خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

كلاهبرداري در تاريكي

نویدنو:01/8/1385

كلاهبرداري در تاريكي

 حسين شريعتمداري

 

۱ آبان ماه ۱۳۸۵    ساعت : ۵۸ , ۰۰
خبرگزاري انتخاب : حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه كيهان در يادداشت امروز (دوشنبه) اين روزنامه نوشت: استاد مطهري مي فرمود «اشاعره در تاريكي كلاه معتزله را برداشتند» و داستان اين كلاهبرداري شنيدني و درس آموز است. «اشاعره» و «معتزله» دو گروه و نحله كلامي در ميان اهل سنت بودند كه ضمن اعتقاد به اسلام و انجام آداب و تكاليف ديني، در برخي از مباحث كلامي نظير «استقلال عقل»، «حسن و قبح ذاتي اعمال» و مفاهيم ديگري از اين دست با يكديگر اختلاف نظر داشتند. اين تفاوت ديدگاه به صف بندي آنان در برابر هم و درگيري و مجادله گسترده منجر شده بود.
و اما... «اشاعره» در اوايل قرن سوم هجري و در اوج درگيري و مجادله با معتزله، دست به يك ترفند زده و نام خود را «اهل حديث» نهادند. اين نامگذاري باعث شد كه شماري از عوام، طيف مقابل اشاعره، يعني معتزله را جماعتي بي اعتقاد به احاديث تلقي كنند! و حال آن كه مسئله مورد اختلاف اشاعره و معتزله كمترين ارتباطي به اعتقاد يا عدم اعتقاد آنان به احاديث يا سنت نبوي(ص) نداشت و به قول استاد مطهري، معتزله نه فقط به احاديث كم اعتناء نبودند، بلكه در مقايسه با اشاعره، از اعتقاد راسخ تري نسبت به احاديث و سنت نبوي(ص) برخوردار بودند و...
سوء استفاده از «نام»ها و «نشانه »ها و يا به بيان استاد مطهري «كلاهبرداري در تاريكي» منحصر به اشاعره نبوده است و پيش از آنها نيز اينگونه ترفندها سابقه داشته است و صدالبته بعد از آنان هم... انتخاب تابلوي «اصلاح طلب» از سوي احزاب و گروههايي كه اكثر آنان اعتقادي به اصلاحات نداشتند و در همان حال اتهام «محافظه كار» به كساني كه كمترين نشانه اي از محافظه كاري در بينش و منش اكثر آنها ديده نمي شد، از جمله همين كلاهبرداري ها طي دهه اخير در عرصه سياسي كشورمان است و...
اين روزها، همزمان با تهديدهاي آمريكا و اروپا عليه ايران اسلامي و در حالي كه احتمال صدور قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد با هدف تحريم كشورمان قوت بيشتري گرفته است برخي از احزاب و گروه هاي سياسي مي كوشند، تن دادن به سازش در مقابل آمريكا و متحدانش و چشم پوشي جمهوري اسلامي ايران از حق مسلم و قانوني خود در برخورداري از فناوري صلح آميز هسته اي را در پوشش «خردورزي» توجيه كرده و قابل قبول معرفي كنند و اين سؤال را بي پاسخ مي گذارند كه مگر مقاومت و ايستادگي در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش مفهومي غير از «خردورزي» دارد؟ و توضيح نمي دهند كه اگر خردورزي مورد نظر آقايان ترجمان ديگري از سازش و تسليم پذيري است، چرا واژه ها را جابه جا مي كنند و «زنگي» را به وارونگي «كافور» مي نمايانند؟!
روز شنبه، يكي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات با اشاره به شرايطي كه اين روزها پرونده هسته اي كشورمان با آن روبروست و ضمن تأكيد بر حق قانوني ايران در برخورداري از فناوري صلح آميز هسته اي، به طور تلويحي، تصميم كنوني مسئولان هسته اي كشورمان براي ايستادگي و مقاومت در برابر باج خواهي حريف را رفتاري بدون محاسبه ناميده و نوشت «در چنين شرايط بغرنجي سياستمداران هوشمند و خردورز در دوراهي شعارهاي حماسي و رفتارهاي بدون محاسبه و يا اتخاذ زيركي در تصميم و اتخاذ روش هاي پيچيده، تن به دومي مي دهند، زيرا تن دادن به نازل ترين و يا شناخته شده ترين روش هاي مقاومت، كار سختي نيست.مهم استفاده از ظرافت ها و تكنيك هاي غريبي است كه فرجام بخش معادله نهايي باشد
اين عبارت و نمونه هاي مشابه آن را اين روزها در برخي از مطبوعات مدعي اصلاحات و يا شخصيت هاي سياسي وابسته به جبهه مزبور به فراواني مي توان يافت.
اگرچه اينگونه تحليل ها ظاهري مصلحت انديشانه دارند ولي در اين باره، اشاره به نكاتي ضروري است.
1-
مروري گذرا بر چالش هسته اي 3ساله ايران كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه جمهوري اسلامي ايران براي جلب اعتماد آژانس بين المللي و اثبات صلح آميز بودن فعاليت هسته اي خود از هيچ كوششي دريغ نكرده و به تمامي خواسته هاي آنان - هرچند غيرقانوني و فراتر از مفاد NPT و پادمان هاي مربوطه- تن داده است.
ايران در نشست اكتبر 2003 تهران، به طور داوطلبانه غني سازي اورانيوم را به حالت تعليق درآورد و پس از آن در توافقنامه پاريس، علاوه بر غني سازي اورانيوم، ساير فعاليت هاي هسته اي خود، از جمله UCF اصفهان، قطعه سازي سانتريفيوژها و... را نيز داوطلبانه متوقف كرد و در همان حال اجراي پروتكل الحاقي 2+93 را بي آن كه به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسد پذيرفت و به بازرسان آژانس اجازه داد از تأسيسات هسته اي كشورمان به طور سرزده- از هر مكان و در هر زمان-بازرسي به عمل آورند و همزمان بيش از 1000 صفحه اسناد هسته اي ايران را به آژانس بين المللي انرژي اتمي تسليم كرد. در مذاكرات فشرده و پي درپي با سه كشور اروپايي انگليس، فرانسه و آلمان حضور يافت و... علي رغم تمامي اين همكاري نزديك و فراتر از قوانين و ضوابط مربوطه، پرونده هسته اي كشورمان كماكان در دستور كار شوراي حكام آژانس قرار داشت. در اجلاس پاريس غربي ها از ايران تضمين هاي عيني - OBJECTIVE GUARANTEES-خواستند كه فعاليت هسته اي ايران به سوي توليد سلاح نرود و در مقابل قرار شد تضمين هاي قطعي -FIRM GUARANTEES- بدهند كه در عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، تكنولوژيك و امنيتي با تهران همكاري كنند. اما 3ماه بعد در نشست لندن با صراحت اعلام كردند كه مقصود آنها از «تضمين عيني» دست كشيدن ايران از فعاليت هسته اي است و...
بعد از اجلاس لندن كه ايران اسلامي تمامي همكاري ها و همراهي هاي فراقانوني خود- از جمله تعليق كامل فعاليت هاي هسته اي و اجازه بازرسي هاي سرزده و...- را بي نتيجه يافت و نظر صريح و باج خواهانه آمريكا و متحدانش را مبني بر محروميت جمهوري اسلامي ايران از فن آوري صلح آميز هسته اي- كه در تضاد آشكار با مفاد NPT بود- دريافت كرد. فاز جديد در تعامل با آژانس آغاز شد و به عنوان اولين گام فعاليت UCF اصفهان را از تعليق داوطلبانه خارج كرد. اين رخداد در دوران دولت آقاي خاتمي اتفاق افتاد و اگر امروزه، برخي از طرفداران و دست اندركاران دولت موسوم به اصلاحات، آن اقدام را «نسنجيده» دانسته و خردورزانه تلقي نمي كنند بايد خودرا به اجتناب از خردورزي متهم كنند. اما، واقعيت آن است كه جاده ديپلماسي خارجي «يك طرفه» نيست و هنگامي كه همكاري و همراهي با حريف نتيجه اي غير از اصرار آنان بر باج خواهي نداشته باشد، خردورزي در پرهيز از باج دادن است، يعني آنچه امروزه مسئولان پرونده هسته اي كشورمان با صلابت دنبال مي كنند.
2-
در گرماگرم جنگ تحميلي، نهضت آزادي با صدور اطلاعيه ها و بيانيه هاي مفصل و پي درپي نسخه تسليم مي پيچيد. اين بيانيه ها، قبل از انتشار در داخل كشور، در اختيار راديوهاي بيگانه قرار مي گرفت و بلافاصله از سوي اداره استخبارات ارتش بعثي به عربي ترجمه شده و در پادگان هاي نظامي عراق براي روحيه بخشيدن به ارتش اين كشور توزيع مي گرديد. در تمامي اين اطلاعيه ها و بيانيه ها يك فرمول واحد به چند بيان متفاوت ترويج و تبليغ مي شد. مضمون اين فرمول كه نهضتي ها در نشست هاي داخلي خود از آن تحت عنوان دكترين «شير و آهو» ياد مي كردند اين بود كه «آهو در مقابل شير چاره اي جز فرار ندارد و همانگونه كه حمله شير برخاسته از خوي طبيعي و غريزه درندگي اوست و قابل ملامت نيست، فرار آهو از مقابل شير نيز اقدامي سنجيده و قابل تحسين است.»!... و اين، يعني تن دادن به ظلم، پذيرش ذلت و تسليم شدن در برابر درندگان بين المللي و...
اكنون بايد از آقاياني كه اين روزها علي رغم تعامل سه ساله ايران با حريف و پاسخ باج خواهانه آمريكا و متحدانش به اين تعامل، هنوز هم ايستادگي و مقاومت در برابر خواست غيرقانوني و ذلت بار دشمن را در پوشش واژه هاي عوام فريبانه اي نظير «خردورزي» و «عقل گرايي» توجيه مي كنند، پرسيد اگر منظورتان از خردورزي، تسليم شدن و ذلت پذيري است، در كجاي دنيا و در كدام مشرب سياسي، تن دادن به ذلت را خردورزي مي نامند؟ و اگر اينگونه نيست، پس منظورتان از خردورزي چيست؟
3-
و بالاخره، به نظر مي رسد، تحليل ها و اظهارنظرهايي از اين دست در پي دشمني هاي كور برخي از گروهها و احزاب سياسي نسبت به دولت اصولگرا مطرح مي شود و مقصود از آن، ارائه تصويري از دولت است كه در آن «خردورزي» جايي ندارد! يعني دقيقاً ادامه همان توهم پراكني كه اقدامات و تصميم هاي دولت را فاقد پشتوانه كارشناسي معرفي مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics