نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1396-06-20

نویدنو  16/06/1396 

 

 

 

اندیشه هایی در باره ایدئولوژی

جنی فارل – برگردان : هاتف رحمانی

ایده هایی که منافع عینی یک طبقه را بازتاب می دهند ایدئولوژی آن طبقه هستند. طبقه حاکم در هر جامعه ای ایدئولوژی خود را بعنوان "جریان اصلی" تفکرمهر می زند ، به نحوی که در تمام اندیشه های رسمی دولت – در سیاست ، اقتصاد ، فلسفه ، هنر ، مذهب ، وغیر آن - بیان می شوند .
 
(این ایدئولوژی) چون منافع طبقه حاکم را بیان می کند ، دارای یک صفت طبقاتی است . ادعای این طبقه برای اداره جامعه درراستای منافع انحصاری آن را تقویت می کند. این طبقه قدرت خود را بر مالکیت ابزار تولید (از جمله زمین) بنا می کند ، و از این حق با تمام ابزار های موجود: در آموزش شهروندان ، در رسانه ها ، از طریق قوانینی که تصویب می کند، و اگر لازم باشد ، با خشونت دفاع خواهد کرد .
ایدئولوژی های طبقاتی پیشا سوسیالیستی جامعه تقسیم شده به طبقه را بعنوان (وضعیتی) ابدی و تغییر ناپذیر توصیف می کند. این به سود منافع ایدئولوژیک آن ها است .

بورژوازی در مرحله بر آمدن سرمایه داری آن را بعنوان عقلانی ترین جامعه ممکن معرفی می کرد و اظهار می داشت منافع طبقه آن ها منافع تمام شهروندان است. این دوران عصر روشنگری خوانده می شود ، که لیبرالیسم کلاسیک را ، با تکیه بر "آزادی" فرد از کنترل کلیسا و دولت / پادشاه به دنیا اورد . این ایدئولوژی در قرن نوزدهم، چون توسعه سرمایه داری سطح های بی سابقه ای از فقر را ایجاد می کرد و طبقه کارگر پیوند دادن منافع ایدئولوژیک خود را آغاز می کرد باید مورد جرح وتعدیل قرار می گرفت . این امر به تبدیل نا گزیر لیبرالیسم کلاسیک به لیبرالیسم اجتماعی منجر شد ، که به معنی فراهم کردن درجه ای از رفاه اجتماعی برای آرام کردن محرومان بود .


  
اما ، با رانده شدن جامعه سرمایه داری به موضع دفاعی ، ایدئولوژی آن نیازمند سازگاری بود . رفورمیسم ( اصلاح گرایی ) یک چنین راهبرد دفاعی ایدئولوژیک ، افزوده ای به لیبرالیسم اجتماعی بوده است . رفورمیسم ادعا می کند که اصلاح بنیادی سرمایه داری امکان پذیرو برای طبقه کارگر پسندیده است . رفورمیسم به سوسیالیسم بعنوان یک بدیل حمله می کند. طبقه کارگر و تاریخ رهایی بعنوان بخش و جزیی از این رفورمیسم مورد تجدید نظر قرار می گیرند . ایدئولوگ های بورژوازی اصرار دارند که طبقه ها و مبارزه طبقاتی دیگر وجود ندارد . 
منافع عینی طبقه کارگر نیز ایدئولوژی آن را تعریف می کند : درک مارکسیستی از تاریخ بعنوان تاریخ مبارزه طبقاتی ، هدایت نهایی به محو جامعه طبقاتی استثماری ، و نه اصلاح آن .

سازمان های طبقه کارگر به وجود آمده در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ،آگاهی رشد یاینده ای را توصیف می کردند که سرمایه داری بر خلاف منافع آن ها است و آن ها برای به چالش کشیدن این امر باید قدرت کسب کنند. حزب سوسیال دموکرات المان در زمان آغاز خود ، حزبی انقلابی بود ، که مبارزه خود را بر اساس برنامه ای مارکسیستی به راه انداخت . کونولی و لارکین حزب کارگر ایرلند را در 1912 بعنوان جناح سیاسی کنگره اتحادیه های کارگری ایرلند تاسیس کردند . حزب کارگر در بریتانیا جنبشی مبتنی بر اتحادیه های کارگری بود ، که در سال 1918 به حزب سیاسی تبدیل شد .   

به عبارت دیگر ، سوسیال دموکراسی در منشاء خود جنبش طبقه کارگر است .یک ایدئولوژی نیست . با گذار به امپریالیسم ،رفوریسم به سرعت به ایدئولوژی مسلط در داخل حزب های سوسیال دموکرات تبدیل شد ، با رشوه به رهبری ها مورد یاری قرار گرفت و مورد حمایت اعضا خورده بورژوا واقع شد.

اما ، همراه با ایدئولوژی اصلاح گرایی بورژوازی یک ایدئولوژی کارگری هم زیستی می کرد .چنین تقسیمی جنبش طبقه کارگر را دو نیمه و تضعیف می کرد و سبب بیگانگی بین سوسیالیست ها و کمونیست ها شد . در ویرانی جنگ نیمه اول قرن بیستم ، این شکاف ظهور فاشیسم را آسان کرد .     
وجود کشور های سوسیالیستی و سازمان های قدرتمند طبقه کارگر در کشور ، بسیاری از کشورهای غربی را به پذیرش سیاست های دولت رفاه وادار کرد . اما مبارزه ایدئولوژیک علیه سوسیالیسم موجود ادامه یافت و به سلطه فزاینده عناصر رفورمیست در حزب های سوسیال دموکرات منجر شد . رهبری های بورژوازی آشکارا بسیاری از حزب ها را ، با درهم شکستن هدف های آزادی بخش صف و ستاد قبضه کردند.

ما باید این تاریخ حزب های سوسیال دموکرات و عضویت تقسیم شده آن ها را درک و مورد استفاده قرار دهیم . کسی نمی تواند به راحتی تمام جنبش را با هواداران امپریالیست ، رفورمیست و موضع اپورتونیستی اتخاذ شذه از سوی رهبری های آن ها تعریف نماید . ما باید درک کنیم که در داخل حزب های سوسیال دموکرات جناح چپی با آگاهی غریزی طبقه کارگر وجود دارد . برنامه جرمی کوربین حزب کارگر ، بعنوان مثال ، اساس نئو لیبرالیسم را ویران می کند. کوربین و حامیان او با مبارزه جدی علیه لابی رفورمیست بورژوازی که بخش پارلمانی حزب آن ها را غصب کرده است مواجه هستند.

 حزب کارگر ایرلند به هدایت شدن از سوی یک رهبری ارتجاعی پارلمانی ادامه می دهد . با این حال ، کارکردن در جنبش های گسترده با اعضا متمایل به چپ حزب کارگر که در برابر از کار انداختن دست آوردهای فراوان موجود ، پرورش درک طبقاتی در داخل این جنبش ها مقاومت می کنند، وآن ها را در جهت تغییر سوسیالیستی حرکت می دهند تعیین کننده است. اگر می خواهیم در برابر تهاجم بورژوازی بر هر موجود سیاره مقاومت کنیم ، چنین اتحاد هایی برای مبارزه ایدئولوژیک و عملی سیاسی ما ضروری هستند.

همان طور که گئورگی دیمتریوف ، کمونیست بلغاری و آخرین رهبر کمونیست بین الملل در سال 1923 گفت ،" جبهه متحد و همکاری طبقاتی .... دو راهکار عمیقا متقابل ، کاملا ناسازگار و  متقابلا منحصر به فرد هستند. 

 هدف جبهه متحد کارگری ادغام تلاش ها ی پرولتاریا و تمام زحمتکشان ، گروه ها و عناصردر جامعه امروز سرمایه داری در دفاع از منافع حیاتی و حقوق آن ها است ، که در یک لحظه مفروض ، هم زمان علیه بورژوازی سرمایه دار و واکنش آن رخ می دهد ، در حالی که همکاری طبقاتی، طبقه کارگر و زحمتکشان را بی سازمان ، حزب ها و سازمان های ان ها را نابود  و راه بورژوازی در اجرای برنامه هایش برای استثمارو سرکوب را آسان ، و حاکمیت طبقاتی آن بر اکثریت زحمتکشان را حفظ می کند ." 

سرچشمه : صدای سوسیالیست – ارگان حزب کمونیست ایرلند

 

 

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: