خانه - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه               

اگر زنان حرف بزنند

نویدنو:24/3/1385

 

اگر زنان حرف بزنند

مهري حقاني

۲۳ خرداد ۱۳۸۵

امروز ميدان هفت تير ميعادگاه زنان براي خريد مانتو يا گشت و گذاري از سر فراغت و وقت كشي نبود. حدود ساعت پنج بعد از ظهر هنگامي كه هرم سوزان آفتاب مي رفت تا كم كم خود را به آخرين ساعات روز 22 خرداد بسپارد حدود 20 تا 30 زن در ضلع غربي ميدان 7 تير بر محوطه فضاي سبز روي زمين نشسته بودند و همچنان كه سرودي در وصف حقوق زنان مي خواندند كم كم نيز پلاكاردها و پارچه نوشته هايي را از كيف هاي دستي خود بيرون مي كشيدند.

اين تجمع از چند روز پيش و در پي امضاي بيانيه اي از سوي تعدادي از فعالان سياسي و اجتماعي که "از همه شهرونداني كه به نقض حقوق زنان در قوانين موجود اعتراض دارند" خواسته بودند تا "در پيگيري قطعنامه 22 خرداد سال گذشته در برابر دانشگاه تهران خواسته هاي مشخص خود را در مورد قوانين مدني و جزايي و حقوق اوليه زنان بار ديگر تكرار كنند." برگزار مي شد.

اين جمع 30 نفره کم کم پلاكاردهارا به دست گرفتند: "ما خواهان لغو حق طلاق يكطرفه مرد هستيم". "حضانت بر فرزند حق مشترك و برابر زن و مرد است" در همين حال از سرازيري شمال ميدان 7 تير رو به پايين، خودروهاي پليس و گشت ارشاد مستقر شده بودند؛ اما آنچه بيش از پيش مشهود بود حضور زنان پليس در كنار همكاران مرد خود در خودروها و در اطراف بود.

زنان، در ضلع غربي ميدان در حال خواندن سرودي آرام بودند كه نخست مردي با محاسن سياه و چند زن برافروخته به سوي آنان آمدند. ماموران دست و مانتو زنان تظاهرکننده را مي كشيدند و از آنها مي خواستند آنجا را ترك كنند. مرد، بلند بلند مي گفت: "بلند شويد به خر هم بگوييم هش بلند شو، بلند مي شود." او سپس در پاسخ به خانمي گفت: "ما براي شما شهيد داده ايم اما مگر شما دين داريد؟"

تهاجم زنان پليس

با امتناع زنان سرود خوان از بر خاستن، درخواست زنان پليس يا ارشاد گر براي متفرق كردن آنها جنبه تهاجمي تري گرفت. نخست با پا بر پهلو و گرده آنها کوفتند. در همان حال ماموران زن بيشتري باتوم و اسپري به دست به سوي محل گردهمايي گسيل شدند. برخورد اين پليس هاي چادر به سر به شدت تهاجمي بود. عده اي از آنها شروع به پاشيدن اسپري به سر و روي جمع زنان كردند. اسپري آنها اثري از رنگ بر روي روسري و مقنعه زنان بجا مي گذاشت. هر چند گويا کوشش شده بود در بدو امر از اسپري رنگ موقت براي ترساندن و متفرق كردن معترضين استفاده شود.

حتي از لحظه اول نشانه اي از زبان خوش و در خواست آرام ديده نمي شد. يكي از زنان باتوم به دست، چابک تر عمل می کرد چرا که چادر به سر نداشت.

از آنجا كه ميدان 7 تير يكي از ميادين اصلي و پر رهگذر تهران است حركت آرام 30 نفره زنان بر اثر عكس العمل خشن پليس، يگان هاي ويژه و غيره به زودي تبديل به تجمع رهگذران و به ويژه جوانان شد. كم ‌كم از اين سو به آن سوي ميدان، سياهي زنان چادري پليس و گشت نمايان تر ‌شد. زناني که چادر بر سر و باتوم در دست خود را دوان دوان به نقاط تجمع و درگيري مي‌رساندند. هرگونه برخورد لفظي منجر به دستگيري مي شد. و همزمان جمعيت رهگذران فرياد مي زدند: ولش كن، ولش کن.

يكي از زنان پليس فرياد مي‌زد: اگر شليك شد مقصر خودتان هستيد، از اينجا برويد.

اين مامورين در صورت مشاهده دوربين عكاسي، فيلمبرداري و حتي هرگونه خودكار و كاغذي در دست خبرنگاران به ‌شدت با آنها برخورد مي‌کردند. كارت آنها ضبط مي شد، و در همان آغاز عكاس يكي از روزنامه‌ها را دستگير کردند.

آنچه در ميدان بي در و پيكر هفت تير، ميداني كه از يكسو دروازه ورود به منطقه تجاري و مركز تهران است، در كارنامه تجمعات گروه‌هاي مستقل، دانشجويي، و زنان چندان بی سابقه نیست. تنها چگونگي حضور پليس زن در عقبه همكاران مرد آنها بود که رنگ متفاوتي به اين برخورد مي زد. زناني که در گردي صورتهاي عصبي آنها، نهفته در حجاب کامل اسلامی و چادرهاي سياه ، خبري از لطف و رأفت و ارشاد نبود. آنها با يك دست چادرهاي خود و با يك دست با توم هاي خود را نگه ‌داشته بودند.

اين مأموران در نخستين ماموريت های خود نشان می دادند که علاقه ای به خواندن هيچ ‌كدام از پلاكاردها و دانستن تقصير زنان حاضر ندارند. حال آنکه به قول خانم سالخورده ای که در ميدان بود اين ها به طور حتم خود از کسانی هستند که به مسائلي چون حق نابرابر در حضانت فرزند پس از طلاق، ديه نابرابر، حق شهادت نابرابر، خشونت پنهان پديده چند همسري، حق نابرابر طلاق و سرگشتي و آوارگي زنان در دادگاه هاي خانواده گرفتارند و شايد هم اعتراض دارند.

لختي بعد هنگامي كه اغلب مانتو فروشي‌ها كركره‌هاي خود را پايين كشيده بودند، هنوز مي شد روي پلاكاردهاي پاره اي که در پياده روها و گوشه‌هاي خيابان پخش بود، کلماتي مانند حق، نان و عدالت را ديد.

دختر جوانی گريه کنان می گفت اگر مثل بعضی نقاط جهان که در فيلم های خبري می بينيم، اين چند زن هم مي توانستند سرودشان را بخوانند، به آرامي پلاكاردهاي خود را به اهتزاز در ‌آورند، چه مي شد؟ اگر پليس هم براي حفظ نظم در گرداگرد آنها مي‌ايستاد و تنها مأموريت داشت از هرگونه خشونتي جلوگيري كند، حقي بيان مي شد و مسؤولي نيز پاسخي مي داد، چه مي شد؟

 

 

بازگشت به صفحه نخست


Free Web Counters & Statistics