نویدنو:07/10/1391  

 

نویدنو07/10/1391 

 

 

راه توده و"سیاست عدم مقاومت" در زندان

امیر اطیابی *

 این بخشی از مقاله ی راه توده است که آشکارا خطی را که رژیم، دستگاه اطلاعاتی و بازجویان برای وادار کردن توده ای های زندانی به انزجار برعلیه آرمان ها و حزبشان، مصاحبه ی ویدیویی و سرانجام همکاری را مورد تایید قرار داده و از آن، حتی امروز هم دفاع می کند. راه توده که خود منتشر کننده ی ادعاهایی است مبنی بر اینکه محمد علی عمویی هم آن ها را تایید کرده و هم شهادت خانم آذر جوانشیر را در مورد دستگیری سردبیرش را تلویحن رد کرده است، در چند ماهه ی اخیر موجب جنجال هایی از دو سو شد که متاسفانه تنها در راستای سیاست رژیم در زمینه ی گسترش اختلافات می باشد. اکنون پس از این جنجال ها به ظاهر در دفاع از محمد علی عمویی چنین می نویسد:

"بسیاری از زندانیان تودهای که توانستند جان بدر برده و از زندان دهه 60 آزاد شوند میدانند و میگویند که نه تنها عمویی بلکه حتی فراتر از وی، نورالدین کیانوری نیز در زندان بارها و بارها به تودهای‌‌ها توصیه کرد که در صورت لزوم با نوشتن نامه اشتباه و عذرخواهی از زندان آزاد شوند. تجربه بعدی نشان داد که هم دفاع محمد علی عمویی از پلنوم هفدهم و هم توصیه کیانوری به نوشتن نامه اشتباه کاری درست بود. اگر کسی با این مواضع و نظرات مشکل دارد چرا صریح نمیگوید تا جوابش داده شود؟ " (1)

برای آگاهی و اطلاع همه ی دوستان عضو این صفحه (ششمین کنگره حزب توده ایران در فیس بوک – نویدنو) لازم است بگویم که تلاش برای آنکه توده ای ها نسبت به عقاید خویش و حزبشان انزجار بدهند، مصاحبه ویدیویی کنند، توبه کنند و سرانجام به همکاری با مقامات زندان و دستگاه اطلاعاتی بپردازند تا روز قتل عام زندانیان در سال 67 و پس از آن تا هنگام آزادی جان بدربردگان ادامه داشت. اما ما زندانیان سیاسی آن زمان و همه ی رفقای شهیدمان آگاه بودیم که این تلاش ها نه به خواست رفقایمان علی عمویی، کیانوری و مریم فیروز بلکه توسط دستگاه اطلاعاتی و بازجویان انجام می شد. چه این زندانی نبود که تصمیم می گرفت با که ملاقات حضوری داشته باشد. از بندهای توده ای های سرموضع در دوران زندان و بخصوص در آستانه ی اعدام ها یکی دو نفر را انتخاب می کردند تا با کیانوری (در بند مردان) و با (مریم فیروز در بند زنان) در سلولی یا اطاقی ملاقات کنند. موضوع ملاقات هم معلوم بود «قبول انزجار، مصاحبه و همکاری و بی فایده بودن مقاومت» و ارسال این پیامِ رژیم توسط آن ها به زندانیان توده ای. اما ما تنها نفرتمان از دستگاه اطلاعاتی و رژیم بیشتر می شد که بعد از سالها شکنجه و آزار دست از سر این پیرمرد و پیرزن برنمی دارند. این ترفند با شکست مواجه شد و تنها به چند مورد محدود ماند. این در حالی بود که مقامات رژیم و دستگاه اطلاعاتی به دقت لیست سیاهی از کلیه ی زندانیانی که می بایست قتل عام می شدند تهیه کرده بودند و این لیست را با پرسشنامه های متعدد و مفصل در قبل از شروع اعدام ها تکمیل و دقیق کردند تا کار هیئت مرگ آسان شود. دسته بندی زندانیان و اولویت بندی آنان با تقسیم شان در بندها هم انجام شد.

در اواخر سال 65 خبری به زندانیان توده ای در اوین می رسد که رژیم لیست پنج هزارنفره ای را تهیه کرده که توده ای ها و اکثریتی ها را نیز شامل می شود. رژیم می خواست که قبل از کشتار زندانیان آن ها را دچار مرگ سیاسی زودرس کند. هیچگاه یادم نمی رود که رفیقمان ابوالفضل پور حبیب(پاسدار عضو حزب) را که از وی خواسته بودند به مصاحبه ی ویدیویی و انزجار تن دهد تا اعدام نشود. هنوز چندین ماه به شروع قتل عام 67 مانده بود. وی به ما گفت «من این ها را خوب می شناسم این ها در هر صورت مرا اعدام خواهند کرد. تنها می خواهند من کوتاه بیایم تا مرا بجای جهنم به بهشت بفرستند! این آرزو را به گور خواهند برد
ولی زندانیان توده ای، چنین استفاده ای از علی عمویی توسط رژیم را (برخلاف آنچه در مورد کیانوری و مریم فیروز رخ داد)، به جز یکساله ی پس از مصاحبه هایِ زیر شکنجه و غیرقانونی کردن حزب ندیدند. در این مورد، زندانیان توده ای هیچگاه به خود اجازه ندادند که کیانوری، مریم فیروز یا علی عمویی را محکوم کنند بلکه نفرت و انزجارشان از ماهیت رژیم، که با این اعمال هرچه روشن تر می شد، بیشتر می شد. این بود که در میان چپ ها، بند توده ای ها در اولویت اعدام قرار گرفت ولی رژیم تنها توانست برای ما مرگ فیزیکی به ارمغان آورد نه مرگ سیاسی. تصمیم به مقاومت بلافاصله پس از ضربه ها گرفته شده بود. این اراده و تصمیم فرد فرد زندانیان توده ای بود که بسیار پرقدرت تر و با صلابت و قاطعیت بیشتر در اراده و تصمیمی جمعی متبلور شد. گفتن نه به شیطانی که تبلور بدی، ظلم، فساد، دروغ و جنایات بیشمار در حق مردم ایران و فرزندانش بود.

استفاده ی حیله گرانه و وقیحانه از پیرمرد و پیرزنی در سال های آخر عمر که در زیر سال ها زندان و شکنجه های جسمی و روانی و مسئولیتی خطیر در مورد سرنوشت حزب خرد شده بودند و شاهد قتل عام فرزندانشان بودند، در سال های بعد ادامه یافت که تنها ننگی ابدیست برای رژیم.

متاسفانه راه توده در این موضع گیری خویش همان سیاست عدم مقاومت و تن دادن به خواست چنین رژیمی را تبلیغ می کند و آشکار مدافع آنست. این روش می بایست همه ی ما را در دو سوی این مباحثات به فکر وادارد.

 

*- این نوشتار از سوی یکی از خوانندگان نوید نو به نقل از صفحه ششمین کنگره حزب توده ایران در فیس بوک ارسال شده است .عنوان نوشتار هم از نوید نو است .

1-http://www.rahetudeh.com/rahetude/2012/01decembre/4/amoyui.html

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter