خانه - سیاست - اقتصاد- کتاب - زنان -صلح - رحمان هاتفی - فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه |
نعل وارونه |
نویدنو:20/03/1385 نعل وارونه
نويسنده: خ. طهوری ۱۱ خرداد ۱٣٨۵
آقای جورج دبليو بوش ديروز اعلام کرد که حاضر است مستقيماً در مورد سياست انرژی اتمی ايران با مسؤولان ايرانی به مذاکره بنشينند. خانم کندوليزا رايس وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا هم در تأييد فرمودند که اين کشور حاضر است برسر ميز مذاکره بازگردد، به شرطی که ايران فعاليت خود را در روند غنیسازی اورانيوم «به کلی و به طور قابل کنترلی» متوقف کند. چه اتفاقی افتاده است که دستگاه اداری بوش که تا ديروز از تهديد و ارعاب ايران خسته نمیشد، ناگهان حاضر شده لحن کلام خود را نسبت به ايران اين طور تغيير دهد؟ مسأله نيروگاه هستهای و استفاده از انرژی اتمی چيزی نيست که از هنگام به رياست رسيدن آقای م.الف. آغاز گرديده باشد. اين مسأله در گذشته هم وجود داشت ولی کوششهای آمريکا برای سوءاستفاده از آن و توجيه سياست خصمانه خود نسبت به ايران موفق نبود و منصفانه بايد گفت که بخش مهمی از اين عدم موفقيت را بايد مديون رييسجمهور وقت آقای خاتمی بود، ولی اکنون با برسر کار آمدن آقای م. الف. و به دنبال تحريکات و گندهگويیهای وی بهانه خوبی فراهم شد تا ايران در انظار عمومی جهان کشوری خطرناک و غيرقابل اعتماد ترسيم گردد که هيچ زبانی به جز زبان زور و ضرب نمیشناسد و لذا راهحل ديگری برای بیخطر ساختن اين رژيم جز از راهحل جنگی وجود ندارد. هر دو طرف به طور خستگیناپذيری ظاهراً در دم جنگافروزی دميدند و مردم صلحدوست جهان را به بيم و خوف سوق دادند که انقريب جنگ ديگری در منطقه آغاز خواهد شد، که آغازش، میتواند آغاز جنگ سوم جهانی باشد. اگر تا به حال تنها يک طرف قضيه يعنی جورج دبليو بوش بود که عنصر خطرناک و جنگافروز محسوب میشد، اکنون م.الف. هم در طرف ديگر وارد ميدان شده و وضعيت را خطرناکتر ساخته بود. چطور شد که اين طور شد؟ مگر آقای م.الف. قبل از اينکه به مقام رياست جمهوری برسد يک کلام راجع به اينگونه مسايل که امروز هسته اساسی سياست وی گرديده، ابراز کرده بود؟ ايشان که قبل از انتخابات با دست و دلبازی پول بيتالمال را بين مردم تقسيم کرده بود، آمده بود که مدد مستضعفين گردد. آمده بود که عدالت را در جامعه حاکم سازد، آمده بود از فعاليتهای فقرافروز آقازادهها جلوگيری کند، آمده بود تا رانتخواری را از ميان بردارد، وی به جنگ فساد، اعتياد، فقر و بيکاری آمده بود. مردم که از اصلاحطلبان خيری نديده بودند و سرمايهدار بزرگ و کاشف «تعديل اقتصادی» و مجری سياست مخرب و خانمانبرانداز صندوق بينالمللی، آقای علیاکبر هاشمی رفسنجانی را هم خوب میشناختند و وی را نمیخواستند، به اميد اين وعدهها به آقای م.الف. رأی دادند، به ويژه که تصور میکردند که اين رييسجمهور، مشکلات رييسجمهور اسبق را با شورای نگهبان و رهبر نخواهد داشت پس وضع بهتر خواهد شد و نه بدتر. اما اکنون نزديک يک سال از انتخابات رياست جمهوری میگذرد. در طی اين مدت آقای رييسجمهور محض نمونه حتا يکی از وعدههای خود را عملی نکرده است. فقر، فحشا، فساد، بيکاری بيشتر شده که کمتر نگرديده است. البته قابل درک است. بيشتر وقت آقای رييسجمهور در سفر به اين طرف و آن طرف و ايراد نطقهای آتشين عليه شيطان بزرگ و رژيم صهيونيستی و پند و اندرز به کشورهای اروپايی میگذرد و وقت برای کار ديگری نمیماند. وی در مقابل امپرياليسم آمريکا قد علم کرده است و با جسارت از حقوق حقه مردم کشور دفاع میکند. اين حق مردم ايران است که از انرژی اتمی استفاده کنند. اضافه برآن رييسجمهور مشغول دفاع جانانه از حقوق مردم فلسطين در قبال رژيم صهيونيستی اسرائيل است و البته چون قصد ندارد که مردم اسرائيل را به دريا بريزد، در حال جست و جوی محل مناسبی برای آنها در کوههای آلپ است تا حق مردم اسرائيل در داشتن کشور مستقل خود نيز ضايع نگردد. البته چه خوب بود که آقای رييسجمهور در جنب اين کارها نه تنها از حق مردم ايران در استفاده از انرژی اتمی، بلکه از ديگر حقوق حقه مردم ايران هم با همين جسارت دفاع میکرد. مثلاً از حق مردم ايران در داشتن تشکلهای سياسی، حق مردم در داشتن سنديکاهای آزاد، حق مردم در داشتن مطبوعات آزاد، انتخابات آزاد، کلام آزاد، زندگی آزاد ... آقای م.الف دلش برای سرباز آمريکايی که در عراق کشته میشود، میسوزد ولی برای دانشجويان دانشگاههايش و يا زنانی که خواستار شرکت در مسابقات فوتبال هستند و يا مردمی که در اعتراض به مطالب روزنامهای به تظاهرات پرداختهاند هيچ تفاهمی ندارد و ضرب و شتم آنها را به سادگی میپذيرد. استادان دانشگاهی را از دانشگاه بيرون میريزند و جای آنها را با شبهنظاميان بسيجی و پاسدار پر میکنند، شبيه اين تغييرات را در استانداریها و فرمانداریها انجام میدهند. ظاهراً نقشههای ديگری در سر میپرورانند و برای سرگرم کردن مردم فعلاً «به مرگ گرفته اند که مردم به تب راضی گردند!» بايد گفت که تا اندازهای موفق هم بوده اند. برخی براين نظرند: آی آقای رييسجمهور! «خير نمیرسانی، شر مرسان!» ايران را به دام يک جنگ بیمفهوم هشت ساله ديگر نکشان، وعدههايی که دادی پيشکشت! برخی ديگر واقعاً به دام فريادهای «وا مستضعفا» گرفتار آمده اند و به اتفاقات ديگری که در جنب اين اقدامات صورت میگيرد، به ديده اغماض مینگرند. ايجاد بورس نفت ايران که از سال ٢۰۰۳ در طرح بود و قرار بود که در مارس سال جاری آغاز به کار کند، میتوانست ايران را از نوسانات دلار و کاهش ارزش نفت رها سازد و در عينحال گوه در بين منافع ايالات متحده آمريکا از يک طرف و جامعه اروپا، روسيه، چين و ژاپن بياندازد و استقلال عمل ايران را تقويت کند. اين طرح با يک جمله ساده که «ايران نمیخواهد از نفت به عنوان حربه استفاده کند» لغو شد. ايالات متحده آمريکا و اروپا از گندم و دارو و شير برای نوزاد در جنگ عليه عراق به عنوان حربه استفاده کردند، ولی ايران نمیخواست از نفت به عنوان حربه استفاده کند. اينهم نوعی مبارزه عليه شيطان بزرگ است!؟ حرفی نيست! هر انسان صلحدوستی طرفدار گفتمان و تبادلنظر است، ولی نمیشود از يک طرف شاخ و شانه کشيد و جهان را به جنگ طلبيد و از طرف ديگر چنين بهانههای رنگباختهای را ارايه داشت. مگر اينکه قصد اصلی کوبيدن نعل وارونه باشد. واقعيت اين است که اين طرح که از دوران رييسجمهور سابق آقای خاتمی در دست اقدام قرار داشت، خاری در چشم آمريکا بود و میبايستی که از ميان برداشته میشد. دولت ايران در ابتدا به تشديد مصنوعی تنش بين ايران و کشورهای غربی پرداخت و سپس برای اثبات «حسن نيت» خود اين حربه اساسی در مبارزه مردم زحمتکش ايران در احقاق حقوق حقه خود عليه امپرياليسم را آزادانه و بدون سرو صدا به آمريکا بخشيد. بعدش هم م.الف نامهای به همتای آمريکاييش نوشت و چند روز بعد هم آمريکا تصميم گرفت که با ايران به مذاکره بنشيند. البته رسانههای خبری غربی مذاکره در مورد سياست انرژی اتمی ايران بين دو کشور را اقدامی نوظهور و نوين و اميدبخش تعبير کردند، که آن را هم میتوان نعل وارونه دانست، زيرا که مذاکره بين دو کشور در مورد افغانستان و يا در مورد عراق مدتهاست که در خفا وجود دارد و نه جورج دبليو بوش و انصارش و نه مسؤولان ايرانی از انجام آن ابايی دارند و کسی هم لازم نمیداند در موردش سخنی بگويد. بايد هشيار بود!
|
Free Web Counters & Statistics |