گریز از
منطق و تحریف تاریخ با هوشنگ ماهرویان
http://www.nazarnews.com/58194
در
یادداشت امروز هوشنگ ماهرویان برای روزنامه اعتماد درباره رابطه حزب توده و
محمد مصدق مطالبی را میخوانیم که سرشار از سفسطههای منطقی و اشتباهات
فاحش تاریخی و فلسفی است. او در ابتدای این یادداشت مینویسد: «گاه
تحلیلها نشان از همراهی حزب توده با مصدق تا پیش از کودتای ٢٨ مرداد را
دارد، اما نمیتوان گفت حزب توده در جریان کودتا پشت مصدق را خالی کرد، چرا
که از دوره مصدق و درگیریهایی که با جبهه ملی داشت مشخص و روشن است که حزب
توده اصلاً پشت مصدق نبود و روزنامههای این حزب انتقادهای شدیدی را متوجه
مصدق میکردند».
اگر دقیق به این بند نگاه کنیم متوجه یک مغالطه در نحوه قیاس نویسنده
خواهیم شد، نویسنده در صغرای قیاس گفته است که تحلیلها نشان از همراهی حزب
توده با مصدق تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد را میدهد،
سپس در کبرای قیاس میگوید که نمیتوان گفت حزب توده در جریان کودتا پشت
مصدق را خالی کرد بعد از آن نتیجهای بیربط با این صغرا و کبرا میگیرد و
میگوید: «چرا که از دوره مصدق و درگیریهایی که با جبهه ملی داشت مشخص و
روشن است که حزب توده اصلاً پشت مصدق نبود و روزنامههای این حزب انتقادهای
شدیدی را متوجه مصدق میکردند» با توجه به چنین مغالطه آشکار منطقیای باید
این پرسش مطرح شود که آیا مدیران روزنامه اعتماد توجهی به چنین مغالطهای
نداشتهاند؟
البته در اینجا بر سردبیر و دبیر پرونده چندان خرده نمیتوان گرفت بالاخره
فشار کاری و استرس رساندن مطلب به موقع و بستن و انتشار به موقع مطالب خود
باعث میشود تا اشتباهاتی در روزنامه صورت بگیرد اما بد نبود که مسئول
مستقیم پرونده ویژه روزنامه اعتماد توجهی به چنین مغالطه آشکار منطقیای
میداشتند. اما بپردازیم به نوشته ماهرویان این چپ تواب، او در ادامه
یادداشت خود مینویسد: «گرچه به دلیل درگیریهایی که بین یاران حزب توده
مثل مکی، بقایی و آیتالله کاشانی رخ داد به هر حال مقداری آن جبهه خالی شد
اما به نظر میرسد مصدق میتوانست با مقداری نرمش در ارتباطات جهانی خود،
مانع وقوع کودتای ٢٨ مرداد شود.» پرسش اینجاست که کجا مظفر بقایی، حسین مکی
و آیتالله کاشانی به عنوان یاران توده یاد شدهاند؟ در تمامی اسنادی که از
آن دوران به جای مانده است میخوانیم که مظفر بقایی به همراه خلیل ملکی
برای جلوگیری از نفوذ حزب توده، حزب زحمتکشان را تأسیس میکنند، درباره
حسین مکی نیز میخوانیم که جزو هیأت موسس حزب زحمتکشان بوده است در این
باره میتوانید به یادداشت حسین سخندان در روزنامه شرق به تاریخ شنبه ۲۶
اسفند سال ۱۳۹۱ مراجعه کنید. از سوی دیگر درباره آیت الله کاشانی کاملاً
مشخص است که دشمنی آشکارا با حزب توده داشته است. البته ممکن است نظر
نویسنده دعوای بقایی و مکی با کاشانی باشد که در این صورت چرا به جای
استفاده از «با» حرف عطف «و» در نوشته به کار برده شده است؟ اینجاست که
چارهای جز خرده گرفتن به مدیران روزنامه اعتماد نیست،که چرا متوجه چنین
اشتباهی که منجر به تغییر ماهیت جمله میشوند نشده است. این عدم توجه به
اشتباهات تایپی و نگارشی ربطی به تحریفهای تاریخی و مغالطههای منطقی
ماهرویان ندارد.
ماهرویان در ادامه نوشته است «وقتی فضا رادیکالیزه باشد فردی که
میانهروتر است نیز تحت تاثیر این رادیکالیسم قرار میگیرد» در اینجا
ناپختگی نویسنده کاملاً مشخص میشود زیرا در اینجا گزارهای را بیان
کردهاست که درستی آن نامشخص است و بنیان نظری محکمی ندارد. اساساً هیچ
دلیلی نیست که وقتی فضا رادیکالیزه میشود فرد میانه رو نیز رادیکال عمل
کند.
در ادامه این یادداشت آمدهاست: «محتوای روزنامههای شاهد و دیگر
روزنامههای حزب توده نشان میدهد که این حزب از زمان تشکیل به طرف شوروی
لم داده است». صرف نظر از اشتباهی تایپی که یک علامت جمع «ها» به «روزنامه
شاهد» اضافه کرده است و جمله اساساً معنای دیگری پیدا کرده است، باید گفت
که روزنامه شاهد هیچ ربطی به حزب توده ندارد و ارگان حزب توده از بدو تأسیس
«روزنامه نامه مردم» بودهاست، از سوی دیگر روزنامه شاهد توسط مظفر بقایی
اداره میشده است که از بنیانگذاران حزب زحمتکشان ایران بوده است. حزبی که
با قول مساعدت مالی ایالات متحده در مقابل حزب توده شکل گرفته بود.
ماهرویان در ادامه این یادداشت نیز آنچنان دست به تحریف تاریخ و گفتن شید
و ترهات میپردازد که از حوصله این مقال خارج است.
اما مبحث دیگر درباره این یادداشت متوجه خود روزنامه اعتماد است، پرسش
اینجاست که چرا مدیران با سابقه روزنامه که هر کدام به بخشی از محتوای
منتشر شده نظارت دارند متوجه این اشتباهات تاریخی و نگارشی در متن
نشدهاند؟ روزنامه نگاران جدای از بحث حرفهای اخلاقاً این وظیفه را بر
عهده دارند که اطلاعات درست به دست مخاطب برسانند و انتشار چنین مطلبی بدون
در نظر گرفتن اشتباهات ویرایشی ، مغایر با این رسالت است. به نظر میآید
روزنامه اعتماد با انتشار این یادداشت تنها قصد داشتهاست حملهای به حزب
توده داشته باشد و به شکل کاملاً هدفمند به سراغ ماهرویان رفته و این
یادداشت را منتشر کرده است. البته این تنها یک دیدگاه است و ممکن است درست
نباشد. به هر حال یک علامت سوال بزرگ در ذهن مخاطب شکل گرفته است که چرا
باید برای پرونده ویژه کودتای ۲۸ مرداد یادداشت این چنینی و هدفدار پر از
تحریفات تاریخی منتشر شود؟
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست