خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

مهمترين دستاورد برنامه‌ريزي شده دولت احمدی نژاد تضعيف بنيه‌هاي مدني كشور در همه امور بوده است

نویدنو:21/5/1385

محمدرضا خاتمي در مراسم افتتاحیه کنگره جبهه مشارکت: مهمترين دستاورد برنامه‌ريزي شده دولت احمدی نژاد تضعيف بنيه‌هاي مدني كشور در همه امور بوده است

اصلاحات راه بي بديل خروج كشور از بحران‌هاي پيش روست...اصلاح‌طلبان سياست هماهنگي را درباره انتخابات شوراها و خبرگان اتخاذ كرده‌اند...
دبير كل جبهه مشاركت ايران اسلامي گفت: اصلاح‌طلبان با دورانديشي، سياست منسجم و هماهنگي را در مورد اين دو انتخابات اتخاذ كرده‌اند. شركت يا عدم شركت، نحوه شركت و نيز نحوه مواجهه با آنها با همه مسائل پيرامون انتخابات از جمله اموري است كه مدنظر بوده است و به آنها توجه ويژه‌اي شده است و به نظر مي‌رسد وحدت نظر قابل قبولي در بين آنها ايجاد شده است.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدرضا خاتمي در سخناني در نهمين كنگره جبهه مشاركت ايران اسلامي اظهار داشت: جبهه مشاركت ايران اسلامي به عنوان نهاد سياسي برآمده از جنبش اصلاح‌طلبي مردم ايران و حركت تاريخ‌ساز دوم خرداد، وارد نهمين سال حيات خود مي‌شود. حياتي كه مشحون از كاميابي و ناكامي و شيريني و تلخي بوده است اما هرآنچه بوده است جنبش و پويايي و حركت به سوي تكامل و پيشرفت به حساب مي‌آيد.

وي افزود: جبهه مشاركت ايران اسلامي مفتخر است كه توانسته است انسجام فكري و تشكيلاتي خود را در زمينه‌هاي مختلف بيشتر كند و از يك تلاش جبهه‌اي به سمت حزبي با اصول مشخص كه هدفي روشن را دنبال مي‌كند حركت كند و اين دستاورد به قيمت تلاش شبانه‌روزي و هزينه‌هاي فراواني است كه تك تك اعضاي حزب پرداخته‌اند. به ياد داشته باشيم حتي در زماني كه اكثريت نمايندگان مجلس از اين حزب بودند و دولت اصلاحات نيز از فعاليت‌هاي مدني و اقدامهاي حزبي حمايت مي‌كرد، باز هم بيشترين فشار از سوي مخالفان اصلاحات متوجه اين حزب بود و از سوي اصلاح‌طلبان درون و برون حكومتي نيز گاه بي‌مهري‌هايي را متحمل مي‌شد و در اين ميان ضعف تشكيلاتي، ايده‌آل‌طلبي و شتاب‌زدگي و كم‌توجهي به برخي واقعيت‌هاي موجود جامعه پيچيده ايراني هم سبب شد تا قدر همه فرصت‌هاي فراهم آمده در هشت سال دوران اصلاحات به خوبي دانسته نشود.


خاتمي ادامه داد: ما همه اين شرايط را مولود طبيعي روند گريزناپذير دموكراتيزاسيون جامعه ايراني و نو شدن ساختارهاي كهن مي‌دانيم كه طبعا روح و ذهن و به تبع آن رفتارهاي بيروني را تحت تاثير قرار داده است. مبناي حركت حزب بر پذيرش راهبرد اصلاحي و نه روشهاي انقلابي‌گري براندازانه، حركت تدريجي، آهسته ولي مداوم و در عين حال ضرورت تبيين شفاف، دقيق و مرزبندي شده ديدگاه‌ها و خط مشي‌ها و تاكتيك‌ها استوار بوده است تا بتوان با جلب مشاركت هرچه بيشتر مردم كشور را دوباره ساخت.


وي با بيان اينكه شعار «معنويت، عدالت و آزادي» و «ايران براي همه ايرانيان» خاستگاه اعتقادي دين‌بنياد حزب را مشخص مي‌كند و ضرورت توجه توامان به عدالت و آزادي را در بينش حزب تبيين مي‌سازد، ادامه داد: اين شعارها فارغ از عقيده، نژاد، ‌زبان و قوميت، همه ايرانيان را شهروندان برابري مي‌داند كه از حقوق يكسان برخوردارند. اين دو شعار همواره و در همه مراحل سرلوحه حركت حزب بوده است هرچند گاه با ارائه كمرنگ بخشي از اين اصول و مهمتر از آن تبليغات سوء مخالفان اصلاحات در اذهان بخشهايي از جامعه، ممكن است نسبت به ماهيت حركت جبهه مشاركت القاي ترديد شده باشد.


دبيركل جبهه مشاركت اظهار داشت: اينك پس از هشت سال تجربه مستمر و پرفراز و نشيب بر آن هستيم تا با تكيه بر ايمان،‌دانايي و تجربه خود و با پاي فشاري بر هدف‌ها و راهبردهاي از پيش تعيين شده، با اتخاذ تاكتيك‌هاي مناسب، خواست بخشهاي وسيعي از مردم ايران را كه در يك كلمه به «اصلاحات» خلاصه شده است در اركان قدرت و جامعه پيگيري كنيم، اصلاحاتي كه تنها در بعد سياست خلاصه نمي‌شود بلكه اقتصاد و فرهنگ را نيز در بر مي‌گيرد. ضرورتي كه در سطح رسمي نيز از سوي دولت اصلاحات به خوبي به آن توجه شد و برنامه عملي اين اصلاحات هرچند ناكامل در برنامه چهارم توسعه و سياست‌هاي كلي كشور تدوين شد هرچند امروز در عمل به آنها هيچ پايبندي وجود ندارد و بيم آن مي‌رود از آنها جز ظاهري بي روح باقي نماند.


وي ادامه داد: ما اينك براي تحقق اهداف خود با وضعيتي روبرو هستيم كه حاكميت يكپارچه فعلي در قول و عمل با بسياري از روندها و برنامه‌هاي اصلاحات مخالف است، نگاهي از سر اعتقاد به آزادي و دموكراسي ندارد و حد مجاز آزادي را تا آنجا مي‌داد كه اثري در قدرت نداشته باشد. تنوع فكري و فرهنگي را برنمي‌تابد و حاكميت تنگ نظرانه دولتي را بر همه نهادهاي علمي و فرهنگي تحميل مي‌كند. ظاهرسازي و تحجر به جاي معنويت ميدان گرفته است و در عرصه اقتصاد، هرچند عدالت سكه رايج در گفتار است اما در عمل شاهد نگاه محدود و كهنه به مفهوم عدالت و تشديد شكاف‌هاي طبقاتي هستيم. شهروندان ايراني ديگر فقط به دو درجه تقسيم نمي‌شوند بلكه حتي در ميان خودي‌هاي خودشان نيز درجه‌بنديهاي متعددي بروز كرده است. در اين شرايط اصلاح‌طلبان موظف هستند در درجه اول براي پاسداشت دين رحمت و آزادي و استقلال و تماميت ارضي ايران عزيز و در درجه بعد براي تقويت امنيت و وحدت ملي و نگاهداشت منافع ملي از هيچ كوششي فروگذار نكنند.


خاتمي با بيان اينكه اتخاذ مشي «سياست‌ورزي» توسط ما پاسخي به اين نيازها و با در نظرگرفتن اين واقعيت‌هاست، گفت: ما معتقديم اصلاحات راه بي بديل خروج كشور از بحران‌هاي پيش روست. ما معتقديم در برابر همه فشارها و تضييقات، بي‌عدالتي‌ها و آزادي ستيزي‌ها بايد و مي‌توان با تكيه بر راهبرد سياست‌ورزي، مانع از به بن بست رسيدن همه راه‌ حل‌هاي مسالمت‌آميز شد و بجاي قهر و انفعال يا كينه، ‌با منطق و گفت‌وگو و راهكارهاي مدني بر مشكلات غلبه كرد. اين راه هر چند طولاني است و حتي در صورتي كه نهادهاي انتخابي در اختيار اصلاح‌طلبان قرار گيرد تصور غلبه بر همه مشكلات در آينده نزديك چندان خوشبيانه نيست، اما بدون ترديد سبب حاكميت روشها و روندهايي مي‌شود كه ماندگار است و حتي بر دل و جان و رفتار سرسخت‌ترين مخالفان اصلاحات نيز تاثيرگذار است و مي‌تواند ما را از تكرار تجربه ناتمام مشروطيت و نهضت ملي شدن نفت بي‌نياز كند.


دبيركل جبهه مشاركت ادامه داد: خوشبختانه در يك سال گذشته با بازنگري تجربه هشت ساله و احصاي نقاط قوت و ضعف آن دوره، اينك اراده حاكم بر كل جريان اصلاحات، ايجاد حركتي هماهنگ، متفكرانه، واقع‌گرايانه و دراز مدت است كه بر اساس اولويت‌هاي پيش رو، همه حول حداقل‌هاي بديهي به توافق دست يابند و إن‌شاءالله ما در آينده نزديك شاهد آثار اين حركت ميمون و فرخنده خواهيم بود. براي درك بهتر ضرورت اين حركت جديد ناچار هستيم شرايط فعلي خود را با ديدي عميق و نقادانه مورد بررسي قرار دهيم.


خاتمي در ادامه سخنانش به بررسي سياست داخلي در يك سال گذشته پرداخت و با بيان اينكه يك سال پيش دولتي بر سر كار آمد كه آخرين حلقه اصلاح‌طلبي را از زنجيره به هم پيوسته حاكميت جدا كرد و براي اولين بار در تاريخ انقلاب اسلامي حاكميت يكپارچه شد، اظهار داشت: ما ضمن اينكه حاكميت يگانه دموكراتيك را ضامن پيشرفت و ترقي مي‌دانيم، از اين نحو يكدستي نگران بوده و هستيم؛ ولي در عين حال شرايط استثنايي فراهم كرد تا حاكميت بتواند همه توان و قدرت خود را براي حل معضلات تاريخي كشور به كار گيرد و اين ادعا كه كساني چوب لاي چرخ حركت آنها مي‌گذارند اساسا موضوعيت نداشته باشد.


وي افزود: ويژگي ديگر دولت جديد، تكيه بر شعارهاي ارزشي براي رفع مسائلي بود كه توجه ويژه بسياري از مردم را به خود معطوف كرده است. بسط عدالت و مبارزه با فساد گسترده و همه جا گير مهمترين وعده‌هايي است كه از دولت جديد به گوش رسيده است. اين وعده‌ها براي جامعه‌اي كه مهمترين نقطه پيوستگي اجتماعي در آن، باور به وجود تبعيض و نابرابري است سبب ايجاد اميد شد.


خاتمي گفت: در كنار اين نقاط مثبت، ذخاير سرشار ارزي كشور همراه با افزايش بي‌نظير درآمد نفت، فرصتي طلايي در اختيار دولت قرار داد كه به وعده‌هاي خود عمل كند. بديهي است كه آن شعارها و اين درآمد سرشار، به حق سبب توقع مردم شد تا بخواهند هرچه زودتر شاهد رنگين شدن سفره‌هاي خود باشند.


دبيركل جبهه مشاركت ادامه داد: دولت جديد هرچند سازمان رسمي و مشخص حزبي را در اختيار نداشت و حتي احزاب شناخته شده حامي خود را به كنار زد، اما از مزيت وجود يك سازمان شبه نظامي سراسري برخوردار بود كه اعمال مديريت را در اقصا نقاط كشور براي وي فراهم كرده است. به علاوه وقت گذاري و پشتكار قابل تحسين مديريت ارشد دولتي و كنار گذاشتن همه رودربايستي‌هاي اجرايي و سياسي و ناديده گرفتن همه موانع حتي قانوني بر سر راه تحقق برنامه‌ها و حذف آنها را بايد از خصوصيات موثر حاكميت يكپارچه جديد دانست.


وي تصريح كرد: از ديد ما دولت جديد بايد فرصت كافي براي بسط مديريت و تدوين و اجراي برنامه‌هاي خود را پيدا مي‌كرد. يك سال فرصت مناسبي بود كه اين دولت بدون هيچ چالشي از سوي منتقدان داخلي خود توانست حاكميت خود را بر همه عرصه‌ها بگستراند و زمام امور را به طور كامل در دست گيرد. و اين نيز فرصت استثنايي بود كه هيچ دولتي در كشور تا به حال از آن برخوردار نبوده است. تنها به ياد بياوريد كه براي دولت خاتمي، برنامه سقوط در عرض شش ماه تهيه شده بود و تا انتهاي كار هم ادامه يافت. قتل‌هاي زنجيره‌اي تنها نمونه‌اي از اين سناريوها براي سقوط دولت خاتمي بود.


خاتمي با بيان اينكه فرصت ديگر براي دولت جديد بستر مناسب جهاني بود، ادامه داد: رويكرد مثبت تقريبا همه كشورها به همكاري و مشاركت در برنامه‌هاي توسعه ايران نشانه جايگاه رفيع بين‌المللي كشور بود. در سايه اين فرصت كم نظير، توقع به حق مردم اين بوده و هست كه جاده ترقي به سرعت پيموده شود و چنان كه خود گفته‌اند در پايان دوره، لفظ محروميت در هيچ جاي كشور مفهومي نداشته باشد. و اما اينك پس از يك سال مي‌توان به راحتي به ارزيابي عملكرد حاكميت يگانه نشست و در وراي شعارها، تحقق دستاوردها را برشمرد.


وي اعلام كرد: شايد در عرصه عمومي، مهمترين دستاورد برنامه‌ريزي شده دولت تضعيف بنيه‌هاي مدني كشور در همه امور بوده است. نگاه دولت به مردم به صورت توده‌اي است كه همه گوش هستند و وظيفه آنها ابراز احساسات به شعارها مي‌باشد. اما باور به اينكه اين توده‌ها بايد مجال و اجازه سازمان‌يابي بر اساس منافع صنفي و طبقاتي و عقيدتي خود پيدا كنند وجود ندارد. حتي در سطح تصميم‌گيري‌هاي كلان كشور، نه تنها نهادهاي سياسي و عمومي و تخصصي بلكه مديران ارشد اجرايي كشور هم دخالت چنداني ندارند و تنها افراد معدودي هستند كه تصميم مي‌گيرند و سايرين بايد مجري اين تصميمات باشد و اين قاعده حتي شامل معدود وزيران با تجربه، صاحب نظر و مدير هم مي‌شود. نتيجه بديهي اين امر بر كنار ماندن خيل عظيم نخبگان كشور از اثرگذاري در اداره كشور است. اين فقر شديد كارشناسي در بدنه اجرايي كشور و مديريت آنها با حذف گسترده مديران و كارشناسان به نقطه اوج خود رسيده است. مساله اصلي فقط اين نيست كه دولت خود را از نظرات كارشناسي محروم مي‌كند بلكه فشارهاي آشكار و مخفي سبب شده است تا نهادهاي مدني نورسته نيز ناتوان شوند و لذا در مجموع با شيوه‌اي از حكمراني روبرو هستيم كه امكان نقد از درون و برون را بر خود مي‌بندد و خود را غير پاسخگو و غير قابل نظارت مي‌كند. حاصل اين كار برقراري روابط سلطاني بين حاكم و مردم، انسداد و ناتوان ساختن حكومت از اداره امور مردم در دنياي پيچيده كنوني است. زودرس‌ترين حاصل اين سياست در عرصه اقتصاد است.


دبيركل جبهه مشاركت گفت: تصميمات يك شبه و عقب‌نشيني‌هاي مشابه آن سبب شده است اعتماد كه عامل اصلي تحرك و انگيزش كارآفرينان است سلب شود و به تدريج شاهد تخريب زيرساخت‌هاي اقتصادي، تعطيلي برخي بنگاه‌هاي اقتصادي خصوصي، آشفتگي نظام پولي و مالي كشور، و سير ورشكستگي بنگاه‌هاي دولتي از جمله بانك‌ها هستيم. براي مقابله با اين روند كه سبب نارضايتي خواهد شد، سياست دولت بر تقويت بنگاه‌هاي حمايتي توزيع عدلانه فقر از يكسو و واردات بي‌رويه با بهره‌گيري از درآمدهاي سرشار نفتي از سوي ديگر است. اما هر دانش‌آموخته مدرسه اقتصاد هم مي‌داند كه تداوم اين سياست‌ها در آينده نزديك باعث تورم لجام گسيخته و شكل‌گيري لشكر بيكاران خواهد شد چنانكه در همين زمان اندك هم ما شاهد گراني‌هاي گسترده و در سه ماهه اول سال جاري بيكار شدن حدود 200 هزار نفر بوده‌ايم.


وي با اشاره به اينكه ناكارآمدي و زيان‌بار بودن بي‌سياستي‌هاي اقتصادي يا اقتصاد بخشنامه‌اي آنچنان آشكار است كه طيف بزرگي از حاميان سياسي دولت نيز امروز در زمره منتقدان آن قرار گرفته‌اند، خاطرنشان كرد: شرايط در عرصه‌هاي ديگر نيز كم و بيش مشابه اقتصاد است هرچند در سايه تبليغات گسترده و فشارهاي اقتصادي بر مردم عملا بخش‌هاي مهمي از جامعه امروز بيش از هر چيز به معيشت خود مي‌انديشد چنداني و به تدريج منافع شخصي بر هر چيز ترجيح داده مي‌شود اما براي صاحب‌نظران مساله فرهنگ و سياست نيز به همان اندازه معيشت مهم است.


محمدرضا خاتمي اظهار داشت: سياست اصلي دولت در عرصه فرهنگ و سياست، در درجه اول ايجاد فشارهاي نامحسوس و همه‌جانبه است. مميزي گسترده توليدات فرهنگي، فشارهاي اقتصادي بر ناشران و مطبوعات غير خودي از طريق قطع يارانه‌ها و حتي دخالت غير مسبوق به سابقه بر مطبوعات حتي در مورد انتخاب تيتر، نوشتن مقاله تعريف و تمجيد و ... كمترين مشكلاتي است كه اهل قلم و اصحاب هنر و فرهنگ با آن روبرو هستند.


وي ادامه داد: عرصه علم و دانش نيز حكايت غم‌انگيز ديگري است. متاسفانه شاهد آن هستيم كه روند استقلال دانشگاه‌ها به طور كلي تعطيل مي‌شود و به دنبال آن هستند كه دانشگاه‌ها به صورت كامل در اختيار يك سليقه سياسي مطرود و مجيزگوي حاكميت باشد و اين نكته‌اي است كه از قبل هم قابل تصور بود، چراكه دانشگاه مركز روشنگري و پايه مهم حركت اصلاح‌طلبي ملت بوده و هست.


وي اعلام کرد: نفي استقلال دانشگاه‌ها و انتصابي شدن روساي دانشگاه‌ها، ‌گزينش‌گري سياسي در انتخاب نيروهاي علمي و محروم كردن دانشگاه‌ها از انبوه استادان با تجربه و كارآمد و برنامه‌ريزي براي كنترل شديد ورود دانشجويان جديد و اعمال مجدد گزينش‌ها براي اعضاي هيات علمي و دانشجويان و برنامه‌ريزي براي سهميه‌هاي دانشجويي غير قابل قبول بر پايه نگرش‌هاي سياسي، همچنين جايگزين كردن نهادهاي شبه نظامي بجاي تشكل‌هاي دانشجويي و برنامه‌ريزي براي زمين‌گير كردن و حذف حركت‌هاي دانشجويي مستقل بخصوص انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان از جمله سياست‌هاي جديد است كه در حال اجرا است. با همين ديدگاه وضعيت آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي در جامعه قابل تامل است. هرچند تلاشهاي اوليه و همه‌جانبه براي محدوديت‌هاي اجتماعي به نتيجه نرسيد و امروز ديگر شاهد نطق‌هاي آتشين عليه مظاهر تهاجم فرهنگي در خيابانها نيستيم ولي به نظر مي‌رسد با راهكارهاي غير مستقيم و نرم‌افزاري اين سياست‌ها همچنان دنبال مي‌شود بخصوص كه آن ناكامي اوليه باعث شكاف بزرگي بين مسوولان و بدنه جريان حاكم شده است.
خاتمي در ادامه سخنانش گفت: آزادي‌هاي سياسي البته با روش‌هاي پيچيده‌تر و شبه دموكراتيك و بيشتر از طريق ايجاد فضاي رعب و فشار براي فعالان سياسي جوان محدود شده است. ما شاهد آن هستيم در برابر فشارهاي داخلي و خارجي برخي زندانيان سياسي آزاد مي‌شوند و يا تقريبا همه بازداشت‌شدگان تجمع‌هاي مدني در كمتر از يك هفته آزاد مي‌شوند اما در عوض شاهد بازداشت و زنداني شدن ديگراني هستيم كه در عرصه سياست، ‌فرهنگ، نهادهاي مدني و صنفي فعاليت داشته‌اند كه در همين جا بايد خواستار آزادي فوري و بدون قيد و شرط همه آنها بخصوص مهندس موسوي خوئيني شوم.


وي با بیان اینكه حاصل ديگر سياست‌هاي يكسال گذشته در جامعه ايران بي‌توجهي و آسان‌گيري مسائل ملي است، ادامه داد: حوادثي مانند آذربايجان، كردستان، سيستان و بلوچستان و خوزستان اموري جدي است كه مي‌تواند تهديد كننده امنيت ملي و وحدت ملي باشد و اميدواريم با درايت و ريشه‌يابي واقعي اين مسائل، دولت موفق به حل اين معضلات شود. تداوم تجربه نسبتا موفق دولت قبلي براي مشاركت دادن هرچه بيشتر اقوام ايراني در اداره كشور و تضمين حقوق شهروندي برابر براي همه ايرانيان مهمترين راه مهار حركتهاي گريز از مركز محسوب مي‌شود.


خاتمي افزود مقابله با نهادهاي مدني و احزاب سياسي نيز از سياست هاي دولت جديد است. مضر دانستن تحزب و بها دادن به باندهخا و شبكه‌هاي بي شناسنامه هم در قول و هم در عمل سياست در دست اجرا است. دامنه اين بي مهري به تحزب حتي دامن احزاب حامي دولت را هم گرفته است. اعمال محدوديت‌هاي مختلف براي احزاب منتقد، تحديد و تهديد علني نيروهاي فعال سياسي و محروم كردن احزاب از داشتن رسانه‌اي مستقل و مناسب بخشي از سياست‌هايي است كه براي تضعيف تحزب به كار مي‌گيرند.


وي امكان ندادن به تشكل‌يابي و سازماندهي، جايگزيني نظاميان و نهادهاي نظامي با شكل و شمايل مدني، محاصره اقتصادي نهادهاي مستقل غير دولتي، ايجاد فشار رواني و سلب امنيت شغلي از فعالان اجتماعي و سياسي و تقويت حركت‌هاي پوپوليستي و ايجاد تقابل بين آنها و هر فرد و نهادي كه به سياست‌هاي جاري انتقاد دارد را از خلاصه سياست‌هاي جاري براي مقابله با جنبش اصلاح‌طلبي و تحول‌خواهي مردم دانست.


خاتمي ادامه داد: ما بر اين اعتقاد بوده و هستيم كه سياست خارجي تداوم سياست داخلي هر دولتي است و به همين جهت در يكسال گذشته شاهد چرخش بزرگي در سياست‌هاي خارجي همزمان با تغيير سياست‌هاي داخلي هستيم. در دوران گذشته «دموكراسي در خانه و صلح در جهان» محور اصلي حركت اصلاح‌طلبان بود و اجراي اين سياست‌ها الزامات خاص خود را داشت. تنش زدايي، گفتگو، ائتلاف براي صلح و بهره گيري از فرصت‌هاي جهاني براي آباداني كشور مهمترين راهبردهاي سياست خارجي دولت گذشته بود. بديهي است كه وقتي دموكراسي جايگاهي شايسته در سياست داخلي دولت نداشته باشد اين امر به تدريج سبب گسست بيشتر دولت – ملت خواهد شد و سياست خارجي نيز بر اساس تهاجم و تقابل شكل خواهد گرفت حتي اگر اين سياست درخارج به نتيجه دلخواه نرسد كه اصولا اينگونه است، اما در داخل بهانه‌اي بر انتساب هر نداي مخالف به خارجي و مقدمه حذف و انزواي همه منتقدان و مخالفان خواهد بود. جاي تعجب نيست كه در سايه اين تغيير سياست‌ها، امروز پس از يكسال شاهد آن هستيم كه تعامل جهاني با ايران، جاي خود را به اجماع جهاني عليه ايران مي‌دهد و همه ما را نگران عواقب آن مي‌كند.


وي ادامه داد:‌ ادبيات تقابل‌گرايانه و دشمن‌تراشي‌هاي بيجا و هل من مبارز طلبي‌هاي نامدبرانه در سياست خارجي وقتي همراه با سياست‌هاي جديد هسته‌اي شد، روند هرچند كند اما مسالمت‌آميز حل و فصل مناقشات تاريخي در روابط خارجي كشور متوقف گشت و بهانه لازم براي غلبه يكجانبه گرايي و استيلاطلبي آمريكا ايجاد كرد تا بتواند نيات هميشگي خود را به عزم جهاني عليه ايران تبديل كند. متاسفانه امروز آمريكايي كه تا دو سال پيش مقهور سياست‌هاي عزت طلبانه و حكيمانه ايران بود توانسه است تصميم خود درباره سرنوشت ما را بر ديگران تحميل كند به گونه‌اي كه ما براي اينكه نگذاريم خواب پريشان واشنگتن درباره ايران عزيز تعبير شود بايد هزينه‌هاي زيادي بپردازيم.


خاتمي ادامه داد: امروز پرونده‌ هسته‌اي ايران بهانه اصلي قدرتها براي جلوگيري از توسعه و پيشرفت كشور شده است. در نظام سلطه جهاني و حاكميت زور و زر بديهي است منافع و حقوق كشورهاي مستقل به آساني مورد توجه قرار نمي‌گيرد اما ما مجاز نيستيم به سادگي، خود را در برابر امواج سهمگيني قرار دهيم كه همه وجود ما را تهديد مي‌كند. تداوم اين بحران نه فقط دامن‌گير ما خواهد بود بلكه براي طرفهاي مقابل نيز زيانبار خواهد بود و به اعتقاد ما تنها از طريق حل مسالمت‌آميز اين بحران است كه مي‌توان هم دانش هسته‌اي داشت و رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور را تضمين كرد و هم به استقرار امنيت و ثبات در منطقه و جهان كمك كرد. ما در اين مورد قبلا نظرات خود را اعلام كرده‌ايم. در اين فرصت كوتاه و تنگ، باز هم از مسئولين ارشد كشور مي‌خواهيم اين مساله سرنوشت ساز را با مشاركت همه نيروهاي دلسوز كشور و در جهت كمك به توسعه پايدار كشور حل كنند. در همين حال ما معتقديم كه بازنگري در سياست‌هاي خارجي كشور الزامي است. ادبيات ستيزه جويانه، مواضع دشمن شادكن و بهانه ساز براي انزواي كشور، ناكارآمدي خود را به وضوح نشان داده است. دولت ما همانند ملت صلح‌طلب ما بايد منادي صلح باشد.


دبير كل جبهه مشاركت ضمن تاكيد بر لزوم تداوم همكاريهاي همه‌جانبه منطقه‌اي و جهاني براي ايجاد ثبات و آرامش در منطقه به عنوان امر ضروري توسعه، گفت: ما در منطقه‌اي زندگي مي‌كنيم كه نيروهاي خارجي بخش هاي مهمي از آن را در اشغال خود دارند و همزمان فعال‌ترين گروههاي تروريستي، امنيت را از مردم سلب كرده‌اند. حل اين مشكل كه تنها مشكل يك كشور يا دو كشور نيست بلكه بر حيات همه ملت‌هاي منطقه اثر مستقيم گذاشته است تنها با مشاركت فعال و سازنده همه اطراف درگير در اين مشكل امكان‌پذير است. امروز حل بحران خاورميانه و عراق و افغانستان با صلاح ممكن نيست، تنها راه‌هاي ديپلماتيك كه متضمن عدالت باشد مي‌تواند اين مشكلات را حل كند. ايران مي‌تواند نقش راهبردي و راهبري در حل و فصل اين قضاها داشته باشد كه هم آرامش و صلح را به منطقه مي‌آورد و هم زمينه پيشرفت اقتصادي و اجتماعي كشور را فراهم مي‌كند و همه اين امور وقتي ميسر است كه ما شاهد بازنگري در رفتارها و سياست‌هاي خارجي دولتمردان خود باشيم.


وي با ابراز نگراني شديد و تاسف عميق از فاجعه نسل‌كشي مردم فلسطين و لبنان توسط اسراييل، گفت: ما اين رژيم را مهمترين مانع صلح پايدار و پيشرفت و دموكراسي در منطقه مي‌دانيم و اعلام مي‌كنيم منطق زور و سياستهاي دو گانه‌اي كه توسط حاميان اسراييل به كار گرفته مي‌شود متضمن هيچ پيشرفتي در حل و فصل غم‌انگيزترين تراژدي تاريخ معاصر نخواهد بود.
خاتمي در ادامه سخنانش اظهار داشت: در حال حاضر كه كشور به خاطر مشكلات خارجي، با چالشهاي سرنوشت سازي دست و پنجه نرم مي‌كند، بديهي است كه مهمترين تلاش همه نيروهاي داخلي بايد مصروف رفع خطر از كشور و تضمين امنيت ملي باشد. در اين راه هرگونه حركت جمعي يا مستقل توسط هر فرد يا نهاد اصلاح‌طلب ارزشمند و قابل تقدير است. آنچه قابل توجيه نيست سكوت و بي‌تفاوتي در برابر اين وضعيت است. به نظر مي‌رسد چنانچه همه اصلاح‌طلبان بسته به موقعيت خود اين مهم را سرلوحه كار خود قرار دهند شاهد اثرگذاري عميق آنها بر تصميماتي خواهيم بود كه سرنوشت كشور را تعيين مي‌كند.


وي با اشاره به دو انتخابات شوراها و مجلس خبرگان،‌ گفت: اصلاح‌طلبان با دورانديشي، سياست منسجم و هماهنگي را در مورد اين دو انتخابات اتخاذ كرده‌اند. شركت يا عدم شركت، نحوه شركت و نيز نحوه مواجهه با آنها با همه مسائل پيرامون انتخابات از جمله اموري است كه مدنظر بوده است و به آنها توجه ويژه‌اي شده است و به نظر مي‌رسد وحدت نظر قابل قبولي در بين آنها ايجاد شده است. البته ما امروز شاهد تحركاتي هستيم كه براي محو انتخابات آغاز شده است و مي‌تواند براي هميشه جمهوري اسلامي را از وجه انتخابي آن تهي كند و آن را به نظامي تبديل كند هيچ ارتباطي با اهداف اوليه آن نخواهد داشت و حاصل بديهي آن اصلاح‌ناپذيري خواهد بود.


وي گفت:‌ انتظار ما از همه افراد و جريان‌هاي فعال اين است كه نقش كامل خود را در اين ميانه ايفا كنند و به اين جريان متحد بپيوندند. بديهي است كه احزاب سراسري كه از امكانات بيشتري برخوردارند بايد تلاش بيشتري انجام دهند. در آينده همه ما بايد اين آمادگي را داشته باشيم تا كشوري را كه بنيه‌هاي اقتصادي آن ضعيف مي‌شود و توقعات مردم آن روز به روز افزايش مي‌يابد اداره كنيم. اين كار به شرطي ممكن است كه از هم اكنون براي آن روز برنامه‌هاي مناسبي طراحي شده باشد. ما به سهم خود در حزب به اين كار پرداخته‌ايم و ضمن دعوت از همه احزاب ديگر براي توجه ويژه به اين امر، آمادگي خود را براي يك كار جمعي در اين زمينه اعلام مي‌داريم. پروژه اصلي ما در آينده همچنان دموكراسي‌خواهي در درون و صلح‌طلبي در بيرون است. با اين تعهد كه بتوان دموكراسي را در عرصه‌هاي مختلف بخوبي ترجمه كرد و صلح طلبي را با عدالت خواهي در هم آميخت.


خاتمي گفت: كشور ما در يك قرن گذشته شاهد فراز و نشيب‌هاي فراواني بوده است. دو انقلاب بزرگ و دو جنبش سياسي و اجتماعي نشانه تلاش تاريخي مردم ايران براي غلبه بر مشكل خود يعني دور استبداد عقب ماندگي بوده است اما با تاسف فراوان اين تلاش‌ها به رغم دستاوردهاي قابل توجه به اهداف اصلي خود نرسيده است. وظيفه اصلي اصلاح‌طلبان بايد اين باشد كه فارغ از نتايج كوتاه‌مدت، تلاش آنها بتواند اين دور معيوب را بشكند. در شرايط حاضر كه در برابر اصلاح‌طلبي نيرويي وجود دارد كه گاه در چهره تحجر رخ مي‌نمايد، گاه انسداد سياسي را به نمايش مي‌گذارد و گاه به ماجراجويي جهاني مي‌انديشد اين وظيفه دشوارتر مي‌شود. همچنين مظاهر خشن فقر و توسعه نيافتگي هرچند حاصل نبودن دموكراسي و مشاركت همه جانبه مردم است اما در هر حال به صورت عاجل نيازمند توجه ويژه است.


دبيركل جبهه مشاركت تاكيد كرد: بديهي است كه اصلاح‌طلبي دو وجه دارد يكي توجه به اصلاح ساختارهاي حكومتي در جهت دموكراتيك كردن، پاسخگو كردن و نظارت پذير كردن آن است كه تنها از راه رفتن به دورن حكومت با حمايت مردم ميسر است اما وجه ديگر اصلاح طلبي توجه به جامعه‌اي است كه بايد در درون خود انديشه و رفتارهاي مدني را تجربه كند. تقويت نهادهاي مدني و آموزش و ترويج رفتارهاي مدني سرلوحه حركت اصلاح‌طلبان است. در بخش اول در شرايط فعلي مهمترين راهكار اتحاد سياسي اصلاح‌طلبان حول محورهاي مشخص، حداقلي و قابل دستيابي است. اما در بخش دوم اصلاح‌طلبان بايد بسته به نوع فعاليت خود مستقل يا دسته جمعي حركتهاي سازمان يافته و دامنه داري را شروع كنند كه ارتباط آنها را با بدنه اجتماعي محكم‌تر كند.


دبيركل جبهه مشاركت گفت: جبهه مشاركت ايران اسلامي با تكيه بر هويت ديني، پيشينه و پشتوانه انقلابي و مرام اصلاح‌طلبانه خود حيات امروز خويش را مديون امامي مي‌داند كه ما خود را فرزندان او مي‌دانيم و خود را مرهون شهيدان و جانبازان و آزادگاني مي‌دانيم كه عزت، حيات و اميد را براي ما به ارمغان آوردند. توفيق ما در اين بوده است كه در گذشته نمانديم اما از گذشته نيز نبريديم. ما كوشيديم نوانديشي و تجدد طلبي را با فرهنگ و آيين مردم جمع كنيم و اگر عدم توفيقي باشد حاصل افراط يا تفريط در يكي از اين دو وجه بوده است.


خاتمي گفت: اينك كه پس از هشت سال افتخار مسئوليت دبير كلي جبهه مشاركت ايران اسلامي،‌از اين مسئوليت كناره مي‌گيرم، بسيار خوشحال هستم كه جبهه مشاركت توانسته است عليرغم همه كاستي‌هاي اجتناب ناپذير يا اجتناب پذير، به عنوان يك نهاد سياسي و مدني اثرگذار در ايران و جهان به رسميت شناخته شود و اين ميسر نبوده است جز با فداكاري و ايثار تك تك اعضا و هواداراني كه در گوشه گوشه كشور مرارت‌ها را تحمل كردند و از پاي ننشستند. تشكر مخصوص من از اعضاي شوراي مركزي و دفتر سياسي در چهار دور گذشته است كه همه موفقيت‌ها محصول زحمات طاقت فرساي آنها است. حركت حزبي ما بر اساس روندهاي دموكراتيك دروني به هيچ شخص و فردي وابسته نيست و به همين جهت مطمئن هستيم آينده حزب با سكان داري دبير كل جديد روشن تر و اثرگذارتر خواهد بود. تجربه اندك من و تمام توان من نيز چون هميشه در خدمت حزب به كار گرفته خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست


Free Web Counters & Statistics