کدام شما...؟
بانو
صابرى
تقديم مىکنم، با عشق و دردى مشترک به خواهرم مريخ و تمام همسران
جانباختگان که با فاجعه تابستان سال
۶۷
درد و رنجشان جاودانه شد.
مرا درديست اندر جان اگر گويم زبان سوزد اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان
سوزد
سخن بگوييد زبان بگشاييد اى شمايانى که زبانها را بريديد و تاريکى
دلهاتان را همچون چادر وحشت بر سرتاسر ايران گسترديد.
در هجدهمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسى اينبار سخنى متفاوت دارم با
اشخاصى متفاوت.
اينبار سخن من با زنان، مادران و فرزندان اين جانباختگان نيست.
اينبار روى سخن من با کسانیست که اکنون فرياد آزادى بيان، آزادى زندانيان
سياسى، آزادى عقيده و لزوم اجرای حقوق بشر را سر دادهاند.
روى سخن من با شما اصلاحطلبان حکومتى و غير حکومتى ست.
از آقاى خاتمى، حجاريان، عبدالله نورى، مصطفى معين گرفته تا آن وزارت
اطلاعاتىها و پاسدارانى که در زندانهاى رژيم جمهورى اسلامى انجام وظيفه
مىکرده و مىکنند.
با کسانى است که به نحوى جمهورى اسلامى را يارى دادهاند.
بگوييد کدام شما به طبيعىترين
خواست ما خانوادهها جوابى دادهايد؟
کدام شما قبر و گورى از عزيزان ما به ما نشان دادهايد؟
کدام شما وصيتى، دليلى براى اين کشتار به ما دادهايد؟
کدام شما بدوىترين حقوق انسانى ما و اين جانباختگان را به رسميت
شناختهايد؟
کدام شما نشانهاى از عدم رضايت خودتان با اين کشتارها رو کردهايد؟
کدام شما خواهان اعاده حيثيت به اين جانباختگان شدهايد؟
کدام شما به حضور زنان و بچهها در زندانها اعتراض کردهايد؟
به فرزندان ما حق ديدار فرزند را
نمیداديد
پيشکشتان، لااقل آنها را با ما در يک سلول نمىانداختيد!
ولى با کدام منطق و احساس بشرى زندان در زندان براى مادران ساختيد؟
آيا هرگز به رنج و درد و تلاش مادرى انديشيدهايد که علاوه بر تحمل شکنجه و
رنج زندان بايد جوابگوى شکم گرسنه فرزندانش و چشمان از حدقه بيرون آمده از
وحشت آنان باشد؟
آيا هرگز انديشيدهايد که ضجههاى انسانى ديگر را شنيدن چقدر جانکاه و
جانسوز است؟
آيا انديشه کردهايد به عمق استيصال مادر که که از اين درد جانکاه مىسوزد
و ترس و وحشت را در نگاه فرزندانش نظاره مىکند؟
کدام انسانى با انسان ديگر، کدام مردى با مردى ديگر آن مىکند که شما با ما
کرديد؟
کدام شما به حضور زنان حامله در زندان معترض بوديد؟
کدام شما معترض بوديد که زنى حامله را ١١ روز بعد از دستگيرى به عنوان زنى
بد کاره به بيمارستان ببرند و بلافاصله پس از وضع حمل در حالى که ردى از
خون پشت سرش به جا مى گذارد همراه با نوزاد به سلول برگردانيد، جايى که
دخترى ٢ سال و نيمه در انتظار مادر است!!
کدام شما به وجود بچه سه ماهه در زندان اعتراض کرديد؟
کدام شما رحم به دل داشتيد که بگوييد بچه سه ماهه نبايد ١۵
روز يکبار براى ده دقيقه هواخورى و نور آفتاب داشته باشد، تازه اگر پدر و
مادر مورد خشم و غضب قرار مىگرفتند هوا و نور را از فرزندان ما دريغ
مىکرديد.
کدام شما به مويرگهاى بيرون زده چشمان پر آبى که از بس در سلولهاى کميته
مشترک از هوا و نور محروم بودند و تاب نور خورشيد را نداشتند اعتراض کرديد؟
کدام شما گفتيد و انديشيديد که نان خشککى که دستان مهربان زندانى ديگرى روى
ديوار دستشويى ها گذاشته بود وبا آب دهان مادر نرم مى گشت تا به دهان بچه
شيرخوارهاش فرو رود غذاى مناسبى براى کودک نيست؟
کدام شما به عمق درد و رنج اين مادر انديشه کرديد؟
کدام شما انديشيديد که جملاتى مثل بازجويى داريم، دادگاه داريم، درسهاى
زيبايى براى يک دختر شيرينزبان ٢ ساله نيست؟ و عجب اين دختر شيرين آرزوى
بازجويى داشت.
چون اگر بازجو سر حال بود با شيرين زبانیهايش مىتوانست در دل سنگ بازجو
اثر کند و براى چند دقيقه بابايش را ببيند.
کدام شما به سطلى براى قضاى حاجت ٢ بچه در گوشه يک سلول يک و نيم در دو
مترى که از بدو تاسيس نور آفتاب به خود نديده بود اعتراض کرديد؟
کدام شما دغدغه تنفس اين هواى مسموم را براى بچهها داشتيد؟
کدام شما اعتراض کرديد به اين رفتار حيوانى که با تريلى به خانوادههاى
بهترين فرزندان اين خلق يک ساک و يا دو ساک تحويل دادند؟
کدام شما به دستگيریها و مزاحمتهاى پى در پى ما خانوادهها در خاوران
اعتراض کرديد؟
کدام شما از رنج من مادر، من همسر پس از ١٨ سال مطلع شدهايد؟
کدام شما مىتوانيد به شمع سوخته وجود ما قسم ياد کنيد و دم از بخشش و
فراموش نکردن بزنيد؟
ما با صداى رسا رو در روى شما سخن مىگوييم. از شما مىخواهيم که گوشهاى
از آنچه را که ما نمىدانيم آشکار کنيد،
و ننگ آنچه را در خلوت، در تاريکى شب در سياهچالهاى زندانهايتان در حق
عزيزان ما روا داشتيد بيان کنيد.
آنوقت ما چشم در چشم شما فرياد خواهيم کرد ما فراموش نکردهايم و نخواهيم
کرد مرحمت نموده خود راهى براى فراموشى به ما نشان دهيد.
سه شنبه
۷
شهريور
1385
منبع
: کار آنلاين
|