در دقاع از سوسیالیسم

 

نویدنو 1385/1/5

در دفاع از سوسياليسم!

نامه ی جمعی از جمعی از هواداران سازمان فدائيان خلق ايران - اكثريت ( داخل كشور) به رهبری سازمان

 

اخبار روز: www.iran-chabar.de

سه شنبه ۴ بهمن ١٣٨۴ – ٢۴ ژانويه ٢٠٠۶

 

وقتی نگاهی به پشت سر خود می اندازيم و آن سالهای دهشت انگيز را مرور می كنيم، هزاران خاطره تلخ  و در عين حال غرور انگيز را بر پرده ذهنمان به نظاره می نشينيم. خاطرات تلخ از دست دادن فرصت هائی گرانبها، اشتباهاتی كودكانه و خاطرات دهشت انگيز. اعدام های سالهای 61- 60 و قتل عام تابستان و پائيز 67 را. قتل عام رفقائی كه هر يك  سرمايه ای عظيم بودند و نبودشان خسارتی جبران ناپذير است برای سازمان ما و ميهن مان. خاطراتی غرورانگيز از مقاومت حماسی صدها فدائی كه زندگی خود را در راه آزادي، عدالت اجتماعی و آرمانهای سوسياليستی سازمان فدا كردند و عليرغم تلاش رژيم برای به  تور انداختن فدائيان خلق  خصوصا  رهبری  آن، خوشبختانه  اكثريت  آنها و بويژه كادرهای رده بالای سازمان توانستند از اين مهلكه جان به سلامت برند و درهنگامه ای كه خون بر ديده هايمان  جاری بود و ياس و استيصال بر جامعه مستولی گشته بود بسی خوشحال شديم.

بنای نوين سازمان در خارج از كشور به حق حاصل زحمات رفقای  فدائی بود، كه با تحمل رنج مهاجرت توانستند پرچم فدائيان را همچنان برافراشته نگهدارند. در اين زايش نوين عليرغم  تمامی مسائل و  انتقاداتی كه داشته و داريم، صميمانه  دستان اين رفقا را می فشاريم.

ما واقفيم كه بحران هويتی ناشی از فرو پاشی شوروی و اردوگاه سوسياليستی سازمان ما را نيز در هم نورديد. در طی اين سالها سازمان به شناخت و تعريف مجدد خود پرداخت و در اين راه عليرغم دستآوردهای مثبت و پر بار خود خطاهائی را نيز مرتكب شد، كه  بعضا غير قابل توجيه بوده  است. بحران هويتی در سازمان نه تنها به نفی لنينيسم و حتی ماركسيسم  انجاميد، بلكه  نظام  سوسياليستی را هم از افق آرمانهای سازمان حذف كرد و هويتی مجعول تحت عنوان چپ  دمكراتيك ؟! را جايگزين ماهيت سوسياليستی سازمان فدائيان خلق نمود.

سؤال ما اينست كه چپ دارای كدامين خواستگاه اجتماعی است؟ و استقرار كدامين سيستم اجتماعی را آماج و آمال خود قرارداده است؟ اعلام  اينكه سازمان خود را جزئی  از نيروهای چپ بشمار می آورد، فرار از كدامين واقعيت است؟ آيا نه اينست  كه چپ نامی مجهول است که در برابر راست نامشخص طرح می شود؟ شما ميتوانيد راست ميانه باشيد كه  نسبت به راست  محافظه كار در جبهه چپ قرار گرفته است. اگر نخواهيم خطوط را مخدوش نموده و با الفاظ بازی كنيم، بايستی به صراحت اعلام كنيم كه سازمان نماينده سياسی كدام يك از طبقات جامعه است و با كدامين اقشار جامعه منافع مشترك و پيوندهای استراتژيك دارد. بايستی آشكارا جامعه مورد نظر خود را تعريف كنيم. بسنده كردن به كليات و خود را فراتر از طبقات اجتماعی ديدن و مدافع منافع تمامی آنها دانستن طنزی تلخ و تكراری است، كه نهايتا" به اردوگاه سرمايه داری ختم می شود، حتی اگر پشت پرده دمكراسی خواهی پنهان شده باشد.

با توجه به تحولات اخير در رويكردهای سازمان، از جمله بيانيه های اخير، در بيان مواضع و تعيين متحدين سازمان، اميد آن بود که رجعت به هويت اصلی سازمان با ساختاری دمكراتيك و مدرن سرعت بگيرد و نسيم آن به ما فدائيان داخل كشور هم برسد. اما متاسفانه سند خط مشی سياسی سازمان نتوانست انتظارات ما را برآورده  سازد و  بازی  با  الفاظ  و بيان  مطلب در لفافه باز هم ادامه  يافت. عليرغم پذيرش تلويحی سوسياليسم در سند فرايند جهانی شدن (گلوباليزاسيون) متاسفانه درسند خط مشی سياسی مورد تاييد كنگره ای كه بنام  خاوران برگزار شد، صراحت لازم در دفاع و همبستگی و پذيرش آرمانهای  سوسياليستی رفقای فدائی كه در گلزار خاوران تنها  و تنها بخاطر دفاع از آرمانهای  سوسياليستی  آرميده اند ديده  نمی شود. عدول از آرمانهای  سوسياليستی بزرگترين خطائی است كه  در طول حيات فدائيان خلق رخ داده است و ما تا اصلاح آن از پای نخواهيم نشست. همآنگونه كه برای آزادی و عدالت اجتماعی چنين خواهيم نمود.

عليرغم تلاشهای محدودی كه برای تعريف مجدد هويت سازمان بعمل آمده، متاسفانه حول چنين مسئله ای اساسی وبنيادين كه بود و نبود سازمان را مشخص می نمايد، سازمان بدون بحث های تئوريك فراگير درگستره فدائيان داخل و خارج كشور، بدون تجزيه و تحليل گذشته سازمان و جهانبينی م- ل آن، و بدون تامل در گزينش هويت جديد خود، چنان كه گفته شد هويتی مجعول را با مضمون "چپ دمكرات و مدرن غير ايدئولوژيك"؟! بر پيكره سازمان قالب نموده است. در اين راستا با بهره گيری از بحران فروپاشی كشورهای سوسياليستی و تغييرات جهانی ناشی از آن، رهبران سازمان و كادرهای  خارج از كشور درغياب اكثريت فدائيان داخل كشور و در فقدان رهبران و كادرهای اعدام شده، توانستند اين لباس عاريتی را بدون مواجهه با  مخالفت و مقاومتی جدی بر قامت سازمان بپوشانند .

درحاليکه با گسترش ارتباطات اينترنتی و رو در رو بين فدائيان داخل كشور با سازمان، لازم است  شورای مركزی با پيشبرد بحث های تئوريك جدی  و گسترده  دربين فدائيان داخل و خارج  پيش از برگزاری كنگره دهم  ترتيباتی را اتخاذ نمايد، كه در كنگره آينده به صراحت و عاری از هرگونه پرده پوشی موضع و اعتقاد خود را نسبت م – ل، ماترياليسم تاريخی و سوسياليسم اعلام نموده، نحوه برخورد با امپرياليسم جهانی و عملكرد های آن در گستره ملی و جهانی را مشخص سازد.

رفقای گرامي! اگر بخشی از شما فدائيان خارج از كشور در اين پروسه چند ساله درست يا نادرست به اين رسيده ايد كه جامعه سوسياليستی را از اهداف و آرمانهای سازمان حذف نمائيد، با تمامی احترامی كه به تك تك شما عزيزان داريم، با صراحت اعلام ميداريم كه اين تصميم تنها و تنها حاصل نقطه نظرات شما رفقای خارج از كشور است و بس. اگر قبول نمائيم كه ما هم عضو اين خانه هستيم و همراه شما، اين درد جانكاه را تحمل كرده و در حيات سازمان ايفای نقش نموده ايم، لازم است برای تحقق آرمانهای سازمان و تدوين برنامه آن براساس ديدگاه های فوق به نقطه نظرات رفقای داخل كشور توجه جدی شود. برنامه سازمان قبل از ارائه به كنگره دهم و تصويب آن در كنگره بايستی در فرصتی مناسب (حداقل شش ماهه) در اختيار رفقای داخل كشور قرار گيرد و با اتخاذ تمهيداتی دموکراتيک، متناسب با اوضاع  جامعه نقطه نظرات ما فدائيان در تدوين و تصويب  آن  بكار گرفته شود.

با اين همه، اگر هستند دوستانی كه با سوسياليسم وداع نموده اند و صرفا" در عرصه دمكراسی خواهی و عدالت خواهی در شكل عام آن مبارزه می كنند، هيچ ايرادی بر آنان نيست. آنها مخيراند در هر عرصه برای آرمان خود مبارزه كنند، ولی دور از صداقت و شرف انسانی است، در اين شرايط سركوب و خفقان و در غياب  اكثريت نيروهای سازمان، سازمانی را كه برای  تحقق ايده های  سوسياليستی  بنا نهاده شده مصادره به مطلوب نموده  و از اهداف اصلی خود منحرف سازند. اگر آنها در راه تحقق اهداف خود اقدام  به ايجاد تشكيلاتی مستقل  نمايند، يقين بدانند كه در اين راه  ما يار و ياور آنان خواهيم بود، هر چند كه زير لوای يك سازمان نباشيم، ولی همواره در يك جبهه باقی خواهيم ماند.

                                                

اول بهمن 1385

پاسخ به يک خواست!

پاسخ مسئول هيئت سياسی-اجرائی به نامه ی جمعی از هواداران سازمان فدائيان خلق ايران(اکثريت) در خطاب به رهبری سازمان

پيش از هر توضيح، جا دارد که خرسندی خود را از اين برآمد در داخل کشور ابراز بداريم و احساس مسئوليت رفقای تهيه کننده اين نامه نسبت به انتخاب اجتماعی سازمان و سمت گيری برنامه ای آن را ارج نهيم. اگرچه هنوز روشن نيست که تهيه کنندگان اين نامه چه کسانی هستندو عليرغم وجود برخی ناروشنی ها، ما اما اصل را بر اعتماد رفيقانه می نهيم و اين نامه را صدا و خواست بخشی از فدائيان داخل کشور تلقی می کنيم. دليل عمده ما نيز در اين رويکرد آنست که در اين مرحله بازتنظيم و تدقيق اهداف و آماج سازمان و باز تدوين برنامه اجتماعی آن، وجود تفاوت نظرها و بر همين پايه ابراز دغدغه ها امری کاملاً طبيعی بوده و اساساً ربطی به داخل و خارج کشور ندارد.
برپايه آگاهی های قابل اتکای ما ، تنوع فکری و سياسی در ميان فدائيان غير متشکل در داخل کشور از همان گستردگی برخوردار است که در ميان صفوف متشکل سازمان در خارج از کشور شاهد آنيم. من همواره تأکيد کرده ام که تقسيم طيف بندی های نيروی فداييان خلق ايران (اکثريت) در عرصه نظری و سياسی براساس داخل و خارج کشور يک خطای جدی است و چنين رويکردی خواسته يا ناخواسته می تواند به يک استفاده ابزاری در چالش های فکری و سياسی بيانجامد. تفاوت بين نيروی سازمان در درون مرز با برون مرز صرفاً در موقعيت زيستی آنان و ويژگی های نوع فعاليت سياسی آنهاست و نه در موضوع آرمان ها، برنامه و مشی و روش سياسي.
تحولات فکری و سياسی مرز نمی شناسد و به ويژه در اين دهکده جهانی با ارتباطات مدرن بی حد و مرز، هيچ کس در قلعه تاريخ محبوس نيست و هر کس کمابيش مشرف بر روندهای جهانی و اجتماعی است. با آنکه نسبت تعلق به ديدگاههای متنوع می تواند متفاوت باشد ولی در مجموع همه ما – چه مقيم داخل و چه مهاجر اجباری به خارج از کشور – در مسير يک تجربه عام قرار داريم. اگر تفاوتی پديد آيد در انتخاب های تاريخی است و نه ناشی از اينکه کجای جغرافيای جهان ايستاده ايم.
اما آنجا که موضوع به متن نامه "جمعی از هواداران سازمان" بر می گردد، نخست بايد بگويم که آنچه در عرصه آماج و اهداف ما همچنان سنديت دارد، مفاد سند آماج و اهداف سازمان مصوب در کنگره پنجم است که بر انتخاب سوسياليستی ما و حفظ موضع جانبدارانه ما نسبت به کارگران و زحمتکشان تصريح دارد. سندی نيز که پيرامون " جهانی شدن " در آخرين کنگره سازمان – کنگره نهم – رأی تمايل کنگره را اخذ کرد، در بنيان های خود بر همان سند استوار است و از همان موضع به روند جهانی شدن می نگرد. از اينرو، ترديد در سمت گيری اجتماعی شناخته شده سازمان مبنای واقعی ندارد و نبايد موجب دغدغه خاطر رفقايی از ما شود.
مهم ترين نکته در اين نامه اما خواست منطقی و دموکراتيک نهفته در آنست که از سازمان می خواهد تا پيش نويس سند باز تنظيم آماج و اهداف سازمان و نيز پيش نويس سند برنامه را که در دستور کار کنگره دهم خود قرار داده است، به محض آماده شدنشان انتشار بيرونی دهد و شرايط اظهار نظر جمعی و امکان دخالت ورزيدن همه نيروی سازمان در داخل و خارج کشور را فراهم آورد. اين خواست، که طبعا منحصر به ارسال کنندگان اين نامه نيست و يک خواست بر حق هر دوستدار و کوشنده سازمان است در عين حال به ما نيروی مضاعف می بخشد و بيش از پيش بر ميزان مسئوليت ما می افزايد.
ما که تاکنون از همين شيوه پيروی کرده ايم از اين پس نيز با اعتماد و جديت بيشتری آنرا ادامه خواهيم داد. ما اين خواست را با شادی و اميد فراوان پيشواز می رويم و خود را متعهد به برآورده کردن آن می دانيم. تأمين حداکثر مشارکت نيروها و دوستداران سازمان در روند تدارک کنگره دهم آن، در دستور کار ما قرار دارد و ما خواهيم کوشيد که پيش نويس های تهيه شده را در نشريه کار و سايت های خبری دوستدار سازمان منتشر کنيم تا شرايط همکاری فعال و گسترده برای تصحيح و تدقيق و تکميل اسناد کنگره فراهم آيد.
رفقای تهيه کننده نامه "جمعی از هواداران سازمان در داخل کشور" نيز مطمئن باشند که به طريق اولی خواهند توانست از امکان مطالعه و کار روی اسناد ارائه شده به کنگره دهم و تاثير گذاری بر آنها برخوردار شوند. اين رفقا ميتوانند مانند ساير فدائيان در داخل و خارج کشور با مراجعه به سايت اينترنتی سازمان و نشريه کار در جريان همه تلاش های فکري، برنامه ای و سياسی سازمان قرار بگيرند و البته پيش از اين نيز می توانستند با مراجعه به اين سايت و نشريه، خواست خود را با مسئولين سازمان در ميان بگذارند و در صورتی اقدام به انتشار بيرونی آن می کردند که خواست خود را بی پاسخ می يافتند.
کمترين آسيب طرح علنی يک خواست از جمعی که خود را به آن متعلق می دانيم، مقدم بر رجوع مستقيم به مسئولين آن جمع و پاسخ خواهی از آنان، ايجاد شک و شبهه در خارج از اين جمع نسبت به روندهای جاری در درون آن جمع است. با اينهمه اما من مطمئن هستم که همه ما در برخورد با نامه سرگشاده "جمعی از هواداران سازمان در داخل کشور" اساساً بر جنبه محتوايی مثبت آن تکيه می کنيم و نه بر نحوه طرح آن.
به اميد آنکه دست در دست هم بتوانيم شاهد تبيين آماج و اهداف سازمان و برنامه آن بر پايه آرمان های سوسياليستی ديرينه سال سازمان و با در نظر داشت واقعيت های زمان، جهان و ايران و اتکاء به خرد نقاد و پرسشگر در کنگره دهم سازمان باشيم.

مسئول هيئت سياسی-اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
هفتم بهمن ماه ١٣٨٤
بهزاد کريمی

نقل از نشریه کار

دردفاع از سوسياليسم (2)
رفيق بهزاد كريمي مسئول هيئت سياسي – اجرائي سازمان فدائيان خلق ايران (اكثريت)

نخست مراتب امتنان خود را از پاسخ نامه اول مان "دردفاع از سوسياليسم" ، وازاينكه با اعتمادي رفيقانه آنرا بعنوان صداي بخشي از فدائيان داخل كشورقبول داشته وازاين برآمد خوشحال گشته ايد، اعلام مي داريم. بدون تعارف ازاينكه توانسته باشيم بعد از مدتها بحث حول مسائل محوري را كه به گمان خيلي ها خاتمه يافته تلقي مي شود، نبش قبر نموده و درگستره سازمان و جنبش سوسياليستي به جريان بياندازيم خرسند خواهيم گشت. ما به موازات مبارزات عدالت جويانه و دموكراسي خواهانه خود درداخل كشور براي زدودن انحرافات نا ميمون سازمان از سوسياليسم علمي تمام سعي وتلاش خود را بكار خواهيم گرفت. دراين راه از هيچ انتقاد و نقد رفيقانه اباء ننمود، و از هيچ انتقاد و برخورد فكري نيز نخواهيم هراسيد.

رفيق گرامي! در رابطه با پاسخ تان به نامه "در دفاع از سوسياليسم" لازم مي بينيم توضيحات زير را بيان نموده واعلام نمائيم فارغ از مسائل كلي مطرح شده در اين دو نامه، از اين پس تلاش خواهيم نمود بطور مشخص و موردي روي مواضع سازمان تامل و انحرافات و كاستي هاي آنرا به چالش به كشانيم :

1- حداقل يك چهارم از نوشته شما در اعتراض به استفاده ابزاري ما از عنوان " هواداران داخل كشور" بود. واز اينكه سازمان را به طيف هاي داخل و خارج كشور تقسيم بندي كرده ايم ابراز نگراني نموده ايد . صراحتا" اعلام مي داريم كه در استفاده از اين عنوان هيچ انگيزه خاصي جز بيان موقعيت مكاني خودمان در بين نبوده است. واز مفاد نامه نيز چنين استنباطي نمي توان نمود. ولي متاسفانه با برخوردي غير دمكراتيك – نمونه اي ازادعا هاي ما مبني برروند غير دمكراتيك تحولات چند ساله اخير– و شانتاژ گونه پاسخ نامه تان قبل از آنكه پرداختي مضموني و محتوائي داشته باشد، نگرشي شكلي داشته است. ما ماندن در داخل كشور را امتيازي براي خود محسوب نمي كنيم و هيچگونه ادعا و سهم خواهي هم از اين بابت نداريم. و همانگونه كه درنامه اول خود هم گفته ايم . براي رفقاي مهاجر در به اهتزاز در آوردن مجدد پرچم سازمان نقشي تعيين كننده قائليم.اما اين اعتقاد صميمانه ما نمي تواند نافي اين واقعيت باشد كه در تحولات سازمان ، رفقاي داخل كشور عليرغم وزن سنگيني كه داشته اند – بنا به دلايل گوناگون كه مهمترين علت آن سياست سركوبگرانه رژیم جمهوري اسلامي و جو پليسي و امنيتي حاكم بوده است- فاقد نقشي مؤثر ومتناسب با وزن خود بوده اند.
2- ما هم با شما هم راي ايم كه تنوع فكري – سياسي سازمان همانند خارج كشور در داخل نيز وجود دارد. و همچنين اين نظر شما را تائيد مي نمائيم كه نسبت اين تنوع مي تواند متفاوت باشد. خوشبختانه اين تفاوت با نسبتي معني دار به نفع پيروان سوسياليسم علمي و طرفداران آماج هاي نخستين سازمان سنگيني مي كند. شايسته است شوراي مركزي سازمان كميته اي را براي بررسي وجمع بندي نكته نظرات و خواسته هاي رفقاي داخل كشور جهت ارائه به كنگره دهم تدارك ببيند.
3- عليرغم تبليغات بي امان سرمايه داري جهاني، سوسياليسم همچنان مطلوب ترين نظام اجتماعي و تفكر بشري است، كه انكار صريح آن هيچ سودي را عايد منكرينش نخواهد نمود. ولي سوسياليسم مدال افتخاري نيست كه درمجالس رسمي برسينه خود بنشانيم. اعتقاد به سوسياليسم علمي و به تبع آن ماركسيسم و همچنين لنينيسم در كداميك از برنامه ها و اسناد سازمان بيان شده است، كه بتوان اين اعتقاد را براساس يافته هاي علمي بشري وآموزه هاي مترقي ماركس وديگر انديشمندان سوسياليسم علمي از آن استنباط نمود. بطور مثال سند " فرآيند جهاني شدن ( گلوباليزاسيون)، جهاني ديگر ممكن است" كه راي تمايل كنگره اخير را هم اخذ نمود، از نظر ما حامل تفكرات نئو ليبراليستي است كه در لفافه اي از سوسيال دموكراسي ارائه گشته است. ( برآنيم كه بعنوان گام نخست در آينده اي نزديك اين سند را به چالش بكشيم)
رفيق گرامي وقتي در ديدگاههاي شما (مصاحبه با نشريه تلاش) بعنوان مسئول هئيت سياسي– اجرائي سازمان مالكيت فردي بنحوي طرح مي شود، كه عليرغم ادعايتان مالكيت تقدس مي يابد و تحقق ارزشهاي سوسياليستي به فردائي دور و نامعلوم حواله مي شود. و هيچ ديد روشني ولو بطوركلي از چگونگي تحقق آنچه كه مي خواهيد و ازآنچه كه در پي انجام آن هستيد، را نمي توانيد به توده هاي كار و زحمت ارائه كنيد. وحتي نمي توانيد و يا نمي خواهيد مؤلفه هاي جامعه مورد نظرتان را به صراحت بيان كنيد. ما چرا نبايد بر اين باور باشيم كه سازمان بدون سرو صدا جامعه سوسياليستي را از اهداف و برنامه خود حذف و تنها ادبيات آنرا حفظ نموده است.
4- آنچه كه ما نوشتيم نه يك خواست بلكه مجموعه اي از خواستها را شامل بود. از اينرو اگر پاسخي داده مي شود شايسته است كه تمامي آنها را در بر گيرد، نه يكي از چند مورد را. هرچند كه ما انتظار پاسخ مسائل مطروحه درقالب جوابيه اي يك صفحه اي و در فرصتي اندك را نداريم. ولي اميدواريم فصلي تحت عنوان خواست ها و نظرات رفقاي داخل كشور كه محذوف واقع شده اند، باز گردد. هرچند كه روي سخن ما با رهبري سازمان بود. وانتظار پاسخ مطالب طرح شده را ازشما داشتيم. ولي اين موجب آن نميشود كه دوستان ديگري نتوانند خواسته هاي ما را به چالش بكشند. اما مجاز نيستند حتي به واسطه حضورشان در شوراي مركزي براي هئيت سياسي- اجرائي و شوراي مركزي سازمان جهت چگونگي برخورد با ما تعيين و تكليف كنند. اگردوستاني ازاينكه خواب خوش آنها را بهم زده و توهم در رخوت بودن رفقاي داخل كشوررا شكسته ايم، از ما عصباني گشته اند. ميتوانند با ادبيات مختص خودشان پرخاش كنند و دشنام دهند وهر آنچه را كه آنها را آرام مي سازد بر زبان آورند. ولي ما با آنها بعنوان يك رفيق و با منطق و فرهنگ ماركسيستي سخن خواهيم گفت.
آنچه كه به ما بر مي گردد، بعنوان عضوي از خانواده فدائيان تا جائي كه امكانات مان اجازه مي داد در جريان بحث ها و روند تحولات سازمان بوده ايم . و اگر بحثي را آغاز نموده ايم نه از موضع اصحاب كهف و انسانهاي فضايي بلكه از منظر انسان امروزين و با تمسك به آخرين يافته هاي علوم اجتماعي يعني سوسياليسم علمي بدين كار مبادرت ورزيده ايم. اگر مواضع رفيق سهراب مبشري كه در ذيل نامه شما (در سايت كار آنلاين) آورده شده بود .مورد تائيد رهبري سازمان هم مي باشد، ما جواب سؤالات خودرا گرفته ايم. اگر مقاله فوق صرفا" نظرات شخصي ايشان مي باشد.شايسته بود از موضع رهبري سازمان با اين طرز تفكر نيز برخورد مي گرديد.تا شائبه اي مبني برتقسيم وظايف دررهبري سازمان براي ارائه پاسخ رسمي وپاسخ اصلي بوجود نيايد.
ما بار ديگر سؤالات خود را تكرار مي نماذيم:

- چپ داراي كدامين خا ستگاه اجتماعي است؟ و استقرار كدامين سيستم اجتماعي را آماج و آمال خود قرار داده است ؟

- سازمان نماينده سياسي كدام يك از طبقات جامعه است و با كدامين اقشار جامعه منافع مشترك و پيوند هاي استراتژيك دارد ؟

- موضع و اعتقاد كنوني سازمان نسبت به م- ل ، ماترياليسم تاريخي و سوسياليسم چيست ؟ - نحوه برخورد با امپرياليسم جهاني و عملكرد هاي آن در گستره ملي و جهاني بايستي چگونه باشد؟

5- در اينكه خواست هاي ما درون تشكيلاتي بوده و نبايستي در گستره عمومي طرح مي گرديد.بر خلاف شما ما معتقديم رويكرد اساسي آن نامه مربوط به كل جنبش سوسياليستي ميهنمان مي باشد و بيان آن دراين گستره داراي اشكال نيست.البته ما قبل از ارسال آن به سايت اخبار روز آنرا به سايت كارآنلاين فرستاده بوديم كه از قرار معلوم موفق به اين كار نشده ايم وكار آنلاين نيز پس از درج در اخبارروز بنقل از آن چند روزي در سايت خود منعكس نمود. بعد از اين تلاش خواهيم كرد نظرات خود را در اين دو سايت ارائه نماييم.

6- آشكار سازي ناروشني هاي اين جمع براي سازمان و اطلاع از كم و كيف و نيت هاي آن نه تنها حق مسلم سازمان است، بلكه جزوء وظايف رهبري آن مي باشد.ما اصرارو تلاشي براي كتمان هويت و نيت خوداز سازمان نداريم، واگر شك و شبهه اي در خارج از اين جمع و رهبري سازمان نسبت به روندهاي جاري در درون اين جمع موجود مي باشد، ما حتي حاضريم نامه هاي خود را با اسامي واقعي مان امضاء نماييم.

جمعي از هواداران سازمان فدائيان خلق ايران – اكثريت (داخل كشور)
17 اسفند 84

نقل از دنیای ما