نوید نو- جنبش زنان

خانه من کیستم خواندنی ها  پیوند ها بازتاب ها

 
 

جنبش زنان در عرصه عمومی

 

نوید نو 16/12/1384--7/3/2006

 

جنبش زنان در ایران حنبشی حقیقی وتاریخی است . حرکت دراز دامنی است که عرصه سده ای از تاریخ ایران را در نوردیده وامروز ، پرنشاط وعقلانی وپرتوان به سوی فتح آماج های دیرین خود به شایستگی گام بر می دارد .

این جنبش در مسیر پر فراز ونشیب خود بارها از پای افتاده است وباز سر فراز تر از پیش قدبرافراشته وعرصه عمومی جامعه ایرانی را تحت تاثیر عمیق خویش قرارداده است .

زنان شجاع ، دانا وپرتوانی در هر برهه ازتاریخ پر افت وخیز واغلب خون آ لود یک سده معاصر جامعه ایرانی ، پرچم مبارزه را بر دوش کشیده ودر قامت پیشگامان تحول اجتماعی به نقش آفرینی تاریخ ساز همت گماشته اند .

امروز در شرایط تاریخی کاملا متفاوتی قرار داریم .

1_  با جهانی سازی گسترده سرمایه سالارانه ای توسط کنسرن های بزرگ چند ملیتی رو در رو ییم ، که مفاهیم « زن – مصرف کننده » و « زن- کالا » را به راهبرد بنیادی خود در راستای تامین اهدافش تبدیل کرده است .این نیرو با تکیه بربوروکراسی  قدرت اهریمنی دولت های سرمایه سالار بزرگترین فراهم آورنده شرایط بردگی زنان در جوامع مرکز وپیرامونی است.اصل اساسی کسب سود به هر قیمت ، عملا اجازه هر نوع برده سازی نوع بشر وبه ویژه زنان را در اختیار اینان قرارداده است .  سرمایه داری داخلی نیزبا همین خصلت های شاخص، گیرم که ظاهرا تحت لوای ایدئولوژی کاملا متفاوتی ،  عملا حلقه واسطی از این نگره جهانی به نقش وموقعیت زنان است .

2_ با رسوبات  هزاران ساله فرهنگ مردسالارانه مبتنی بر مالکیتی مواجهیم که اذهان نیمی از جامعه انسانی را در تارهای هزارلای خرافه وخود پرستی ومفهوم « زن – برده »  - حتی در ذهن بسیاری از زنان - در خویش فشرده وبه باز تولید دائمی خویش ادامه داده است .

  3_ هم عصربا نوعی مدرنیسم لجام گسیخته ومنحطی زندگی می کنیم  که جهان را با خلا بنیادی اخلاق وآرمان در برهوتی از باور « انسان گرگ انسان است » رها ساخته است .

4_ با دردهای فرهنگ ارتجاعی مسلط بومی خود در گیریم که ملغمه ای است هزار رشته از انواع بازدارنده های رشد وتعالی آزاد انسان ها .

رهایی زنان ، بستگی کامل به شناخت موقعیت اجتماعی ، موقعیت زنان در بافت اجتماعی – اقتصادی جامعه وتعیین کاربرد ها وراهبردهای ویژه ناشی از این شناخت ها دارد.

زنان در عرصه عمومی در سه نقش متفاوت اجتماعی حضور گسترده وتعیین کننده ای دارند .

الف- زنان به عنوان مزد بگیران

ب – زنان به عنوان همسر ، مادر ، خواهر در خانواده

ج – زنان به عنوان شهروند

در هر سه عرصه ای که زنان حضوردارند با تبعیضات متفاوتی که اساسی ترین آن تبعیض جنسیتی است رو در رو هستند . در هر سه حوزه نیاز به تغییر بنیادی روابط کاملا ضروری است .

تحقق این تغییرات به دو عامل اصلی بستگی دارد .

1_ تحولات بنیادی اجتماعی – اقتصادی که دور از خواست وارده شخصی افراد در روند تکامل – یا پس رفت موقت – ساختار اجتماعی – اقتصادی جامعه شکل می گیرد . این تحولات تا حدودی زیادی تعیین کننده حدود تحقق شعارها وراهبردهای طرح شده در سطح عمومی است . هرچقدر تعیین راهبرد ها وکاربردها وشعارهای مرحله ای جنبش به این متغیر اصلی بستگی داشته واز شناخت آن ناشی شده  باشد امکان تحقق بیشتری پیدا می کند ، وهر چه راهبردها وشعارهای مرحله ای از وضعیت مشخص اجتماعی - اقتصادی دور وبه اتوپیا گرایش داشته باشد ، از امکان تحقق کمتری بر خوردار می شود . در واقع این ساختار، بنیاد مادی وسخت افزاری رهایی زنان هر جامعه ای را تشکیل می دهد .

2_ تحولات فرهنگی وگسترش آگاهی ها به وضعیت خود وبازتعریف موقعیت زن در شرایط جامعه ودر ارتباط با سایر گردان های اجتماعی نیز دیگر عنصر بنیادی برای تحقق رهایی زن وگسیختن تبعیض ها وستم مضاعف اجتماعی است . این قسمت نرم افزاری ویا روبنایی تحولات اجتماعی است که نقش عنصر آگاه ، نقش سازمان گری وفرد در تاریخ را به نحو بارزی به نمایش می گذارد . درک ضرورت تحول بنیادی وحرکت در راستای تحقق آن ها همان اتصال به آزادی است در زمان اسارت ها.

جنبش زنان دارای دوسویه کاملا متفاوت است .

1-                     چالش با نهاد قدرت در جهت تثبیت خواست ها واهداف اعلام شده

2-         چالش درونی برای غلبه بر تنگ نظری تاریخی ، گسترش دموکراسی ، رفع موانع  شناخت ، گسترش آگاهی وجلب نیروهای تازه به صفوف چالشگران جنبش اجتماعی مستقل زنان .

            با توجه به سه محور حضور زن در عرصه اجتماعی ، جنبش مستقل زنان موظف به تعریف ارتباط ارگانیک خویش با مجموعه جنبش اجتماعی است که در بطن حرکت جامعه جریان دارد . در عرصه زن – کارگر به ناگزیر دارای سرشتی هم ذات مبارزات کارگری است . ناگزیر از نگاه طبقاتی به فعل وانفعالات قدرت در جامعه است .

 درک این باور هم در عرصه چالش با نهاد قدرت وهم در عرصه چالش درونی مفید فایده وبسیار راه گشاست . تلفیق صحیح این دو عرصه ،ضمن تاکید بر استقلال حرکت زنان بر محور رفع ستم جنسیتی به هرچه پرتوان تر شدن هردو چالش اجتماعی یعنی چالش نیروی کار وجنبش زنان می انجامد . بدترین وضعیت این است که در همه شرایط جنبش زنان خودرا به عنوان بدیل تحولات اجتماعی وآن هم تنها بدیل ممکن تصور نماید .

همچنین توجه به اشتراک زن- شهروند در عرصه اجتماعی با دیگر نیروهای اجتماعی از اقلیت ها ، انکارشدگان ، محرومان سیاسی وغیره گرفته تا وسیع ترین توده محروم از حقوق شهروندی ، سیل عظیمی از همبستگی وتوان را برای جنبش مستقل زنان به ارمغان می آورد .

درک صحیح از رابطه زن – خانواده نیز سبب نزدیکی واقدام آگاهانه هر چه بیشتر به مردان در شکل همسر وپسران در قامت مادرگشته ومی تواند در دراز مدت نقش فرهنگ سازی در عرصه آگاهی های عمومی جامعه و ایجاد تحول بنیادی در روابط اجتماعی بازی نماید .روند بنیاد مادی جامعه نیز در این مسیر مددکار تلاش زنان خواهد بود .

جنبش زنان قادر است با درک عمیق ودرهم آمیزی هنرمندانه وخلاق از مسائل عرصه های عمومی مختلفی که در آن ها ایفای نقش وزندگی می کند ، به گردان پر توان جنبش تحول خواه اجتماعی تبدیل گشته وعرصه تلاش وچالش را برای دیگر نیروها چون جنبش کارگران ، دانشجویان ، مبارزان ملی وتوده مردم فراخ تر نموده  ودرنهایت به لغو دیکتاتوری ،  استقرار دموکراسی ، صلح وعدالت اجتماعی  در جامعه یاری رساند . . آزاده زنان دانا وپر تلاش بسیاری در طی سده اخیر تاریخ ایران در این عرصه تلاش کرده وحتی تا فدیه جان ایستاده اند . یادشان هماره جاودان باد .

        درخاتمه لازم به یاد آوری است که مردان بسیاری با درک تاریخی از وظایف انسانی خویش ، در این مسیر همراه وهمگام جنبش زنان مستقل بوده ، هستند وخواهند بود. بریاری این مردان برای رفع تبعیض ، رفع ستم جنسیتی، واحقاق حقوق برابر اجتماعی زنان می توانید اعتماد داشته باشید .

16/12/1384 برابر با 7مارس 2006

هاتف رحمانی