نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2017-07-28

نویدنو  05/05/1396 

 

 

 

ما به یک برنامه احتیاج داریم، نه به یک نام تجاری

مصاحبه ی کیت آرونوف[۱] با نائومی کلاین[۲]

برگردان: مینا آگاه

کیت آرونوف: برای شروع باید با خوش بینی گفت که حزب کارگر انگلیس و رهبر آن، جرمی کربین، به تازگی از ناامیدی بزرگی بیرون آمد. این تا حدی به واسطه ی کارزاری ست که در آمریکا آن را پلاتفرمی بسیار چپگرایانه محسوب می کنند. آیا در اینجا درسی برای آمریکا وجوددارد؟

نائومی کلاین: یکی از درس ها این است که پیام حداقل به اندازه ی خود پیام دهنده اهمیت دارد. پیام دهنده مهم است، و داشتن مهارت های سیاسی اهمیت دارد، اما علت قابل اعتماد بودن، و چیزی که کوربین و برنی سندرز در آن مشترک اند، این است که آن ها تاریخچه ای با نوسانات شدید نداشته اند. آن ها  برای مدت طولانی یک سری باورهای محوری داشته اند، و به این طرف و آن طرف چرخش نکرده اند.  نکته ای در مورد این عدم چرخش وجوددارد و آن اینکه آن ها حاملی قابل اعتماد برای این سیاست ها می شوند.

یک بار دیگر، ما داریم آن ایده های جسورانه و دگرگون کننده را یاد می گیریم که قول ارتقاء ملموس سطح زندگی برای مردم را می دهند و می توانند انتخابات را ببرند و یا به پیروزی بسیار نزدیک شوند. و این هیجان انگیز، و در عین حال، مسئولیتی بزرگ است. یعنی اگر چپ بتواند ببرد، این بدین معناست که چپ باید ببرد. این حسی نیست که من با آن بزرگ شده باشم. ما فکر می کردیم هیچگاه نمی توانیم همچین پلاتفرمی را به پیش ببریم. ولی معلوم شد که ممکن است، و اینکه این ایده ها در بین مردم، بطور گسترده ای طرفدار دارد. پس این یک پیام تنها برای نهادهای رهبری کننده ی حزب دمکرات نیست، بلکه برای تمام مردم است. زیرا بدین معنا هم هست که ما باید دریابیم چرا این راه را نرفته ایم. البته به یاد داشته باشیم که حزب کارگر به هدف نزدیک شد، اما برنده نشد.  خیزش کوربین، خط بطلانی بر این باور است که منطق نام تجاری شرکت ها بر سیاست غلبه یافته است.

تمام این فرایند با ضربه ی تونی بلر آغاز شد. زمانی که من، مدت ها قبل، داشتم کتاب “بدون مارک” را می نوشتم، شوک آور بود که تونی بلر در مورد حزب کارگر به عنوان یک نام تجاری صحبت می کرد. آن ها از روش نام تجاری سازی استفاده می کردند، و آن را “حزب کارگر جدید” نامیدند. این فکر که با یک حزب سیاسی همچون یک نام تجاری برخورد شود، پدیده ی جدیدی بود. او در ادامه به بریتانیا به عنوان یک نام تجاری برخورد کرد. وی انگلیس را با این شعار “بریتانیای باحال” باز تعریف کرد- شما برای به یادآوردن این وقایع خیلی جوان هستید.

کیت آرونوف: این که وحشتناک است!

نائومی کلاین: بله. من در کتاب “بدون مارک” نوشتم که حزب بلر یک “حزب کارگر بدون بو و خاصیت است.” این حزب به صراحت لغت “کارگر” را از معنای خود تهی ساخت، به همان روشی که شرکت ها در نام های تجاری خود، از محصولاتی که دارند می فروشند، فاصله می گیرند.

این برای من در کارزار کوربین هیجان انگیز بود که وقتی لگوی “کارگر” در پائین تبلیغات وی قرار می گرفت، منظورش کارگران بود. این به معنای همراستا بودن با کارگران و اعتماد داشتن طبقه ی کارگر به وی است. این به نام تجاری بودن پایان داد و توضیح دهنده ی ارزش ها و سیاست های حزب بود. این یک جابجائی مهم است، به خصوص که بسیاری از دمکرات ها فکر می کنند راه شکست دادن ترامپ جمع کردن یک سری بیلیونر با نام تجاری بهتر است.

کیت آرونوف: شما برای توضیح نام تجاری سازی، گاهی از زبانی استفاده می کنید که مشابه به زبان نظریه پردازان سیاسی است که تاثیر پوپولیسم بر مردم را توضیح می دهند- یعنی این حس را به مردم  دادن که متعلق به گروه بزرگی هستند، و می توانند شرایط مادی خود را تغییردهند. البته گفتن این چیزها در مورد مثلا یک جفت کفش ورزشی مسخره است، اما آیا زمانی که به نظر می رسد “مقاومت” درگیر مبارزه ای است تا به هویتی منسجم برسد، این جنبه از نام تجاری سازی است که می تواند در یک جنبش بازیابی شود؟

نائومی کلاین: نوع نام تجاری سازی ای که من در “بدون مارک” درباره اش نوشتم چیزی بود که من آن را ” نام تجاری سازی توخالی” نامیدم، یعنی ایده ای را می فروشید که هیچ ربطی به واقعیت ارائه شده ندارد. و این مفهومی است که فکر می کنم نباید از آن گذشت. باید بین این و استفاده از بهترین مهارت های ارتباطی و طراحی برای رساندن یک چشم انداز و پلاتفرم و پیام ، تمایز قائل شد.  من در این مورد تمام تلاشم را می کنم. اما شک دارم که این را نام تجاری سازی بنامم. من فکر می کنم این اصطلاح ممکن است مسموم شده باشد.

در مورد نام تجاری سازی ملکیتی ذاتی وجود دارد، زیرا نام های تجاری با یکدیگر بر سر سهم بازار در رقابت اند. من فکر می کنم این روش که در آن گروه های سیاسی – نه تنها احزاب سیاسی، بلکه سازمان های پویشگر، سازمان های غیردولتی، حتی افراد- مجبور شده اند که به خودشان به صورت یک نام تجاری نگاه کرده و این منطق مختص دنیای شرکتی را در سیاست بکاربگیرند، آسیب زیادی به ایجاد جنبش زده است.  نام های تجاری با یکدیگر بر سر سهم بازار رقابت می کنند، اما جنبش ها می خواهند با هر گروهی که می خواهند به هدف مشابهی برسند، همکاری کنند.

بنابراین تمام تلاش من این است که از یک طرح بزرگ، برای داشتن یک چتر بزرگ مشترک، بطوریکه مردم احساس کنند قسمتی از چیزی بزرگتر از خود هستند، استفاده کنم. من فکر می کنم زمانی که تفکری مانند یک نام تجاری داشته باشیم، زمانی  کار مشکل می شود که می خواهیم براساس حمایت از نام تجاری خود در برابر بزرگترین جنبش ممکنی که می توانیم بسازیم، اقدام کنیم. چنین جنبشی بیش از هر چیز، یک آگاهی عمومیِ متن باز[۳] است.

کیت آرونوف: شما در مورد ترامپ همچون مجموعه ی هیولای فرانکشتین – که سال ها در موردش نوشته اید یعنی از برندهای توخالی تا دکترین شوک – حرف می زنید. آیا چیز منحصربفردی را در مورد شیوه ی احتمالی ترامپ در برابر یک شوک خارجی ، چه حمله ی تروریستی باشد یا یک مصیبت طبیعی، پیش بینی می کنید ؟

نائومی کلاین: من فکر نمی کنم که روش وی منحصربفرد باشد؛ فکر می کنم به نوعی در دنباله و تکامل روش های قبلی باشد. اما فکر می کنم که تحسین کنندگی ترامپ نسبت به چهره های اقتدارگرا، رهبران مقتدر و تاکتیک های اقتدارگرایانه یک تغییری باشد. بوش و چینی بعداز حادثه ی ۱۱ سپتامبر تظاهرات را ممنوع نکردند.  آن ها سعی کردند و کارهای زیاد دیگری هم کردند تا هر نوع مخالفت را، با ربط دادن آن به آمریکا و به تروریسم، خفه کنند. اما کار آن ها در مقابل کاری که دولت فرانسه تحت حاکمیت فرانسیس اولاند بعد از حمله ی پاریس کرد و بنیانگذار حالت ممنوعیت تجمع سیاسی و تجمع بیشتر از ۵ نفر در فضای آزاد شد، هیچ بود.

با راحتی ای که ترامپ در مقابل رژیم های دیکتاتوری از خود نشان داده، ما باید انتظارداشته باشیم که دولت وی بدنبال پدیدآمدن یک حمله ی تروریستی، تلاش کند کاری مشابه انجام دهد.  ما در فاکس نیوز شاهد بحث های آزاد در مورد بازداشت ها هستیم. نوع سیاست هایی که ترامپ به پیش می برد، دقیقا چیزی است که ما از آن باید بسیار بترسیم.

بعنوان مثال، به جملات خودش دقت کنید. وی می گوید ورود کامل مسلمانان به آمریکا را ممنوع می کند. وی بلافاصله بعد از حمله ی تروریستی به لندن، در مورد ضرورت ممنوعیت ورود مسلمانان  صحبت کرد. این خیلی احمقانه است که به کسی اطمینان بدهیم، کاخ سفید این کار را نخواهدکرد. ممکن است نکند، اما برای آن باید آماده بود.

آن ها مطمئنا درس هایی از اعتراضات علیه ممنوعیت ورود مسلمانان گرفته اند.  آن ها با این تظاهرات با خشونت زیاد مقابله نکردند، اما می دانند که اعتراضات در پیش روی آن ها است و قانونگذاران و دادگاه ها را تشویق به اقداماتی خواهد کرد. من نگران گرایش شدید او برای سرکوب اعتراضات هستم. این بسیار مهم است که در آن لحظات تعداد انبوهی از مردم در خیابان حضور داشته باشند. اگر اعتراضات محدود به عرصه هدفگیری شده و جوامع آسیب پذیری شود که از حق خود دفاع می کنند، سرکوب آن ها بسیار شدیدتر از آن خواهدبود که این هیئت حاکمه خود را در مقابل صدها هزار نفر از همه گروه های مذهبی و قومی ببیند. در این حالت سرکوب حداقل بدون عواقبی جدی برای آن ها، بسیار سخت تر خواهدبود. اینطور نیست؟

کیت آرونوف: چیزی که در مورد ترامپ هشدار بر می انگیزد این است که پافشاری وی بر پشتیبانی از  منکران تغییرات آب و هوائی جای چندانی باقی نمی گذارد- بطوری که  هر چیزی فراتر  از انکار آشکار، پیشرفتی به نظر می رسد. تاثیرات این برخورد او چه بوده است؟

نائومی کلاین: اگر به روشی که ایالات و برخی از شهرها به بیرون آمدن از توافق پاریس واکنش نشان دادند، نگاه کنیم، اطمینان ندارم که وی صحبت در مورد تغییرات آب و هوایی را محدود کند. نوع سیاستی که از طرف شهرداران پیترزبورگ و پرتلند ارائه شده – یعنی رسیدن به ۱۰۰ درصد مصرف انرژی تجدید پذیر تا سال ۲۰۳۵ ، بیشتر در جهت خواسته ی دانشمندان و آنچه تکنولوژی اجازه می دهد است تا آنچه در زمان اوباما در موردش صحبت می شد. شاید این اتفاق به هرصورت رخ می داد و شاید هم نه.

آشکار است که جمهوریخواهان کوچکترین عملی نمی کنند. دمکرات ها هم هیچ تصوری از کاری ندارند که باید بکنند. در این خلاء، برخی راه حل های واقعی در سطح محلی خود را نشان می دهد. فکر می کنم ما تحرک مشابهی را در مورد برنامه ی بیمه ی بهداشتی فاجعه بار ارائه شده توسط کنگره دیدیم. این مسئله فضای بیشتری برای بیمه ی همگانی تک پرداختی در سطح ایالتی بوجود آورد. اینطور نیست؟ فشار برای برخی از سیاست های عملی  در سطح محلی در آمریکا و در سطح ملی در خارج از آمریکا ضروریست تا بعداز این که از دست این دیوانه ها خلاص شدیم، همه چیز را سرجایش قرار دهیم.

کیت آرونوف: وقتی صحبت از آب و هوا می شود، آیا شما هیچ نوع  تقاضای تک پرداختی برای موضوع آب و هوا می بینید؟ آیا چیزی هست که این نوع انرژی را در دست بگیرد؟

موضوع آب و هوا بسیار پیچیده تراست. این موضوعی ست درباره ی تغییر ستون فقرات تمام اقتصاد. من وقتی می بینم مردم راه حل را فقط در یک شکل، مثلا مالیات بر کربن، می بینند، دچار شک و تردید می شوم. ما این نقطه را پشت سر گذاشتیم. این ایده که فقط یک چیز می تواند باشد، و این یک چیز برای تغییر سنگ بنای اقتصاد صنعتی کافی است، به نظر غیرعاقلانه می آید.

یک موضوع مهم در مورد آب و هوا این است که جایگزین کردن صددرصد انرژی قابل تمدید طی دو دهه به برنامه ی عظیمی برای ایجاد شغل احتیاج دارد. البته برای رسیدن به آن، به چیزهای دیگری هم در جوانب کار نیاز است. طرح برنامه ی اشتغال باید ریخته شود. باید برنامه ی اشتغالی طراحی شود و به جوانب آن فکر شود.  برای همین است که من سراغ برنامه ای آمده ام که نقاط خالی بین ضرورت شغل های پشتیبانی شده توسط اتحادیه ی کارگری و دمکراسی انرژی را به هم وصل می کند و جوامع در خط مقدم (آسیب های زیست محیطی) را در اولویت کسب واقعی قدرت خود قرار می دهد.  قسمتی از مشکلات ما این است که برخی از شغل های پردرآمدی را از دست داده ایم که اتحادیه ای بودند، و شغل های ایجاد شده در انرژی تجدید پذیر که به نوعی دارند پدیدار می شوند، از صدقه ی سر بازار آزاد، دستمزدهای بسیار پائین تر دارند و فاقد اتحادیه هستند.  بدون برخورد کامل با این مسئله و امید داشتن به این که هیچکس متوجه آن نیست، به استراتژی قابل توجهی در مبارزه برای مشاغل سبز دست نمیابیم.

کیت آرونوف: شما در کتاب خود از اهمیت همپیوندی بخش های مختلف[۴] صحبت کرده اید. یکی از نکاتی که به آن اشاره کرده اید، به حصار کشیدن موضوعاتی ست که چپ به آن اهمیت می دهد و اینکه، راست ها متوجه تلاش ها در این پروژهٔ منسجم ایدئولوژیک هستند . می توانید در این مورد توضیحی بدهید؟

راست دیدی کل نگرانه دارد تا تسلط را در همه سطوح – بر مردم و بر سیاره –  واقعیت ببخشد. او برندهٔ این ماوراء فردگرایی فراگیر است. این ایدهٔ ربط دهنده در پروژه ی ماورای سرمایه داری است، خوب؟ مردم و گروه های ترقیخواه در چپ هنوز به وضوح نمی دانند که بافت پیوند دهنده ی آنچه آن ها می خواهند چیست و چگونه ایده های ما به درستی به هم مربوط است. ما کار زیادی داریم که باید انجام دهیم

 

[۱] Kate Aronoff

[۲] Naomi Klein

[۳] open-source ethos

[۴] intersectionality

سرچشمه : صدای مردم

 

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: