بچه های روزگار از
تعطيل روزنامه شان گفته اند
بوی
مرگ در تحریریه پیچید
(بابک
مهدیزاده)
شمارگان دور
جدید روزنامه" روزگار" حتی از انگشتان یک دست هم تجاوز نکرد. این روزنامه
که پس از سه شماره با دریافت اخطار از وزارت ارشاد مبنی بر نداشتن مجوز
سیاسی، صفحات سیاسی اش را حذف کرده بود بدون این صفحات هم فقط توانست دو
شماره دیگر دوام بیاورد و توقیف شد.
بعد از
انتشار سه شماره از روزنامه ای که توسط تیم شرق منتشر می شد، اخطار وزارت
ارشاد موجب شد تا محمد قوچانی به همراه احمد زیدآبادی، رضاخجسته رحیمی و
محمد جواد روح از " روزگار" بروند تا عبدالرضا تاجیک سردبیر و صفحات سیاسی
هم محو شود. اما این وضعیت نیز دو شماره بیشتر دوام نیاورد و دستور توقیف
مجدد" روزگار" رسید و به گفته فرید مدرسی باز" بوی مرگ در تحریریه" پیچید.
اما اگرچه
روزنامه های منتقد و حرفه ای مانند شرق و روزگار تحمل نمی شوند، اما هنوز
فضاهایی برای کار روزنامه نگاری و حرف زدن وجود دارد. همانگونه که محسن
آرمین در گفت و گو با روز می گوید "به جای حرف زدن در روزنامه ها می توان
در اینترنت و ماهواره حرف ها را گفت"؛ اعضای تحریریه "روزگار" هم - آنهایی
که صاحب وبلاگی بودند - همین کردند.
محمدجواد روح در مورد جدایی اش از "روزگار" در وبلاگش " صمیمانه تر" می
نویسد: "اول صبح بود كه دوستي زنگ زد و همين ] استعفا از روزگار [ را
پرسيد. به او هم جواب دادم كه رسما خبري نيست؛اما عملا چرا. سيده به محل
كارم، مهران قاسمي گفت كه مريم شباني نوشته كه تو و رضا و زيدآبادي و
قوچاني... حرفش را قطع كردم كه تا چهارشنبه شب كه خبري نبود. جز اينكه
پنجشنبه نامه جديدي آمده باشد.
اما كمكم خودم هم شك كردم كه خبر جديدي شده. زنگ زدم به تاجيك [دبير گروه
سياسي]. مطمئنم كرد كه خبر تازهاي نيست. اما باز هم دوستاني بودند كه با
ابراز نگراني خود شرمندهام كردند.
لازم ديدم بعد از مدتها كركره "صميمانهتر" را بالا بزنم. با آنكه نسبت من
و امثال من با اين قوم حاكم از مرحله "نفرت" هم گذشته و به مرحله بيتفاوتي
رسيده،اما شأن خود و ساير دوستاني را كه در اين شايعه نامشان آمده، بالاتر
از آن ميدانم كه براي نشان دادن مرزهاي پررنگ تفكر و رويكرد سياسي-
مطبوعاتيام با حاكمان،احتياج به درج خبر كذب و يا حتي سكوت درباره
شايعهاي نادرست داشته باشم."
روح اینگونه
ادامه می دهد:"در اينجا البته توضيح ميدهم كه ظاهرا قبل از انتشار روزگار،
يكي از مسؤولان روزنامه ديداري با مختاپور معاون مطبوعاتي وزير ارشاد
داشته. مختاپور در آن جلسه به او ميگويد كه شما نميتوانيد با اين شرقيها
كار كنيد. او هم پاسخ ميدهد كه نظارت كافي را خواهد داشت. اما شخص معاون
وزير ميگويد كه شما هرقدر هم دقت كنيد، امثال قوچاني و خجسته و روح كار
خودشان را ميكنند!
البته آن حرف شبه اخطار هم مانع از همكاري ما با روزگار نشد و در همان سه
شماره اول [كه مطلب سياسي مهمي هم نداشت]، آقايان "روح شرق" را در آن
استشمام كردند و در نهايت هم با يافتن پيراهن عثمان، صفحات سياسي را تعطيل
كردند."
اکبرمنتجی،
خبرنگار گروه سیاسی شرق و روزگار در وبلاگش" دوران امروز" در مطلبی با
عنوان" عیدی دولت کریمه به روزنامه نگاران : توقیف" می نویسد:"خب كي فكر مي
كرد در ماه رمضان و آستانه عيد فطر بروبچه هاي روزنامه روزگار اين جوري از
دست دولت كريمه آقاي احمدي نژاد عيدي بگيرند؟ روزگارهم به جمع توقیفی ها
پیوست. استناد کرده اند که این روزنامه شبیه شرق بود و به تذکرات توجه
نکرد. آنچه گفته می شود مهم نیست. زیرا خیلی از روزنامه هایی که در حال
انتشار هستند پس از موفقیت شرق از طراحی آن الگو برداری کردند . آفتاب یزد،
همبستگي، صداي عدالت، اعتماد و چند روزنامه ديگر از طراحي شرق الگو برداري
كردند. پس چرا با آنها برخورد نشد؟"
ازنظر منتجبی مهمترین دلیل برخورد با روزگار انتخابات شوراها است. وی می
افزاید:" آنها نمی خواهند روزنامه ای موثر در آستانه انتخابات منتشر شود و
اخبار انتخابات را پوشش دهد. پنهان نیست که اختلاف بین اصولگرایان و حامیان
رییس جمهور این روزها به شدت افزایش پیدا کرده است. در این میان نیز اصلاح
طلبان سرشناسی مثل محمد علي نجفي ، مسجدجامعي ، ابتكار ، جهانگيري و...
برای انتخابات ثبت نام کردند. همين امر براي برخي نگراني هايي را بوجود
آورد كه اصلاح طلبان اين بار بي هيچ اختلافي و با سازماندهي براي فتح
شوراها آماده شده اند. در اين ميان از زعم آنان روزنامه روزگار مي توانست
به اين ائتلاف كمك كند لذا وجودش مضر تشخيص داده مي شود."
این روزنامه نگار در پستش می آورد:" بعضی ها غافل از قدرت خداوند هستند و
فکر می کنند که چرخ روزگار را آنها می چرخانند یا این چرخ همیشه باید بر
وفق مراد آنها بچرخد. آقایان روزگار بر مراد کسی که خدا نخواهد نمی چرخد.
با توقیف هیچ چرخی از ایستادن باز نمی ایستد."
او همچنین به پرونده شرق هم اشاره ای می کند و می نویسد:" اما اين روزها با
تمام اين تلخي هايي كه هر روز مي بينيم و بر سرمان مي آيد، خبرهاي خوش هم
كم نيست. پرونده شرق بالاخره به دادگاه رفت و در اولين جلسه از قرار معلوم
از 25 شكايتي كه هيات نظارت رديف كرده بود ، دادگاه حدود 12 مورد را رد كرد
و مصداق شكايت ندانست. همچنان اميدواريم."
منتجبی در پایان قطعه شعری را انتخاب می کند: " دور گردون / گر دو روزي بر
مراد ما نگشت / دائما يكسان نماند حال دوران / غم مخور".
فرید مدرسی، دیگر خبرنگار سرویس سیاسی شرق و روزگار نیز در وبلاگش" آذر"
مطلبی دارد با عنوان " بوی مرگ در تحریریه". او در آخرین پستش از حال و
هوای روزنامه روزگار و وقتی که خبر توقیف رسید می نویسد:" اعضاي تحريريه در
حال اسبابكشي هستند و بوي مرگ در فضاي اتاقهاي ساختمان شرق اسبق و روزگار
سابق پيچيده است. از گوشه گوشه اتاقها فقط از نااميدي نسبت به فضاي فعلي
خبر ميرسد. مرگ به دست قدرتمندان زبون چقدر نكبتبار است. آناني كه تا
ديروز نه در انقلاب و نه در جنگ و نه در هيچ جايي هزينه ندادهاند، امروز
به ما ميگويند دستهايتان بايد قلم شود و قلمهايتان شكسته."
او ادامه می دهد:"مدعيان ديانت و معنويت در ماهي كه همه مسلمانان حتي آناني
كه هر كاري را در ماههاي ديگر انجام ميدهند، بيش از چند صد ايراني را
بيكار كردند تا چند روزي بيشتر بر صندلي قدرت تكيه زنند. روزگار را بستند
تا درد خود را التيام بخشند، همچنان كه دهها روزنامه را در چند سال گذشته
بستند. آنان در تاريكي زيست ميكنند از نور بيزارند. نميتوانستند
نورافشاني شرق و حتي روزگار را تحمل كنند. تازه امروز پس از بستن روزنامه
گفتهاند كه نبايد اعتراض كنيد وگرنه پرونده شما را وارد فاز ديگري
ميكنيم. هر روز بر ظلم آنان افزوده ميشود و آنان فربه ميشوند. "
مدرسی که پیش از این در مصاحبه ای در ارتباط با توقیف شرق، این توقیف را
عادی عنوان کرده بود این بار بسیار ناراحت است و می نویسد:" ميخواهم بروم
و ديگر اين فضا را نبينم. اما پاهايم سست است و قدرت راه رفتن در اين ديار
كه براي ما جايي نيست، ندارم.
زشت است در خانه بنشيني و هزينه زندگي را همسرت در برابر تو بگذارد، اما
زشتتر آن است كه آنان بگويند و تو بنويسي...روزگار به پایان خود رسیده است
همچنان كه روزي شرق به پايان رسيد..."
علی حق،
خبرنگار سرویس اقتصادی شرق و روزگار نیز در وبلاگش با نام پر مسمای "1984"
به نقل از دبیرهیات نظارت بر مطبوعات خبر توقیف روزگار را می نویسد. این
روزنامه نگار به نقل از علیرضا مختارور می نویسد:"با توجه به تمامي تخلفات
مذكور معاونت مطبوعاتي تصميم گرفت براي حمايت از انتشار اين روزنامه
خواستار رفع اين تخلفات شود اما متاسفانه مسوولين روزنامه روزگار نه تنها
به اين موارد توجه نكردند بلكه با برخي جوسازي ها عملكرد خود در عدم انتشار
روزنامه در روز پنجشنبه را نيز به گونهاي ديگر جلوه دادند و در روز شنبه
نيز رويه گذشته خود را ادامه دادند ؛بنابراين بر طبق بند ب ماده 33 قانون
مطبوعات، هيات نظارت تصميم به توقيف روزنامه روزگار گرفت ."
مهدی
افروزمنش، خبرنگار گروه اجتماعی روزگار نیز در آخرین پستش در وبلاگ
"تهرانشهر" از دلایل توقیف روزگار اینچنین می نویسد:[ ابتدا نبايد در
شناسنامه "دوره جديد" به ثبت مي رسيد، ايراد بعدي اينكه چرا صفحات و فرمت
شبيه "شرق" است.اين محورها در قالب 5 تذكر طي دو روز انتشار به روزنامه
روزگار ارايه شد. سعي شد هر دو مورد رفع شود بنابراين شماره روزنامه از 800
شروع شد و فرمت صفحات نيز به كلي تغيير كرد اما انگار كه مشكل در جايي ديگر
بود كه امروز خود را نشان داد مشكل با تفكر و راهبرد شرق بود آنچنان كه
امروز به مدير مسئول روزگار اعلام شد "حال و هواي شرق بايد از روزگار
برود".اين بهانه را به عنوان جديدترين اهرم براي فشار به روزنامه ها در
جمهوري اسلامي ايران به خاطر بسپاريد چون بازهم به گوشتان خواهد خورد. به
هر حال مجموع اين رويدادها روزگار را وادار به توقف انتشار تا اطلاع ثانوي
.به همين سادگي روزگارمان را به گند كشيده اند.] او در پایان می نویسد "
داسي سرد بر آسمان گذشت / پرواز كبوتر ممنوع"
ابوذر معتمدی
خبرنگار روزگار نیز پستش را در وبلاگ اختصاصی اش اینگونه شروع می کند:"هی
گفتیم می گذرداین روزگار، اما آنقدر گذشت که این روزگارمان هم خراب شد. "
وی سپس روایتی تاریخی نقل می کند:" شهید مدرس در مجلس رو به رضا خان می کنه
و میگه: جنابعالی می فرمائید پا رو دم ما نگذارید؛ تکلیف ما را مشخص کنید
که اندازه دم شما چقدر است،ما هر جا دست می گذاریم گویا روی دم شما هست."
او همچنین ادامه می دهد:[خیلی تفصیل نمی خواهد، عادت کرده ایم؛ به خانه
دوشی هم به بهانه های مداوم و واهی.. روزگار از انتشار باز ماند، مهمترین
ایراد این بود که "حال و هوای روزگار شبیه شرق هست" درست دیدید، حال و
هوا؛البته ساعت 4:50 بعد از ظهر هم ایلنا خبری را مخابره کرد و بزودی از
روی تلکس برداشت که ظهوریان اعلام کرده از فردا روزگار باید بدون صفحات
سیاسی منتشر شود.این هم عاقبت این قصه بود.]
اما جالب اینجاست که ابوذر معتمدی در پست قبلی اش نوشته بود:" قوچانی از
روزگار رفت و با حذف 70 درصدی توان سرویس سیاسی به نظر میاد از شنبه دوباره
روی دکه باشیم.برای خودم هم متاسفم که در همچین روزگاری هستم.روسیاهیش هم
مال آنهایی که سفیدی را بر نمی تابند.البته تا هفته دیگه هم چرخ گردون هزار
چرخ خواهد خورد."
آری دو روز
بیشتر طول نکشید که چرخ گردون چند دوری چرخ خورد و روزگار هم توقیف شد. اما
شاید گردون اصلی هنوز چرخ نخورده باشد...
|