خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

بازيچه شدن جنبش زنان

نویدنو:30/2/1385

بازيچه شدن جنبش زنان

شرق

مرضيه مرتاضى لنگرودى

مدت ها است اين سئوال در سطح جامعه و بين فعالان جنبش زنان مطرح است كه، آيا جنبش زنان «براى اصلاح و تغيير قوانين» جنبشى سياسى است يا نيست؟ اگر سياسى است چرا در امور روشن سياسى كه مربوط به حوزه قدرت و حكومت مى شود، موضع گيرى نمى كند يا وارد نمى شود و اگر سياسى نيست پس چيست؟ پس چرا با آن برخورد مى شود؟ براساس آنچه تاكنون از علم جامعه شناسى آموخته ايم، جنبش هايى كه با هدف بهبود وضع گروهى از مردم ايجاد مى شوند، جنبش هاى اجتماعى اند. اين جنبش ها در صورتى موفق مى شوند كه بتوانند براى مردم مشخص كنند هدفشان ايجاد چه نوع تغييراتى در جامعه است. براساس طبقه بندى جامعه شناختى، جنبش هاى حقوق مدنى و حقوق زنان در گروه جنبش هاى اجتماعى طبقه بندى مى شوند، كه هدف شان اصلاح ساختارهاى حقوقى به نفع برابرى حقوقى و صنفى انسانى بين افراد جامعه است. اما واقعيت تلخى وجود دارد كه در تحليل ها و پاسخ به پرسش فوق بايد آن را لحاظ كرد.

آن واقعيت تلخ اين است كه در سال هاى گذشته تفكيك امور سياسى از امور اجتماعى امرى ناممكن شده است. همين واقعيت باعث شده جنبش زنان نيز مانند ساير جنبش هاى اجتماعى در تاروپود سياست گرفتار آيد. ترديدى نيست كه پدران در جامعه پدرسالار براساس دغدغه و ذهنيات قيم مآبانه نظم سلسله مراتبى دلخواه خويش را بر جامعه حاكم مى كنند و آن را توجيه عقلى و منطقى مى كنند. آنها منتقدان تمركز را مخل نظم و مخالف خويش دانسته و با آن برخورد مى كنند. شادى و اندوه ناشى از برد و باخت مسابقات فوتبال هم در چنين جامعه اى مى تواند تبديل به نمايش سياسى شود... بديهى است كه جنبش هاى اجتماعى از جمله جنبش زنان در چنين فضايى جنبشى سياسى و خنثى به طور نمايشى راديكال به نظر برسند و برخوردهايى بازدارنده با آنها صورت بگيرد. به نظر مى رسد دليل اصلى اينكه همه چيز در ايران برچسب سياست مى خورد تا آنجا كه حتى كلمه «زن» كلمه اى سياسى قلمداد شود، اين باشد كه در اينجا سياست به قدرت محدودكننده تعريف مى شود و اين معناى مترادف نه تنها از سوى قدرتمندان مدام مورد تاكيد قرار مى گيرد بلكه اين معنا كليت ادبيات سياسى مردم را تحت نفوذ خود قرار داده و بر حافظه جمعى مردم نقش بسته است.

چنين تعريفى از سياست ظاهراً رفتار بسيارى از فعالان حوزه هاى مختلف اجتماعى از جمله پاره اى فعالان جنبش زنان را دچار تناقض كرده است. همان تناقضى كه به نظر مى رسد پيشتر اغلب احزاب آرمانى مردانه را در ايران گرفتار خود كرده باشد. رفتارى كه براساس معناى رايج سياسى موجود از فعالان سياسى و اجتماعى سرمى زند، باعث مى شود بسيارى از فعالان اجتماعى يا رهبران احزاب سياسى ظاهراً بى آنكه داعيه قدرت و سهم خواهى در حكومت داشته باشند، بيش از آنكه مصلح اجتماعى به نظر آيند، برچسب و داغ سياسى كارى يا سياسى بودن مى خورند و عملاً از حوزه عمومى و فعاليت هاى اجتماعى (اصلى ترين حوزه اى كه به آن تعلق دارند) به حاشيه و پيرامون رانده مى شوند و چاره اى جز اينكه نقش اپوزيسيونى برعهده بگيرند برايشان باقى نمى ماند. وقتى پوزيسيون و اپوزيسيون و مردم به وحدت كلمه و توافق بر معناى واژگونه سياست برسند، آنگاه هيچ جنبشى اعم از اجتماعى يا سياسى نمى تواند كارساز باشد. در چنين موقعيتى طبعاً نخستين قدم و ضرورى ترين اقدام اين مى شود كه معناى صحيح سياست را به آن بازپس دهيم.

آن گاه نسبت جنبش هاى مدنى و جنبش زنان را با آن تعريف كنيم. قدرت متمركز براساس منافع اش چنين تعريفى از سياست را پذيرفته است و با چنين معنايى از سياست در برابر خواست ها و تغييرات اجتماعى مقاومت مى كند. به اين ترتيب جنبش اجتماعى زنان هم خواهى نخواهى وارد آن گونه درگيرى هاى سياسى شود كه ماهيت اش را خود طراحى و تعريف كرده است. در نبود معناى صريح يا غفلت از واسپارى تدبير زندگى به عنوان معناى واقعى سياست به آن، درگيرى هاى سياسى تحميلى از سوى قدرت و حوزه خصوصى همواره به ضرر جنبش زنان و فعالان آن تمام مى شود. پرداخت دائمى هزينه هاى سنگين براى رسيدن به فوايد اندك و عدم تناسب منطقى بين هزينه و فايده كه عقلانيت سياسى مدرن بدان استناد مى كند، روحيه يأس و نااميدى را در جامعه زنان براى احقاق حقوق شان گسترش مى دهد و فعاليت فعالان اين حوزه را بى اعتبار جلوه مى دهد.

به نظر مى رسد براى عبور از مرزهاى سياست زدگى تحميلى ناشى از تعريف غلط سياست در ايران لازم است زنان فعال در جنبش زنان و فعال در ساير حوزه هاى اجتماعى ابتدا به تعريف دقيق و روشنى از سياست و قدرت از ديدگاه زنان دست يابند و آن را در سطح جامعه و در حوزه عمومى جايگزين تعريف غلط رايج از سياست و قدرت كنند. به اين ترتيب با اجماع بر تعريف صحيح و مدرن و جهانى از سياست جنبش زنان و ساير جنبش هاى اجتماعى را در ايران از سياسى كارى و سياست زدگى نجات دهند. نكته ديگرى كه لازم است فعالان جنبش زنان بدان دقيقاً توجه كنند اين است كه هر چند نقطه عزيمت و نيروى محرك جنبش زنان مبارزه با «قدرت» است، اما پوشيده و پنهان نيست.

قدرتى كه نابرابرى و ستم و بى عدالتى و تحقير تاريخى و عوارض سوء آن را در خانواده و اجتماع بر زنان و ايضاً بر مردان تحميل مى كند، قدرتى است كه قدرت متمركز تنها بخشى عيان شده از تفكر قدرت مدارى است كه به لحاظ تاريخى تمام دوران زندگى زنان را تحت تاثير خود قرار داده است. اين تفكر مانند كوه يخى است كه تنها قله اش پيدا است. بخش اعظم اين قدرت به صورت عرف و با ورود عادات اجتماعى در عميق ترين لايه هاى انديشه و زيست ايرانيان پنهانى زندگى مى كند و جهان فرهنگى و جهان حياتى ايرانيان را به تمامى تحت سلطه و اختيار خود دارد. براى همين جنبش زنان ايران نبايد دچار سياسى كارى ها يا سياست زدگى هاى آنى و فريبنده شود. بسيارى از جريانات سياسى امروز به اين نتيجه رسيده اند كه براى افزايش سرمايه اجتماعى خويش چاره اى جز اتكا به حوزه عمومى و كار بى وقفه در آن ندارند. جنبش زنان حتى اگر چاره اى جز ورود به عرصه درگيرى هاى سياسى نداشته باشد بايد توجه كند كه در مرحله يارگيرى و افزايش سرمايه اجتماعى است و براى برنامه ريزى حداقلى و بقاى خود به حداقل امنيت نياز مبرم دارد.

اگر جنبش زنان در ايران به معناى عوامانه اش سياسى شود، از ماهيت اجتماعى خويش جدا مى شود و در محدوده چانه زنى هاى منفعت طلبانه و رفتار روزمره سياسى دچار ابتذال تناقض آميز هزينه ها و فايده هاى دورى يا نزديكى به حوزه خصوصى و قدرت متمركز مى شود. جنبش هاى سياسى، خواهى نخواهى جامعه را به دو بخش اپوزيسيون و پوزيسيون، موافق و مخالف «قدرت» خود تقسيم مى كنند. در حالى كه جنبش زنان در هيئت جنبش اجتماعى خواهان يكپارچگى جامعه و وحدت آنان براى مبارزه با تبعيضات و نابرابرى هاى جنسيتى و حقوقى است. جنبش زنان در ايران مانند قطار در حال حركتى است كه همراه حركت ريل گذارى مى كند، براى پرهيز از لغزش و خارج شدن از خط بايد تمام توجهش به حوزه عمومى يعنى تنها حوزه اى كه به فعاليت و موجوديتش هويت و ارزش مى بخشد، معطوف باشد و آن را با تعاريف نو و خلاق از سياست و اجتماع ارتقا بخشد. اين مقبول ترين دادوستدى است كه تمامى هزينه هاى پرداختى فعالان جنبش زنان را به صورت فايده به آنها برمى گرداند.

 

بازگشت به صفحه نخست


Free Web Counters & Statistics