با کودتا ندارد- اما نولیبرال های ما جهان وطنانی هستند که در راه اجرای منویات سرمایه داری جهانی، حاضرنداز کشور ومنافع ملی آن بگذرند.آری آنان هیچ اعتقادی به استقلال کشور ندارند.

پیشنهاد می کنم سرکار خانم توانگر، اگر اامکان برخورد رو در رو با اصلاح طلبان نولیبرال راندارند، دستکم روزنامه های ایران را دقیقتر بخوانند .

توصیه دیگر من به ایشان این است که کتاب امنیت ملی ونظام اقتصادی ایران که در ظاهر نوشته آقای روحانی ودر حقیقت دستپخت آقایان نوبخت، نهاوندیان، ملایری وترکان است را بخوانند وببینند که تمامی آن بر گرفته از توصیه های صندوق بین المللی پول وبانک جهانی است.

این نگارنده بسیاری از این حضرات نولیبرال را از نزدیک می شناسم وبا آنان بحث های جدی ای داشته ام .

بارها از زبان آن ها شنیده ام که درک من از استقلال کهنه شده است وتعامل با بازار های جهانی تنها راه برون رفت از بحران کنونی است.  تمامی برنامه های آنان برگرفته از توصیه های صندوق بین المللی پول وبانک جهانی است .اگر کسی در وال استریت ویا بورس لندن وفرانکفورت عطسه کند، آنان بلافاصله به مردم ایران پوشیدن لباس گرم را پیشنهاد می کنند.

این حضرات می کوشند تا با ایجاد جو چپ ستیزی وفضای دشمنی با روسیه وچین وحتا هندوستان ما را به مسلخ سرمایه داری جهانی ببرند.ودرست این سخن خانم توانگر (با شبکه گمرکات جهانی پیوند برقرار ‌کند.) را اجرا کنند

وسخن آخر این که :

یکی دیگراز تبلیغاتی که طرفداران وابستگی ایران بطور مرتب بر طبل آن می کوبند مساله جنگ داخلی است . گویا برای تبدیل نشدن به سوریه وعراق ما باید همه هستی خود را در اختیار امپریالیسم قرار دهیم، تا آنا ن لطف کرده واز ایجاد جنگ با ما ویا تبدیل ایرا ن به سوریه وعراق خود داری کنند .

اینان تجربه لیبی را که از هر نظر خواست های امپریالیست ها را براورده کرد وبازهم مورد هجوم واقع شد را در نظر نمی گیرند. درمورد سوریه نیز فراموش می کنند که این اجرای فرامین صندوق بین المللی پول بود، که در سال های پیش از جنگ مهمترین عامل نارضایتی در سوریه شد.

این دوستان فراموش کرده اند که کشورما بر خلاف سوریه وعراق مرحله دولت – ملت راطی کرده است . کشورهای سوریه وعراق دوکشوری هستند که درآن طایفه گری با غلظت بالایی وجود دارد وجنگ های این دوکشور – صرفنظر از نقش امپریالیست ها درآن – جنگ بین قبایل است .

این قبایل دارای مذاهب وادیان گوناگون نیز هستند.

از آن گذشته این نولیبرال های وطنی بودند که با ایجاد چنان شرایط اقتصادی در کشور ما امپریالیسم را در تهدیداتش واز جمله محاصره اقتصادی حریص تر کرده اند.

کلام آخر اینکه :

دوست عزیز !

هم اکنون مردم ما با دیدن آن چه که از صندوق رای بیرون آمد – یعنی دولت ائتلافی آقایان روحانی وخامنه ای – به شدت سر خورده شده اند.اکنون دفاع از کابینه روحانی، همان دفاع از کابینه خامنه ای است. عقب افتاده ترین بخش های اصلاح طلبان  می کوشند که با تبلیغ این مطلب که هنوز برای قضاوت در مورد کابینه روحانی – خامنه ای  زود است، برای آن زمان بخرند.همانگونه که با وعده ها ودروغ های باور نکردنی بخشی از مردم مستاصل را به پای صندوق های رای کشاندند ومدتی برای خود زمان خریدند. اینکه این مردم مستاصل وبدون سازمان در برابر شدت فشارهای زندگی چه عکس العملی را نشان خواهند وتا به کی وضعیت موجود را تحمل خواهند کرد و اعتراضات پراکنده چه شکلی به خود خواهد گرفت، موضوعی است که آینده آن را مشخص خواهد کرد .

به جای بحث های کهنه شده ای از این دست ،بهتر است به فکر راه حل هایی برای مردمی باشیم که به گفته سرپرست کمیته امداد 12 تا 15میلیون نفر از آنان در زیر خط فقر مطلق  و30 میلیون نفر از آنان در زیر خط فقر نسبی قرار دارند.11 میلیون نفر در حاشیه شهرها ودر مسکن هایی زندگی می کنند که هر لحظه ممکن است بر سر آنان آوار شود.

کسانی که به رهبران جنبش کارگری ایران توصیه می کنند که از کارگران وزحمتکشان بخواهند که سمت وسوی مبارزه اشان را به جهتی که خوشایند خانم توانگراست ببرند فقط یک پاسخ از کارگران خشمگین دریافت خواهند کرد :

گراز نیستی دیگری شد هلاک

ترا هست بط را زتوفان چه باک

اعتصابات واعتراضات کارگران خشمگین وگرسنه درحال گسترش است وهیچ کس این حق وجرات  را ندارد که توصیه های خانم توانگر را به میان آنان ببرد .

شما اگر خودتان چنین شهامتی دارید و از تف و لعنت آنان نمی هراسید، بسم الله

 

مطلب مرنبط:
 

نیروهای چپ و درس‌های انتخابات

 

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: