آن كبوتر
قرمز
در حاشيه بازي تيمهاي فوتبال استقلال و پرسپوليس تهران
منبع : وبلاگ
تاسیانی
شايد اگر خرافاتي بودم، حضور آن كبوتر قرمز رنگي كه در نيمه دوم بازي
تيمهاي فوتبال استقلال و پرسپوليس تهران روي تيرك افقي دروازه پرسپوليس
نشست و بعد به ميان زمين آمد را - چون آن حكايت كهنهي بازي كه بر سر هر كس
و ناكسي مينشت به پادشاهياش مينشاند - موجب پيروزي آن تيم ميدانستم.
اما من آن كبوتر را بهشكل ديگري ديدم، كبوتر قرمز كه وجود ندارد، آن رنگ
بر سفيدي ناب پرندهاي كه شايد شگون آورده بود، رنگ ريا بود.
آن بازي كه در ميان زمين جريان دارد، هيچكدام از بازيگرانش واقعي نيستند.
تنها نگاهي به دستمزدهاي كلان و دور از ذهن فوتباليستها و وضعيت زندگي
مرفه آنها اين نكته را به خوبي آشكار ميسازد كه فوتبال فوتباليستهايي از
جنس مهرههاي حكومتي و آلات تبليغات مذهبي حكومت، از جنس مردم نيست.
حقيقت اما، تلختر از تلخ در حاشيه زمين در جريان است. هزاران جوان افسرده
و نااميدي كه تنها دلخوش90 دقيقه تماشاي فوتبال هستند، ولو به قيمت شبي
خيابانخوابي و تهيه بليت از بازار سياه به صد برابر قيمت! با پايان بازي
با حس نشئگي و يا اندوهي به خانه باز ميگردند و باز از همان آغازين دقايق
پس از بازي، غم نان و مشكل بيكاري و عدم امكان تحصيل و ... و ... دامنگير
آنان خواهد بود.
نميدانم و نفهميدم سرنوشت آن كبوتر رنگين (قرمز) چهشد؟ آيا رنگهايش را
در نزديكترين بركه آب خواهد شست و باز با آزادي پرخواهد كشيد يا نه؟
مطمئناً نخواهد دانست كه بسياري وي را مسبب پيروزي تيم فوتبال پرسپوليس
ميدانند* و از حضور رنگين او در بازي ننگين تيم محبوبشان خرسندند. كبوتر
آبي نيست، قرمز نيست، سفيد است و بايد پرواز كند، اگرچه رياكاران چند صباحي
پر پروازش را چيده و آن را به رنگي ديگر درآورده باشند تا به خرافات و جهل
و تخدير مردمان دامن زند...
* اگرچه در بازي قبلي تيمهاي فوتبال استقلال و پرسپوليس تهران هم چنين
كبوتري به پرواز درآمد، اما آن بازي با باخت تيم پرسپوليس همراه بود.
http://tasyani.blogspot.com/2006/11/blog-post_03.html
|