خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

آزادی چيست؟

نویدنو:05/7/1385

آزادی چيست؟

 

 

آزادی چيست؟ حدود آن کدام است؟ می کوشيم تا آن را با استدلالات علمی روشن سازيم:
تعريف علمی آزادی چنين است:
آزادی جبر شناخته شده است. عمل انسان است بر طبق اين شناخت، بر طبق امکانات خود، توانايی انسان است برای انتخاب کردن.
با آنکه مارکس و انگلس، حرکت تاريخ طبيعت و تاريخ انسان را دارای قوانين درونی می دانستند، ولی بر آن بودند که:
اولا اين قوانين را ،انسان می تواند بشناسد و موافق آن عمل کند و با استفاده از آن ها، بر دامنه آزادی خود بيافزايد و آن قوانين را به خدمت خود بگمارد، ثانيا آنچه که بسيار مهم است، اعتقاد مارکس و انگلس به وجود قوانين در اجتماع، ابدا بمعنی تقد
ير آميز بودن و محتوم بودن بی بروبرگرد مسير روند ها و حوادث نيست. آنان عقيده داشتند که، در اين مسير تصادف ها نقش دارند و خود اين مسير، تضاريس بوالعجب را طی می کند، در آن حرکت قهقرائی و در جازدن ها و جهش های به پيش و به عقب ميسر است.
آن ها عقيده داشتند که در هر لحظه معين، بيش از يک امکان واقعی وجود دارد و زهدان حوادث سرشار از انواع گرايش ها است، که می توانند زاده و پرورده شوند. آن ها هرگز نگفتند که برای انسان تنها آزادی انتخاب يک “ نسخه بدل واحد ” از ضرورت باقی می ماند و گويا وی ناچار است تنها در اين چارچوب منحصر به فرد عمل کند و بايد داوطلبانه به اين حکم قضا و قدر تسليم شود! نه، درک آن ها از ضرورت و قانونمندی روند اجتماعی هرگز چنين درک تقدير گرايانه اي( فاتاليستی) نبوده و نميتوانست باشد.
جريان از چه قرار است؟ انسان در عمل (پراتيک) روزمره خود با الهه تجريدی “ قوانين جبری ” روبرو نيست، بلکه با تجسم مشخص و تاريخی آن برخورد ميکند، که عبارتست از مناسبات واقعا موجود اقتصادی، سياسی و اجتماعی و غيره، که در درون آن هدف گذاری می کند و نيز امکانات معينی وجود دارد که به کمک آن امکانات می تواند به اين هدف ها دسترسی يابد. انسان در انتخاب شرايط عينی فعاليت حياتی خود آزاد نيست، ولی در انتخاب هدف و وسايل نيل به آن هدف از آزادی معينی برخوردار است، زيرا در هر لحظه معين بيش از يک امکان وجود دارد و اين امکانات دارای درجه احتمالاتی مختلف است. انسان ها قادرند با عمل خود روندهای مطلوب را تسريع کنند و يا درراه کنُد کردن روندهای نامطلوب بکوشند.
لذا آزادی، يک آزادی مطلق نيست، بلکه نسبی است و بصورت امکان انتخاب نقشه عمل در برابر انسان مطرح می گردد. هر قدر انسان بر قوانين طبيعت و اجتماع آگاه تر باشد، هر قدر انسان بتواند وسايل نيل به هدف را بهتر فراهم کند، بر ميزان آزادی او افزوده می شود.
انگلس در “ آنتی دورينگ ً”می نويسد که آزادی افراد، جمع ها، طبقات و جامعه در يک استقلال موهوم از قوانين نيست، بلکه در توانايی انتخاب واحد تصميم از روی وقوف بر مسئله و شناخت آنست.
از آنجا که نيروهای روحی ما دارای جبر يک سويه و يک علامته نيست، لذا آزادی عمل اين نيروها، بمعنی فقدان جبر، فقدان عليت نيست. بعلاوه انسان های مختلف، در تاثير يک علت واحد در جامعه واحد، می توانند گوناگون بيانديشند، زيرا هم شناخت آن ها مختلف است و هم هدفی را که در برابر می نهند، يکسان نيست، و در نتيجه می توانند مختلف عمل کنند، البته تا آنجا که عمل آن ها در چارچوب گرايش ها و مقدورات مستتر در جامعه موجود، امکان تحقق داشته باشد.
لذا آزادی هرگز مجرد و مطلق نيست، بلکه هميشه مشخص و نسبی است. لذا انسان می تواند آزادی بيش يا کم داشته باشد. از آزادی برخوردار يا از آزادی محروم باشد، بسته به آنکه درجه شناخت و امکانش چيست، بسته به آنکه چه هدفی را در برابر می نهد و تصميم گيری و رجحان گذاری او بر چه پايه واقعی صورت می پذيرد.
در متن ضرورت و جبر، آزادی نهان است، زيرا هدف گذاری و عمل آزادانه نسل های گذشته وضعی را برای اکنون پديد آورده، که برای مردم اکنون يک حالت جبری و ضروری است. در متن آزادی، جبر و ضرورت نهان است، زيرا عمل ما تابع قوانين عينی مستقل از ماست. لذا دو قطب متضاد جبر و آزادی در نوعی وحدت و نفوذ ضدين به سر می برند و وجود يکی، نافی وجود ديگری نيست.
مارکس مانند ارسطو، که ناطق بودن را شاخص نوعی انسان می شمرد، برآنست که فعاليت آزادانه و آگاهانه، علامت نوعی انسان است که او را از جهان جانوران متمايز می سازد. آزادی انسان در هر دوران معين، خود محصول ضرور و جبری دوران تاريخی است. پيشرفت تاريخی انسان جز حرکت در جاده آزادی نيست. انسان در آغاز مانند جانوران در قيد جبر طبيعی مقيد بود و آزادی انتخاب عمل و هدف و وسيله نداشت. هر گام انسان به جلو، گامی است در جهت آزادتر شدن، تا زمانی که به دوران مجبوريت انسان خاتمه داده شود و آدمی از گستره تسلط جبر، پای در گستره تسلط اختيار و آزادی بگذارد.
ميزان آزادی در هر جامعه به سه عامل: الف) رشد نيروهای مولده، ب) سطح معرفت علمی و فرهنگی جامعه، ج) نوع نظام سياسی و اجتماعی آن جامعه، بستگی دارد.
آزادی فردی پيوسته جزئی است از آزادی اجتماعی در کلش. لنين می گفت:
“نمی توان در جامعه زيست، ولی از جامعه خود را آزاد تلقی کرد.” اين سخن لنين در واقع پاسخ به ليبرال ها و آنارشيست هاست، که آزادی فردی را مطلق می کنند و برای آنها آزادی اجتماعی مطرح نيست.
لنين با اين سخن تقدم آزاديهای اجتماعی را بر آزادی های فردی يادآور می شود و می گويد که فرد تنها زمانی می تواند به آزادی واقعی دست يابد که جامعه را از قيد بردگی، استعمار و استثمار رهانده باشد، والا آزادی فردی سخن و پندار پوچی است.
در جامعه مبتنی بر طبقات متضاد غارتگر و غارت شده، ناچار طبقه ممتازی وجود دارد که جامعه را به شيوه “خاصه حزبی”ً ( پارتی کولاريسم) به سود خود اداره می کند و در اثر همين اقتصاد سودورزانه و امتيازگرايانه قشرهای مالک و سرمايه دار، از مديريت آگاهانه و نقشه مند جامعه جلوگيری می کند، لذا سير خودبخودی را بر جامعه مسلط می سازد. به همين سبب، علی رغم رشد فن و فرهنگ، جامعه قادر نيست بر دامنه آزادی های اجتماعی خود بيافزايد و آزادی بالائيها وسيله تحديد آزادی فرودستان، تا حد پامال خشن آن می شود.
آزادی اقليت فوقانی ( که از مالکيت و وسايل و امکانات بر خوردارند) به جبر کار کردن و سير کور بی خبری از آينده خود برای اکثريت زحمتکش مبدل می گردد. به همين جهت است که مطلق کردن ليبرال مابانه آزادی فردی در درون چهار ديوار زندان استعمار و استثمار، ياوه ای است بزرگ و دروغی است بی شرمانه.
آزادی فردی در شرايط فقدان آزادی اجتماعی، به خود سری افراد طبقه حاکمه و دولتمند تبديل می شود.خود سری اقليت و اسارت اکثريت، ثمره آزادی فردی در جوامعی ( است ) که در آن آزادی های اجتماعی تامين نشده است. طبقات حاکمه استثمارگر “ذخيره آزادی ” تاريخأ ممکن اجتماعی را در اختيار خود قرار می دهند و رفتار طبقات ديگر را تابع قيد و بند “مقررات و قوانين ” مطلوب خود می سازند و با ايجاد “ سلسله مراتب امتياز”ً سهمی از اين ذخيره را به چاکران خاص می دهند و اکثريت جامعه را عملا در بردگی “قانونی” نگاه می دارند.
در سراسر تاريخ، بشريت کوشيده است که خود را از قيود اين سلسله مراتب طبقاتی، از قيود اين اسارت، که بصورت مقررات و قانون در آمده است، نجات دهد. بورژوازی مطلب را ابدا و اصلا حل نکرده و نمی کند، بلکه سلسله مراتب و مقررات خاص خود را بوجود می آورد، برای آنکه “ ذخيره روزافزون آزادی ” را به خود مخصوص سازد و به خدم و حشم طبقاتی خود سهمی بدهد و بردگی قانونی را گاه با ظرافت بيشتر ( و گاه هم کاملا خشن ) حفظ کند. شعار “ آزادی برابری، برادري ” بورژوازی، شعار “ حقوق طبيعی انسان ” و همه منشور ها و اعلاميه های عوامفريبانه به ظاهر آزادی پرستانه ليدر های سياسی بورژوازی، جز لفاظی نيست.
به قول آراگون، شاعر بزرگ فرانسوی، اين ردای سالوسانه سخن وری است که بر روی لاشه های خونين تبهکاری های خود می افکنند. تئوريسسين های ليبراليسم ( آزادی گرايی ) بورژوازی، يعنی بنتام و ستوارت ميل مدعی بودند که بايد عرصه عمل دولت به حد اعلا محدود شود و افراد مالکيت خصوصی خود را آزادانه در اختيار داشته باشند، تا هر يک مقصد“معقول ” خود را دنبال کندو بدينسان آزادی فردی همه افراد جامعه بشکفد. اين بلبل زبانی آقايان در قرن نوزدهم بود. عملا کار به حد اعلای محدوديت عرصه عمل دولت و پليس و ارتش و ديپلماسی و رسانه ها کشيد.
مالکيت شرکت های چند مليتی با ده ها و صدها ميليارد دلار سرمايه  درآمد، و در زير ثقل اين ابر غول ها، آزادی “مرد کوچک ”به هيچ و پوچ بدل گرديد. اين آن چيزی است که در لندن و واشنگتن جريان دارد، وای بر قاره هائی که “ جهان سوم ” را به وجود می آورند، يعنی نقاطی که ذخيره تاريخی آزادی در آن، در اثر عقب ماندگی فنی، فرهنگی و نظام اجتماعی ناچيز است و آن ناچيز هم به صورت آزادی عمل اربابان استعماری، سلا طين و شيوخ و سرمايه داران وابسته و مالکان بزرگ در می آيد و برای اکثريت مطلق، بردگی محض باقی می ماند.
 واژه آزادی بس شيرين است.
شعار آزاديهای فردی بسيار جذاب است.
به همين جهت سرمايه داری آزادی کش، جهان تحت سيطره خود را “ جهان آزاد ” نام می نهد و همه جا خود را مدافع آزاديها معرفی می کند و“جهاد ” ضد کمونيستی [ امروز مبارزه بر عليه تروريسم ] خود را مبارزه در راه آزادی جلوه گر می سازد!
زهی سالوسی و فريب! ما بر آنيم که بسط روز افزون آزاديها، در مسير تاريخ است و شرط مقدم و محمل ضرور آن، رهائی طبقاتی و رهائی ملی از ستم و بهره کشی فئودالها و سرمايه داران بزرگ و استعمار و نو استعمار امپرياليسم است. تنها تامين اين شرايط ، محيط واقعی بسط روزافزون آزادی های فردی را فراهم می آورد. ما هواداران آتشين اين آزادی ها هستيم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics