نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 

2014-07-18

نویدنو  26/04/1393 

 

 

جهادی های ترک و حمایت های آنکارا از داعش

گزارشی از اشپیگل آنلاین

 

شفقنا- احمد 21 ساله اجساد زیادی را به چشم خود دیده است. او خود نیز برای نجات جان خود دست به قتل و جنایت زده، در جنگ های خانه به خانه شرکت داشته و نارنجک انداخته است و صد البته از انفجار بمب ها جان سالم بدر برده و بارها مجروحان را جابجا کرده است. احمد در اسمارتفون خود فیلم هایی دارد که او را در حال حمل سلاح و اجساد یا در کنار مجروحان نشان می دهد.

احمد یکی از جهادی های سازمان تروریستی دولت اسلامی یا همان داعش است که تا به حال دو بار برای جنگ به سوریه رفته و در آینده نزدیک بار دیگر به آن کشور خواهد رفت و به گفته خودش این بار "تا به آخر کار" در آن جا خواهد ماند. او در حال حاضر برای استراحت در استانبول بسر می برد و البته در این جا نیز به نفع داعش تبلیغ می کند.

احمد تکیده و خسته به نظر می آید و شانه های استخوانیش از زیر آن پیراهن گشاد بیرون زده و کمربند شلوار جین خود را نیز تنگ بسته است. او ریش دارد و شاربش را کوتاه می کند:" مانند پیامبر که درود خدا بر او باد".

احمد در خانه پسرعمویش واقع در محله فاتح استانبول زندگی می کند ، همان محله ای که به دلیل محافظه کاری ساکنانش شهرت دارد و تا چند هفته دیگر همچنان میزبان احمد خواهد بود. احمد یک شهروند ترکیه است که البته رویای زندگی در یک نظام خلافت را دارد که "انشاالله روزگاری از پاکستان تا ترکیه و سپس اسراییل" را در بر خواهد گرفت.

دو سال پیش بود که احمد توسط یکی از سازمان های زیرمجموعه داعش در استانبول به این گروه تروریستی پیوست. او در آن زمان نوجوانی بود که در خانواده ای آشفته زندگی می کرد و با تنها شش کلاس سواد به دنبال تکیه گاهی برای خود بود. به گفته احمد مادرش زمانی که او هفت سال داشت درگذشت و پدرش دوباره ازدواج کرد و نامادری همیشه احمد را کتک می زد. به همین خاطر احمد از خانه گریزان بود و در این میان پایش به مدارس قرآن باز شد.

یکی از آن شاگردان مدرسه قرآن از احمد پرسید که آیا حاضر است برای اسلام بجنگد. احمد می گوید:" او به من وعده چهارصد دلار دستمزد ماهیانه داد". و بدین ترتیب بود که احمد با افکار رادیکال خو گرفت و به وی وعده داده شد که بزودی به یکی از اردوگاه های آموزشی جهادی ها در سوریه اعزام می شود.

به گفته پسرعموهای احمد که او را در ملاقات هایش با جهادی ها در یکی از چایخانه های استانبول همراهی می کردند در واقع روش جهادی ها نوعی مغزشویی بود زیرا احمد تا پیش از آن هرگز افکار و اندیشه های رادیکال نداشت. اما احمد می گوید:" به باور من کشته شدن در جنگ در راه عقیده کار درستی است و در این حالت انسان مستقیما وارد بهشت می شود".

در حال حاضر تروریست های داعش منطقه ای به وسعت ایالت بایرن آلمان در عراق و سوریه را در اشغال خود دارند. شمار نفرات این گروه تا ده هزار نفر تخمین زده می شود و آنها در واقع همان مردان جوانی هستند که از کشورهای عربی و همین طور آسیای میانه، آلمان، بریتانیا، فرانسه و البته ترکیه به این گروه پیوسته اند.

بر پایه یافته های سرویس های اطلاعاتی و اظهارات شاهدان مختلف، استانبول یا همان متروپل میلیونی و درخشان ترکیه یکی از مراکز مهم جذب نیرو و سربازگیری سازمان تروریستی داعش محسوب می شود. در این شهر 15 میلیون نفری حضور نیروهای رادیکال به چشم نمی آید و آنها می توانند به راحتی و تحت پوشش های مختلف آپارتمان اجاره کرده و بدون هرگونه ریسکی به مغزشویی افرادی چون احمد مشغول شوند.

بسیاری از جوانان اروپایی نیز که خواهان جنگ به نفع داعش بوده اما در اروپا از ارتباط لازم در این مورد برخوردار نیستند به استانبول سفر می کنند و کافی است به یکی از مغازه هایی که پرچم ها و نماد های داعش در آن دیده می شود رفته و به این صورت شماره تلفن ها و نشانی های فلان چایخانه و... را بگیرند و بدین ترتیب تقریبا به راحتی با بنیادگراها ارتباط برقرار کنند. کاملا مشخص است که پلیس ترکیه نیز همه این تحرک ها را نادیده می گیرد زیرا دولت این کشور خواهان سرنگونی بشار اسد رئیس جمهور سوریه است و از هر فرد و گروهی که این مهم را عملی کند حمایت به عمل می آورد.

شخص رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه نیز از سه سال پیش خواهان پایان کار دوست سابق خود بشار اسد است. اما بشار اسد علیرغم همه آرزوهای کشورهای عربی و دولت ترکیه همچنان در قدرت مانده است. بر پایه گزارش های سرویس های اطلاعاتی، دولت ترکیه شش ماه پس از آغاز ناآرامی ها و خشونت ها در سوریه به نوعی علیه این کشور همسایه وارد جنگ شد. بر این اساس ظاهرا اردوغان به رییس ستاد ارتش ترکیه یعنی ژنرال نجدت اوزل ماموریت داده بود که طرح هایی برای مداخله نظامی در سوریه آماده کند اما نتیجه تحقیقات و بررسی های ژنرال اوزل نشان داده بود که در صورت لشگرکشی ترکیه به سوریه چندین هزار سرباز ترک جان خود را از دست خواهند داد.

اردوغان البته جار و جنجال زیادی در مورد سوریه  برپا کرد اما همه آن طرح های جنگی خود را کنار گذاشت. از آن زمان البته سیل اسلحه و مهمات و پیکارجو و کالاهای ضروری از طریق خاک ترکیه به سوریه فرستاده می شود و همه این عملیات ها در طول شب انجام می گیرد. مسوولان مربوطه در ترکیه شب ها معمولا برق مناطق مرزی را قطع می کنند و بدین ترتیب همه این نقل و انتقال ها در تاریکی مطلق صورت می گیرد. آنکارا نه تنها به هشدار های مکرر کشورهای غربی و به ویژه آمریکا و آلمان در این مورد که این گروه های تروریستی در نهایت برای خود ترکیه نیز خطرساز خواهند شد گوش نداد بلکه همواره از سوی دولت اردوغان اعلام می شد که همه چیز تحت کنترل است.

اما مدت هاست که ترکیه کنترل خود بر تحرکات گروه های تروریستی را از دست داده است. گفته می شود که داعش رسما ترکیه را تهدید کرده که در صورت تن دادن به فشارهای غرب برای عدم حمایت از گروه های تروریستی، این کشور باید در انتظار پیامدهای خشونت بار آن باشد. البته داعش اولین سیگنال در این مورد را با ربایش 81 شهروند ترک در شهر موصول عراق برای آنکارا فرستاد. اگرچه که شماری از این گروگان ها آزاد شده اند اما تعداد زیادی از دیپلمات های ترک همچنان در اسارت داعش بسر می برند. در همین حال ناظران امور این نگرانی را دارند که داعش برای ضربه زدن به ترکیه شهر استانبول را آماج حملات تروریستی خود قرار دهد.

به هر حال در مورد حضور بنیادگرایان و نیروهای تروریستی در ترکیه هیچ تردیدی وجود ندارد. "ارکان" 25 ساله نیز زمانی در سوریه می جنگید اما فرار کرده و حال دیگر نمی خواهد ارتباطی با این گروه داشته باشد. او نیز در مسجدی در محله فاتح استانبول و توسط کسانی که برای داعش کمک های مالی جمع می کردند جذب این گروه شد و مذاکرات بعدی آنها البته در کافه ای واقع در یکی از محله های اعیان نشین استانبول ادامه یافت زیرا در آن زمان ارکان به امنیت محله فاتح اطمینان نداشت.

ارکان می گوید:" داعش به دنبال کسانی می گردد که شخصیت ناپایداری داشته و از بی هدفی رنج می برند. البته بارها وفاداری و اطاعت این افراد مورد آزمایش قرار می گیرد و سپس به داعش پذیرفته می شوند. آنها به من گفتند که درک و برداشتم از اسلام اشتباه است و سپس نسخه ای رادیکال از اسلام به من ارائه دادند و واکنش من را به دقت بررسی کردند". البته ارکان نیز در آغاز شیفته آن نسخه من درآوردی از اسلام شد و آرمان جنگ در راه امپراطوری اسلامی داعش را پسندید.

ارکان در زمان پیوستن به داعش سال ها بود که از پیامدهای جسمی یک حادثه در 17 سالگی رنج می برد و به گفته خودش امید داشت که با جنگ در کنار تروریست های داعش شفا یابد:"  به یک اردوگاه آموزشی در سوریه اعزام شدم و در آن جا همراه با دیگر ترک ها آموزش تیراندازی دیدیم". اما ارکان زمانی آرزوهای خود را بر باد رفته یافت که با چشم خود دید چگونه یکی از داعشی های جنگ آزموده سر یک مرد غیرنظامی را از تن جدا کرد و سپس مانند یک توپ فوتبال با آن بازی کرد. در صحنه ای دیگر شاهد تیرباران وحشیانه یک سرباز سوری بود که تنها گناهش دیرحاضر شدن برای نماز بود. حال ارکان بار دیگر در استانبول زندگی می کند اما بیم جان خود را دارد زیرا از نظر داعش او یک خیانتکار محسوب می شود.

منبع: اشپیگل آنلاین

ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی- شفقنا

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: