نویدنو:19/04/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

آگهي استخدام !

با پوزش و تشكر قبلى ازهموطنانى كه آگاهى، شعور سياسى و اجتماعى داشته « شوخ طبع  و شوخ مزاح » بوده، توان تعريف كردن جوكهاى خنده دار و بامزه ( اما نه به قيمت مسخره و تحقير كردن هموطنان خود و يا ملتى ديگر) را دارند، تقاضا مى شود اين آگهى را نخوانند، زيرا كه روى سخن ما با آنها نيست.                            

 

جهت اطلاع افراد شـوخ طبع و شوخ مزاح، اما « ناآگاه و فاقد شعور اجتماعى، سياسى » و« علاقمند به نوكرى و كار كردن بدون مزد و منت براى سوداگران حرفه اى و بازيچه و مسخره قرار گرفتن از طرف استعمار واستكبار جهانى از طريق جوك تعريف كردن و حمل و نقل فيلمهاى كوتاه توهين آميز به ملل ساكن ايران ساخته شده توسط استعمارگران بين المللى و فعاليتهاى مشابه » و« علاقمند به باز توليد كردن فرهنگ پوچ و تو خالى، نفاق افكنانه و اسارت بار استعمار و استبداد جهانى (لطفا اگر فهم اين قسمت براي شما مشگل است آن رانخوانيد) و « افرادى كه بعلت وجود استبداد و استعمارهزار ساله در ايران از( نعمات ) اين فرهنگ استعمار و استبداد سود برده، كمبودها و عقده هاى زياد روحى و روانى داشته علتهاى اين عقده ها و كمبودها را ندانسته و نمى دانند چطـور مى شود اين عقده ها را درمان كرده و با تعريف كردن جوك خود را تراپى مى كنند تا شايد آرامشى كوتاه مدت هم كه شده بدست آورند » به آگاهى مى رساند:

نهادها و سازمانهاى استعمارجهانى مستقر در اينترنت و بغل گوشتان، مراكز نفاق افكنى بين خلقها و ملتها و بانيان و مقصرين جنگهاى داخلى و طرفداران شعار« تفرقه بينداز و حكومت كن »، طرفداران تجزيه ايران، طرفداران استثمار انسان از انسان، طرفداران و حاميان بربريت و توحش و...، براى تكميل كادر خود تعدادى افراد فاقد وجدان،عرق ملى، معرفت، حس وطن پرستى و هموطن دوستى را با شرايط زيـر بصورت فصلى و دائمى در رشته هاى « جوك گويى و تعريف كردن چرت و پرت با آب و تاب » در اسرع وقت استخدام مى نمايد.

شرايط لازم براى استخدام به شرح زير مى باشد:

1-   نداشتن شعور، آگاهى سياسى و اجتماعى

2-   نداشتن هجب، شرم، وجدان انسانى و حياء.

3-  توانايى و داشتن استعداد در زمينه تحت تاثير قرار گرفتن تبليغات دروغين دشمنان خلقهاى ايران، نداشتن هيچگونه عذاب وجدانى در زمينه همكارى و هميارى با استعمار جهانى از طريق جوك گفتن و توهين كردن به هموطنان و اقوام و فاميل خود و نفرت داشتن بيخود و بى جهت و بدون دليل از هموطنان آذربايجانى، لر گيلانى، خراسانى، قزوينى، كرد، مازندرانى و... زيرا كه اين ملتها هميشه بر عليه دشمنان ايران براى رهايى تمام مردمان زحمتكش ايران و حتى خود همين انسانهاى جوك گو از قيد اسارت و بندگى مبارزه كرده اند.

4-   داشتن مغزى به اندازه يك گنجشك و يا در غير اينصورت حداقل به اندازه يك عدد نخود يا لوبيا چيتى.

5-   توانايى و قدرت استفاده « نكردن » از اين مغز، در صورتى كه به بند 4 اين آگهى جواب مثبت داده شود.

6-   داشتن استعداد و توانايى در زمينه تقليد كوركورانه و توانايى تكرار مكرر يك جوك.

7-   داشتن قدرت بسط و گسترش دادن و در صورت لزوم تكميل كردن و شبيه سازى جوكها  و اراجيف ارائه شده

8-  داشتن توانايى « بيان » كردن و « لذت » بردن از جملات زير:  بيا برات يه جوك دست اول بگم حال كنى، اى بابا، خوب اين يه جوكه ديگه، چقدر سخت مى گيرى، خيلى تعصب دارى ها؟، تركه با غيرتى ها؟، يعنى تو از جوك گفتن و خنديدن؟ بدت مى آد؟ فلانى آنقدر با مزه جوك تعريف مى كنه كه « آدم ؟ » كيف مى كنه و از خنده روده بر ميشه، فلانى رو هر وقت مى بينم جوكهاى دست اول و تازه داره، بابا تو هم چقدر خسته كننده هستى ها، تو اصلا با جوك حال نمى كنى نه؟

9-   نداشتن شعور براى درك اين مطلب كه ساختن و تعريف كردن جوك هاى توهين آميز وتحقير آميز در مورد انسانها نه تنها جوك نيستند، نه تنها خنده ندارند، بلكه گريه هم دارند و به حال جوك گويان قهار؟ اين جوكها حتى بايد گريست.

10-           نداشتن شعور و شناخت لازم از ماهيت، عملكرد، و هدف جوك هاى توهين آميز و تحقير آمــيز در سياست و برنامه استعمار جهانى.                                                                         

علاقمندان و واجدين شرايط ذيل مي توانند همه روزه بدون پرداخت هيچگونه ماليات، شهريه و خسارتى تا اطلاع ثانوى خلقهاى ايران با مراجعه به سايتهاى شركتها و مراكز پخش كننده جوك وابسته به استعمار جهانى در اينترنت دستورات و رهنمودهاى لازم را گرفته، جوكها، فيلمها، گفتگوهاى مورد نظر را خوانده، گوش كرده سريعا و بدون اتلاف وقت، اين چرت و پرت ها را ياد گرفته، در تلفنهاى موبايل خود حفظ و يادداشت كرده، درمهمانيها و ملاقاتها با دوستان خود، ( البته و صد البته كه فقط و فقط براى خنديدن و لذت بردن لحظه اى هر چند به قيمت توهين كردن به هموطنان و فاميل خود و درحقيقت براى اين كه مطلب درست و حسابى براى گفتن به ديگران را ندارند) اين جوكها و چرت و پرت ها را با غرور تمام تعريف كرده، براى مدت كوتاهى ارضا شده، و در هر صورت ( حتى اگر وضع مالى خوبى هم نداشته باشند ) اين جوكها فيلمها، گفتگوها، اراجيف واباطيل را (البته به حساب خود شان) توسط  SMSيا E-Mail به سرتا سر ايران و در صورت ساكن بودن در ايران به سرتاسر جهان براى هموطنان خود فرستاده، از اين طريق دين خود را به استعمار و استبداد جهانى ادا كنند.

با اميد به ناآگاه، و نادان ماندن شما درتمام مسائل سياسى، فرهنگى، اجتماعى و با اميـد به اينكه شما هرگز به مسائل اجتماعى و سياسى علاقه نشان نداده، پيوسته تحت تاثير سياستهاى استعمارى و غارتگرانه ما قرارداشته و هرگز نفهميد كه ما چه ظلمى در حق شما و امثال شما اعمال مى كنيم، چطور ازطريق شما سياستهاى خود را در جامعه پيش برده، از  شما بيگارى مى كشيم. منفعت و سود مالى اين سياستها از آن ماست. با اميد به ادامه و پيروزى راه كثيف استعمارى ما.

همكارى خود را با ما قطع نكنيد. آينده خوبى ( از نظر ما) در انتظار شماست.

                                                                                                                  امضـــــــاء

                                                                                     رهبران و سروران شما، استعمار و استبداد جهانى.                                                                         

 

                                     

 

                                        جواب يك متقاضى به اين آگهي استخدام !

 

حضور منفور استعمار گران و جنايتكاران جهانى!  با غرور و افتخار تمام به اطلاع مى رسانم!

همانطور كه مي دانيد ايران كشورى كثيرالمله بوده و تاريخ اين ملتها تاريخى سراسر اعتراض، مبارزه، قيام و انقلاب مي باشد كه آذربايجانيها، گيلانيها، مازندرانيــها، كردها، خراسانيها و... داراى جايگاه ويژه اى در اين تاريخ مبارزاتى مي باشند. جايگاه ويژه از آن جهت كه، سرتاسرشمال ايران ( آذربايجان- گيلان، مازندران، خراسان )، هميشه پيشقراول مبارزات، اعتراضات، قيام ها و انقلابات اجتماعى در ايران بوده، ساكنين اين نواحى بر عليه شاهان، بيگانگان، حكومت هاى مستبد مركـزى به مبارزه برخاسته به همين علت نيز از طرف دولتهاى مركزى وابسته به بيگانگان با انواع حيله ها و ترفندها مورد ضرب و شتم، حملات ائدولوژيكى، ازبين بردن فيزيكى و معنوى قرارگرفته، قلع و قمع شده اند.

يكى از شكلهاى اين حملات ائدولوژيك، ساختن و رواج دادن « جوكهاى » مختلف و متعدد در باره هميـن خلقهاى مبارز و انقلابى يعنى آذربايجانيها، رشتيها، اكراد، قزوينيها، لرها و...، با مضمون « قزوينى بچه باز» - « لر خرتر از ترك» « ترك خر» - « رشتى بى غيــــرت » - « خانمهاى فاحشه رشتى » و...، مي باشد.

ساختن جوك در باره اين ملتها و پخش كردن آن بين مردم ايران، سياستى كاملا آگاهانه و روشى سنجيده شده و كاملا ايدولوژيك مى باشد كه از سوى نهادها و مراكز استعمار جهانى با هدفهاى مشخصى دنبال شده، از طرف قشرهاى ناآگاه در جامعه بدون اينكه خود اين « ناآگاهان » بدانند به عنوان « حاملين و مروجين بدون مزد و منت » اين سياست  در داخل و خارج كشور مورد قبول قرار گرفته شده كه از اهداف اين سياست مى توان: ايجاد تشنج و اختلاف ميان ملتها، منحرف كردن توجه آنها از تضاد اصلى موجود در جامعه، يعنى تضاد طبقاتى، پوشاندن تضاد ميان پولدار و فقير، انكار ستم ملى، ايجاد شك و ترديد در مورد ملتهاى انقلابى و مبارز، زيرا كسى كه « خر- بى غيرت- بچه باز- خرتراز خر و... باشد، ديگرهيچكس به حرف او گوش نخواهد داد و...، را نام برد.

براى اطلاع و آگاهى پخش كنندگان بدون مزد و منت اين جوكها (هر چند بى فايده هم باشد) بايد گفت:

همانطور كه يك كالا يا يك پديده در نخستين وحله تنها ارزش مصرفى خود را براى ما عيان ساخته جهان پيچيده اى را كه پديده يا كالايى معين در درون خود نهان كرده است بر مصرف كننده عادى در نخستين وحله ظاهر نمى نمايد، زبان نيز قبل از هر چيز بى آن كه دنياى وسيعتر و جوهر گوناگون آن را در يابيم، خود را به عنوان يك وسيله ارتباطى به ما نشان مى دهد. در نتيجه، اگر يك كالا، فراتر از ارزش مصرفى خود، به صورت يك ماشين، يا هر چيز ديگرى، پيچيده ترين روابط اجتماعى را در خود متبلور ساخته است كه مطالعه دقيق آن ما را به فهم مناسبات اجتماعى در بين انسانها و به طبع آن، رابـطه طبقات اجتماعى، نظام سياسى حاكم بر جامعه و ائدولوژيهاى رايج در اين روابط اجتماعى يارى خواهد كرد، تعمق در خود پديده زبان و نقش آن در جامعه نيزما را در فهم آن به عنوان پديده اى فراتر از نقش آن به عنوان يك وسيله ارتباطى صرف مى برد. برخلاف پديده كالا كه تبلور ائدولوژى در آن غير مستقيم و از طريق روابط اجتماعى حاكم بر آن خود را عيان ميسازد، پديده زبان و نيز نقش آن به عنوان يك وسيله ارتباطى در اجتماع هر دو ذاتا بار ائدولوژيك سنگينى را با خود حمل كرده و صريع تر از هر پديده ديگر اجتماعى ائدولوژيك هستند. به عبارتى ديگر نه فقط استفاده از زبان، بلكه خود زبان نيز يك پديده ائدولوژيك است. كارل ماركس، كتاب سرمايه، جلد اول، به زبان انگليسى صفحه 43

در كشور استبداد زده عزيزمان ايران، از قديم الايام رسم بر اين بوده است كه مردمان تحت ستم، يعنى مادر، پدر، مادر بزرگها و پدر بزرگهاى ما و اين « جوك گوى بدون مزد و منت » براى بيان و نشان دادن مخالفت، اعتراض، انزجار، و نفرت خود در مقابل شاهان و دولتهاى ارتجاعى و سركوبگرغاصب، به شيوه هاى مختلفى از قبيل ساختن شخصيتهاى تـــخيلى و داستانهاى خنده دار ( ملا نصرالدين و...، ) متوصل شده، صداى آزادى خواهى، عدالت خواهى، مخالفت و اعتراضات خود را به اين شكل به گوش هموطنان خود و جهانيان رسانده اند. ساختن جوكهاى توهين آميز و تحقير آميز كه به دروغ و بيشرمانه از طرف استعمار جهانى به خود مردم « كدام مردم؟ » نسبت داده مى شود، در بين خلقها و ملتهاى ساكن ايران آنهم به شكل رايج امروزى در تاريخ ايران اگر نه « بيسابقه » بلكه كمياب بوده، و اگر هم خلقها و ملتهاى ساكن ايران، از اين شيوه استفاده كرده اند، نه بر عليه هم ديگر، بلكه بر عليه شاهان غاصب و دولتهاى مركزى بوده است.

جوكهاى مختلف، فيلمهاى كوتاه، كفتگوهاى كوتاه مختلف موجود در سايتهاى مختلف اينترنت، با مضمون توهين و تحقير ملتهاى ايران، يكى از انواع ترفندهايى است كه استعمار جهانى براى لكه دار كردن سيماى انقلابى مبارزتــرين، انقلابى ترين، آگاه ترين و شجاع ترين خلقهاى قهرمان ايران كه براى آزادى و خوشبختى مردمـان زحمتـكش ايران و همين حاملين و مروجين بـــدون مزد و منت اين چرنديات مبارزه مى كنند، از آن استفاده مى كند.

با تعمق در اين پديده « جوك تعريف كردن » و نگاهى عميق تر به عملكرد اين نـوع پديده ها مى توان بهتر و بيشتر به تاثيرات شيوه و روشهايى كه استعمار جهانى در بين انسانها از آنها استفاده مى كند، پِى برد.

استعمار و استبداد جهانى با اين روش كه در آن از علم روانشناسى كمك گرفته است، چنان زيركانه و استادانه در افكار انسانها تاثير مى گذارد كه خود حاملين و گويندگان ناآگاه اين چرنديات آن را نفهميده، نا آگاهانه از اين سياست دفاع كرده، حتى براى توجيه اين سياست جملات زير را بيان مى كنند:

اى بابا، جوك تعريف كردن فقط براى حال كردن و روحيه مون رو عوض كردن هست ديــــگه؟

من كه قصد توهين به كسى را ندارم؟

در اينجا از اين « نوكران بدون مزد و منت استعمار و استبداد جهانى » بايد پرسيد كه:

آذربايجانى را « خر » ناميدن، خانمهاى رشتى را « فاحشه » ناميدن، مردان رشتى را « بى غيرت » ناميدن، قزوينيها را « بچه باز» ناميدن و...، « لرها را خر تر از ترك ناميدن » توهين به اين خلقها نيست؟

اگر اين توهين نيست، پس توهين چيست؟ آيا با توهين به انسانها، روحيه انسان عوض شده و انسان حال مى كند؟

آيا  خر- فاحشه – بي غيرت – بچه باز و...، ناميدن ملتى، و در حقيقت يعنى اقوام و فاميل و هموطنان خود، توهين به آنها و در و حله اول توهين به « خودشان » نيست؟

آخر چطور مى شود انسان با داشتن عقل و روح سالم در بدن، زبان، لهجه، فرهنگ انسانهاى ديگر را يعنى هموطنان  خود را، اقوام و فاميل خود را مسخره و تحقير كرده، بر آنها بخندد و بعد هم بگويد كه من قصد توهين به كسى را نداشته و ندارم ؟....  پس از نظر اينها « توهين » چيست؟؟؟

حساب ما با آنهايى كه « باعث و بانى » اين سياستها بوده و هستند كاملا جدا و روشن است.

اما اين هموطنان جوك گوى ما كه بدرست آنها را بايد نوكران بدون مزد و منت ناميد، در كمال ناآگاهى و نادانى و براى فرار لحظه اى از افسردگى روحى و معنوى خود كه باعث و بانى آن سيستمهاى ضد انسانى مى باشد، با متوسل شدن به جوك تعريف كردن و با باز توليد كردن هرروزه اين فرهنگ بدون اين كه متوجه اصل جريان يعنى دامن زدن به نفاق ملى، تحقيرو بى اعتباركردن ملتهاى مبارز ايران، تحقير كردن هموطنان و اقوام خود باشند، قسمت فرعى و ظاهر جريان ( خنده دار بودن) را در نظر گرفته، هدف اصلى و دشمنانه اين سياست را درك نكرده، با كمك كردن به ترويج و حفظ و بقاء اين سياست و فرهنگ استعمارى، داوطلبانه هر روزه اين  سياست استعمار جهانى را به پيش مى برند.

در خارج از ايران در كشورهاى اروپاى غربى مثل آلمان - اطريش - فرانسه – انگليس - هلند ...، همه روزه ايرانيان مقيم اين كشورها با مشگلى بنام « خـارجى » بودن روبرو بوده و با عـده اى از شهروندان محـلى « ضد خارجى ونژاد پرست » اين كشورها هر روزه درحال جنگ و ستيز مي باشند.

بارها شنيده شده است كه همين ناآگاهان ( جوك گويان بدون مزد و منت قهار؟ ) از طرز رفتار و برخورد عده زيادى از شهروندان ضد خارجى و نژاد پرست اين كشورها ناراحت شده و گلايه كرده اند كه:

اينها با ما بد رفتار مى كنند! اينها ما را تحويل نمى گيرند! اينها ما را آدم حساب نمى كنند! اينها به فرم حرف زدن ما، به قيافه ما، به فرهنگ ما، به ريخت و صفت و لباس پوشيدن ما، به لهجه ما مى خندند، اينها با ما مثل يك انسان درجه 2  و مثل يك « حيوان » رفتار مى كنند! از اينجا مى شود نتيجه گرفت كه خود اين جوك گويان بدون مزد ومنت نتايج سياست ضد انسانى، توهين و تحقير آميز را با پوست و گوشت خود لمس كرده اند.

سئوالى كه در اينجا پيش مى آيد اين است كه چگونه عده زيادى ازهمين افراد كه نتايج سياستهاى ضد انسانى، نژادپرستى و...، را با پوست و گوشت و استخوان خود در اين كشورها لمس كرده اند، بزرگترين مسخره كنندگان وتحقيركنندگان هموطنان و اقوام خود ( از طريق جوك گفتن ) و بالنتيجه بزرگترين نژاد پرستان و ناسيوناليستهاى زمانه مى شوند؟

واقعا جاى تعجب است! چطور مي شود انسان از « تضعيق، ظلم، ستم » در مورد خودش ناراحت شود و اين نوع رفتار را نسبت به خودش « توهين آميز و ضد انسانى» تلقي كند، اما خودش همين توهين، ظلم و تحقير را (از طريق جوك گفتن، حمل و نقل جوكها و گفتگوها و فيلمهاى كوتــاه موجود تحقيرآميز در اينترنت) در مورد هموطنان،اقوام و فاميل خود يعنى رشتيها، آذربايجانيها، لرها، قزوينيها، كردها و...، اعمال كند؟

ضرب المثلى احمقانه و نژادپرستانه در زبان فارسى وجود دارد كه مي گويد: هنر نزد ايرانيان است و بس.

اگرهنر ايرانيان اين است كه بزرگترين تحقير كنندگان و مسخره كنندگان هموطنان خود از طريق جوك گفتن هستند، اى كاش ايرانيان « بى هنر» بودند.

                                           15- 5- 2008

 

 

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics