بايد امروز جلوی جنگ را گرفت

نویدنو:2/2/1385

بايد امروز جلوی جنگ را گرفت

نقدی بر سخنان آقای دکتر رئيس دانا

نويسنده: احمد جواهريان

در خبر ها آمده بود که جناب آقای دکتر رئیس دانا نقطه نظرات خود را پیرامون بحران هسته ای و خطر تجاوز آمریکا بیان داشته اند. خلاصه ی کلام ایشان آن است که "مردم‌علیه‌ مهاجم خواهند جنگید، اما نه به سود حاکمیت موجود". واقعیت آن است که خطر تجاوز نظامی ابردیوقدرت آمریکا همه را به صحنه کشانده  و باعث می شود روشنفکران متعهد را چاره جوی اقداماتی کند که باید در برابر چنین تجاوزی انجام شود و مقاومت در برابر متجاوز بنیادی ترین کاری ست که باید در دستور کار قرار گیرد. اما بکارگیری استراتژی های دوران جنگ سرد یا به عبارت دیگر ویتنامیزه کردن کشور در مقابل تجاوز آن هم در عصر جهانی سازی نه تنها ممکن است ناکارآمد باشد، بلکه می تواند به نتایج عکس نیز منجر شود

مدتی پیش چند تن از شخصیت های سیاسی و اجتماعی ما چنین نظر دادند که علیرغم وجود اختلافات شدید با حاکمیت فعلی در بسیاری از زمینه ها، بر این باورند که در مقابل نیروی خارجی باید پشت به پشت هم دهیم. این بزرگان معتقد بوده اند که چنین اقدامی مانع گستاخی های جهانخواران می گردد

برای اینکه بدرستی راهکاری را برای مقابله با جنگ طلبی گستاخانه آمریکا تدوین کنیم، ابتدا باید دید دلیل آن ها برای اتخاذ این مشی سیاسی چیست؟ پیشینه ی اقدامات آنان کدام است و چه راهکارهایی در برابر آن در پیش گرفته شده و کدام می تواند موثر تر باشد

واقعیت آنست که دلایل عدیده ای برای سیاست های اخیر آمریکا برشمرده شده است.

1- ایجاد خاورمیانه ی بزرگ

2- دسترسی به منابع نفتی و کوتاه کردن دست رقیبان از آن و کنترل اقتصاد جهانی بوسیله ی آن

3- سلطه بر کشور های جهان در جهت استثمار آنان

4- گسترش سیطره نظامی بر سراسر جهان و

5- مهار بحران های اقتصادی با تزریق دلارهای نظامی در آمریکا

بر این لیست البته می توان و باید افزود، و همه ی این دلایل به جای خود صحیح و واقعی هستند. عصر جهانی سازی اما وزن این دلایل شناخته شده ی متجاوزان آنسوی اقیانوس را تغییر داده است. من قبلا نیز طی مقالاتی کوشش کردم این نظر را بشکافم که چرا در این میان، مورد پنجم یعنی مهار بحران اقتصادی، نقش کلیدی یافته و جنگ های اخیر آمریکا علیه کشور های مختلف (صربستان، افغانستان و عراق) همه دارای این ویژگی مشترک بوده اند و دلیل وقت گذرانی و مماشات ها در مورد کشور ما نیز همین انتظار مواجهه با بحران اقتصادی است

حقیقت آن است که سرمایه داری جهانی شده ی امروز به جنگ مانند نان شب محتاج است و برای اینکار ستاد عملیاتی خود را در هیئت حاکمه ی آمریکا و نیز در میان افراط گرایان ظاهرا دشمن نما نهادینه کرده است. شرکت های بزرگ تسلیحاتی نه تنها سود هنکفتی از قراردادهای نظامی می برند، بلکه نقش نجات دهنده ی شرکت های جهانی از بحران  های مرگ بار  را به خود اختصاص داده اند. یادمان نرفته که درست یک هفته قبل از عملیات 11 سمپتامبر روزنامه وال استریت ژورنال تلویحا نوشت که اگر هیچ اقدامی جدی صورت نگیرد، بازار بورس نیویورک فرو خواهد پاشید و این در حال بود که بانک مرکزی آمریکا پس از بارها کاهش بهره ی پی در پی برای مهار بحران اقتصادی، رسما اعلام کرده بود دیگر کاری از دستش ساخته نیست. این بن لادن و دستگاه تروریستی جهنمی آن بود که برخلاف تصور، عملیات نجات بخش این بحران را کلید زد. اینکه امروز رادیکال ترین مبارزان چریک شهری ضد آمریکایی مرتجع ترین نیرو های سیاه اندیش دست ساز خود آمریکا هستند، نه مبارزان صدیق چپ باید هشدار دهنده باشد. فرمانده مارکوس رهبر یکی از بزرگترین ارتش های رهایی بخش چریکی جهان در بیانیه ی معرفش در راهپیمایی رم که بیش از دو میلیون نفر در آن شرکت کرده بودند، نکته ای را بیان کرد که برای ما بسیار آموزنده است. او گفت سربازان چیاپاس امروز سربازان صلح اند و امروز هیچ چیز به اندازه ی مبارزه در راه صلح کارساز نیست و این آواز تغییر فصلی بود که رقم می خورد

طبعا، اگر این فرض را درست بپنداریم که آمریکا طالب جنگ است و دیگر طالبان بالقوه موجود در جهان را برای رو در رویی شناسایی و غیر مستقیم تجهیز می کند، اگر بپذیریم برای از دست نرفتن یک بیانیه ی و یا نوار ویدئویی القاعده در دژ مستحکم خلیج یک الجزیره می کارند، اما خبر گردهمایی ده هزار نماینده ی صلحجوی سازمان ها و احزاب کشور های مختلف جهان در اجلاس مجمع جنبش های اجتماعی جهان در کاراکاس را بایکوت خبری می کنند، راهکار دیگری مد نظر ما قرا خواهد گرفت  و آن این است که به جنبش ضد جنگ می پیوندیم و هر نغمه ی شوم جنگ طلبانه ای را از هر کجا که باشد محکوم کنیم.

تجربه ی عراق تجربه ی عظیمی ست که ما از آن هنوز درس لازم را نگرفته ایم. آیا باید اجازه داد کشور به ویرانه ای پذیرای چکمه های ننگین متجاوزان مبدل بشود. آیا می توان برای مثال به صورت مستقل با این دیو تخریب گر فدرتمند مبارزه کرد؟ آیا ماهم باید گردان های استشهادی خود را به راه اندازیم. یا منتظر بمانیم آن ها این ها را در هم بکوبند و آنگاه  ما و مردم با آن ها از در جنگ درآییم؟ مگر از دست این گردان ها در عراق چه بر آمد که امروز از دست ما برآید. چرا نتوانیم جنبش فراگیر صلح و آزادی را از میان همه سیاست ورزان خواهان صلح و مخالف افراط گری به پا کنیم. من هر چه می کوشم نمی توانم از استقلال عمل در خواستی شما جز این برداشتی بکنم. من هر چه می کوشم صف مستقل دیگری را نمی یابم و باور دارم این درست وظیفه ی کسانی از جمله چون شماست که جنبش صلح را در میهن ما نهادینه کنند. باید از همین امروز جلوی جنگ را گرفت و هیچ چیز مهم تر از این کار وجود ندارد

 

نقل از فرهنگ توسعه