نویدنو:18/07/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

چرا چین...؟

بابک پاکزاد

فرهنگ توسعه

چندی پیش برگردان مطلبی از سایت حزب کمونیست کارگری روسیه به دستمان رسید* که بحث آن بر سر وضعیت اسفناک نیروی کار در چین بود. استدلال برای ترجمه چنین متونی آن بود که نکند این پیغمبر نیز پوشالی باشد و فروپاشی‌اش دوباره به ناامیدی و سردرگمی دامن زند.  پس بخوانید حدیث بدبختی مردم چین و بدانید که بهشت موعود آن‌جا نیست. در آن مطلب از امپریالیسمی که تا مغز استخوان در چین رسوخ کرده سخن به میان آمده بود و...

کسانی که در مورد چین چنین اظهار نظری می کنند ظاهرا از نوعی نگاه سخن می‌گویند که متعلق به گذشته است. چه کسی چین را کعبه آمالش دانسته است؟ این اظهار نظرهای ارزشی در جهان مواج و در حال دگرگونی کنونی تا چه اندازه می‌تواند راهنمای عمل مناسبی باشد؟ اصلا تمام حرف های شما را دربست قبول می‌کنیم اما به ما بگویید که با توجه به واقعیت‌های جهانی، چین چه باید می‌کرد؟ تازه زمانی که در این موضع قرار می‌گیرید متوجه می‌شوید که تا چه اندازه اتوپیایی فکر می‌کنید. تا زمانی که شوروی حضور داشت چند قطبی کردن جهان در دستور کار نبود؛ مزایای حضور شوروی در مناسبات جهانی، وقتی احساس شد که از بین رفت. و حال کشور ها مجبور  می‌شوند برای پیشبرد سیاستی مستقل، در جهانی تک قطبی و در فضایی مواج و بدون پشتوانه، نقاط اشتراک را با ذره بین پیدا کنند و  با یک دیگر  طرح دوستی بریزند.

 فقط کافی است در این شرایط در موضع اداره یک کشور قرار بگیرید تا موضوعات را به درستی درک کنید.

چندی پیش طوفان، کوبا را در نوردید. خبر رسید که سی هزار خانه نابود شده و این کشور محتاج کمک‌های بین المللی است، آمریکا گفت من کمک نقدی می‌کنم البته نه به دولت کوبا بلکه به عناصری که خود تشخیص می‌دهم و آن‌ها باید عملیات امداد رسانی را انجام بدهند. کوبا این کمک ها را رد کرد.

 به خاطر دارم هنگامی که طوفان، نیواورلئان را در نوردید کوبا نیز به دولت آمریکا پیشنهاد  کمک کرد و گفت حاضر است نیروهای امدادی‌اش  را با تمام تجهیزات برای کمک به آسیب دیدگان اعزام کند و هیچ قید و شرطی را نیز قایل نشد.

تنها جرم کوبا این است که سوسیالیست است.کدام کشورها به کوبا کمک بی قید و شرط کردند؟ به گفته فیدل کاسترو ونزوئلا و چین.

در چین زلزله مهیبی آمد، این کشور اعلام کرد که به جز نیروی امداد و سگ‌های آموزش دیده به هیچ کمک دیگری احتیاج ندارد.

زندگی و مبارزه در دنیای تک قطبی سرمایه‌داری قواعد خاص خود را دارد. حرکت معنادار (از نظر کمی) که جهان سرمایه داری را به چالش بطلبد بسیار دشوار است و از دالان‌های پرپیچ وخم عبور می کند . شما گاه ناگزیر هستید همراه با رشد خود، تناقض‌های بزرگی را در درون خود پذیرا باشید. تناقضی که در سطحی دیگر و در ابعاد جهانی عملا شما را به نیرویی منسجم بدل می کند، نیرویی که از نظر کمی معنا دار بوده و به حساب می آید و نقش مترقی خود را در تحقق سوسیالیسم، به عنوان وزنه‌ای در برابر قطب مسلط ، ایفا خواهد کرد. بدیهی است که ممکن است در این بین دیگر شما طلایه‌دار ارزش‌های سوسیالیستی نباشید اما این در معنای آن نیست که به فرایند تحقق سوسیالیسم در جهان کمکی نکرده اید. مشکل این است که شما از چین همه چیز را با هم می‌خواهید، آن هم در جهانی که هیچ فرمولی در ذهنتان برای گذار از آن ندارید. من خود اعتقادی به سوسیالیسم بازار ندارم اما تصور می‌کنم  چین به تناسب امکانات تاریخی‌اش بد بازی نکرده. فراموش نکنید که شما در یک تمدن جهانی سرمایه داری زندگی می‌کنید که به بدترین و کثیف ترین مرحله خود رسیده؛ این تمدن سرکردگانی دارد که حتی حاضر نیستند در حوادث طبیعی نیز بی‌شائبه به کسی کمک کنند.این یعنی یا تعظیم کن یا بمیر.

با توجه به قدرت سهمگین نظامی و اقتصادی قطب مسلط، کشورهایی که تا اندازه‌ای پایبند ارزش‌های سوسیالیستی بوده اند در ابعاد و اندازه ای نیستند که بتوانند در برابر این هیولا ایستادگی کنند؛ در چنین شرایطی، نگاه همه آن‌ها و همچنین نگاه خود آمریکا به موضع‌گیری کشوری است که حتی به قیمت راه دادن تعارضات به درون خود، رشد را متحقق کرده و قادر است معادلات جهانی را برهم بزند. و اهمیت حضور چین در همین جاست. اهمیتی که با بحران اقتصادی آمریکا از یک سو و بحران گرسنگی در سطح جهان از سوی دیگر جلوه و نمود بیشتری پیدا می‌کند.

* لینک مقاله مورد اشاره آقای بابک پاکزاد :

http://sedayemardom.net/maghalat/articles_detail_siasi.php?aid=51

 

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics