نوید نو

سخني کوتاه در بارة عدالت اجتماعي و مفهوم آن

خانه من کیستم خواندنی ها  پیوند ها بازتاب ها

 
 

سخني کوتاه در بارة عدالت اجتماعي و مفهوم آن

نوید نو 22/12/1384

مبارزه براي تحقق عدالت اجتماعي در کنار خواست هايي چون آزادي و تامين حقوق دمکراتيک فردي و اجتماعي، يکي از آماج هاي بنيادين جنبش حق طلبانه مردم ميهن ما بويژه در دوران بغرنج کنوني است.

طرح اين شعار و سازماندهي طبقات و قشرهاي محروم و زحمتکش جامعه حول آن، با توجه به اين واقعيت که اکنون توزيع نابرابر در آمد و شکاف ژرف طبقاتي در اثر سياست هاي اقتصادي اجتماعي جمهوري اسلامي، جامعه را در گرداب خطرناک و نگران کننده اي فرو برده است ،از ضروريات غير قابل چشم پوشي به شمار مي آيد. ارتجاع نيز با درک چنين ضرورتي بود که در انتخابات دوره نهم رياست جمهوري، با شعارهايي نظير "عدالت طلبي "وارد کارزار گرديد و هم اينک نيز دولت احمدي نژاد با عوام فريبي و يک رشته تبليغات بي پايه سعي در فريب مردم و معرفي خود به عنوان يک دولت حامي" محرومان" دارد.
طي ماه هاي گذشته اين تبليغات که سرپوشي بر اهداف واقعي دولت محسوب مي شود، ابعاد بي سابقه اي يافته است. در جريان سفراحمدي نژاد به استان بوشهر ،ما بار ديگر با چنين شگردي روبرو شديم، که رييس جمهوري مدافع تجار عمده و دلالان به زعم خود با "جامه اي آراسته به عدالت"با مردم محروم استان بوشهر به گفتگو پرداخت .سخنان احمدي نژاد و اصولاً تبليغات به اصطلاح " «عدالت محور» "مرتجعان ما را با مفهوم عدالت در نزد آنها بهتر و دقيق تر آشنا مي سازد. بطور مثال احمدي نژاد طي سخنراني در جمع مردم در ورزشگاه تختي شهر بوشهر يادآوري کرد:" «مسئولان هيچ جايگاهي جز خدمت به شما(مردم) ندارند ،بلکه بنده احمدي نژاد به عنوان رييس جمهور شما، هيچ شاني جز نوکري مردم عزيز ندارم اگر مسئولي جز خدمت صادقانه به شما و استفاده صحيح از بيت المال و عدالت به چيز ديگري بيانديشد ،متعلق به دولت جمهوري اسلامي و دولت احمدي نژاد نيست".و يا در نمونه اي ديگر، وي طي ديداري از جزيره خارک اعلام داشت: "اگر تصميمي در استان بوشهر گرفته و مشاهده شود يک مدير و مسئول در اجراي اين تصميمات کوتاهي مي کنند، بنده با تلفن او را عزل مي کنم... اگر از نزديکان و خانواده بنده کوچکترين تخلفي مشاهده شد ،فرياد بزنيدو بنده اجازه مي دهم باسيلي به صورت اين متخلف زده شود، بنده در شبانه روز حتي يک ثانيه را براي رفع مشکلات مردم تلف نخواهم کرد... "».
چنين سخنان فريبکارانه اي نشانگر آن است که عدالت اجتماعي و مساله تامين حقوق محرومان و رسيدگي به معيشت توده هاي مردم، در بهترين شکل ممکن صرفاً ارزش هايي اخلاقي هستند که صد البته احمدي نژاد به آنها سخت پايبند است!
در اين باره ضروري است که تاکيد کنيم، عدالت اجتماعي و مبارزه در راه تحقق آن، مقولاتي اخلاقي و شخصي نيستند. عدالت اجتماعي مقوله اي تاريخي اجتماعي است و در واقع دنباله نظام توزيع ثروت، چگونگي آن و در چارچوب سمت گيري اقتصادي هر کشور معين مي گنجد و تحقق آن نيز مستلزم تغيير ساختارهايي است که موجب بي عدالتي و شکاف طبقاتي شده اند، درک علمي از مقوله عدالت اجتماعي با محدود ساختن آن يک سلسله اصول اخلاقي ،در تضاد و مغايرت جدي قرار دارد.
به علاوه عدالت اجتماعي امري مربوط به مناسبات و روابط اجتماعي است و مارکسيسم از اين مدخل، مقوله اجتماعي تاريخي عدالت را بررسي و توضيح مي دهد.
بنيان گذاران فلسقه علمي مارکس، انگلس و لنين، همواره بر اين نکته کليدي و محوري تاکيد داشته اند که بشر موجودي اجتماعي است و بنابر اين کليه مسايلي که به روابط انسانها با يکديگر مربوط مي گردد، مسايلي اجتماعي اند. به عبارت دقيق تر، روابط اجتماعي، مجموع مناسبات ميان انسان ها به عنوان موجودات اجتماعي در عرصه هاي گوناگون است که روابط تاريخ بشر را مي سازد و اين روابط بسته به برابر يا نابرابر بودن دو طرف رابطه با هم در دوران هاي مختلف تاريخي جنبه عادلانه يا ناعادلانه پيدا مي کنند و در نتيجه عدالت و نيز بي عدالتي در اين روابط به متنوع ترين عرصه هاي حيات اجتماعي گسترش مي يابد. جريان پرتوان و قانونمند تاريخ، انسان ها را گام به گام از روابط اوليه و مناسبات صرفاً خانوادگي جدا کرد و آنان را تابع قواي اجتماعي مخلوق خودشان ساخت و با پيدايش مالکيت خصوصي بر ابزار توليد، جامعه به اغيناء و فقرا،استثمارگران و استثمار شوندگان تقسيم شد. و بر چنين زمينه اي آگاهي تدريجي از ماهيت عدالت و عدالت اجتماعي رشد و قوام يافت. به بيان روشن تر، هستي اجتماعي به مفهوم شيوه توليد نعمات مادي و آن مناسبات که افراد بشر در روند اين توليد ،مستقل از اراده خود و خواست خود وارد آن مي شوند و کليه شئون ديگر زندگي اجتماعي را همين شيوه توليد و مناسبات توليد معين مي کند، سبب پيدايش اشکال مختلفي از اگاهي و شعور اجتماعي مي گردد که در دوره هاي مختلف تاريخي دستخوش تغيير شده و متناسب با مختصات آن دوره تعريف مي گردد.
به اين ترتيب ما با مقوله اي صرفاً اخلاقي و جداي از مناسبات توليدي و شرايط تاريخي روبرو نيستيم. بطور مشخص عدالت اجتماعي و مفهوم آن در هر دوره معين، در صورت بندي هاي تاريخي و در درون سمت گيري هاي متفاوت اقتصادي اجتماعي يکسان نيست و نمي تواند باشد. قبلاً اشاره کرديم،کليه مسايلي که به روابط انسان ها با يکديگر مربوط مي شود، مسايلي اجتماعي اند. درک علمي از مفهوم عدالت اجتماعي نيز در پيوند با همين ديدگاه قرار دارد. به قول مارکس :"ماهيت انسان امري مجرد نيست که ويژه يک فردخاص انساني باشد. ماهيت انسان در واقع عبارت است از مجموعه ي کليه مناسبات اجتماعي".
ما بر اساس چنين تعريف دقيقي به مسايل اجتماعي از آن جمله عدالت و بي عدالتي برخورد مي کنيم. عدالت اجتماعي پديده اي مربوط به ساختار اقتصادي اجتماعي است که با تبليغات پوچ نظير آنچه توسط دولت احمدي نژاد صورت مي گيرد تفاوت بنيادين دارد.
نمي توان ميلياردها تومان از درآمد ملي را به زيان توده هاي مردم در خدمت نهادها و سازمان هايي قرار داد که نقشي در شکوفايي اقتصاد ملي نداشته و ندارند و سپس دم از "عدالت محوري " و "مهرورزي"زد. تحقق عدالت اجتماعي و مبارزه در راه آن بدون سمت گيري اقتصادي اجتماعي منتهي بر منافع قشرهاي وسيع مردم و تامين خواست هاي ده ها ميليوني زحمتکشان شهر و روستا امکان پذير نيست و نخواهد بود.
با توجه به آنچه مورد اشاره قرار گرفت، چه نامي مي توان بر تبليغات هدفمند ارتجاع در زمينه عدالت اجتماعي نهاد؟ البته شيوه هاي رايج توسط مرتجعان به هيچ رو ناشناخته و شگفت آور نيست. عوام فريبي در تمامي جهان از جمله در ميهن ما، فقط و فقط روش و سياست جريان هاي ارتجاعي و ضد مردمي است هدف چنين سياستي اغواي توده ها و کوشش براي فريب آنها از راه شعارها و تبليغات دروغ و بي پشتوانه به منظور کسب وجهه براي پيشبرد هدف ها و مقاصد ضدملي و ضد مردمي است. عملکرد دولت احمدي نژاد شکل بسيار ناهنجار اين روش ارتجاعي است.

منبع : ای میل دریافتی