|
||
خانه - سیاست - اقتصاد- کتاب - زنان -صلح - رحمان هاتفی - فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه | ||
نویدنو:18/6/1385 |
||
جنگ هميشه هم گزينهاي انتخابي و از پيش تعيين شده نيست. بسياري اوقات اختلاف منافع دو كشور به سمتي سير ميكند كه جنگ ناخواسته بر آنها تحميل ميشود. به نظرم اختلاف بين ايران و آمريكا نيز از همين جنس باشد. دولتهاي آمريكا و ايران هيچكدام علاقهاي به بروز جنگ و درگيري با يكديگر از خود نشان نميدهند و كساني هم كه بوش و احمدي نژاد را به علاقه براي آغاز جنگ متهم ميكنند به باور من، طامات ميبافند. با اين همه، نوع منافعي كه آمريكا براي خود در خاورميانه تعريف كرده و نوع سياستي كه دولت ايران در پيش گرفته است، دو طرف را ناگزير به رويارويي ميكند.
اگر آمريكا و
ايران به سرعت اختلافهاي بنيادي بين خود را حل نكنند، خاورميانه شاهد جنگ
ديگري خواهد بود، جنگي كه اين بار مردم ايران مجبور به بهاي پرداخت آن
خواهند شد. آمريكا ابر قدرتي است كه منافع خاص خود را بدون در نظر گرفتن هشدارهاي ما دنبال ميكند، منافعي كه اگر هگلي به ماجرا بنگريم، تعقيب آنها براي حيات امپراتوري آمريكا گريزناپذير است. اما سوي ديگر ماجرا دولت ايران است كه مقامهاي رسمي آن، اين روزها با زبان و ادبياتي سخن ميگويند كه باعث هراس و وحشت جهان ميشود. در طول جنگ لبنان سخناني بر زبان محافل قدرت در ايران رانده شد كه معنايي جز رجزخواني براي ورود به جنگي منطقهاي و حتي جهاني نداشت. اين رجزخوانيها به باور من، به خلاف آنچه كه خيليها ميپندارند، استقبال از جنگ نيست، بلكه ظاهرا كوششي براي بازداشتن طرف مقابل از دست زدن به تحريم و يا جنگ از طريق ترساندن آن است. در واقع، محافل افراطي در تهران بر اين تصورند كه اگر خود را مصمم نشان دهند و هراسي از بروز جنگ از خود نشان ندهند و يا تلفات آمريكاييها را در يك جنگ احتمالي، بسيار بالا پيش بيني كنند، آمريكا و متحدانش از اعمال فشار عليه جمهوري اسلامي منصرف شده و تسليم سياستهاي آن خواهند شد. چنين تصوري به نظرم نه فقط خام و ابتدايي كه نمود آن تحريكآميز است. نميدانم محافل تصميمگير در ايران تا چه اندازه باور كردهاند كه چنان قدرتي در منطقه به هم زدهاند كه ديگر همتا و همتراز آمريكا شدهاند. آنچه در ظاهر جريان دارد اين است كه آنها واقعا تسليم تفسير و تحليلهايي شدهاند كه برخي باندهاي متوهم يا چاپلوس داخلي و يا برخي نشريات و كارشناسان خاص خارجي به آن دامن ميزنند، اما مطمئن نيستم كه هنوز نگاه سران ايران به واقعيات عيني جهان و منطقه تا اين اندازه تاريك شده باشد. واقعيت اين است كه ايران از هرگونه درگيري نظامي با آمريكا آسيب جدي خواهد ديد و اينكه گفته ميشود آمريكا هم در چنين جنگي از آسيب و زيان در امان نخواهد بود، كمكي به مردم ما نميكند.
متاسفانه
عدهاي در ايران چنين ميپندارند كه همينكه آمريكا در جنگ با ايران آسيب
ببيند كافي است و اينكه جنگ چه بلايي بر سر ايران خواهد آورد، در درجه دوم
اهميت قرار دارد. ايرانيان هيچگاه رسالتي مبني بر ضربه وارد كردن به آمريكا به بهاي ضربه ديدن مضاعف خويش، براي خود تعريف نكردهاند. آنها در پي زندگي آرام، مسالمتآميز، شرافتمندانه و همراه با رفاه و آزادياند. اگر به فرض در يك جنگ خونين بين ايران و آمريكا نصف آمريكا نابود شود و در برابر آن ايران نيز به كلي منهدم شود، چه سودي از اين نتيجه عايد مردم ايران خواهد شد؟ اين فرض را از آن مطرح كردم كه اين روزها در ايران عدهاي به جنگ ويرانگر بين حزبالله و اسراييل چنان مينگرند كه گويي اين جنگ از الطاف الهي براي لبنان بوده است!
خوشحالي بيش
از اندازه از مرگ حدود 150 نظامي و غير نظامي اسراييلي و نهايتا سپردن
سرنوشت حزبالله به قطعنامه 1701 ،آيا چنان عظيم و درخشان است كه خسارات
هولناك انساني و مادي وارده بر لبنان و بخصوص شيعيان جنوب آن، به پشيزي
قابل تامل نيست؟ در اين ميان، دليلي ندارد كه دولت آمريكا براي شعارهاي ضد جنگ ما تره خرد كند، اما دولتي كه سرنوشت همه ما و فرزندان و وطنمان ناخواسته به تصميمهاي آن بسته شده است بايد در بيمسئوليتي سرآمد كشورهاي غير مسئول باشد كه حتي اجازه طرح نظر نيز به مردم خود ندهد! نقل از روز
|
||
Free Web Counters & Statistics |