خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

درباره اکبر محمدی -3

نویدنو:14/5/1385

نامه ی پدر و مادر اکبر محمدی

 

• پدر و مادر اکبر محمدی در نامه ای که رونوشت آن خطاب به نهادهای بین المللی و حقوق بشری ارسال شده است، وضعیت پیکر فرزند خود را در هنگام خاکسپاری وی شرح داده، و خواهان نبش قبر و کالبد شکافی وی از سوی نهادهای بی طرف، برای تعیین علت مرگش شده اند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه 
۱٣ مرداد ۱٣٨۵ -  ۴ اوت ۲۰۰۶

 

خلاصه ای از وضعیت جنازه اکبر
نیروهای امنیتی و اطلاعات حکومت جبار و خودکامه ی جمهوری اسلامی بدن عریان فرزندم را داخل اتوموبیل استیشن با وضعیت نامناسب قرار دارند و ما را تهدید کردند در صورت برگزاری مراسم تشییع جنازه و ایجاد هرگونه تنش جنازه اکبر را به تهران بر می گردانند و به صورت پنهانی دفن خواهند کرد و حتی آدرس محل دفن را نخواهیم داد و همچنین تهدید کردند در صورتی که با شرائط ما موافقت ننمائید، به منوچهر مرخصی نمی دهیم. آقای سعید اشرف پور، دائی اکبر؛ در موقع شستن و کفن کردن جنازه اکبر حضور داشت و آن چه دیده [را] بیان داشت:
چشمان و دهانش باز بود، پیشانیش ورم کرده و دندان هایش از دهان بیرون زده بود. کاسه سرش شکسته بود و از ناحیه زیر گلو تا زیر شکمش پاره و دوخته شده بود و پشت اکبر نیز پاره و دوخته شده بود. کتف و بازو، پشت، بالای شانه و کف پاها هم کبود بود، شکمش فرو رفته و دنده هایش بیرون زده بود و در موقع شستن از ناحیه پشت سر و درون گوشش خون می آمد که پنبه گذاشتیم، انگشتانش دست هایش جمع شده بود، دور مچ های دست و پایش کبود بود و هاله ای از کبودی دور چشمانش گرفته بود و وزن اکبر که قبل از اعتصاب نود و پنج کیلو بوده به حدود چهل و پنج کیلو تقلیل یافت. من و همسرم به اتفاق اقوام و آشنایان در زمان دفن، جنازه اکبر را به شرحی که در بالا توصیف شد مشاهده نمودیم، جنازه شبیه اکبر نبود و انگار قبل از آوردن به آمل به شدت گریم شده بود. (برای کم نشان دادن آثار شکنجه). جنازه اکبر چنان وضعیت نامناسبی داشت که در زمان نشان دادن جنازه به دائی دیگرش آقای علیرضا اشرف پور، پزشک پزشک قانونی پس از بیرون کردن نیروهای اطلاعاتی اظهار داشت شما می توانید بدون هیچ نگرانی و ترسی شکایت نمائید.
در پایان از تمامی سازمان ها و نهادهای حقوق بشر درخواست نبش قبر و کالبد شکافی اکبر برای تعیین علت مرگش را داریم.
در ذیل ورقه اقوام و آشنایان که جنازه را مشاهده نمودند، اظهارات فوق را تایید می نمایند.
 
محمد محمدی - پدر اکبر محمدی
گل جهان اشرف پور – مادر اکبر محمدی
 
رونوشت به:
۱. دفتر سازمان ملل
۲. دفتر سازمان حقوق بشر
٣. دفتر سازمان عفو بین الملل
۴. دفتر دیده بان حقوق بشر
۵. دفتر پزشکان بدون مرز
۶. دفتر خبرگزاری ها و نشریات داخل و خارج از کشور
 
در پایان این نامه امضای تعدادی از اقوام و افرادی که اظهارات فوق را تایید کرده اند وجود دارد.

 

گزارشي از برگزاري مراسم اكبر محمدي بر سر مزارش تحت تدابير شديد امنيتي

جمعه، 13 امرداد 1385

ادوار نيوز : مراسم بزرگداشت اكبر محمدي از صبح امروز بر سر مزار او در روستاي كنگميان واقع در 30 كيلومتري جاده آمل به بابل برگزار شد .

به گزارش خبرنگار ادوارنيوز از آمل ،‌ در اين مراسم كه عليرغم ممانعت از حضور تعداد زيادي از اعضاي سازمان دانش آموختگان ايران و دفتر تحكيم و با اخطار جدي مقامات امنيتي به برگزار كنندگان و شركت كنندگان برگزار مي شد تعدادي از چهره هاي سياسي و فرهنگي از جريان هاي مختلف حضور داشتند كه از جمله مي توان به حضور نمايندگاني از شوراي مركزي سازمان دانش آموختگان ايران ، حزب ملت و … اشاره كرد .

حضور گسترده نيروهاي امنيتي و لباس شخصي در اين مراسم بسيار چشمگير بود و به گفته پدر اكبر محمدي از قبل هم اعلام كرده بودند كه مراسم بايستي تا حد ممكن در سكوت و آرامش برگزار شود .

در اين مراسم پدر اكبر محمدي در حالي كه به شدت متاثر بود و اشك مي ريخت با در آغوش گرفتن منوچهر محمدي كه لباس هاي اكبر محمدي را نيز بر تن داشت به حاضران گفت : از امروز براي من منوچهر هم اكبر است هم منوچهر و من از امروز اكبر را در سيماي منوچهر مي بينم . وي در همين حال گفت : نگذاريد خون اكبر بي نتيجه بماند و راه او را ادامه دهيد .

مادر اكبر محمدي نيز در حالي كه گل و شيريني بر روي مزار اكبر محمدي گذارده بود در اين مراسم گفت :‌ امروز روز عروسي فرزندم است و همه شما در جشن عروسي اكبر شركت كرده ايد .

اين گزارش مي افزايد در شهر آمل همه اهالي نشاني منزل اكبر محمدي را مي شناختند و با شركت كنندگان در اين مراسم ابراز همدردي مي كردند .

بیانیه کانون نویسندگان ایران
درباره ی مرگ مشکوک و ناگهانی اکبر محمدی در زندان اوین

 

• کانون نویسندگان ایران که وظیفه ی خود را دفاع بی قید و شرط از آزادی های فردی و اجتماعی می داند، به این نوع رفتارهای ضدانسانی که بارها اتفاق افتاده است، به شدت اعتراض می کند و از همه ی سازمان های بین المللی حقوق بشر می خواهد که برای افشای این جنایت جدید پافشاری کنند. کانون نویسندگان هشدار می دهد که با توجه به بحران های کنونی که کشور را فرا گرفته، جان دیگر زندانیان سیاسی نیز در خطر است ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه 
۱۱ مرداد ۱٣٨۵ -  ۲ اوت ۲۰۰۶

 

مردم شریف و آزاده ی ایران
خبر مرگ تاسف بار اکیر محمدی، دانشجوی معترض زندانی، قلب هر انسان آزادی خواه را به درد آورد. اکبر محمدی در جریان اعتراض های دانشجویی ۱٨ تیر ۱٣٨۷ همراه با عده ی بسیاری، از جمله دانشجویان دستگیر و به او حکم اعدام داده شد. او چند سال زیر حکم اعدام بود و سرانجام به پانزده سال زندان محکوم شد. اما در هفتمین سال زندانش، پس از اعتصاب غذا، به طور ناگهانی و مشکوک درگذشت.
وکیل مدافع او در بحرانی ترین لحظه های زندگی اکبر محمدی اجازه ملاقات با او را نیافت. از سوی دیگر محافل حقوق مستقل مرگ او را مشکوک اعلام کرده اند و از سازمان ها و پزشکان بین المللی خواسته اند که جسد او را کالبدشکافی کنند. چرا که در غیر این صورت، سرنوشت پرونده ی او به سرنوشت پرونده ی زهرا کاظمی دچار خواهد شد. عوامل موثر در این فاجعه می خواهند بی درنگ نشانه های جرم خود را در زیر خاک پنهان کنند.
کانون نویسندگان ایران که وظیفه ی خود را دفاع بی قید و شرط از آزادی های فردی و اجتماعی می داند، به این نوع رفتارهای ضدانسانی که بارها اتفاق افتاده است، به شدت اعتراض می کند و از همه ی سازمان های بین المللی حقوق بشر می خواهد که برای افشای این جنایت جدید پافشاری کنند. کانون نویسندگان هشدار می دهد که با توجه به بحران های کنونی که کشور را فرا گرفته، جان دیگر زندانیان سیاسی نیز در خطر است.
 
کانون نویسندگان ایران
۱۰/۵/۱٣٨۵

درخواست فعالان سیاسی، فرهنگی، دانشجویی و مطبوعاتی ایران
تشکیل فوری هیات حقیقت یاب برای کشف علت مرگ مشکوک اکبر محمدی

 

• ما خواستار تشکیل فوری یک "هیات حقیقت یاب مستقل" برای کشف و اعلام واقعیات مربوط به این مرگ مشکوک به افکار عمومی بوده و نسبت به تکرار چنین رویدادهای تکان دهنده ای در زندان ها و بازداشتگاه ها - به ویژه مکان های نگاهداری زندانیان سیاسی، دانشجویی و مطبوعاتی- هشدار جدی می دهیم ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
پنج‌شنبه 
۱۲ مرداد ۱٣٨۵ -  ٣ اوت ۲۰۰۶

 

اخبار روز: فعالین اصلاح طلب و نیروهای ملی – مذهبی در ایران، با انتشار نامه ی سرگشاده ای ضمن اعتراض به مرگ مشکوک اکبر محمدی در زندان اوین، خواهان تشکیل فوری «هیات حقیقت یاب مستقل» برای بررسی علل این حادثه شدند. در این نامه ی سرگشاده آمده است:
 
به نام خدا
مرگ مشکوک   مرحوم اکبر محمدی در زندان اوین، بار دیگر این دغدغه و پرسش کلیدی   را در افکار عمومی ایجاد کرده است که چرا زندان های ایران تا این حد به مکان های ناامنی تبدیل شده است و چرا مسئولان قوه قضائیه نمی توانند به مهم ترین و انسانی ترین وظایف قانونی خود، یعنی مسئولیت حفظ سلامت و امنیت جانی زندانیان- به ویژه   زندانیان سیاسی، دانشجویی و روزنامه نگاران- عمل کنند .
این رویداد سوال برانگیز، به دلیل اعتصاب غذای اکبر محمدی یا هر علت مورد مناقشه ی دیگر که از سوی خانواده و وکلای این دانشجوی زندانی مطرح شده است، آن هم پس از   مرگ مشکوک خانم زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی تبار ساکن کانادا، افکار عمومی را در برابر این پرسش جدی قرار داده است که علت بروز چنین حوادثی در زندان های ایران چیست؟ و چرا امکان و اجازه ی تشکیل گروه های مستقل حقیقت یاب از سوی مقام های بلندپایه کشور داده نمی شود؟ ادامه ی چنین روندی بی تردید بار سنگین تری را بر دوش مقام های قوه ی قضائیه خواهد گذارد و ضرورت پاسخگویی شفاف و روشن آنان به افکار عمومی را درباره ی وضعیت نابسامان زندان ها و بازداشتگاه و شرایط نامناسب زندانیان، به ویژه کسانی که اعتصاب غذا می کنند، بیشتر خواهد کرد .
امضا کنندگان این بیانیه، ضمن اظهار تأسف و تأثر شدید نسبت به این حادثه ی ناگوار و اعلام تسلیت و هم دردی به اعضای خانواده و دوستان مرحوم اکبر محمدی، نگرانی شدید خود را نسبت به نقض حقوق بشر به ویژه حقوق زندانیان ایران ابراز می کنند .
ما همچنین خواستار تشکیل فوری یک "هیات حقیقت یاب مستقل" برای کشف و اعلام واقعیات مربوط به این مرگ مشکوک به افکار عمومی بوده و نسبت به تکرار چنین رویدادهای تکان دهنده ای در زندان ها و بازداشتگاه ها - به ویژه مکان های نگاهداری زندانیان سیاسی، دانشجویی و مطبوعاتی- هشدار جدی می دهیم .
 
 
محسن آرمین، هاشم آقاجری، ناصر آملی، محمد آزادی، مسعود آقایی، حمید آصفی، بها الدین ادب، طاهر احمدزاده، مهدی امینی زاده، اسدالله امینی، حسین انصاری راد، یداله اسلامی، مصطفی ایزدی، بهزاد احمدی نیا، سامر آقایی، عباس ابوذری، هادی احتظاظی، حسن احمدی، حمید احراری، محسن احمدی، نعمت احمدی، مصطفی اخلاقی،‌ مرتضی اشفاق، حسن افتخار اردبیلی، جلال اقتداری، اعظم اکبرزاده، زهرا اکبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، محمود امیراحمدی، حجت انصاری، عمادالدین باقی، حیدرابراهیم بای‌سلامی،   مجتبی بدیعی، کمال الدین بازرگانی، پروین بختیار نژاد، اکبر بدیع زادگان، رحمت الله برهانی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمدنوید بازرگان، مختار باطولی، روح‌اله باقرآبادی، ایرج باقرزاده، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار؛ محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهزادی، حمید بهشتی، محمد بهفروزی، احمد بورقانی، صفا بیطرف،   حسین پایا، مسعود پدرام، عباس پوراظهری، رضا پویان، محمود پیش بین، حبیب الله پیمان، مجید پیمان، سیدمصطفی تاج زاده، عبدالرضا تاجیک، هادی تفنگچی، عباس تاج‌الدینی، حمید تاجرنیا، مصطفی تنها، رضا تهرانی، غلامعباس توسلی، محمد توسلی، محمدرضا توسلی، محمدعلی توفیقی، خالد توکل، محمد توکل، مجید تولائی، مجید جابری، حمیدرضا جلائی پور، جلال جلالی زاده، عباس جنگی، مجتبی جهانی، مجید حاجی بابائی، رضا حاجی،   بهمن حافظی، سعید حجاریان، طه حجازی، حسین حریری، حمیدحسامی، بهزاد حق پناه، علی حکمت، ابوالفضل حکیمی، عبدالکریم حکیمی، مجید حکیمی، محمد رضا حمسی، محمدحیدری، حمید حدیثی، جعفر خائف، هادی خانیکی، محمد خطیبی، ابراهیم خدادادی، امیر خرم، محمدحسین خلیلی اردکانی،   ابراهیم خوش سیرت سلیمی، اسماعیل خوش محمدی، هوشنگ خیراندیش، محمدعلی دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمدمهدی دانشیان، محمود درد کشان، سعید درودی، محمود دل آسایی، عباس دهقان نژاد، مصیب دوانی، پروین دخت دفتری، فریبا داودی مهاجر، ابراهیم دینوی، فاطمه راکعی، امیر رزاقی، محمد صادق ربانی، تقی رحمانی، محمدجواد رجائیان، علیرضا رجایی، احد رضائی، اصغر رضائی،
  بیوک رضائی، عبدالعلی رضائی، بهمن رضا خانی، سعید رضوی فقیه، حسین رفیعی، عبدالله رمضان‌زاده، مهدی رهنما، رضا رئیس طوسی، فیاض زاهد، جمال زره ساز، علی زرین، محمد ابراهیم زمانی، پرویز زندی نیا، احمد زیدآبادی، محمدرضا زهدی، علیرضا ساریخانی، احمد ساعی، نسرین ستوده، عزت الله سحابی، فریدون سحابی، هاله سحابی، عیسی سحر خیز، محمد سرچمی، سعیده‌ سعیدی، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانیه، سیدمحمدعلی سیف‌زاده، محمدعلی سیدنژاد، محمود بصیر شاددل، ابراهیم شاکری، تقی شامخی، علی شاملو، محمد شانه چی، حسین شاه حسینی، سعید شریفی، محمد شریف، جواد شرف‌الدینی، کاظم شکری، الله وردی شمبوری، محمود شمس الواعظین، احمد شهامت دار، احمد شیرزاد، سعید شیرکوند، فیروزه صابر، هدی صابر، محمد صاحب محمدی، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادی، رضا صدر، احمد صدری، محمود صدری، لطیف صفری، مهدی صراف، عباس صفائی‌فر، فضل الله صلواتی، کیوان صمیمی، جلیل ضرابی، علی اشرف ضرغامی، فریدون ضرغامی، اعظم طالقانی، حسام طالقانی، طاهره طالقانی، نرگس طالقانی، اکبر طاهری، رئوف طاهری، محمد طاهری، امیر طیرانی، جمشید عزیزی، سید جعفر عباس زادگان، کریم عابدینی، حسن عرب زاده، محمد عطریانفر، فیض‌اله عرب سرخی، روئین عطوفت، علی علوی، علیرضا علوی تبار، محمدباقر علوی، رضا علیجانی ، علی علیزاده نائینی، محمد جعفر عمادی، محمود عمرانی، فریدون عموزاده خلیلی، علی اصغر غروی، علیرضا غروی، ماجد غروی، مسیح غروی، سعید غفارزاده، مسعود غفاری، علی غفرانی، مهدی غنی، محمدتقی فاضل میبدی، نادره فتورچی، مرتضی فلاح، ارسلان فلاح، ابراهیم فتاحی، مقصود فراستخواه،   مهدی فخرزاده، غفار فرزدی، حسن فرید اعلم، هادی قابل، خسرو قشقایی، ماهرو قشقایی، مهدی قلی‌زاده اقدم، رحمانقلی قلی زاده، عبدالمجید قندی زاده، محمد قوچانی، نظام الدین قهاری، عباس قائم الصباحی، عبدالحسین قمی‌زاده، مصطفی قهرمانی، حجت الله قیاسی، رحمان کارگشا، اسداله کارشناس، مرتضی کاظمیان، جعفر کامبوزیا، محسن کدیور، منوچهر کدیور، جمیله کدیور، خسرو کردپور، مسعود کردپور، علی کرمی، علیرضا کرمانی، حسن کسمایی، هادی کحال‌زاده، فاطمه کمالی احمدسرایی، الهه کولائی، محمد کیانوش‌راد، ناصر کمیلیان، پروین کهزادی، یعقوب کوثری، بهناز کیانی، بیژن گل افرا، فاطمه گوارایی، مسعود لدنی، حسین لقمانیان، مجتبی لطفی، فریده ماشینی، سعید متقی، رجبعلی مزروعی، حسین مجاهد، علی مومنی، محمود مومنی، محمد تقی متقی، محسن محققی، نرگس محمدی، محمد محمدی اردهالی، فخرالسادات محتشمی پور، سید علی محمودی، حسین مدنی، سعید مدنی، فرید مرجائی، ماشاءالله مدیحی، مرضیه مرتاضی لنگرودی، مصطفی مسکین، رضا مسموعی، لیلا مصطفوی، مصطفی مصطفوی، عباس مصلحی، محمد جواد مظفر، مهدی معتمدی مهر، احمد معصومی، علی‌اکبر معین‌فر، اصغر معین فر، نوشین محمدی، ضیاء مصباح، یاسر معصومی، بدرالسادات مفیدی، مرتضی مقدم، فهیمه ملتی، مصطفی ملکیان، احمد منتظری، سعید منتظری، خسرو منصوریان، کیوان مهرگان، سیدرضا موسوی سعادتلو، امیر میرخانی، وحید میرزاده، الله کرم میرزایی، فرشته ناصرگیوه چی، حسن نراقی، محمود نعیم پور، علی اکبر نجفی، محمود نکوروح، امیر نکوفر، محمد تقی نکوفر، سید حمید نوحی، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، صالح نیکبخت، هادی هادی زاده یزدی، ناصر هاشمی، سیدهاشم هدایتی، علیرضا هندی، احسان هوشمند، اکبر والی، رسول ورپایی، باقر ولی بیک، جلیل ولی بیک، رحیم یاوری، علی فرید یحیایی، محمود یگانلی، کاظم یزدی، ابراهیم یزدی، حسن یوسفی اشکوری، رضا یوسفیان .

 

نامه گنجي به عفو بين الملل و چامسكي / در ايران مرگ هزینه آزاد زیستن و آزاد فکر کردن است

سه‌شنبه، 10 امرداد 1385

 

اکبر گنجی ناراضی سرشناس ايرانی در نامه ای به دبيرکل عفو بين الملل و پروفسور نوآم چامسکی ضمن اعلام نگرانی خود نسبت به جان زندانيان سياسی ايران خواستار آن شد که پزشگان مستقل بين المللی برای کشف حقيقت علت مرگ اکبر محمدی دانشجوی ايرانی به تهران اعزام شوند.

در نامه گنجی به چامسکی آمده است:

جناب پروفسور جامسکی

خبر کوتاه اما فاجعه بار بود. اکبر محمدی از دانشجویانی که در تیر ماه 78 13بازداشت شد پس از یک دوره اعتصاب غذا به دلیل نامعلوم در زندان اوین درگذشت. او بیمار و زندانی بود. زندانی رژیمی که او را به دلیل عقایدش زندان کرده بود. او در کشوری می زیست که مرگ هزینه آزاد زیستن و آزاد فکر کردن است.

پس از قتل خانم زهرا کاظمی در زندان اوین نظام جمهوری اسلامی ایران با ترفند های مختلف مانع از بازدید پزشگان مستقل از جنازه وی شد. و حتی اجازه نداد تا جنازه وی را به مکانی که فرزندش می خواست منتقل کنند اینک نیز معلوم نیست با جنازه اکبر محمدی چه می کنند. خبرها بسیار متفاوت و متناقص است.

در عین حال همان گونه که بارها جنبش تحول دموکراتیک ایران تاکید کرده است خواستار آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی عقیدتی هستیم یعنی آن ها که به خاطر عقایدشان و نظرات دگراندیشانه شان در بند و اسیرند.

از جنابعالی به عنوان يک انسان آزادیخواه درخواست می نمايم تا از نفوذ خود استفاده کرده و پزشگان برای حقوق بشر را راهی ایران نمائید تا پس از معاینه کامل جنازه گزارشی واقعی از آن چه اتفاق افتاده در اختيار افکارعمومی جهانيان قرار گیرد.

اکبر گنجی 31 جولای 2006

منبع : روز

گزارش اجمالی از گردهمایی نیروهای سیاسی در اعتراض به مرگ اکبر محمدی / قطعنامه پایانی نشست

چهارشنبه، 11 امرداد 1385

 

ادوار نیوز : گردهمايي اعتراضي دفتر تحكيم وحدت و سازمان دانش آموختگان ايران پيرامون شهادت دانشجوي زنداني اكبر محمدي با عنوان "سوگ رهایی" عصر امروز و از ساعت 18 برگزار شد .

 

در این نشست به همراه شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت جمع کثیری از فعالان سیاسی و مدنی حضور داشتند . از جمله این چهره ها می توان به : تقی رحمانی ، هدی صابر ، عباس عبدی ، خسرو سیف ، هاشم آغاجری ، حبیب الله پیمان ، محمد بسته نگار ، محمد توسلی، بها الدین ادب ، محمد علی عمویی ، فریبرز رییس دانا ، هرمیداس باوند ، بابک احمدی ، خشایار دیهیمی ، محسن کدیور ، رضا علیجانی ، معصومه شفیعی ، حسین انصاری راد ، عیسی سحرخیز ، احمد زیدآبادی ، مجید تولایی ، حسین رفیعی ، نرگش محمدی ، خلیل بهرامیان ، شیوا نظر آهاری ، کیانوش سنجری و ... حضور داشتند .

 

همچنین در این نشست اعضای هیات مدیره سندیکای شرکت واحد تهران ، فعالین جنبش زنان ، شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ، خانواده حشمت الله طبرزدی و ... نیز حضور داشتند .

 

در این نشست تعدادی از حاضران به سخنرانی پرداخته و نسبت به درگذشت اکبر محمدی در زندان اوین اعتراض کردند. که به زودی در ادوارنیوز منتشر خواهد شد .

 

 همچنین در این گردهمایی سازمان دانش آموختگان ایران و دفتر تحکیم وحدت قطعنامه ی مشترکی را صادر کردند.

متن این قطعنامه به شرح زیر است :

 

قطعنامه پاياني گردهمايي اعتراضي دفتر تحكيم وحدت و سازمان دانش آموختگان ايران و پيرامون شهادت دانشجوي زنداني اكبر محمدي

 

« پرچم مرگ بر فراز اوين ،

و هزاران شمع ـ خاموش در زمين .

با اينهمه

نه پادشاهان ، نه رداپوشان

هرگز نتوانستند ، نتوانستند بميرانند

اين شعله بزرگ را

كه مي گستراند تن

در سرزمين كاوه ، تهمتن »

جان بخشيدن در راه عقيده سخاوتي است ؛ خاص آناني كه زندگي و جواني  خويش را وقف روشنگري  ستمگري هاي رفته بر خود و مردمانشان ساخته اند . آناني كه از پي پيگيري سرافرازي ميهن و ملتشان ، جان بر كف ،  پاي بر ميدان نبرد مي گذارند . كساني  كه روزي بر بيگانه ي متجاوز مي تازند و روزگارِ ديگر را  به جنگ با استبداد وطني سپري مي كنند  ؛به راستي كه آنان  شاهدان  زمان خويش اند و شايسته شهيد ناميده شدن و درتاريخ  جاوانه ماندن . 

 

اكبرمحمدي از  متهمان 18 تير 1378 سرانجام جان خويش را در كف ايفاي رسالت روشنگرانه ي دانشجويي خويش در افشاي ستمگري هاي رفته بر خود و ساير زندانيان سياسي نهاد . مرگ او در زندان شهادتي است بردروغ گويي و  خوي سركوب گري آناني كه منشور حقوق شهروندي ابلاغ مي کنند .بي شك  آغاز جاودانگي اكبر محمدي انعكاس صداي ناشنيده او در حيات سراسر مبارزه اش خواهد  بود.  

  

دفتر تحكيم وحدت و سازمان دانش آموختگان ايران ضمن تسليت و تعضيت مجدد شهادت اكبر محمدي به خانواده رنج كشيده محمدي وساير مبارزين راه آزادي ميهن وملت  ،لازم مي دانند  نكاتي را  مورد توجه قرار دهند :

 

1 -  تاريخ معاصر ايران بيانگر تلاش مستمر ايرانيان در رهايي از چنگال استبداد است . عجب كه در صد سالگي مشروطيت جان انسانها بهايي ندارد و مهمترين خواسته مشروطه چيان كه استقرار قانون و تحديد قدرت بي حساب و كتاب حاكم در برابر مردم بي پناه   بوده است همچنان پا برجاست ، وقتي حاكمي پاسخگوي خوي و كردار خويش نباشد آن چنان مي شود كه عمّال او نيز هر حكمي بخواهند مي رانند بي آنكه ترسي از عاقبت خويش داشته باشند . مثال اينكه در نزديكي صد سالگي مشروطه زهرا كاظمي در زندان به قتل مي رسد و هيچ نهادي مسئول و  پاسخگو و مجازات نمي شود . امروز نيز در صد سالگي مشروطه انساني در زندان جان مي سپارد بي آنكه بگويند دليل جان سپردنش چه بوده است ، شبانه جسم بي جان آن را به خاك مي سپارند بي آنكه پزشكانِ بي طرف امكان پرده برداشتن از راز  پر كشيدن روح او از جسمش را  داشته باشند  . البته حاجت و دليلي  ازحكومتي  كه همچنان بر طبل خودكامگي  مي كوبد نمي توان طلب كرد. اما روشن است كه براي مقابله با مطلقه و خودكامگي  و ريشه هاي كهن آنها بايد به مبارزه تاريخي خويش تداوم بخشيد ، امروز بيش از همه وقت  تداوم مبارزه براي استقرار  آزادي ، دمكراسي، حقوق بشر و عدالت اجتماعي در گرو اتحاد بيش از پيش نيروهاي مؤمن به آرمانهاي مشروطيت خواهي ديروز و جنبش دموكراتيك مسالمت آميز امروز است .از اين روست كه اتحاد بزرگ نيروهاي تحول طلب ايراني مي تواند با اعمال فشار مضائف بر دستگاههاي امنيتي و قضائي ايران خواهان روشن  شدن سريع و صريح دلايل جان سپاري اكبر محمدي شود.  و  گامي نيز  در جهت  پاسخوگو كردن حكومت خودكامه ايران بردارد.  انجام اين وظيفه كمترين ديني است كه نيروهاي تحول طلب ايراني  در قبال آرمان هاي مرحوم اكبر محمدي و  خانواده داغداراش  پرداخت خواهند كرد .  

 

2 -  وضعيت حاكم بر زندانهاي ايران بسيار وحشت آميز گزارش مي شود . خبر رفتار ددمنشانه مأ موران زندان با مرحوم اكبر محمدي كه با چسب زدن به دهان ايشان و بستن دست و پايش  در هنگام بازديد پارلمان نشينان از زندان اوين همراه بوده است،  نشان از عمق بد رفتاري با زندانيان سياسي دارد . آنچنان كه آنچه كه در اوين و ساير زندانها مي گذرد از  محارم و كارگزاران  نظام نيز پنهان نگاه  داشته مي شود . از اين رو از مجامع مستقل حقوق بشري در سرتا سر دنيا انتظار مي رود نسبت به تحديد جان زندانيان سياسي در بند حكومت جمهوري اسلامي ايران  به ويژه احمد باطبي اعتراض و خواهان بهبود وضعيت آنان از سوي مسؤلين ايراني  شوند . بديهي است مسئوليت حفظ جان تك تك زندانيان بر عهد مسئولين قوه قضائيه و دستگاههاي امنيتي مي باشد وعواقب رخداد هر واقعه ناگواري از اين دست متوجه مجموعه حاكميت جمهوري اسلامي خواهد بود .

 

3 – جنايت هولناك مرگ اكبر محمدي در زندان اوين  در شرايطي به وقوع پيوسته است كه رسانه هاي وابسته داخلي در سايه  هياهوي جنايات رژيم اسرائيل ، سعي در به انحراف کشاندن افکار عمومي ايرانيان از نقض آشکار و بي پرده حقوق انساني در داخل دارند افكار عمومي ايرانيان را منحرف ساخته اند. شدت گرفتن سركوب نيروهاي تحول خواه با سؤ استفاده از مناقشات خارجي نشاني از نشانه هاي بيشمار آغاز دوران  افول اقتدار حاكميت دارد . وظيفه خود مي دانيم ضمن محكوميت نقض حقوق بشر از هر طريقي من الجمله  جنگ و خونريزي در هر كجايي از دنيا، وجدان بيدار ايرانيان را متوجه نقض گسترده حقوق بشر در درون مرزهاي كشور و  ظلم هاي  رفته بر  هموطنان شان   داريم.  لذا از عموم  هموطنان  و نهادهاي مستقل مدني داخلي دعوت مي كنيم با ابراز اعتراض نسبت به شهادت  دانشجوي مبارز راه آزادي وطن اكبر  محمدي  در زندان مخوف اوين ،حساسيت خويش را نسبت به نقض گسترده  حقوق بشر در زندانهاي جمهوري اسلامي ابراز دارند.

 

4 ـ در كشوري كه گويي مرگ بر زندگي ترجيح دارد ، تابستان فرصتي را براي حاکميت فراهم آورده براي توطئه بر ضد ملت و قتل و كشتار و سركوب مخالفين . اين نيز نشان از آغاز دوران افول اقتدار ايشان دارد. چه اگر اين نبود فرصت تعطيلي دانشگاه را به فرصت سركوب تعبير نمي كردند . حاكمان خود خوب مي دانند و ما نيز هشدار اكيد مي دهيم كه حافظه دانشجو آنچه را كه به ناحق بر او روا داشته مي شود را به خوبي به ياد خواهد سپرد . فراموش نكنيد كه  حافظه آنان را اعمال شما پر مي كند ، چوب خط شما پرشد .پس در پس تابستان پائيز و اول مهري خواهد آمد كه ياران دبستاني دست در دست هم به خون خواهي يار شهيدشان برمي خيزند .

اميد كه  روحش را شاد بداريم .

 

  

به اميد سرافرازي ميهن و ملت

شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت و شوراي مرکزي سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوارتحکيم وحدت)

11 مرداد 1385

 

درگذشت اكبر محمدي در زندان اوين / بيانيه نهضت آزادي ايران

پنج‌شنبه، 12 امرداد 1385

 

ادوار نيوز: ‌ نهضت آزادي ايران به مناسبت فاجعه درگذشت اكبر محمدي در زندان اوين بيانيه أي به اين شرح صادر كرده است :‌

هنوز زمان زيادي از قتل خانم زهرا كاظمي در جريان بازجويي ها در زندان اوين نمي گذرد كه در همان زندان فاجعه‌اي ديگر رخ داده است.
چند روز پيش، اكبر محمدي، يكي از دانشجويان بازداشت شده در فاجعه كوي دانشگاه در سال 78، در پي اعتصاب غذاي چندين روزه درگذشت.
متاسفانه، بر اساس اخبار دريافت شده، ازجمله در مصاحبه هاي دكتر بهراميان، وكيل مرحوم اكبر محمدي، ناصر زرافشان، وكيل قربانيان قتلهاي زنجيره‌اي ـ كه در زندان در بند مشترك با ايشان به سر مي‌برد و نيز گفته‌هاي پزشكان زندان اوين، نوع برخورد مسوولان امنيتي و قضايي با اعتصاب غذاي آقاي محمدي مصداق بارز بي اهميت بودن جان دگر انديشان و منتقدان براي برخي از مسوولان است.
اگر كوچكترين ترديدي در مسئول بودن قوه قضائيه در جريان درگذشت اكبر محمدي در زندان وجود داشت، مشكل برخورد ماموران امنيتي و قضايي با خانواده ايشان و سلب حق تشييع پيكر فرزند درگذشته‌ آنان و خاكسپاري اجباري وي در روستايي دور افتاده، براي جلوگيري از حضور فعالان سياسي و اجتماعي در مراسم تشييع و خاكسپاري، نشانه‌أي گويا و روشن بر نقش داشتن عواملي خاص در اين رويداد است.
نهضت آزادي ايران، مؤكداً به آيت الله شاهرودي، رئيس محترم قوه قضائيه، يادآور مي شود كه از تلاش برخي از عوامل درون قوه قضائيه براي تبديل مجموعه‌أي كه ايشان "ويرانه" تعبير كرده بودند به "گورستاني براي دگرانديشان" ،به موقع پيشگيري كنند.
با توجه به آنچه رخ داده است، چگونه مي توان در مورد جان بقيه گرفتارشدگان در زندان اوين مانند، آقايان ‌موسوي خوئيني،‌زرافشان، اسانلو،‌باطبي و….. وساير دگرانديشان احساس خطر و نگراني نكرد؟
مسوولان قضايي معمولا هرگونه اعتراض به احكام غير معقول دادگاهها درباره فعالان سياسي را با استناد به استقلال رأي قاضي توجيه مي‌كنند.اكنون بايد پرسيد كه آيا نحوه برخورد سازمان زندانها و نهادهاي امنيتي با دگرانديشاني كه دوران محكوميت را مي گذرانند نيز مشمول همين قاعده است و به بيان ديگر، آيا مسوولان زندانها و نهادهاي امنيتي در برخورد با متهمان استقلال رأي و آزادي كامل دارند؟
اگر چنين نيست چرا هيات نمايندگان مجلس، به رغم هماهنگي هاي انجام يافته با سازمان زندانها و مقام رياست قوه قضائيه در هنگام بازديد از زندان اوين اجازه بازديد از بندهاي تحت مديريت نهادهاي امنيتي را نيافت.
نهضت آزادي ايران مشفقانه از جناب آقاي شاهرودي مي خواهد كه اگر دستورهاي ايشان در مورد مسائل حوزه مسئوليتشان به سادگي ناديده گرفته مي شود براي جلوگيري از تداوم اين روند چاره‌انديشي كنند تا بتوانند در روز داوري الهي با سرافرازي پاسخگو باشند.
نهضت آزادي ايران به مسوولان امنيت دانشگاههاي كشور هشداد مي‌دهد كه لغو مجوز انجمنهاي اسلامي دانشجويان، تخريب دفاتر انجمنها و صدور احكام متعدد عليه فعالان دانشجويي باعث ملتهب كردن فضاي كشور- در شرايطي كه بيش از هر زمان به آرامش نياز است- مي‌شود و نيشترهايي مانند فاجعه درگذشت اكبر محمدي بر زخم ديرين دانشگاه مي تواند پيامدها و آثاري غير قابل پيش بيني و ناخواسته درپي داشته باشد.
نهضت آزادي ايران، ضمن تسليت درگذشت آقاي اكبر محمدي به خانواده داغدار ايشان ـ كه هنوز فرزندي ديگر را در زندان دارند ـ و به جامعه دانشجويي ايران،آنان را به صبر و پايداري دعوت مي‌كند و اميداور است كه اين فاجعه باعث عبرت و پندگيري مسؤولان وتلاش آنان براي جلوگيري از تكرار چنين رخدادهاي تأسف آور شود.

 

حزب تودة ایران مرگ اکبر محمدی، دانشجوی مبارز و آزادی خواه را در زندان های رژیم ولایت فقیه به شدت محکوم می کند

بار دیگر پاسداران ارتجاع و تاریک اندیشی در سیاه چال های شکنجه و اعدام فاجعه آفریدند و جان انسانی آزادی خواه فدای حفظ منافع ارتجاع و استبداد گردید.

آزار، شکنجه و کشتار آزادی خواهان و دگراندیشان پدیده تازه ای در حیات رژیم ولایت فقیه نیست. در طول حداقل دودهه گذشته هزاران مبارزه راه آزادی در زندان های «نظام نمونه» جهان تنها به دلیل دگراندیشی و تلاش در راه تحقق آرمان های والای آزادی، دموکراسی و تحقق حقوق و آزادی های دموکراتیک مردم به قتل رسیده اند و به گواهی سازمان های مختلف حقوق بشر رژیم ایران پرونده سنگین و سیاهی را در این زمینه به دوش می کشد. جنایت هولناک کشتار هزاران زندانی سیاسی در تابستان 1367، که بزودی هجدهمین سالروز آن فرا می رسد، و در جریان آن هزاران انسان آزادی خواه از جمله شماری از برجسته ترین متفکران، نویسندگان، فعالان جنبش کارگری، دانشجویی و افسران ارتش، حتی بر خلاف احکام صادره از سوی دستگاه قضایی رژیم، در طول چند روز به جوخه های مرگ سپرده شدند نمونه روشنی از تفکر ضد انسانی و جنایتکارانه حاکم بر دستگاه های امنیتی و حاکمیت رژیم ولایت فقیه است.
مرگ مشکوک اکبر محمدی در زندان اوین، در پی اعتصاب غذای شجاعانه او، در عین حال یادآور خشونت و ابعاد سرکوبگری است که رژیم در سال های اخیر بر ضد جنبش دانشجویی و دانشجویان مبارز کشور روا داشته است. «جرم» اکبر محمدی شرکت در اعتراض های دانشجویی 18 تیر ماه، بر ضد سبعیت مزدوران و »انصار» ولی فقیه در یورش به کوی دانشگاه تهران و تهاجم به حقوق انسانی شهروندان میهن ما بود. اکبر محمدی تنها به دلیل این«جرم» به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد و شکنجه گران اوین و دستگاه ظلم و جور قضایی سرانجام در هفتمین سال زندانش به شکلی حکم اعدام او را تحقق بخشیدند.
حزب تودة ایران ضمن ابراز همدردی با خانواده اکبر محمدی و همگام با همه نیروها و شخصیت های اجتماعی و آزادی خواه کشور ضمن محکوم کردن این جنایت رژیم بار دیگر تأکید می کند که باید تلاش مشترک و سازمان یافته را برای آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیانی سیاسی کشور تشدید کرد. تلاش برای تحمیل رسیدگی مستقل برای روشن شدن علت مرگ مشکوک اکبر محمدی و همچنین رسیدگی به وضعیت دهشتناک زندانیان سیاسی کشور گام نخست در مبارزه یی است که باید سرانجام به رهایی همه زندانیان سیاسی در بند از چنگال دژخیمان رژیم منجرگردد

قتل اکبر محمدی
بیانیه های احزاب و جمعیت ها – ۳

 

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه 
۱٣ مرداد ۱٣٨۵ -  ۴ اوت ۲۰۰۶

 

جمعیت دفاع از جبهه جمهوری و دمکراسی در ایران (بلژیک)
جمهوری اسلامی زمینه مرگ اکبر محمدی را در زندان فراهم کرد!
اکبر محمدی دانشجوی زندانی حادثه کوی دانشگاه تهران که در تیر ۱٣۷٨ دستگیر و روانه زندان شده بود، پس از تحمل   هفت سال شکنجه، آزار و اذیت و ده ها محدودیت دیگردرحالی که در نهمین روز اعتصاب غذا که دو روز آخر آن شکل اعتصاب غذای خشک به خود گرفته بود، دچار ایست قلبی شد و در روز یکشنبه ۸ مرداد جان خود را از دست داد. اکبر محمدی در سال ۷٨ بعد از دستگیری، اول به اعدام   و سپس به خاطر فشار ارگان ها و سازمان های بین اللملی به جمهوری اسلامی به پانرده سال زندان محکوم شد. درزندان، زندانبانان او را مورد شکنجه های شدید و غیر انسانی قرار دادند. زنده یاد اکبر محمدی دچار آسیب های جسمانی فراوانی شد. سازمان حقوق بشری چون عفو بین اللمل از طریق ایجاد یک کارزار بین اللملی خواستار آزادی او شد. بعد از ۷ سال حکومت مجبور گردید او را برای درمان به طور موقت آزاد کند. اما حکومت، آزادی   اکبر محمدی را بر نتابید و او را مجددا" دستگیر و روانه زندان کرد و بدین طریق زمینه مرگ این فعال دانشجوئی را آماده کرد. اکبر محمدی نسبت به دستگیری خود اعتراض کرد و به مسئولین زندان نوشت چنانکه آزاد نشود از اول مرداد ماه به اعتصاب غذا خواهد پرداخت. اکبر محمدی را سعی کردند با کتک، شکنجه و فشار های دیگر مجبور به سکوت کنند اما او در مقابل جلادان جمهوری اسلامی در زندان اوین کوتاه نیامد و مصممانه ایستاد. در واقع او را در زندان بخاطر پایمردی و ایستادگی‌اش از پای در آوردند. اکبر محمدی اگردر بیرون از زندان مداوا می گشت هرگز به مرگ محکوم نمی‌شد. او در زندان زجرو ستم کشید، زیرا که به موقع مداوا نگردید. به جای آوردن پزشک و معاینه این فعال دانشجوئی او را با غل و زنجیر به تخت بستند، گرسنگی و تشنگی به او دادند و سرانجام   آنقدر او را تحت فشار قرار دادند که سرانجام قلبش ازتپش ایستاد. با مرگ اکبر محمدی، یک قتل سیاسی دیگر بر پرونده سنگین جنایات جمهوری اسلامی افزوده شد.
از نظر جمعیت دفاع از جبهه جمهوری و دمکراسی در ایران(بلژیک) مسئولیت مرگ اکبر محمدی به عهده جمهوری اسلامی است. این رژیم طی بیست و هفت سال حکومت داری نشان داده است که از هیچ توطئه و جنایتی علیه زندانیان سیاسی دریغ نمی کند. ما بار دیگر از تمامی احزاب و سازمان های سیاسی، نهادهای مدافع حقوق بشری و شخصیت های آزاد اندیش ایرانی درخواست می کنیم که برای روشن شدن علت مرگ اکبر محمدی، مبارزه خود را علیه اقدامات و اعمال سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در زندان های ایران، تشدید نمایند.                                                          
جمعیت دفاع از جبهه جمهوری و دمکراسی در ایران(بلژیک) ضمن گرامیداشت یاد و خاطره اکبر محمدی و عرض تسلیت به خانواده گرامی محمدی و دوستانشان نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت سایر زندانیان سیاسی در ایران اعلام می دارد و از نیروهای آزادیخواه ایرانی می خواهد که نظر مجامع بین المللی را نسبت به این خطر جلب کنند.
اول اوت دو هزار و شش
 
جبهه ملی ایران – اروپا
درگذشت جانگداز اکبر محمدی در اوین، این هیولای خون آشام، ضربه دردناکی است بر تمامی آزادیخواهان و شیفتگان دموکراسی و حکومت قانون در ایران .
مرگ اکبر محمدی در اسارت جمهوری اسلامی ، ضمن اینکه پرونده ننگین دیگری برای این رژیم به شمارمی رود ، در عین حال خبر از خطری جدی، که جان دیگر زندانیان سیاسی را نیز در سیاهچال های جمهوری اسلامی تهدید می کند ، می دهد .
ما همچون جبهه ملی ایران، بار دیگر به حاکمیت برقدرت نشسته هشدار می دهیم که جُز تن در دادن به تغییر بنیادین در ساختار حکومتی، پایان دادن به اختیارات فردی بدون مسئولیت، جدایی دین از حکومت و رفع تبعیض های مذهبی و انتخابات آزاد زیر نظارت سازمان ملل متحد در راستای برقراری دموکراسی، استقرار حاکمیت ملی و رعایت حقوق بشر، هیچ راه دیگری برایش وجود ندارد، وبیش از این نمی تواند ملت بردبار ایران را زیر فشار قرار دهد .
‏هم میهنان عزیز :
جبهه ملی ایران-اروپا از تمام افراد وسازمانهای سیاسی درخواست میکند تا تمام توان خود را جهت پیگیری این پرونده بکار گیرند ،هر چند که پرونده های قتل فروهر ها ،سیرجانی ها ،مختاری ها و هزاران گل پرپر دیگر هنوزبازاست و آمران وعاملان این پرونده ها هنوز برایران در بند حکومت میکنند.اما دیر نخواهد بود که مردم دلاور ایران عاملان این جنایات را به میز محاکمه خواهند کشید .
اکبر محمدی شجاعانه و سرفرازانه جان خود را در راه مبارزه با استبداد مذهبی حاکم بر کشور فدا کرد. اکنون بر ماست تا   صف مبارزات خود را با دستگاه ظلم وجهل و فساد ،که بیست وهفت سال است با عقب افتاده ترین افکار و سیاستهای ضد ملی، ایران را به ورطه نابودی کشانده است، فشرده تر کنیم .
پاینده باد ایران ، پیروزباددموکراسی وحکومت مردمی
 
مجامع اسلامی ایرانیان
اکبر محمدی از زندانیان حوادث کوی دانشگاه پس از تحمل شکنجه ها ورنجهای فراوان، عاقبت درزندان ولایت مطلقه رهروان معاویه جان باخت تا ورق ننگینی به دفتر جنایات غاصبین حقوق مردم، این باندهای مافیایی که با وقاحت خود را مسلمان و مهرورزان مینامند، افزوده گردد. او گفت برای احقاق حقوق وکرامت انسانی   خویش و دیگر دربندان اعتصاب غذا میکند، اومظلومانه جان باخت وغریبانه به خاک سپرده شد تا پیام خویش را که مظلومیت زندانیان سیاسی گرفتاردربند ستمگران است فریاد بزند. روحش شاد.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی که بخشی از ماشین شکنجه ومرگ در نظام   ولایت فقیه است، علت مرگ اورا ناشی از اعتصاب غذا و ایست قلبی اعلام نمود اما جمهوری اسلامی با کردار خویش و رفتاری که با خانواده او از فرودگاه تا به هنگام خاک سپاری اجباری اوانجام داد دم خروس خود را بر جهانیان آشکار نمود.
  مجامع اسلامی ایرانیان ضمن تسلیت به خانواده داغدار محمدی وتمامی مبارزان راه آزادی و استقلال میهن ومردم ایران، نگرانی خود را از وضعیت عموم زندانیان سیاسی بانام و بدون نام ونشان در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی ابراز میدارد. هشدار که اکبر محمدی آخرین قربانی نظام حاکم نخواهد بود، زیرا تار و پود این نظام با فساد و جنایت تنیده شده است. مجامع اسلامی ایرانیان مسئولیت جان وسلامت تک تک زندانیان را برعهده مقامات جمهوری اسلامی دانسته و یاد آور میشود که دیر یا زود، خواه در پیشگاه داد الهی وچه در پیشگاه ملت می باید پاسخگو باشند و حساب پس بدهند. ما خواستار آزادی بدون قید وشرط تمامی زندانیان سیاسی، عقیدتی میباشیم.
مجامع اسلامی ایرانیان ۱۰ مرداد ماه ۱٣٨۵
 
شورای هماهنگی در دفاع از حقوق بشر ایران ـ کلن
جمهوری اسلامی مسئول قتل اکبر محمدی است !
شورای هماهنگی در دفاع از حقوق بشر ایران ـ کلن، ضمن ابراز تسلیت و همدردی با خانواده و دوستان اکبر محمدی نسبت به سرنوشت زندانیان سیاسی هشدار میدهد و از نیروهای آزادیخواه میخواهد که نظر مجامع بین المللی را نسبت به خطر تکرار چنین فاجعه یی جلب کنند .
مرگ نابهنگام و مشکوک اکبر محمدی زندانی سیاسی در زندان جمهوری اسلامی، که یاد آورقتل فجیع زهرا کاظمی، قتلهای موسوم به زنحیره ای ، کشتارهای سال ۶۰ و قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ است. زنگ های خطر را بار دیگر به صدا در آورده است .
ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی با توسل بهر اقدامی میکوشند که حقایق مرگ اکبر محمدی آشکار نشود، لذا علیرغم در خواست خانواده، شبانه و با فوریت جسد او را دفن کرده است با این تصور که گویا حقایق هم با او دفن خواهد شد .
مرگ اکبر محمدی در زندان، نگرانی نیروهای مدافع حقوق بشر   را برانگیخته است. نگرانی از اینکه دیگر زندانیان سیاسی به سرنوشت اکبر محمدی دچار آیند. این نگرانی هم اکنون در مورد منوچهر محمدی و احمد باطبی جدی است .
شورای هماهنگی در دفاع از حقوق بشر ایران ـ کلن از همه هموطنان ، نهادها و فعالین حقوق بشر ایرانی در خواست میکند که برای فعالیت مشترک ،هماهنگ و موثر در راستای در خواست از کمیساریای عالی حقوق بشر برای اعزام کارشناسان کالبد شکافی بین المللی برای تحقیق وبررسی، مستقل ، بیطرف، شفاف و فوری در باره علت مرگ اکبر محمدی با هم ، همراه شویم .و اجازه ندهیم که یکبار دیگر چنین جنایاتی   بدون مجازات بماند وهمچون گذشته مسئله نقض حقوق بشر در ایران، در سایه مسئله ای به نام بحران هسته ای و جنگ در لبنان به حاشیه رانده شده، لاپوشانی ومشمول مرور زمان شود . در عین حال ما شدیدا نگرانی خود را از وضعیت دیگر زندانیان سیاسی و دگر اندیش ابراز میداریم. وخاطر نشان میکنیم که رعایت حقوق انسانی، امنیت و سلامت زندانیان بر عهده حکومت ایران است. و از این رو جمهوری اسلامی را مسئول مرگ مشکوک و سئوال برانگیز اکبر محمدی میدانیم .
شورای هماهنگی در دفاع از حقوق بشر در ایران ـ کلن ، ضمن حمایت و شرکت فعال در آکسیون   مشترک اعتراضی که از طرف کانون راه آورد   ـ آخن ، جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران ـ کلن برگزار می شود ، همه هموطنان و مدافعین حقوق انسانی   را فرا می خواند ، فعالانه در آکسیون اعتراضی در شهرکلن شرکت کنند .
با شمع های افروخته در دست به یاد اکبر محمدی گرد هم خواهیم آمد.و یاد و خاطره این انسان مقاوم را گرامی خواهیم داشت .
مکان : کلن ـ مقابل کلیسای مرکزی دم
زمان :روز شنبه   ۵ آگوست ۲۰۰۶، ساعت ۱٨
 
کمیته شرق کردستان (ایران) - چاک
از مو ج جدید کشتار زندا نیان سیا سی در ایران با ید جلو گیری کرد !
کارنامه ننگین جمهوری اسلا می، بار دیگر به مهر سیاه کشتار آزادیخواهان «مزین» گشت!
اکبر محمدی، زندانی مبارز و دا نشجوی آزادیخواه، در حالیکه نهمین روز از اعتصاب غذای خود را طی میکرد، حتی از فریاد حق طلبانه اش به گوش مهره های سر پرده ارتجاع (نمایندگان مجلس فقاهتی) محروم گشت .
اکبر، که بگفته برادرش پس از صرف دارو!!، نیم ساعت بعد جان باخته، در واقع قربانی فرامین شیطانی دستگاه ولی فقیه و سیستم «پادگانی»، منبعث از مشی ارتجاعی مدرسه حقانی است .
فتل اکبر محمدی، که بدون شک توسط ایادی هیئت حاکمه مستقر در تهران صورت گرفته، حامل پیام شوم سرآغاز کشتار وسیع و بی محابای زندانیان سیاسی در ایران است .
کمیته شرق کردستان (ایران) - چاک، ضمن محکوم کردن جنایات رژیم فاسد و ضدبشری جمهوری اسلامی در ایران، قویأ از همه مراجع بشردوست و نهادهای بین المللی انتظار دارد که به نجات زندانیان سیاسی در ایران همت گمارند .
آزادیخوا هان ایران !
احزاب و سازمانهای سیا سی !
سبعییت رژیم وا پسگرای اسلامی بر شما پو شیده نیست. با اتحاد و همبستگی و بر افراشتن شعار :
زندانی سیاسی آزاد باید گردد   !
باید به نجات همه دربندشدگان برخاست. باید چهره کریه رژیم قاشیستی – مذهبی حاکم بر ایران را افشاتر کنیم. از مراجع قضایی بین المللی درخوا ست بازبینی پرونده ترورهای سیاسی و قتل عام زندانیان سیاسی (۱٣۶۷) و   زنجیره ای را در خواست نماییم .
سازمان ما آماده هرگونه همکاری در زمینه حراست از حقوق بشر و آزادیهای مدنی میباشد .
 
 
کانون دانشجویان ایرانی در هلند
اکبرمحمدی دانشجوی زندانی توسط جمهوری اسلامی درزندان به قتل رسید
قلب تپنده وپرجوش وخروش اکبرمحمدی پس از تحمل سالها شکنجه و رنج ناشی از زندان توسط جمهوری اسلامی از تپیدن ایستاد.
اکبرمحمدی از فعالین جنبش دانشجویی که به جهت شرکت درسازماندهی
قیام دانشجویان در ۱۸ تیر ۷۸ در زندان بود پس از تحمل سالها شکنجه به عنوان یک زندانی سیاسی درزندانهای جمهوری اسلامی به قتل رسید.
  قتل اکبرمحمدی زمانی بوقوع می پیوندد که هنوزفعالین دانشجویی درایران تحت خطرشکنجه ودستگیری قرارداشته وهمرزمان ویاران او ودانشجویان فعال در اعتراضات دانشجویی سال ۷۸ کماکان درزندان هستند و احمد باطبی و منوچهر محمدی نیزمجددا دربازداشت بسرمیبرند.
قتل اکبرمحمدی درزندان حکایت از اصلاح ناپذیربودن حکومتی را دارد که حتی اعتراض زندانیان سیاسی در زندان را نیزتحمل نمیکند وهشداری است نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی وفعالین دانشجویی در ایران.
کانون دانشجویان ایرانی درهلند ضمن ابرازهمدردی با خانواده محمدی و همرزمان ویاران او جمهوری اسلامی رامسئول قتل سیاسی اکبرمحمدی میداند.
 
ما و تراژدی «اکبر محمدی»

 

رضا خجسته رحیمی

 

• تعجیل در اعلام این خبر یا نشانی از دست پاچگی مردان قضا بود که در مواجهه با جسد بی‌روح یک زندانی سیاسی، دست و پا گم کرده بودند و یا پیامی از آن داشت که برای این حکومت مردان، جان آدمیزاده نیز از رسته حقوق بشری خارج گشته و آنها در ادامه بی‌توجهی به هر انتقاد و منتقدی و بی‌اعتنا به هر اعتراض و اعتصابی، اکنون نیز بی‌خیال از مرگ یک زندانی‌اند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
پنج‌شنبه 
۱۲ مرداد ۱٣٨۵ -  ٣ اوت ۲۰۰۶

 

" آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی‌اند ..."
                                                                                                    علی شریعتی
 
* متن سخنرانی در سازمان ادوار تحکیم در مراسم یادبود اکبر محمدی
 
« اکبر محمدی در زندان اوین درگذشت»: خبر خیلی کوتاه بود اگرچه نتیجه‌ی کوتاهی نهفته درپس آن را در روزهای آینده به چشم خواهیم دید .
  اکبر محمدی، اکنون سومین قربانی رویارویی حاکمیت ایران با دانشجویان سیاسی است. عزت ابراهیم ن‍ژاد با برخاستن فاجعه کوی دانشگاه، از میان ما برخاست و پس از او نوبت به زهرا کاظمی رسید که آمده بود تا در مقابل زندان اوین، تصویری از دربند بودن دانشجویانی را مخابره کند که در چهارمین سالگرد حادثه کوی باری دیگر محبوس زندان شده بودند. اکبر محمدی اما سومین – و البته نه آخرین – قربانی آن شام مرگزای در هجدهم تیر ۱٣۷٨ است. اعتصاب غذای خشک اکبر محمدی در زندانگاه اوین، به مرگ او و رهایی جاودانه‌اش از بند دربندکنندگان انجامید .
  و جالب اما آنجا بود که اگر پیش از این داستان قتل عزت ابراهیم ن‍ژاد، بدون قاتل مانده بود و اطلاع رسانی مسدود در ایران، قتل زهرای کاظمی را نیز درابهام باقی گذاشت، این بار اما مسئولان قضایی ایران، خود پیشتاز اعلام مرگ او در زندان‌های‌شان شده‌اند. رئیس اوین و سخنگوی قوه قضاییه این بار گویی سحرخیز شده‌ بودند که پیش ازهمگان و قبل از مخابره هر خبری، خود به سراغ خبرنگاران رفته و در اولین ساعات صبح، مرگ او درپی اعتصاب غذایش در زندان را اعلام کردند .
  داستان اما از چه قرار بود و این سحرخیزی را نشانه‌ای از چه باید دانست؟ تعجیل در اعلام این خبر یا نشانی از دست پاچگی مردان قضا بود که در مواجهه با جسد بی‌روح یک زندانی سیاسی، دست و پا گم کرده بودند و یا پیامی از آن داشت که برای این حکومت مردان، جان آدمیزاده نیز از رسته حقوق بشری خارج گشته و آنها در ادامه بی‌توجهی به هر انتقاد و منتقدی و بی‌اعتنا به هر اعتراض و اعتصابی، اکنون نیز بی‌خیال از مرگ یک زندانی‌اند. و گویی که در این زمانه سکوت و دلمردگی و درآن خیال که هزینه‌ای برای چنین اتفاقی مترتب نخواهد شد، می‌توان سوت آخر بازی را هم کشید و با اعلام مرگ یک زندانی سیاسی، تیر آخر را نیز در سکوت زد تا این تیر نشانه‌ای باشد از قدرت قهار نظامی که همچون "بید" با هیچ "بادی" نخواهد لرزید. که گویی آنها بر این گمانند که کشتی اعتراض و انتقاد در وادی تحول خواهی یک چندی است به گل نشسته و ...
اما از این دو گمانه، گمانه دوم به واقعیت نزدیک‌تر است؛ که مسامحه کاری و بی‌توجهی مردان قضا و حکومت مردان ایرانی، در مواجهه‌شان با اعتصاب غذای خشک اکبر محمدی نیز به چشم آمدنی و غیرقابل انکار بود .
  بدین ترتیب باید "مرحبا" گفت بر جسارت و بلاغت رئیس بزرگترین زندان ایران و سخنگوی قوه قضاییه که بی هیچ باکی و بی هیچ لکنتی در گویش، این چنین شجاعانه و بی‌پروا، شهادت یک زندانی سیاسی در ندامتگاه جمهوری اسلامی را به اطلاع جهانیان می‌رسانند و همچنین باید ستود، تکامل و تطور آنها را در تبدل به انسان‌هایی بی روح که خالی از هر مسئولیتی، اینک تهی از روح انسانی، خود را در مقابل دیدگان قرار می‌دهند .
  بگذریم از این جسارت و بی‌پروایی اهل قضا و ارباب عدالت که بی پیشینه نیست. اما جالب آنجاست که اکبر محمدی، این دانشجوی زندانی رهاشده از بند، درحالی با ما وداع کرد که اقلیت‌نشینان مجلس، در فراغت از بازدید تقنن آمیز خود از اوین، شرح مشاهدات خود از آن اردوی آموزشی – تفریحی را چنین بازگو کردند: «برخورد انسانی، اخلاقی و عاطفی پرسنل زندان در بخشهای مختلف بیانگر توجه مسئولین قوه قضاییه به شخصیت و کرامت انسانی شهروندان بود و از این حیث جا دارد از مسئولان قبلی سازمان زندان‌ها و خصوصا آقای شاهرودی به عنوان رئیس قوه قضاییه و دست اندرکاران کنونی سازمان زندانها که در ادامه عملکرد گذشتگان به بهبود وضعیت زندانیان کمر همت بسته‌اند، تقدیر و تشکر نماییم.» نمی‌دانیم منظور این نماینده اصلاح طلب مجلس را از «همت سازمان زندان‌ها و مسئولان قضایی» که آیا او از همت زندانبانان سخن می‌گوید در حالیکه چسب بر دهان اکبر محمدی زده و دست و پای او را بر تخت به زنجیر کشیده بودند در آن لحظاتی که آنها دربازدید از زندان به سر می‌بردند؟
آن نمایندگان اقلیت در لباس مردانی اصلاح‌طلب برای دیدار با زندانیان سیاسی به دانشگاه اوین رفته بودند و بااین حال اکبر محمدی دور از چشم آنها «رخصت زیستن را دست بسته، دهان بسته» گذشت و آنها نیز از کنار آن دست و دهان بسته، دست و دهان بسته گذشتند. و اکنون سویه طنز ماجرا آنجاست که آنها حتی نمی‌گویند «دستان بسته‌ام آزاد نبود تا هر چشم‌انداز را به جان در بر کشم»، که گویی نه‌آنکه دور از چشمان آنها، او را بر تخت زنجیر کردند و در نهایت نیز روانه اتاق مرگ ساختندش .
  از این نمایندگان اصلاح طلب مجلس نیز بگذریم که به هرحال حاکمیت، یگانه شده است و کیمیای این یکپارچگی قدرت، مس وجود اقلیت مجلس را نیز هم عیار با طلای خود ساخته است. اما طنزآمیزتر خواهد بود اگر در روزهای آتی، شاهد نطق "افروغ" هایی باشیم که صدایشان نه از اردوگاه اصلاح طلبی که از پایگاه اقتدارگرایی به گوش می‌رسد .
بازهم بگذریم که گفتیم حاکمیت یکپارچه شده و این یکپارچگی، اقلیت و اکثریت را همساز و همراه خود ساخته است. اما آیا می توان گذشت از کنار بی‌خیالی و سکوت مرگباری که جبهه اصلاح طلبان دیروزین را به مسخ شدگانی امروزین مبدل ساخته است؟ که مگر فریاد حقوق بشرخواهی تنها آنگاهی شنیده باید شود که براسب قدرت سواریم و از اسب که افتادیم، سکوت مصلحت جویانه، پیشه‌ای چاره ساز است؟ که مگر محمدی‌ها و هزینه پردازان دانشجو تنها به کار پهن کردن فرش قرمز می‌آمدند و اکنون در غروب حضور در قدرت، کار آنان پیش از وداع با زندگی به پایان رسیده است؟
نمی‌دانیم؛ که این سکوت را در اندوه از دست رفتن یک دانشجوی سیاسی چگونه می‌توان به نظاره تاریخ گذاشت. اما می‌توانیم بخوانیم که :
کاش‌کی کاش‌کی
داوری داوری داوری
درکار درکار درکار درکار ...
اما داوری آن سوی در نشسته است، بی ردای شوم قاضیان
ذات‌اش درایت و انصاف
هیات اش زمان وخاطرت تا جاودان جاویدان در گذرگاه ادوار داوری خواهد شد

 

درگذشت اكبر محمدي در زندان اوين / بيانيه كميته عفو بين الملل

پنج‌شنبه، 12 امرداد 1385

عفوبین الملل امروز اعلام کرد که مرگ اکبر محمدی دانشجوی سابق ۳۸ ساله در زندان، در ساعات اولیه روز ۳۱ جولای ٢۰۰۶، کل نظام قضایی ایران را در پرده ابهام گذاشته است.

سازمان می افزاید: تعرض پی در پی به حق دادخواهی اکبر محمدی، او را از زندگی محروم نموده وحیثیت خانواده اش را پایمال کرده است. مرگ دیگری در بازداشت در ایران نباید رخ دهد. اصلاح کامل دادرسی جنایی ایران ضرورت مبرم دارد.

مقامات ایرانی میبایست اقدامات عاجلی به عمل آورند تا دادرسی منصفانه و علنی را برای زندانیان سیاسی تضمین کند. همچنین میبایست شکنجه و سایر بدرفتاریها در زندانهای ایران و محروم کردن یا تاخیر در مراقبتهای درمانی برای زندانیان فورا متوقف گردد.
عفو بین الملل نگران گزارشی است که بر مبنای آن گفته میشود به هنگام بازدید مقامات بلندپایه از شرایط بازداشت اکبر محمدی به وی دارویی داده شده است که علاوه بر آرام کردنش، احتمال دارد عوارض آن در مرگ او نقشی بازی کرده باشد.

بنابر گزارشها، از روز ٢۱ جولای اکبر محمدی اعتصاب غذا کرده بود و در سه روز آخر نه غدا میخورد و نه مایعات.
در میان گزارشات گفته شده که کالبد شکافی محلی توسط پزشکی قانونی انجام شده است. عفو بین الملل معتقد است که بررسی و کالبد شکافی مستقل توسط آسیب شناسان کاملا مستقل لازم است تا علت مرگ اکبر محمدی و عواملی که آنرا تسهیل کرده است معین کند.
اصل ٩ از اصول سازمان ملل د ر مورد پیشگیری موثر از اعدامهای فراقضایی خودسرانه و شتابزده و تحقیق واقعی، بیان میکند: "میبایست بررسی کامل، سریع و بیطرفانه ای درباره تمامی موارد اعدامهای فراقضایی خودسرانه و شتابزده وجود داشته باشد. از جمله مواردی که شکایات بستگان یا گزراشات معتبر دیگر، حاکی از مرگی غیر طبیعی در شرایط فوق باشد. هدف بررسی میبایست تعیین کردن علت، چگونگی و زمان مرگ، فرد مسئول، و هر عمل یا شیوه ای باشد که ممکن است موجب مرگ شده باشد. این بررسی میبایست شامل کالبد شکافی لازم، جمع آوری و تحلیل تمامی شواهد جسمی و مکتوب و بیانات شاهدان باشد.َ"
عفو بین الملل همچنین نگران زندانیان سیاسی، حشمت الله طبرزدی، احمد باطبی، و برادر اکبر محمدی، منوچهر است که به دنبال این مرگ در زندان، در موقعیت خطرناکتری قرار گرفته اند.

پیشینه:
اکبر محمدی یکی از هزاران دانشجویی بود که در جولای سال
۱۹۹۹ بعد از تظاهرات دانشجویی که به دنبال بسته شدن روزنامه ها برپا شده بود، دستگیرگردید. این یکی از دوره های سرکوب آزادی بیان بود که هر ازگاهی در اواخر دهه ۱۹۹۰ در ایران روی می داد.
اکبر محمدی و دانشجویان دیگری در یک دادگاه علنی غیرمنصفانه در ماه سپتامبر
۱۹۹۹ به مرگ محکوم شدند. او در حالیکه ارتباطش با بیرون قطع بود، بطرز وحشیانه ای شکنجه شده بود و حق برخورداری از وکیل مدافع و دسترسی به خانواده از او سلب شده بود. به دنبال فریادهای اعتراضی در ایران و جهان در نوامبر ۱۹۹۹ محکومیت او به ۱۵ سال حبس کاهش یافت.
از روز دستگیری، اکبر محمدی بطور منظم شکنجه میشد. زمانی که در اسارت وزارت اطلاعات بود، او را از دستانش آویزان کرده و با خشونت زده بودند. نگهبانها تا مرز بیهوشی او را زده و میگفتند تنها کافی است چشمک بزند تا علامتی باشد برای پذیرش اتهاماتش.
اطلاعات به دست آمده قویا حاکی از این است که تاخیر مکرر یا محرومیت آشکار برای دسترسی به مراقبت پزشکی لازم توسط مقامات قضایی و زندان، در مرگ او در اسارت نقش داشته است. برای مثال، در پایان ماه نوامبر، مقامات قضایی به دنبال مشکلات وخیم معده و کلیه، خونریزی داخلی و احتمالا عفونت ریه، به او اجازه بستری شدن در بیمارستان را دادند. علیرغم توصیه پزشکی که او میبایست یک ماه در بیمارستان بستری باشد، او را بعد از یک هفته به زندان اوین بازگرداندند.
بین جولای ٢
۰۰۴ و جون ٢۰۰۶ اکبر محمدی در منزل خانوادگیش در شهر آمل در شمال ایران بسر برد. جایی که مورد درمان پزشکی قرار گرفت و خاطرات زندانش را نوشت. او در روز ۱۱ جون ٢۰۰۶ بار دیگر دستگیر شد و به زندان اوین بازگردانده شد. جایی که بار دیگر حق ملاقات با خانواده از او سلب شد. به دنبال ملاقاتی با وکیلش، گفته شد که اکبر محمدی وضعیت جسمی نامناسبی دارد و از درد حاد شکم رنج میبرد. گزارش شده است که کارکنان بهداری زندان توصیه کرده بودند که برای درمان پزشکی به خارج از زندان منتقل شود.
بنابر منابع داخل زندان اوین، در حدود ٢
۶ جولای، در دوره اعتصاب غذایش، تقاضای مراقبت پزشکی کرده بود. اما مقامات پزشکی با رد کردن تقاضایش او را تنبیه کردند. گزارش شده است که بین ٢۶ و ٢۹ جولای، تحت درمان نامعلوم قرار گرفته است. قابل ذکر است که گروهی از نمایندگان مجلس که از زندان اوین بازدید میکردند اجازه نیافتند تا از این قسمت زندان که احتمالا بخش درمانی بوده است و او را در آنجا نگهداری میکرده اند، بازدید کنند.

گزارش شده است که در حدود ٢۹ تا ۳۰ جولای، در حالی که مقامات عالی رتبه از زندان بازدید میکردند، او را به تختی بسته و دهان بند زده بودند. بنابراین گزارش، در روز ۳۰ جولای، سعید مرتضوی، دادستان کل استان تهران، و دو مقام ارشد زندان به همراه یک نگهبان از او بازدید کرده و در حین این دیدار به او داروی نامعینی داده شده بود. شرایط او در طول آنروز رو به وخامت گذاشت و سرانجام در روز ۳۱ جولای جان سپرد. علیرغم تقاضای وکیلش مبنی بر اینکه جسد او توسط گروه مستقلی از آسیب شناسان معاینه شود، روز ۳۱ جولای جسد را به پزشکی قانونی بردند.

والدین اکبر محمدی روز سه شنبه اول آگوست ٢۰۰۶ در ساعت ۳۰ :٢ به وقت محلی از سفری به خارج از کشور وارد فرودگاه امام خمینی تهران شدند. آنها را با زور از هواپیما به خودروهایی سوار کرده و مستقیما به خانه شان در شهر آمل در شمال ایران بردند. به آنها اجازه داده نشد تا جسد پسر متوفی شان را ببینند. همینطور این اجازه به پسفرزندشان، منوچهر، که در زندان اوین زندانیست داده نشد. در زمان نگارش این گزارش، گفته می شود که جسد اکبر محمدی به خاک سپرده شده است.

منبع : اخبار روز

سازمان ديده بان حقوق بشر: درباره مرگ مشکوک اکبر محمدی تحقيق کنيد

چهارشنبه، 11 امرداد 1385

 

(نيويورک، اگوست۳، ۲۰۰۶)- سازمان ديده بان حقوق بشر امروز گزارش داد دولت ايران بايد فورا اجازه بدهد تحقيقات مستقل برای مرگ مشکوک اکبرمحمدی، فعال دانشجويی که در زندان درگذشته است، انجام شود. سازمان ديده بان حقوق بشر گفته است کسانی که در مرگ سی ام جولای محمدی در زندان اوين تهران مسئول هستند، چه در زندان وچه مقامات رسمی، بايد شناساسی ومورد تعقيب قانونی قرار بگيرند.

محمدی
۳۸ ساله، دومين زندانی است که در طی سه سال گذشته در زندان بدنام اوين جان خود را ازدست می دهد. در ماه ژوئن سال ۲۰۰۳، زهرا کاظمی، عکاس-خبرنگار کانادايی-ايرانی، در همين زندان درگذشت. مقامات ايرانی او را هنگام عکاسی خارج از زندان، دستگير کردند. چند روز بعد، کاظمی به حالت کوما رفت ودرگذشت. برطبق اظهارات وکلای خانواده کاظمی، در بدن وی نشانه های شکنجه ديده می شد. مقامات رسمی ايرانی کسی را در رابطه با مرگ وی مقصر نشناختند.

سارا ليا ويتسون مدير بخش خاورميانه وشمال آفريقای سازمان ديده بان حقوق بشر گفت : " هر مرگی در زندان بايد مورد تحقيق قرار بگيرد. اما عدم پيگيری وتحت تعقيب قرار دادن افراد مسئول در قتل کاظمی، بر انجام تحقيقات مستقل در مرگ اکبر محمدی تاکيد می کند."

سازمان ديده بان حقوق بشر خواستار تشکيل کميته ای شامل متخصصان پزشکی و وکلای مستقل ايران برای تحقيق وگزارش برای عموم مردم درخصوص شرايطی که به مرگ محمدی انجاميد، شده است. سازمان ديده بان حقوق بشرهمچنين نگرانی جدی خود را در خصوص سلامت وايمنی ديگر زندانيان سياسی که به خاطر عقايدشان در زندان نگهداری می شوند، ابراز کرده است.

مقامات قضايی محمدی را در سال
۱۹۹۹ بعد از شرکت او در تظاهرات دانشجويی در دانشگاه تهران دستگير کردند. او ابتدا در سپتامبر ۱۹۹۹ به مرگ محکوم شد. اما بعدا حکم او به ۱۵ سال زندان در آوريل ۲۰۰۱ تقليل پيدا کرد.

چندين منبع به سازمان ديده بان حقوق بشر گفته اند که بعداز دستگيری محمدی در سال
۱۹۹۹، او بارها شکنجه شده ومورد بدرفتاری قرار گرفته به نحوی که موجب اختلال جدی در سلامتی وی شده است.

علی افشاری، از رهبران جنبش دانشجويی، از مارس
۲۰۰۲ تا اکتبر۲۰۰۳ در همان زندانی که محمدی زندانی بوده به سر برده است. افشاری به سازمان ديده بان حقوق بشر گفت که محمدی به او جزييات شکنجه وضرب وشتم خود را شرح داده است. يکی ديگر از زندانيان سابق که همچنين با محمدی در زندان اوين به سر می برد، واو را به خوبی می شناخت، تاييد کرده است که محمدی به صورت جدی شکنجه شده است و وضعيت سلامتی اش به شدت خراب شده بود.

برادر اکبر محمدی، رضا محمدی، همچنين اظهار داشته است که بازجويان بعد از دستگيری او در سال
۱۹۹۹ چندين بار او را شکنجه کرده اند. رضا محمدی به سازمان ديده بان حقوق بشر گفت : " او قبل از دستگيری سال ۱۹۹۹ از سلامت برخوردار بود، اما در طی مدت بازداشت با عوارض بغرنجی ازجمله خونريزی داخلی، صدمه در ستون فقرات وعفونت ريه روبرو شد ."

در جولای
۲۰۰۴، مقامات پزشکی دولتی گفتند ادامه زندان محمدی برای سلامتی اش خطرناک است واو نيازمند توجه بسيار فوری می باشد. درجولای ۲۰۰۴، محمدی با مرخصی استعلاجی از زندان آزاد شد و بنا بر گزارشها سه عمل جراحی را تحمل کرد. او پس از آن تا ماه ژوئن سال ۲۰۰۶ در شهر خود آمل، مورد مراقبت پزشکی قرار داشت.

در يازدهم ژوئن، مامورين امنيتی بار ديگر اورا در شهرمحل سکونتش بدون اعلام قبلی دستگير وبه زندان اوين منتقل کردند. مقامات رسمی هيچ دليلی برای دستگيری او ارائه نکردند. وکيل محمدی، خليل بهرامی اطلاع پيدا کرد که محمدی از تاريخ
۲۵ جولای در اعتراض به دستگيری مجدد خود دست به اعتصاب غذا زده است. به گفته وی به محض اينکه درخصوص اعتصاب غذای موکلش اگاه شد، از مقامات زندان اوين درخواست ملاقات او را کرد اما مسئولين زندان اين درخواست او را رد کردند.

روز دوشنبه، سی ويکم جولای، وزير دادگستری جمال کريمی راد، مرگ محمدی را در زندان تاييد کرد. او به خبرنگاران گفت که " اين زندانی پيش از مرگ، تحت مراقبت های پزشکی در بهداری زندان بوده است وگفته بود که وضع سلامتی او خوب است." وی افزود " درنهايت ما بايد منتظر گزارش پزشک قانونی باشيم."

درهمان روز، سهراب سليمانی، مدير زندان اوين، گفت که شب گذشته وضعيت محمدی رو به وخامت گذاشته واو تحت مراقبت های پزشکی بوده است. اما او اصرار کرده است که به سلولش برگردانده شود. به محض بازگشت او وضعيتش دوباره بدتر می شود وهنگامی که درحال انتقال به بهداری بود، درگذشت.

سليمانی، که پيش از اين گزارش ها را انکار کرده بود، همچنين تاييد کرد که محمدی از تاريخ
۲۵ جولای دراعتصاب غذا بوده است وتنها آب وچای مصرف می کرده است. در ۲۵ جولای، وقتی خبرگزاری ها گزارش دادند که محمدی اعتصاب غذا کرده است، سليمانی گفت که " شديدا اين موضوع را تکذيب ميکنم و اکبر محمدی در اعتصاب غذا به سر نميبرد."

ويتسون گفت : "قوه قضاييه ايران مسئول دستگيری، شکنجه ودر حال حاضر مرگ محمدی در زندان است. تنها برقراری يک تحقيقات مستقل است که می تواند مشخص کند او چرا درگذشت وآيا شکنجه شده بود، مورد ضرب وشتم ويا غذاخوردن اجباری قرار گرفته بود يا نه. کسی بايد در خصوص مرگ محمدی پاسخگو باشد."

منبع : گویانیوز

 

بازگشت به صفحه نخست


Free Web Counters & Statistics
 

a