خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

محکومیت لشکرکشی دولت اسرائيل به لبنان و نوار غزه 

نویدنو:17/5/1385

محکومیت لشکرکشی دولت اسرائيل به لبنان و نوار غزه 

 

  ما سوسياليست های مصدقی لشکرکشی دولت اسرائيل به لبنان و نوار غزه و اعمال تروريستی آن دولت در لبنان و غزه و ادامه اشغال فلسطين، بلندی های جولان و منطقه شبعا را محکوم می کنيم و از خواست فوری آتش بس بدون قيد و شرط ، پشتيبانی می نمائيم.

رضا رحيم پور
سوسیالیست های مصدقی
http://www.ois-iran.com/start.html

محکومیت لشکرکشی دولت اسرائيل به لبنان و نوار غزه

لشکرکشی اسرائيل به لبنان وارد بيستمين روز خود شده است وتاکنون عده بيشماری از شهروندان غير نظامی لبنانی وپناهندگان فلسطينی آواره در اردوگاههای پناهندگی کشته و مجروح گشته اند. دولت لبنان تعداد کشته شدگان را در حال حاضر دوهزار تن برآورد کرده است که اکثر قربانيان را افراد غير نظامی تشکيل ميدهند و تعداد آواره گان و پناهندگان به سوريه و ديگر کشور ها هفصد هزار تا يک مليون نفر می باشد.

دولت اسرائيل، حمله چریکهای حزب الله به يک ايستگاه مرزی در مرز لبنان و اسرائيل ، که به کشتن شش و گروگانگيری دو سرباز اسرائيلی انجاميد، را علت اصلی حمله به لبنان ميداند و اعلام داشه است در صدد محو و نابودی کامل «حزب الله » میباشد. ارتش ونیروی هوايی اسرائيل نيز درعرض اين بيست روز اکثر نيروگاههای برق، فرودگاه بین المللی بیروت، انبارهای ذخيره مواد سوختی و بنزين ، بنادرو جاده ها ی اصلی و مهم این کشور و ساختما نهای مسکونی در بیروت و سایر شهرهای بزرگ لبنان ، حتی مقر ناظران و نيروهای پاسدار صلح سازمان ملل در جنوب لبنان را زیر حملات سنگین و ناجوانمردانه خود گرفته است.
این عملکرد ارتش متجاوز و اشغالگر اسرائيل که مسؤلیت آن به گردن دولت اسرائيل میباشد، بر خلاف قرارداد بین المللی سال ١٩٧٧ژنو میباشد که درآن ارتش مهاجم را شديدا موظف به حفظ جان و مال مردم غير نظامی و منع نابود سازی اهداف غيرنظامی میداند. ولی ارتش وحشی اسرائیل همچنين بی توجه به این قرارداد بین المللی، نه تنها اکثر ساختارهای زیربنایی کشور لبنان را نابود ساخته و خسارات بزرگی متوجه شريانهای اقتصادی و حياتی آن کشور نموده ، که حتی از ورود امدادگران بین المللی برای کمک به مجروحیِن لبنانی و توزیع مواد غذایی و آب آشاميدنی بين آنها جلوگیری بعمل آورده است. ارتش بربرمنش اسرائیل که عملکردش شباهت زيادی به ارتش نازی آلمان دوران هيتلر دارد، حتی به خواست آتش بس ٧٢ساعت پس از حمله نخست، نيز جواب منفی داد، تا آنکه جنازه های مثله شده کودکان لبنانی در « قانا» و فشار افکار عمومی آزاديخواهان جهان، او را مجبور کرد ، تا بمدت 48 ساعت از بمباران هوائی مردم بی پناه لبنان، آنهم بر پايه بيان يکسری شرايط دست بردارد ـ که به آن هم تا کنون عمل نکرده است.

ما سوسياليست های مصدقی لشکرکشی دولت اسرائيل به لبنان و نوار غزه و اعمال تروريستی آن دولت در لبنان و غزه و ادامه اشغال فلسطين، بلندی های جولان و منطقه شبعا را محکوم می کنيم و از خواست فوری آتش بس بدون قيد و شرط ، پشتيبانی می نمائيم.

از دلايل حمله اسرائیل به لبنان:

ـــ یکی آنکه این حمله برای محو چریکهای شیعه حزب الله و پایگاهای آنان در جنوب لبنان می باشد. در اینصورت و پيش از هر چیزباید ازدولت اسرائیل پرسید که چرا نيروگاههای برق، فرودگاه بین المللی بیروت، پمپ های بنزين ، جاده های اصلی و... که نه در جنوب بلکه در شمال و مرکز لبنان قرار دارند را بمباران میکند؟ مثلا بمباران یک نيروگاه برق و بسیاری از ساختما نهای مسکونی دربخش مسیحی نشین لبنان توسط ارتش اسرائیل، چه ربطی به چریکهای شیعه حزب الله دارد.آیا سند مالکیت فرودگاه بین المللی بیروت و مخازن نفتی به اسم چریکهای شیعه حزب الله ثبت شده بود؟ و يا بمباران مقر نيروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد و کشتن 4 نفر از ناظران بين المللی در آن محل ، چه ربطی با چريکهای شيعه حزب الله دارد؟

ـــ یکی دیگر اینکه دولت اسرائيل مدعی می شود، مسئولیت حزب الله به گردن دولت لبنان میباشد و ازآنجائیکه لبنان برروی حزب الله کنترل ندارد پس باید خود حساب آن را پس بدهد. اول اینکه در کدام کشور دنیا میتوان دولتی پیدا کرد که بر تمام احاد خودش کنترل داشته باشد و گذشته ازآن مسئول اعمال آنان باشد ؟

آیا آمریکا، رئیس بزرگ اسرائیل ، بعد از واقعه هولناک یازده سپتامبر به عربستان سعودی، مصر،یمن،مراکش حمله کرد، چون اکثرتروریستها شهروندی این کشورها را داشتند ؟ و یا چون اردن بر روی شهروندی همچو الزرقاوی کنترل نداشت مورد حمله آمریکاییان قرار گرفت؟ آیا فرانسه باید به اسپانیا لشکرکشی کند چون تا کنون چند شهروند فرانسوی در بمبهای « تروریستی » جنبش تجزيه طلبانه باسک کشته شده اند؟ آیا روسیه باید به اکثر کشورهای خاورمیانه، بخصوص عربستان سعودی حمله کند، چون بسیاری از شهروندان کشورهای عربی به چچن رفته و در آنجا به شورشیان چچنی کمک مالی کرده و حتی درجنگهای چریکی شان تاکنون جان صدها سرباز روسی را گرفته اند؟ مگر فرانکو به تمام جهان اعلام جنگ داد چون درجنگ داخلی اسپانیا، ازهرگوشه دنیا افرادچپ و کمونيست جهت شرکت در جنگ داخلی به آن دیارسراریز گشتند؟ مگر خود اسراییل بر روی تروریستهای خود کنترل دارد؟ دردهه نود میلادی یک یهودی بنام « گلداشتین » درمسجدی در اورشلیم با رگبار مسلسل به تنهایی جان پنجاه و اندی از فلسطینیان را گرفت و اسرائیل حتی آخ نگفت. در اینصورت چه انتظاری از لبنان ، که بخشی از سرزمينش هنوز در اشغال ارتش دولت اشغالگراسرائيل قرار دارد، باید داشت؟ کشوری که پس از پانزده سال جنگ داخلی تازه داشت کمر راست میکرد. چگونه میتوان ازلبنان ، لبنانی متشکل ازاقوام مذهبی ونژادی مختلف که با هزاران قوانین کشوری و انتخابا تی بس پیچيده و غير دمکراتيک، یک بالانس و ساختاری حکومتی بس شکننده را داراست ،انتظار داشت تا بتواند بر یک گروه آنچنان قدرتمندی چون «حزب الله » کنترل تام داشته باشد. همان لبنانی که اسرائیل، دولت حاکم برآن را غلام حلقه بگوش و دست نشانده سوریه میداند. ازآن گذشته همان «حزب الله » ای که تمام لبنان بدان به چشم ارتشی آزادیبخش می نگرند که سوای آنکه از کدام سو کمک میگیرد، توانست بالاخره با سماجت مختص خود، ارتش متجاوز و اشغالگر اسرائیل را ازجنوب لبنان بیرون کند.

ـــ یکی دیگراز ایرادهای واقعأ بنی اسرائیلی اسرائیل آنکه چرا دولت لبنان دو تن از شاخه سیاسی حزب الله را درکابینه خود دارد. آدمی واقعا خنده اش میگیرد. تاکنون اسرائیل و آمریکا به تمام دنیای عرب ایراد میگرفتند که چرا « دمکرات » نیستند و حالا که دولت لبنان با رعایت اصول دمکراسی و با در نظر گرفتن اينکه حزب الله در انتخابات اخیر آراء زيادی بدست آورده بود مجبور به واگذاری دو پست وزارت به حزب الله) آنهم شاخه سیاسی( شده است، ، مورد تهاجم قرار میگیرد. حال کسی در این میان نیست تا از این قلدرهای زمانه بپرسد که پس چرا اسرائیل خود از بدو تاسیس، تقریبا همیشه دولتهای خود را با ائتلاف بين احزاب بس تندرو و حتی نژادپرست تشکیل میداده است؟

مگر در ايرلند شمالی تشکيلات سياسی شاخه سياسی « ای ـ ارـ آ » و يا در اسپانيا ، تشکيلات شاخه سياسی حزب تجزيه طلب باسک ، شباهت زيادی به چگونگی تشکيلات حزب الله لبنان ندارند؟ اگر چنين است چرا شاخه سياسی حزب الله نبايد همچون آن گروه ها از حقوق سياسی بهره مند گردد؟

ـــ یکی دیگراز ایرادهای مضحک اسرائیل اینکه « حزب الله » ، حزبی است تروریست. البته پدیده تروریسم پدیده ای بس نسبی است و شاید هرگز نتوان تعریف یکدستی از آن داد. خود اسرائیل نه تنها ازاسحاق شمیر ومناخیم بگین، که با گذاشتن بمب و ترورمخالفین تأسیس کشور اسرائیل در دهه چهل ميلادی ، افراد بسیاریرا کشتند، را به عنوان « قهرمانان ملی » نام میبرد، که این دوتن سالهای مدیدی نیزبه عنوان رئیس دولت بر تخت قدرت نشستند. جنگ چریکی حزب الله برعلیه اسرائیل (بدون هر گونه جانبداری از نظرات بنياد گرائی مذهبی آنها و با تاکيد بر امر مخالفت نظری با بنيادگرائی و افراط گرائی مذهبی) نیزازهمان قماش شمیر و بگین است . بد نیست در اینجا گریزی به دیار اروپا بزنیم و به دوروئی کشورهای این قاره هم اشاره ای بکنيم. درکشورهائی همچو فرانسه، هلند ، دانمارک، بلژیک و نروژ که در طی جنگ جهانی دوم تحت اشغال آلمان نازی بودند، گرو هها وهسته های آزادیبخشی از اهالی آن کشورها ، با توسل به اعمالی بس خشونت آمیز و قهر آميز ،برای بیرون راندن ارتش اشغالگر نازیها، تحت عنوان نيروهای « رزيستانس » و جنبش مقاومت ملی دست به هزاران عمل بمبگذاری و ترور زدند و حتی بسياری از آن زنان و مردان وطنخواه در رابطه با جنبش مقاومت و مبارزاتشان عليه « ارتش نازيهای اشغالگر » جان خود را از دست دادند. امروزه اين کشور های اروپائی نه تنها بازماندگان رزيستانس و جنبش مقاومت را تا خرخره غرق مدال افتخار کرده اند، که هرسال به هر مناسبتی در جشنهای گوناگون در کاخهای سلطنتی و الیزه بعنوان نمايندگان «جنبش مقاومت » در دوران نازيها و حکومت هيتلری شرکت میکنند و اعلام خبرمرگ هر يک از آنان همیشه در رسانه های گروهی ذکر میشود. حال همین کشورها ، همگی « حزب الله » لبنان و يا « حماس » فلسطين را تروریست میخوانند. در حالیکه اسرائیل هنوز بخشی از خاک لبنان (منطقه شبعا) راتحت اشغال خود دارد و هنوز بین لبنان و اسرائیل قرارداد صلحی امضا نشده است . حزب الله میگوید تا تخلیه منطقه شبعا به حملات خود علیه دولت اشغالگر اسرائیل ادامه خواهد داد، درحالیکه اسرائیل این منطقه را جزیی از خاک سوریه دانسته و لذا حاضر نيست آنرا به لبنان پس بدهد، در واقع همچون دايه ای مهربانتر از مادر. در حاليکه همين اسرائيل ، بلنديهای جولان سوريه را از زمان جنگ سال ١٩٦٧ اشغال کرده و بهيچوجه حاضر به تخليه آن سرزمين نيست، ولی بناگهان دراينجا هوای سوريه را دارد. در حاليکه اگر ارتش متجاوز اسرائيل سرزمين های اشغالی در بلنديهای جولان را ترک کند، اسرائيل می تواند به اختلافات خود با دولت سوريه پايان دهد.

ـــ یکی دیگرآنکه اسرائیل ، علت حملات خود به کشور لبنان را جمهوری اسلامی اعلام کرده است، آنهم بدين خاطر تا افکاردنیا راازبرنامه های اتمی خود دور نگه دارد. اگر اين ادعا صحت داشته باشد و بيان آن گفتار از سوی دولت اسرائيل فقط جنبه تبليغاتی نداشته است ، پس بهتر نبود ، حال که سياستمداران اسرائيلی دست جمهوری اسلامی را خوانده بودند این حمله حزب الله را زیرسیبلی در ميکرد تا جمهوری اسلامی به هدف خود دست نیابد؟

ـــ یکی دیگرآنکه این ارتش مدرن اسرائیل با ژنرالهای ممتازو درجه یک خویش (بسیاری با مدرک تحصیلی از بهترين دانشگاههای نظامی همچو وست پوينت آمریکا) آخر آنقدراحمقند که ندانند که با مجهزترین ارتش دنیا نیز نمیتوان بر اینگونه مبارزات چريکی که از پشتيبانی و حمايت توده مردم وطنشان برخوردارند غلبه کرد؟ لازم نیست به عملکرد نظامی برادر بزرگ خود در عراق و افغانستان بنگرد و فقط کافی است تا اشغال هیجده ساله خود در همان جنوب لبنان را به خاطرآورد. آخرتویی که نتوانستی آنان را در عرض هیجده ساله شکست دهی، چون مورد حمايت مردم لبنان قرار داشتند، در هیجده روز چه غلطی میتوانی بکنی، جزگرفتن جان هزاران انسان بیگناه و آواره کردن و بی خانمان نمودن بيش از هفصد هزار تا يک مليون نفر . البته بايد متذکر شد که ارتش متهاجم اسرائيل در اعمال و کردار خود در لبنان و کناره غزه ثابت کرد که هيچ تفاونی مابين عملکرد و سياست اين ارتش با ارتش نازی های آلمانی در دوران هيتلر وجود ندارد. پس باید عللی دیگر در میان باشد.

از علل مهم و قابل ذکر ميتوان به دو نکته اشاره کرد که هر دو نيز بايستی همچو زنگ خطر از طرف جمهوری اسلامی جدی تلقی شود.
اول اينکه اين عمل اسرائيل دلالت بر آن دارد که با رسيدن زمان تسويه حساب آمريکا با سوريه ، دراشغال داشتن لبنان از سوی اسرائيل از لحاظ استراژی نه تنها جبهه شمالی جنگ آتی در دست اسرائيل خواهد بود ، بلکه خود اسرائيل با همکاری نيروهای ضد سوری ) همچو کردهای دروزی ) ميتواند جبهه ای برعليه سوريه بگشايد و اينبار اسرائيل بجای سوريه، لبنان را در دست داشته باشد. پرونده دست داشتن دولت سوريه در قتل « رفيق حريری » نخست وزير پيشين لبنان در سازمان ملل ، همچو « شمشمير داموکلس » بر سر دولت سوريه آويخته است و احتمالا آمريکا از آن برای رام کردن و همسو کردن دولت سوريه با سياست خود استفاده خواهد نمود. حمله شديد و نامتناسب اسرا ئيل به لبنان شايد علامت نزديکی زمان تسويه حساب با سوريه باشد.
علت دوم و به احتمال قوی، علت حقيقی اين حمله آن است که ، اسرائيل با سرکوب شديد و حذف کامل حزب الله در لبنان که در اينمورد از پشتيبانی و حمايت بوش و تونی بلر کاملا برخوردار است، در صدد است تا در صورت بمباران تأسيسات اتمی ايران توسط آمريکا و يا اسرائيل، فرصت تلافی را از جمهوری اسلامی بگيرد، يعنی پس از اينچنين حمله ای به ايران ، جمهوری اسلامی حتمأ در صدد حمله به اسرائيل خواهد بود، ولی ازآنجائيکه جمهوری اسلامی توانايی برخورد مستقيم با يک قدرت اتمی همچو اسرائيل را از راه دور نخواهد داشت، پس اجباراً محتاج به يک بازوی دور دست همچو حزب الله در همسايگی اسرائيل خواهد بود. ولی با محو حزب الله در لبنان ، اين امکان تلافی از جمهوری اسلامی گرفته خواهد شد .


  اما دراین میان و درمقابل این خشونت بی حد و مرز اسرائیِل در لبنان دنیا چه میکند؟ کشورهای قدرتمند غربی به سرکردگی آمریکا نه تنها به حرف سازمان ملل که اصولا به همین منظورتأسیس شده است وقعی نمی نهند که حتی وقاحت را به جایی میرسانند که نماينده ايالات متحده آمريکا در « شورای امنيت سازمان ملل متحد » با استفاده از « حق وتو» ، مانع از اتخاذ تصميم آن « شورا » در جهت خواست آتش بس فوری می گردد و در نشست رم بسياری از کشورها به دولت اسرائيل ، چراغ سبز نشان می دهند . خانم کاندوليزا رايس وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا به دولت اشغالگراسرائیل و ارتش خونخوار آن، بخاطرويران کردن لبنان و قتل عام مردم آن کشور صد آفرین گفته و پرزيدنت بوش بطور علنی با آتش بس مخالفت می کند و برای آن شرايطی مطرح می کند ، از جمله « خلع سلاح حزب الله » و در واقع تسليم شدن نيروهای طرفدار استقلال و آزادی لبنان و تشکيل کشور فلسطين در سرزمينهای اشغالی، که آن خواست ها در مخالفت با سياست دولت متجاوز اسرائيل و پرزيدنت بوش قرار دارد. بیشک همین واکنش آمریکا بهترین هدیه ای است که « اسامه بن لادن » بعد ازحمله آمریکا به عراق از این کشور دریافت کرده است. رهبران فاسد کشورهای عربی نيز در اين ميان مانند هميشه نه تنها به کمک برادران لبنانی و فلسطينی خود برنخاستند، که حتی بعضی از آنان مانند عربستان سعودی دردل از نابودی و حذف شيعيان لبنان دلشاد شدند.

طنزتاريخ اينکه، تنها کشوري که در اين ميان اعتراض شديدی کرد، همانا ايران غيرعرب بود. و واقعأ نيز از معدود سياستهای درست خارجی جمهوری اسلامی همين جانبداری از مظلومين لبنانی و فلسطينی میباشد. البته کمکهای مالی ، سياسی و نظامی جمهوری اسلامی نه بخاطر اعتراض به پايمال شدن « حقوق بشر» و « حاکميت ملی » مردم لبنان و دفاع از آن « حقوق » ، بلکه اين کمکها در رابطه با سياست مشترک وهمسوئی آنها در « بنيادگرائی مذهبی » می باشد. دليل روشن آنهم در اينجاست که اگر دولت جمهوری اسلامی واقعآً مدافع اجرای « حقوق بشر » می باشد و به پايمال شدن آن حقوق در لبنان و سرزمين فلسطين اشغالی ، توسط دولت اسرائيل اعتراض دارد ، پس چرا و بچه دليل خود اين چنين بيرحمانه و ظالمانه در پايمال کردن « حقوق بشر » و حتی حقوق قانونی شهروندان دگرانديش ايرانی در ايران رفتارمی کند؟ مگر ايرانيان دگرانديش و مخالف بنيادگرائی مذهبی، « بشر » نيستند؟

علاوه بر توضيحی که در رابطه با کمکهای سياسی ـ نظامی جمهوری اسلامی به حزب الله و حماس داده شد، جمهوری اسلامی ازاين حمايت سياسی خود اهداف ديگری را نيز دنبال ميکند تا درآينده همچو « آسی در بازی سياسی » از آن بهره گيرد.

ما سوسياليستهای مصدقی همواره از تمام مظلومين دنيا ــ از جمله مظلومين ايرانی که حقوق سياسيشان از سوی هيئت حاکمه سرکوبگر جمهوری اسلامی پايمال می شود ــ ، سوای رنگ پوست، نژاد و مذهب و وابستگی گروهی و مسلکی حمايت کرده وميکنيم و در اين ميان نيزهمواره از صلحي پايداردرمنطقه خاورميانه جانبدار ی می نمائيم.

صلحی عادلانه در دو ستون :

ـــ که دريک ستون آن، برسميت شناختن و انعقاد صلح با کشوراسرائيل ازسوی اعراب ، البته بشرط تخليه کامل تمام سرزمين های اشغالی از جمله بيت المقدس شرقی از سوی دولت متجاوز اسرائيل و موافقت با تأسيس کشور فلسطين با مرزهای پيش از جنگ ١٩٦٧ وحق بازگشت تمام پناهندگان فلسطينی به کشور نوپای خود، پس از دريافت خسارت مالی بابت زمينهای ازدست رفته شان )ازاسرائيل یا آمريکا ( را د ر مد نظردارد.

ـــ و ستون ديگر آن برگرداندن بلنديهای جولان به سوريه ومنطقه شبعا به لبنان از سوی اسرائيل واحترام به استقلال واقعی لبنان از سوی اسرائيل ، سوريه و ايران )آس دردست جمهوری اسلامی ) می باشد.

ما اطمينان داريم که بعد از چند سال صلح و دوستی ، جنگ و خصومت جای خود را به تجارت و رشد شکوفايی اقتصادی خواهد داد. بهبو دو ارتقاء اقتصادی هميشه باعث رشد فکری و شناخت بيشترو بهتر طرفين از يکديگر می گردد.

زنده باد لبنان مستقل،
تأسيس باد کشور مستقل فلسطين،
زنده باد صلح و آزادی

رضا رحيم پور
مسئول اول شاخه سازمان سوسياليستهای ايران در دانمارک
9 مرداد 1385 برابر با 31 ژوئن 2006
socialistha@ois-iran.com
www.ois-iran.com

 

بازگشت به صفحه نخست


Free Web Counters & Statistics