نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-06-27

نویدنو  5/04/1393 

 

 

اطلاعیه کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران درباره درگذشت رفیق محمود اعتماد زاده(م. ا. به آذین)

 

رفیق محمود اعتماد زاده(م.ا. به آذین)، نمودار زنده و فعال آرمان تابناک آدمیگری، چشم از جهان فرو بست

  «... دلم را از درون سینه برکندم و پیش عقاب انداختم او بدان مشغول شد، و من از او آرام گرفتم«

نقش پرند- م.ا. به آذین

رفیق محمود اعتماد زاده (م.ا. به آذین )، از پیش کسوتان داستان نویسی معاصرایران، نویسندۀ توانا، از نخبگان هنر ترجمه، روزنامه نگار و شخصیت اجتماعی و انقلابی برجسته ایران، پس از بیش از شصت سال کار ادبی و فعالیت اجتماعی و انقلابی، چهارشنبه دهم خرداد، دیده بر جهان فرو بست، و میهن ما یکی از فرزندان فرزانه، هنرمند و انقلابی خود را از دست داد. جای خالی آفرینشگری های هماره نو و بی وقفه او در عرصۀ هنر و زبان فارسی بی تردید سالیان درازی نمایان خواهد ماند.رفیق محمود اعتماد زاده در 1293 در رشت متولد شد، دوران دبستان را در زادگاهش گذراند و دوران دبیرستان را در مشهد. و شاید این دوره از زندگی او می توانسته سر آغاز تاثیر پذیری او از نثر خراسان بیهقی و ابوسعید و نیز مثنوی مولانا، جدا از شیفتگی اش به نثر و قالب حکایات سعدی که آن خود نیز سرچشمه در نثر خراسان داشت، باشد.

پس از تحصیل مهندسی در فرانسه به خدمت نیروی دریایی جنوب درآمد و در بمباران انزلی در سوم شهریور 1320 دست چپ خود را از دست داد. از همان اوائل بنیانگذاری حزب توده ایران، به مقتضای کشش درونی اش به مبارزه در راه صلح و آزادی، برابری، و هم پیمانی با توده های زحمت، به حزب توده ایران پیوست. در هیچ زمانی، و هیچ گونه فعالیتی رفیق به آذین را از مبارزه برای صلح، که شاید حتی بخش عمده ای از ایده ئولوژی هنری او را تشکیل می داد بر کنارنداشت. می توان گفت که گرایش او به آثار رومن رولان از آنجا بود که او را «مرد صلح و برابری  مردم در جهان ... چشمی گشاده بر رنج و امید آدمی در هر گوشهً خاک . مردی مردانه، نمودار ، زنده و فعال آرمان تابناک آدمیگری «می دید . هرچند که با فروتنی ویژه خود می گفت» من و صد ها چو من به گرد پای او نمی رسیم «،  اما به  راستی مگر به آذین در کار آفرینشگرانه و زندگی اش خود جز این بود؟ مگر او خود جز چشمی گشاده بر رنج و امید آدمی، نمودار زنده و فعال آرمان تابناک آدمیگری، با همۀ وجود و از صمیم دل، بود؟ رفیق به آذین در جوّ تماماً امنیتی، و میان منگنۀ اختناق آریامهری، پشت میز خطابۀ کانون نویسندگان در  سال 1347 ، که خود از سازمان دهندگان آن بود، قرار گرفت و گفت :  «منی که به سانسور اندیشه و گفتار خود تن می دهم، منی که به بهانه ترس از یک طرف و قدرت قاهر از طرف دیگر در امور شهر و کشور خود دخالت نمی کنم، رای نمی دهم، انتخاب نمی کنم و انتخاب نمی شوم، تجاوز را می بینم و دم نمی زنم، منی که باید بروم و در برابر میزی بنشینم و حساب عقیدۀ خود را و ایمان خود را، حساب دوستی ها و دشمنی های خود را، حساب دیروز و امروز و فردای خود را به بیگانۀ سمجی که نماینده قدرت قاهر روز است پس بدهم، اهانت ببینم و زیرورقۀ اهانت را به دست خود امضا بکنم، من شاید آزادی را بفهمم، ولی جرأت آزادی ندارم. نقصی، علتی در شخصیت انسانی من است که اگر بر آن آگاهم هرچه زودتر باید به جبران آن برخیزم و گرنه شایسته نام انسان نیستم .» حتّی شنیدن این سخنان، در آن زمان، بعضی از شنوندگانش را ترساند، و او هزینه آن را با زندانی پرداخت که گزارش آن در» میهمان این آقایان«  آمده  است.رفیق به آذین سردبیری مجله های ادبی و  فرهنگی «صدف» یکی از نخستین نمونه های » جنگ های ادبی» که بعد ها رایج شد، و نیز« کتاب هفته» کیهان و «پیام نوین » را بر عهده داشت. او همچنین، با نظم، سخت کوشی و جدیت سرشتی خود، همراه با دیگر نویسندگان و هنرمندان مبارز، دوره دوم کانون نویسندگان ایران را از 1356 تا 1358 سازمان داد، و آن را به تشکل معتبر و نافذ نویسندگان و شاعران ارتقاء داد، و از 1358شورای نویسندگان و هنرمندان ایران را بنیان گذاشت.رفیق به آذین غیر از کتاب های داستانی در میان مردم، دختر رعیت، مهرۀ مار، نقش پرند، و گزارشِ میهمانی این آقایان، و نمایشنامه کاوه، تحقیق قالی ایران و بر دریا کنار مثنوی، آثار برجسته ای از بالزاک، شکسپیر، آکسل مونته، شولوخف، گوته " فاوست " و "اولن اشپیگل" و نیز آثار بزرگ رومن رولان، از جمله جان شیفته، که در جریان جنبش مردمی ایران در دهه پنجاه منتشر شد وقهرمان زن آن- آنت ری وی یر-  به نوعی الهام بخش ارتقاء معنوی زنان در آن مقطع زمانی شد، با هنرمندی و نثر پاکیزه و زیبای فارسی خود ترجمه کرده است، که جزو گنجینهً ارزش مند آفرینشگری و نیز زبان فارسی است.رفیق به آذین در طول بیش از شصت سال آفرینشگری هنرمندانه و فعالیت اجتماعی و انقلابی خود، و در همه دوره های سال های خفقان بار، در هر دو رژیم شاهی و جمهوری اسلامی، هرگز سکوت پیشه نکرد. او به راه های خاص خودش در جهت آزادی بیان و حقوق مردم میهن مبارزه کرد. سالیان درازی از سن پیری خود را در زندان های رژیم ولایت فقیه، میهمان این یکی آقایان بود، و شکنجه گران ولی فقیه به خیال خود و به قصد تخریب این دژ فرهنگی و معنوی از هیچ آزار و بی شرمی یی در باره او دریغ نکردند، اما رفیق به آذین، با همه صدمه های روحی و جسمی یی که از زندان و شکنجه رژیم تاریک اندیشان دید، در آخرین مصاحبهً مطبوعاتی خود با روزنامه شرق ( 11 آبان 82 )، در پاسخ به این سئوال که، آیا از راهی که رفته اید رضایت کامل دارید .... و اگر فرصت دوباره ای برای زیستن به شما بدهند باز هم همین راه را در پیش خواهید گرفت، می گوید  :« دوست ارجمند،  بر من ببخشید و سراب زندگی دوباره را به رخم نکشید، پرسشی که پاسخ نمی تواند داشت از من نکنید. من جز آنچه بوده ام نمی توانم بود.» رفیق به آذین اثری ژرف بر ادب، هنر وفرهنگ معاصر میهن ما، بر شخصیت های ادبی و هنری، و بر چند نسل جویندگان آزادی و حقوق انسانی در میهن ما داشته است، اثری ماندگار، چه در نوع سخن و چه در نوع نگاه به جهان. نگاه جسور و در عین حال اندیشه مند به آذین افق های امید و مبارزه را در برابر انسان دردمند میهن ما می گشاید .کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران ضایعه درگذشت رفیق  "به  آذین"  را به بازماندگان او، جامعه ادبی-هنری  کشور و همه اعضاء و هواداران حزب تودۀ ایران صمیمانه تسلیت می گوید.یادش جاودانه باد .

کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران

12 خرداد ماه 1385

نقل از نامه مردم شماره 740 ، 18خرداد 1385

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: