نویدنو 07/05/1396
بندبازی اردوغان بر بحران عربستان – قطر
از
پیش کاملا مشخص بود که سفر دوروزه «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه
به منطقه عربی خلیجفارس، به بهانه میانجیگری در بحران روابط قطر به
رهبری عربستان، هیچ حاصلی برای حل و فصل مناقشه ندارد.
در اولین مرحله از این سفر دوروزه اردوغان در ٢٣ جولای با ورود به
فرودگاه جده در عربستان، استقبال سرد رهبران ریاض تا حدود زیادی گویای
این واقعیت بود که سعودیها میانجیگری او را جدی نگرفتهاند.
استقبال سرد از اردوغان، که خود را حداقل یکی از دو رهبر جهان اسلام
میپندارد، از سوی شاهزاده «خالد الفیصل» مشاور پادشاه و امیر منطقه
مکه در اصل نقطه پایانی بر موفقیت این دیدار از طرف سعودیها تلقی
میشد. درحالیکه در شرایط گرمی روابط یا حداقل معمول این دیدارها،
انتظار میرفت «ملک سلمان» پادشاه یا حداقل شاهزاده «محمد بنسلمان»
ولیعهد این کشور به استقبال اردوغان بروند. هرچند که اردوغان در همان
روز توانست با پادشاه و ولیعهد عربستان ملاقات و مذاکره کند اما رقابت
و تنشهای بین دو کشور این دیدارها را به سطح یک ملاقات تشریفاتی تنزل
داده بود. یکی از شروط ١٣گانه اول محور به رهبری عربستان برای تنبیه
قطر، اصرار بر برچیدن پایگاه نظامی_آموزشی ترکیه در این کشور بود که
نشان میداد در ریاض به نزدیکی دوحه و آنکارا، با سوءظن نگریسته
میشود. از طرف دیگر اردوغان نیز از همان ابتدای بحران روابط قطر و
ریاض با صراحت جانبداری خود را از دوحه نشان داده بود و حتی با افزایش
نیروهای نظامی خود در پایگاه نظامی ترکیه در قطر، موجب خشم رهبران
سعودی شده بود. هرچند از محتوای مذاکرات اردوغان با رهبران عربستان هیچ
گزارش و اطلاعات مستندی به بیرون درز نکرده اما همین سکوتی که در دیدار
بعدی اردوغان با امیر کویت، شیخ «صباح احمد الصباح» بهعنوان میانجی
عربی بین قطر و عربستان نیز ادامه یافت، نشان میدهد مذاکرات او برای
میانجیگری شکست خورده است.
استقبال بسیار گرم شیخ «تمیم بنحمد آلثانی» و دیگر رهبران قطر از
اردوغان در مرحله پایانی این سفر به خوبی نشان داد هماکنون ترکیه و
اردوغان در کجای این بحران ایستادهاند. در قطر از رئیسجمهوری ترکیه
در حد یک رهبر بزرگ منطقه و جهانی استقبال شد و شیوه برگزاری مراسم
استقبال نیز طوری برنامهریزی شده بود که برجستگی او را نسبت به دیگر
رهبران منطقه بهخوبی نشان دهد. حتی اگر فقط به نحوه استقبال از رجب
طیب اردوغان در کشورهای عربستان، کویت و قطر نیز بهخوبی نگاه شود،
دقیقا همان تصویر بدون شرحی تداعی میشود که نیاز چندانی به رئوس و
نتایج مذاکرات پشت درهای بسته نخواهد داشت.
شاید بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران این سؤال را از خود بپرسند
رهبر ترکیه که بهخوبی به شرایط موجود و نتایج احتمالی این سفر دوروزه
واقف بود، به چه دلیل در بحرانی که حتی نزدیکترین متحدان عربستان نیز
موفق به حل آن نشدهاند، برای خود این مأموریت میانجیگرایانه را قائل
شد؟ پاسخ بسیار ساده است و آن اینکه اصولا اردوغان برای میانجیگری به
منطقه سفر نکرده بود بلکه این سفر در چارچوب نشاندادن نقش ترکیه و
اراده برای حمایت از قطر برنامهریزی شده بود. از آنجا که قبل از سفر
رئیسجمهوری ترکیه به منطقه، وزرای خارجه آمریکا، فرانسه و نماینده
ویژه وزیر خارجه بریتانیا برای میانجیگری و یافتن امکان مصالحه به
کشورهای عربی خلیج فارس سفر کرده بودند و همه تلاشهای آنان بینتیجه
مانده بود و مهمتر از آن اظهارات این میانجیگران بینالمللی دال بر
مواضع معقول و منطقی رهبران دوحه برای حل و فصل اختلافات فیمابین، به
نظر میرسد اردوغان که از عدم حمایت فعال غرب از مواضع عربستان متقاعد
شده بود، فرصت را برای اعمال فشار بر رقبای عرب منطقه و گسترش مناسبات
با متحد قطری خود مناسب دیده است. از طرف دیگر، از سالها قبل و
بهخصوص بعد از تحولات موسوم به «بهار عربی» در سال ٢٠١١ میلادی، یک
همپیمانی و انطباق منافع راهبردی بین ترکیه و قطر کلید خورده و روی آن
سرمایهگذاری شده که هر دو طرف هماکنون به دلایل متفاوتی زیر فشار
دیپلماتیک منطقه و جهانی قرار دارند و به شدت تلاش میکنند آن
همپیمانی را حفظ کنند. سیاست مرکانتلیستی اردوغان در عرصه منطقه و
تشدید اختلافات با محور به رهبری عربستان، نوعی از جنگ سرد را در طیف
کشورهای سنیمذهب خاورمیانه موجب شده است که یک سر آن در آنکارا و سر
دیگر آن در ریاض است. به همین دلیل سفر اردوغان به ریاض از همان ابتدا
با هدف میانجیگری انجام نشد و حتی کاهش تنش و صلح بین برادران مسلمان
عرب میتوانست به شدت منافع ترکیه را به خطر بیندازد. اردوغان که بعد
از عقبنشینی ائتلاف به رهبری عربستان از شرایط ١٣گانه و طرح شرایط
تعدیلشده ششگانه بعدی برای حل و فصل بحران در مقابل قطر، به ضعف
رقبای خود در ریاض بهخوبی آگاه شده و همچنین شاهد تحولات سریع و تا
حدودی نامأنوس در خاندان سلطنت سعودی است، از این فرصت برای اخلال در
برنامههای ریاض و کسب منافع بزرگ از ثروت و منابع انرژی قطر استفاده
خواهد کرد.
درحالیکه ایران به دلیل حساسیتهای منطقهای و جهانی امکان حمایت
آشکار از قطر و استفاده اساسی از این فرصت را ندارد، راه برای ترکیه
کاملا باز شده است. بنابراین سفر دوروزه اردوغان به منطقه را
بههیچوجه نمیتوان یک تلاش میانجیگرانه به حساب آورد و به عکس محتوای
این سفر، اعمال فشار بر ائتلاف به رهبری عربستان در شرایطی که
بزرگترین متحد آن «دونالد ترامپ» هماکنون در آمریکا بهواسطه پرونده
دخالت روسیه در انتخابات این کشور زیر فشار قرار دارد و وزارت امور
خارجه نیز در بحران قطر سیاست متفاوتی را با رئیسجمهوری در پیش گرفته
است، معنا میدهد. از طرف دیگر کیک قطر برای گاززدن ترکیه کاملا مهیا
است که جدا از منافع مالی میتواند در جهت اهداف ژئوپلیتیک اردوغان در
شورای همکاری خلیجفارس شکاف و گسستها را به نفع خود عمیقتر کند. در
چنین چارچوبی به همان میزان که دیدارهای میانجیگرایانه آمریکا و اروپا
در بحران روابط ریاض و دوحه را میتوان شکستخورده به حساب آورد اما
بدون تردید اردوغان موفق میشود ماهی خود را از این دریای متلاطم به
خوبی صید کند. واگذاری اختیارات حکمرانی عربستان به شاهزاده محمد بن
سلمان ولیعهد این کشور در روز ٢۴
جولای به بهانه رفتن به مرخصی ملک سلمان به مراکش نیز به دلیل عدم
تجربه ولیعهد جوان سعودی و احتمال بروز شکاف و اختلاف در این خاندان،
میتواند به نقشههای رئیسجمهوری ترکیه کمک کند. به نظر میرسد که
اردوغان با پیروی از میراث سیاسی امپراتوری عثمانی سعی در مهار
قدرتگیری خاندان سعودی در تحولات منطقه دارد و امروز به دلیل شکاف بین
ریاض و قطر بهترین فرصت برای پیادهسازی این سناریو و استفاده از سکوی
دوحه برای پرش آنکارا جهت تثبیت هژمونی خود در منطقه است.
اردشیر زارعیقنواتی
|