خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

چگونه ناگهان ,عامل بيگانه, ، ,استاد فلسفه, از کار در می آيد؟

نویدنو:09/7/1385

چگونه ناگهان ,عامل بيگانه, ، ,استاد فلسفه, از کار در می آيد؟

 

ای میل رسیده
سه مطلب زير از سه شماره مختلف کيهان تهران برداشته است. اين سه مطلب به ترتيب در ارديبهشت، مرداد و مهرماه سال 1385 در اين روزنامه,وزين, چاپ تهران منتشر شده است. اين مطالب نيازی به تفسير ندارد. منتهی متحير بايد شد از چرخش زمانه که چگونه ,يک عامل بيگانه, در 14 ارديبهشت 1385، معترف به ,جاسوسی, در 11 مرداد 1385، ناگهان و نميدانم با کدام لطايف الحيلی يکباره در روز پنجشنبه 6 مهر 1385 ,استاد فلسفه, از آب در ميآيد و ,مقاله, مفصلش زينت بخش صفحات کيهان برادر شريعت مداری ميگردد. جل الخالق...!

بازداشت يك عامل بيگانه ( خبر ويژه )

سايت اينترنتى بى بى سى و چند سايت ديگر از بازداشت رامين جهانبگلو در ايران خبر دادند و سايت بى بى سى اعلام كرد تاكنون هيچ مقام رسمى در جمهورى اسلامى ايران اين خبر را تاييد نكرده است. اين در حالى است كه امروز دستگاه قضايى خبر دستگيرى وى را اعلام كرد.
رامين جهانبگلو بعد از پيروزى انقلاب به غرب گريخته و چند سال قبل به ايران بازگشته بود، با گروه هاى جبهه موسوم به اصلاحات همكارى مى كرد و در ميزگردها و همايش هاى مدعيان اصلاحات حضور چشمگيرى داشت.
جهانبگلو، همكارى فراوان و آشكارى با محافل سلطنت طلب فرارى و ساير گروه هاى ضدانقلاب داشت و اين وابستگى به اندازه اى آشكار بود كه مجله آدينه به سردبيرى فرج سركوهى-كه هم اكنون فرارى است- در شماره نوروز 74 خود از وى به عنوان يك عامل وابسته به بيگانگان ياد كرده كه مدتى از سوى محافل اروپايى در قالب نويسنده و متفكر به مردم كشورمان معرفى و پس از انجام مأموريت به دنبال كار ديگرى فرستاده مى شوند.
جهانبگلو از امضاكنندگان بيانيه ها و اطلاعيه هايى بود كه گروه هاى ضدانقلاب خارج نشين عليه اسلام و انقلاب صادر مى كردند. وى از جمله امضاءكنندگان بيانيه اى است كه شمارى از صهيونيست ها-از جمله داريوش همايون و...- در تقدير از محكوميت ايران توسط پارلمان اروپا منتشر كرده بودند. در بخشى از بيانيه مزبور آمده بود؛
,جاى خوشحالى است كه اكثريت مهمى از نمايندگان پارلمان اروپا قطعنامه اى را امضاء كرده اند كه در آن رژيم قرون وسطايى و تروريست تهران محكوم شده است,!


کيهان
پنجشنبه 14 ارديبهشت 1385- 6 ربيع الثانى1427- 4 مه 2006- سال شصت و چهارم-شماره 18508

مختصرى فعاليت فرهنگى و اينترنتى ! ( خبر ويژه )

يك مقام آگاه خبر داد رامين جهانبگلو كه به اتهام فعاليت عليه نظام جمهورى اسلامى ايران در بازداشت به سرمى برد، به تازگى اعتراف كرده كه وظيفه راه اندازى يك شبكه وسيع تحت ,وب, را براى جمع آورى اطلاعات طبقه بندى شده از جريان ها، گروه ها و عناصر فعال سياسي، اجتماعي، فرهنگى و اقتصادى برعهده داشته است.
وى فاش ساخته كه درصدد اجراى طرح شبكه جاسوسى ,سايبر, به نام
C.E.S در ايران بوده و گروهى از روزنامه نگاران سايبرنتيك، فعالان اينترنتى- ايرانى در ياهو، گوگل و مديران چندين سايت فيلتر شده را براى اين كار ساماندهى كرده بود.
اگر چه هم اكنون كميته هاى ويژه جرايم اينترنتى و رايانه اى تشكيل شده اند اما اعتراف جهانبگلو، ضرورت اتخاذ تدابير ويژه براى جلوگيرى از اجراى اين گونه طرح ها و برنامه هاى جاسوسى را دوچندان مى كند.


چهارشنبه 11 مرداد 1385- 7 رجب 1427- 13 جولاى 2006 - سال شصت و چهارم-شماره 18582


رامين جهانبگلو: امپراتورى آمريكا سلطه خود را تحت نام ,دموكراسى سازى, مشروعيت مى بخشد

رامين جهانبگلو استاد فلسفه غرب با انتقاد از روشنفكران غربى كه به واسطه دخالت دادن كينه، نژادپرستى و سوء نيت ملى گرايى به انتشار افكارى چون ,اسلام پرورش دهنده تروريسم, مى پردازند، تصريح كرد: امپراتورى آمريكا با خوراك فكرى روشنفكران خود مى كوشد سلطه نظامى را تحت نام ,دموكراسى سازى, مشروعيت بخشد.
به گزارش منابع خبرى به نقل از سايت شخصى رامين جهانبگلو، وى در مقاله اى با عنوان ,روشنفكران امپراتورى آمريكايى و مسئوليت ها, با بيان اين كه واژه (
imperator) به معناى ,فراگير, و به مفهوم حكومتى است كه سلطه نظامى خود را بر فضاى جهانى تحميل كند، اظهار داشت: با اين تعريف، امپراتورى آمريكايى از پايان جنگ سرد در 9891 با فرو ريختن ديوار برلين و فروپاشى رژيم شوروى در سال 1991 آغاز شد.
وى با ادعاى اين كه امپراتورى انگليس بر تعادل ميان اروپا و دنياى شرق نظارت داشت و هر كشور را در جريان فرهنگ سنتى خود آزاد مى گذاشت، يادآور شد: اما امپراتورى آمريكايى با رسالت موعودى خود كه بايد ,جهان را با استقرار دموكراسى امنيت بخشد،, جلوه گر شد و اين ديدگاه، آمريكا را در مقام پليس دنيا پس از جنگ سرد قرار مى داد، بى آن كه پاسخگوى هيچ مرجع بين المللى باشد.
جهانبگلو با بيان اين كه امپراتورى جديد آمريكايى اكنون احياگر همان مفاهيم ,جنگ هاى صليبى, و ,روند تمدن سازى, است، افزود: اين امپراتورى تلاش مى كند سلطه نظامى نومحافظه كاران را تحت نام دموكراسى سازي، مشروعيت بخشد و بيان اين توفيق با تركيب و ارائه واژه هاى معين و طرز ارائه آن بدست مى آيد. به عنوان مثال حكومت فعلى آمريكا با بكار گرفتن عبارت ,جنگ با ترور, خود را در رديف نخست قربانيان بى چون و چراى اين جنگ قرار مى دهد و پس از فاجعه 11 سپتامبر گروهى از نومحافظه كاران مى خواستند با توسل به صليبى هاى مسيحى به عنوان نخستين آورندگان دموكراسى به خاورميانه براى حمله به عراق و لبنان پيشينه تاريخى بسازند.
اين استاد فلسفه با بيان اين كه آمريكا براى سلطه خود در خاورميانه در تلاش براى ايجاد مفاهيم ديگر است، اضافه كرد: انديشه صدور دموكراسى به ,كشورهاى وامانده, يا ,كشورهاى تبهكار, در مباحثات گروهى از روشنفكران طرفدار سياست بوش وجود دارد كه در نهادهاى وابسته يا تحت حمايت واشنگتن به كار اشتغال دارند، نهادهايى چون صندوق دموكراسي، صندوق كارنگي، موسسه واشنگتن و مركز وودروويلسون از جمله اين نهادها هستند كه به امورى بيش از مطالعات تئوريك صرف مى پردازند.
جهانبگلو با اشاره به نقش روشنفكران در اتخاذ سياست توسط دولتمردان آمريكايى تصريح كرد: اين ايدئولوژى نوين آمريكايى گامى است به سوى توسعه طلبى آمريكا در خاورميانه به مثابه برخورد بين ,غرب, و ,ديگران, كه فرجام كار -به اعتبار نومحافظه كاران- آينده ,تمدن, را تحقق بخشيد. برطبق اين استدلال- كه شايد بتوان گفت بيش از هر كس ديگرى از سوى ساموئل هانتينگتون اشاعه عام يافت- منشأ اصلى برخورد ميان غرب و ملت هاى پس از استعمار در خاورميانه جدايى آشتى ناپذير ميان فرهنگ ,اقتدار, و فرهنگ ,دموكراسى, است. به عبارت ديگر بنا به اين ايدولوگ ها برخورد تمدنى ميان ,آمريكا, و ديگران دستيابى به صلح واقعى و راستين را براى ملت ها دشوار مى كند و يگانه فرهنگ دموكراتيك- يعنى فرهنگ آمريكا- را به خطر مى اندازد. اين بازنويسى تاريخ دموكراسى كوشش ديگرى است تا با افزودن بار اخلاقى به قدرت، راه را براى ,جنگ صليبى, ديگرى در خاورميانه بگشايد.
وى بااشاره به دخالت دادن مسائلى چون كينه، نژادپرستى و سوء نيت ملى گرايى در بيان گفتارهايى چون ,اسلام پرورش دهنده تروريسم, و ,بايد بنيادگرايى اسلامى را در نطفه خفه كرد, توسط روشنفكران غربي، خاطرنشان كرد: بى ترديد گروهى از روشنفكران چارچوب ايدئولوژيك جديدى را پس از 11 سپتامبر علم كرده اند تا الگوى نوينى براى توفق سياسى و فرهنگى بدست دهند.
جهانبگلو با طعنه به فوكوياما افزود: در بيانيه پيروزمندانه فرانسيس فوكوياما، آمريكاييان مى توانند خود را پايان ساز تاريخ بدانند، اما مى توان تصور كرد كه شهروندان خاورميانه ترجيح مى دهند كه آمريكايى ها با سلاح ها، بمب ها و پرچم در كشور خود بمانند. آن مردم پيش از پديد آمدن كشور آمريكا آنجا بوده اند و بدون دخالت آمريكا جنگ هاى خود را پيش برده اند. روشنفكران نومحافظه كار اروپايى و آمريكايى از ذكاوت كافى برخوردارند كه بدانند اقتدار آمريكا در سده 21 نه فقط كشمكش هاى جديدى به بار خواهد آورد، بلكه نمونه هاى مقاومت نوينى را در اين ناحيه در برابر نفوذ آمريكا در آينده شكل خواهد بخشيد.
وى با اشاره به نقش روشنفكران خاورميانه تصريح كرد: نقش روشنفكران در خاورميانه و نقاط ديگر در مقام افرادى در جست وجوى شيوه هاى بديل از تفكر، براى مقابله با سلطه و قدرت نمايى امپراتورى بيش از پيش برجسته مى نمايد. قصد و تصميم گذر از مرزها و سفر از يك هويت ملى به ديگرى براى روشنفكرى كه عليه تأثيرات مخرب كليشه سازى در روابط بين المللى مبارزه مى كند، بس حائز اهميت است.
وى غايت مناسب يك روشنفكر خاورميانه اى را ادوارد سعيد دانست و افزود: ادوارد سعيد روشنفكر فلسطينى- آمريكايى است و گفته هاى او درباره اسلام، فلسطين و اعراب نمايانگر ديدگاه متعهد و انتقادآميز او نسبت به گسترش نظامى و مداخله آمريكا در خاورميانه است. تعهد استوار سعيد به دنياى دموكراتيك متكى بر درك ژرفى از انسان دوستى است، بى آنكه ديگر فرهنگ ها را مردود بشمارد و تنها حرف خود را به كرسى نشاند.
جهانبگلو ادامه داد: ادوارد سعيد مى گويد: ,همه مى دانند كه سخن گفتن انتقادى درباره سياست اسرائيل و آمريكا در رسانه هاى غربى با دشوارى بسيار روبروست. برعكس حرف زدن عليه مردم و فرهنگ عرب يا عليه اسلام و دين آنها به طرز خنده آورى آسان است و در موقعيت بحرانى براى روشنفكر دشوارترين كار منتقد بودن است- نپذيرفتن گفتارهاى بلاغى و حرافى كه برابر است با مجيزگويى و به جاى توجه دادن به امورى مثل حمايت آمريكا از رژيم هاى منفور...,
به گفته اين استاد فلسفه، درگذشته كسى را روشنفكر مى پنداشتند كه در لاك خود مشتاقانه در جست وجوى حقيقت است، اما اگر روشنفكرى مدافع رژيم هاى اقتدارگر و بيدادگر باشد، چه بايد گفت؟ آيا روشنفكر بايد صدايش را عليه آن اقتدار مانند امپراتورى بلند كند؟ اينجا ذهنيت ادوارد سعيد به يارى ما مى آيد. سعيد مى گويد: ,به تصور من روشنفكر بايد به رغم همه مشكلات تا آنجا كه مى تواند سخن بگويد., در جهان كنونى كه جان هزاران بى گناه در خطر است، بايد روشنفكرانى امثال ادوارد سعيد را قدر بدانيم؛ كسانى كه تعهد اخلاقى آنها ذهنيت ما را تغيير مى دهد و مسئوليت ها و نحوه تفكر نقادانه عليه امپراتورى سازى و بى عدالتى ها در خاورميانه را ارتقاء مى بخشد.
پنجشنبه 6 مهر 1385- 4 رمضان 1427- 28 سپتامبر 2006 - سال شصت و چهارم-شماره 18628

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics